< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد اشرفی

91/08/08

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع:ادله جواز تقلید:آیه ذکر

از جمله آیاتی که بر جواز تقلید عامی از مجتهد استدلال شده آیه ذکرست:

« فاسألوا أهل الذّكر إن كنتم لا تعلمون‌.»

خود این آیه مبارکه، صرف نظر از ماقبل و بعد آن، دستوری مستقلست که میگوید اشخاص جاهل باید به اهل علم مراجعه کنند، بر این اساس مردم عوام که اهل دانش دین نبوده و خبره در مسائل دینی نیستند بر آنها واجبست مراجعه به مجتهدین و کسانی که عالم به دین هستند و این همان معنای استفتا و افتاست(سوال وبیان از حکم الهی).

چند ایراد در تمسک به این آیه بر مدعا شده است که جداگانه مطرح و پاسخ داده میشود:

ایراد اول: در آیه امر به سوال منوط به جهلست و غایت پرسش از اهل الذکر، عالم شدن به مساله است ولی در استفتا علم به واقع در همه موارد بدست نمی آید و حداکثر ظن به حکم الله برای مفتی و مستفتی، ایجاد میشود.

جواب:مستفتی وقتی سوال میکند همان جواب مفتی برای او وظیفه است خواه مطابق با واقع باشد خواه نباشد چه آنکه اگر فتوای مفتی مطابق با واقع نباشد مقلد عمل به حکم ظاهری ای می کند که این عمل در حق او حجت می باشد،به عبارت دیگر فتوای مفتی اگرچه ممکن است مطابق با واقع نباشد و لی اولا معذر از مخالفت با واقعست ثانیا منتهی به حجت میشود و حجت آنست که میتوان به وسیله آن احتجاج به خدای متعال پیدا کرد، درست که فتوای مجتهد ظنیست ولی ظن حجت؛ آری اگر شک در حجیت قول مفتی میداشتیم منجر به عدم حجیت میشود(الشک فی الحجیۀ مساوق لعدم الحجیۀ) بالاخره مفتی عالم به دین است و عوام باید از وی سوال کنند ولو اینکه منتهی به یقین حکم الله واقعی نشود، در هرحال، قول مفتی برای عوام، اما معذر للواقع او منجز.

ایراد دوم:آیه در مورد تحصیل علم در امور اعتقادیست و دخلی به فتوا در امور فرعی و فقهی ندارد.

جواب: در مسائل اعتقادی اگر چه علم لازمست تا به دنبال اعتقاد بدان میسر شود اما آیه اختصاص به امور اعتقادی ندارد زیرا بسیاری ازاوقات سوال از متخصص منتهی به اعتقاد نمیشود و صرفا برای عمل کردن، مراجعه به خبره میشود مثل سوالی که مریض