< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد اشرفی

92/10/17

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع بحث: تذییل در بحث صحیح و اعم

استاد خوئی می‌فرمایند[1] اموری هستند که در عبادات اثر دارند

اول: اموری که به هیچ وجه در تحقق ماهیت عبادت دخیل نیستند و اثری در عبادت از نظر مزیت ومنقصت ندارند؛ مثل باران آمدن در حین عبادات

دوم: اموری که دخالت در مزیت یا منقصت عمل عبادی دارند؛ مثل نماز در مسجد که موجب مزیت عمل دارد و نماز در حمام که موجب منقصت عبادت می‌شود

سوم: اموری که عبادت ظرف آنها هستند و الا خود عمل مستقل است و دخیل در مزیت و منقصت عبادت نیست مثل ادعیه شهر رمضان که خود بنفسه دارای مرتبه ای از عبادیت و ثواب هستند ولی موجب ازدیاد و مزیت عبادت نمی شود و هر کدام ثواب مستقل خود را دارند و اینها نه جزء و شرط عمل عبادی نیستند و لعل از همین قبیل باشد زیاد گفتن ایاک نعبد و ایاک نستعین

چهارم: اموری که دخیل در صحت و عمل عبادی هستند که خود بر دو قسمند

تارة: خود و تقید شان دخیل در عبادت است مثل رکوع و سجود که هم جزء نمازند و هم مقید است نماز که الرکوع قبل السجود باشد و بعد القرائة باشد

اخری: تقید دخیل در عمل است ولی خود ذات او از اصل عبادت خارج است مثل شروط که تقید آن دخیل در عبادت است مثل استقبال در صلاة که استقبال جزئ نیست بلکه صلاة مقید به استقبال است

و این شروط خود بر دو قسمند

گاه اصل تقید اختیاری است ولی نفس القید غیر اختیاری است مثل استقبال که کعبه و قبله غیر اختیاری است، اما استقبال به طرف کعبه اختیاری است

و گاه خود قید هم اختیاری است مثل طهارات ثلاث که نماز مقید به آن است اما تقید و اصل قید هر دو مقدور و اختیاری مکلف است

حال در قسم چهارم اینکه ما گفتیم عبادت برای صحیح وضع شده صحیح از حیث اجزاء و شرائط هر دوست یا فقط از حیث اجزاء

ربما ینتسب الی شیخ انصاری که فرموده به فرض که الفاظ عبادات برای صحیح باشد مراد صحیح من حیث الاجزاء است زیرا اجزاء مقتضیاتند و شرائط فقط دخیل در فعلیت ثواب است و از امور خارج از مقتضیات است و چون معنای تمام که موضوع له الفاظ عبادات است تمام از حیث مقتضیات است؛ چه آنکه شرائط متاخرند از مقتضیات و آنچه جزئ عمل و کمال و تمام عمل است، همانا اجزاء عمل است.

اما شرائط که دخیل در اصل اتمام عمل نیستند، شرائط از دائره مسمی خارجند و چون رتبه شرائط پیوسته متاخر از اجزاء است؛ زیرا اجزاء به منزله مقتضیاتند و شرائط به منزله موثرات در فعلیت تاثیر اجزاء است پس شرائط از مسمیات الفاظ پیوسته خارج است، حتی بناءا علی القول بوضع الالفاظ للصحیح

جواب

فرق است بین مقام تسمیه و مقام اثر خارجی و فعلیت التاثیر . تاخر رتبی شرائط مستلزم خروج متاخر از مسمای الفاظ ابدا نیست؛ زیرا مانعی ندارد که مسمای الفاظ مرکب از اموری که متقدم و متاخر رتبی هستند باشد، همانطور که در مسمای لفظ عالم هم شخص دخیل است و هم اتصاف او به علم و در ما نحن فیه هم مانعی ندارد که در تسمیه صلاة هم اجزاء دخیل باشند و هم شرائطی که متاخرند رتبة .

 

فصل فی الاشتراک

آیا ممکن است چند لفظ به یک معنا باشند یا خیر و علی تقدیر الامکان ضرورت دارد یا نه ؟

ربما یقال که اشتراک لازم است زیرا الفاظ متناهی و معانی نا متناهی‌اند و باید یک لفظ به ازاء تعدادی از معانی وضع شده باشد و کلمات تکوینی الهی خارج از حد احصاء است و حروف 28 حرف بیش نیست و خواه نا خواه متناهی اند و باید همین الفاظ مودیات معانی باشد و ناگزیر باید برای هر لفظی تعداد معانی وضع شده باشد

جواب

لازمه این حرف نامتناهی بودن وضع هم هست زیرا هر معنائی محتاج به وضع است حال اگر واضع خدا باشد ممکن است بگوئیم وضع نامتناهی است اما اگر واضع بشر باشد از او وضع نامتناهی حاصل نمی شود

علاوه بر اینکه الفاظ هم غیر متناهی است زیرا ترکیبات همین حروف هم نامتناهی است، با توجه به تعداد حروف و حرکات و کیفیت ترکیب حروف

علاوه بر اینکه ما نیاز نامتناهی هم نداریم .

بعضی اشتراک را ممتنع دانستند زیرا غرض از وضع تفهیم مرادست در صورتیکه اشتراک خلاف این غرض است زیرا اگر برای یک لفظ چند معنا باشد عند التکلم مراد فهمیده نمی شود و اگر مثلا عین برای هفتاد معنا وضع شده باشد، عند التکلم باللفظ معنا در ذهن مخاطب خطور نمیکند د رصورتی که غرض از وضع تفهیم اللفظ است

جواب

گاه غرض از وضع اجمال گوئی است مثل حروف مقطعه که معنایشان معلوم نیست. علاوه بر اینکه گاه معنا به ضمیمه قرائن فهمیده می شود مانند قرائن حالیه و مقالیه .

بعضی گفته‌اند اشتراک هم ممکن است و هم حتما واقع هم شده است زیرا هر طایفه‌ای در مقابل یک شیء لفظی وضع کرده‌اند بعد در اثر اتصال طوائف و اشتراک همه در لغت واحد، اشتراک حاصل می شود مثلا یک طائفه برای شیر نام اسد و طائفه دیگری نام غضنفر و طائفه دیگری نام لیث بر آن نهاده اند و چون لغت آنها واحد بوده این اشتراک پدید آمده است و ترادف نیز همین گونه است و این در لغات دیگر هم آمده است. البته این بحث مهمی نیست .

سرانجام اصل وقوع اشتراک ممکن است و در همه لغات دنیا واقع شده است .

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo