< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد اشرفی

92/08/29

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع بحث: علائم شناخت حقیقت از مجاز/ الفاظ/ مسائل کاربردی علم اصول

ما در مقام استنباط به دنبال ظهورات عرفی هستیم و این مقدار برای فقیه کافی است زیرا حجیت ظهور نزد فقیه اصلی قطعی و مسلم است پس ما باید دنبال ظهور بگردیم .

یکی از موجبات ظهور وضع یک لفظ در یک معنا تبادر است و الا لو خلی و طبعه با امثال تبادر کار نداریم زیرا فقیه به دنبال استنباط احکام از منابع آن است که مبتنی بر ظهور لفظ در معنا است اگر به حسب متفاهم عرفی، لفظی در معنائی ظهور داشت، ناگزیر برای فقیه همان ظهور حجت است و می‌تواند مطابق ظهور فتوا دهد.

بحث ما در حقیقت و مجاز به خاطر آن است که قاعدتا اگر لفظی دارای معنای موضوع لهی بود، عند الاطلاق لفظ در همان معنا ظاهر است و چون ظاهر است حجت است؛ لذا اصولی از علائم حقیقت و مجاز بحث می کند تا بدین وسیله تشخیص ظهور لفظ در معنا بدهد .

به هر حال یکی از علائم تشخیص حقیقت از مجاز، تبادر معنا از لفظ است؛ مثلا اگر کسی جاهل به لغت عرب بود و دید در کشورهای عربی وقتی گفته می‌شود «جئنی بماء» آب آورده می شود و معنای آب به ذهن آنان تبادر می‌کند کشف می کنیم «ماء» وضع شده برای آب بدون استفاده از قرینه .

در این صورت آن اشکال دوری لازم نمی آید که گفته اند قهرا تبادر لفظ از معنا فرع علم به معنا است و علم به معنا از تبادر فهمیده می شود و این مستلزم دور است و اگر ما بخواهیم استعلام معنای حقیقی از لفظ نزد غیر اهل لغت بدانیم مستلزم دور نیست .

البته در جواب تفصیل مفصل تری داده اند که تبادر لفظ از معنا متوقف بر علم اجمالی به معنا است ولی شناخت تفصیلی معنا متوقف بر تبادر است لذا در تبادر لازم نمی آید .

دومین علامت تشخیص حقیقت از مجاز

دومین علامت تشخیص حقیقت از مجاز عدم صحت سلب است. اگر لفظی از معنائی قابل سلب بود این نشانه مجاز بودن آن لفظ در آن معنا است؛ مثلا به «کتاب»، «جدار» اطلاق نمی‌شود و می شود لفظ «جدار» را از لفظ «کتاب» سلب کرد. این قرینه است که لفظ کتاب در جدار حقیقت نیست .

اما اگر دیدیم سلب صحیح نیست و نمی توانیم بگوئیم «زید لیس بانسان» یا با اشاره با آب نمی‌توان گفت «لیس هذا بماء» این نشانه آن است که لفظ ماء در آب حقیقت است

منتهی دو قسم عدم صحت سلب داریم

تارة می خواهیم معنائی را از لفظ سلب کنیم و بگوئیم «لیس انسان بحیوان ناطق» اینجا کشف می شود از عدم صحت سلب که معنای حقیقی لفظ «انسان»، «حیوان ناطق» است .

و اخری، عدم صحت سلب در فرد و جزئی است؛ مثلا به مایع غلیظ پر از خاک اشاره می کنیم و می گوئیم «هذا بماء» و سلب ماء از این قابل قبول نباشد. این عدم صحت سلب، کشف از توسعه معنا دارد یعنی ما معنای آب را می دانیم ولی در سعه آن شک داریم که آیا شامل آب گل آلود هم می شود یا نه؟

اگر دیدیم صحیح نبود سلب ماء از آب گل آلود، این دلیل بر وسعت دایره لفظ «ماء» است؛ یعنی آنقدر معنای «ماء» وسیع است که شامل آب ممزوج به گل هم خواهد شد .

در اینجا یعنی صحت سلب و عدم صحت سلب، باز آن اشکال دور تبادر وارد است ولی محقق قمی در قوانین[1] می‌گوید این علامت مستلزم دور مصرح است بالواسطه یا به دو واسطه است

بالاخره بهترین دلیل تشخیص حقیقت از مجاز، سومین علامت؛ یعنی اطراد و کثرت استعمال یک لفظ در معنا است و عدم اطراد، نشانه مجاز است که ان شاء الله در روز شنبه بحث خواهیم کرد .

و الحمد لله

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo