< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد اشرفی

92/08/04

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع بحث: حقیقت و مجاز/ الفاظ/ مسائل کاربردی علم اصول

برای تشخیص حقیقت از مجاز باید به علائمی که علماء ذکر کرده‌اند رجوع کرد

از دیر زمان معروف بود که الفاظ گاه در معانی حقیقی و گاه مجازی به کار می‌روند ولی سکاکی گفته است آنجا که در استعارات لفظ در معنای حقیقی خود استعمال می شود به لفظ علاقه مشابهت باشد و در دیگر علاقات مثل علاقه جزء و کل و حال و محل، لفظ در معنای مجازی استعمال شده است و به آن مجاز مرسل گویند .

در «زید اسد» اسد در رجل شجاع استعمال نشده زیرا در این صورت حسن غرض متکلم در این بیان ادا نمی‌شود معنای اسد همان حیوان مفترس است و لی می خواهد ادعا کند که زیداز افراد آن است در حقیقت در او بر خلاف واقع مدعی می شود پس در اینجا الفاظ در معنای موضوع له استعمال شده است .

و هکذا در حمل اسم شخص مثلا «زید حاتم زمانه » حاتم در معنای خودش استعمال شده به ادعا در اینجا تنزیل فرد منزله حاتم است. حاتم در معنای خودش استعمال شده و ما ادعای عینیت می کنیم نه اینکه حاتم در معنای مجازی استعمال شده است. پس در هیچ یک از موارد استعاره لفظ در غیر ما وضع له استعمال نشده .

بعد از سکاکی، محمد رضا اصفهانی در وقایة الاذهان گفته‌اند[1] در همه مجارات لفظ در ما وضع له استعمال می‌شود منتهی اراده جدی متکلم غیر از معنای حقیقی است و الا مستعمل فیه پیوسته همان معنای حقیقی است .

بیان ذلک

در عامی که مخصص شده مخصوصا به مخصص منفصل اراده جدی عام بعد از تخصیص است ولی عام در عموم استعمال شده و مجازیتی در کار نیست

مثلا اگر مولی گفت «الماء اذا بلغ حد کر لم ینجسه شیء» و بعد در دلیل منفصلی آمد «آب با تغییر یکی از اوصاف ثلاثه نجس می‌شود» این قرینه منفصل معنای عام را تخصیص میزند و لی عام در خاص استعمال نشده تا مجاز باشد بلکه عام در همان عموم خود استعمال شده ولی به قرینه منفصل کشف می‌شود که مراد جدی آبی است که اوصاف ثلاثه او تغییر نکرده باشد و مخصص منفصل تنها در اراده جدی مولی اثر دارد نه مستعمل فیه.

بنابراین الفاظی که مراد آنها معانی مجازیه است آنها نیز لفظ در معنای خودش استعمال شده ولی به قرینه، مراد جدی متکلم معنای مجازی است. پس اگر مولی گفت «اراک تقدم رجلا و توخر اخری» اینجا کلمات در معنای حقیقی استعمال شده ولی مراد تردید در امر است مثل «زید کثیر الرماد» که الفاظ در معانی خود استعمال شده ولی در مجموع مراد جدی «جود زید» است و به جای زید جواد می‌گوید «زید کثیر الرماد» ولی نمیگوید «زید جواد» پس فرق است بین مراد جدی و مراد استعمالی .

مجاز آن است که لفظ در غیر ما وضع له شود اما مراد جدی موجب مجازیت نخواهد شد . حال شیخ اصفهانی می گوید حرف سکاکی اختصاص به استعاره ندارد در همه مجازات در حقیقت مستعمل فیه همان معنای حقیقی است و به قرینه مراد جدی متکلم کشف می‌شود .

مثلا به قرینه دیگر کشف می‌کنیم «فاسل القریه» مراد جدی اهل قریة است و اطلاق «عیون» به مرز داران به همان معنای چشم ها استعمال شده ولی گوئیا می‌خواهیم بگوئیم اراده جدی ما سربازان مرزدار است. بنابراین ایشان می خواهند بگویند در حقیقت همه مواردی که توهم مجازیت شده لفظ در موضوع له استعمال شده و انما اینکه اراده جدی متکلم به معنای غیر ما وضع له تعلق گرفته و این منافات با استعمال لفظ در موضوع له ندارد .

حال با توجه به این دو کلام (سکاکی و مرحوم اصفهانی) فرق بین دو نظر واضح می‌شود

اول: سکاکی اختصاص داد بحث را به مورد علاقه مشابهت ولی مرحوم اصفهانی تعمیم داد بین اینکه علاقه مشابهت باشد یا از سنخ مجاز مرسل باشد.

دوم: سکاکی در بیان او توجیه لازم است که زید یکی از افراد حیوان مفترس است اما در بیان اصفهانی توجیه لازم نیست بلکه معنای لفظ همان معناس حقیقی و مستعمل فیه همان حقیقی است ولکن در اراده جدی مراد جدی غیر مستعمل فیه است .

سوم: ادعا در نظر سکاکی متقدم و سابق بر استعمال است ولی در نظر صاحب وقایة اراده جدی متاخر از استعمال است یعنی در نظر سکاکی اول تنزیل می‌شود زید به منزله اسد اما در در نظر اصفهانی اراده جدی ا ز استعمال پیوسته متاخر است.

انصافا توجه زیبائی شده است و مرحوم سلطان العلماء قبل از ایشان به آن پی برده است .

اساسا گفته‌اند مجاز مشتق از عبور و تجاوز است در حقیقت مجاز گو از معنای حقیقی عبور می کند به معنای مجازی در مقام اراده نه اینکه مستعمل فیه لفظ حقیقی نباشد. پس دنبال این نستیم که حتما در این گونه موارد معنای حقیقی از مجازی مشخص شود .

حال که معلوم شد کلمات ائمه در همان معنای موضوع له آنها استعمال شده و مجاز نیست حال نوبت به بحث دیگری که آخوند و دیگران اشاره کرده‌اند و آن استعمال لفظ در نوع یا صنف یا در مثل یا در خودش آیا از قبیل استعمال لفظ در معنا است و حقیقت است یا مجاز . صاحب فصول مفصل بحث کرده و دیگران همینطور مثلا اگر گفت «زید لفظ» اینجا مراد نوع زید است یا «ضرب فعل ماض» در این موارد که ضرب گفته و مرادش صیغه است آیا اینها از قبیل استعمال در معنای مجازی است این بحثها با همه تفصیل هیچ ندیدیم از آن اثری در‌ فقه داشته باشد لذا از این بحث طولانی می‌گذریم.

مطلب بعد

علامات حقیقت و مجاز

معنای حقیقی صعید در «صعیدا طیبا» آیا مراد مطلق وجه الارض است یا خصوص تراب است. در استفاده حکم شرعی فرق بینی بین این دو استظهار است یا در «انزلنا من السماء ماءا طهورا» آیا مراد از طهور طاهر بالذات است یا طاهر و مطهر للغیر است. یا در «یطهرن» در آیه شریفه آیا به معنای طهارت از دم است یا به معنای طهارت از حدث حیض است. پر واضح است که تشخیص معانی حقیقی از معانی مجازی در استنباط بسیار اثر دارد.

اگر معنای حقیقی لفظ شناخته شده باشد و در کلام مولی آمده باشد ناگزیر لفظ را بر معنای خودش حمل می‌کنیم و اگر مجاز باشد حمل بر مجاز محتاج قرینه است و اگر قرینه نبود حمل بر معنای حقیقی خواهد شد .

ما هو علائم الحقیقة و المجاز چهار علامت گفته‌اند

اول: تبادر؛ اگر از لفظی معنائی تبادر به ذهن کرد به صورتی که تا لفظ شنیده شد معنا منسبق به ذهن شد این نشانه حقیقت بودن لفظ برای معنا است مثلا از تبادر زید اگر برای از زید شخص خاصی به ذهن آمد کشف می کنیم این لفظ در این معنا حقیقت است

چند نکته

اول: مراد در تبادر انسباق معنا از لفظ است ولی مراد اولین تبادر نیست بلکه مراد حضور معنا از ذهن است پس آنچه برخی گفته‌اند که اولین معنا که تبادر کند حقیقی است که این درست نیست بلکه مقصود از تبادر آن است که از لفظ معنا به ذهن حاضر شود خواه معانی دیگر باشند یا نباشند .

البته انسباق باید مستند به حاق لفظ باشد تا حاکی از وضع یا کثرت استعمال لفظ باشد، نه مستند به قرائن حاله و مقامیه و مقالیه .

گفته‌اند وقتی تبادر علامت حقیقت است که مکررا معنا از حاق لفظ به ذهن آید نه به یک مرتبه. اگر این اطراد داشت ومکرر دیدیم کشف می کنیم مراد شخص خاص است .

دومین علامت: اصالة‌ عدم قرینه است. اگر دیدیم معنائی از لفظ منسبق است و احتمال دادیم شاید انسباق به خاطر بوده آیا می‌توان گفت اصل عدم قرینه است و کشف کنیم معنای لفظ همین معنای منسبق به ذهن است ؟

سخن این است که آیا این اصل عقلائی است یا شرعی و مورد کاربردش کجاست ؟


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo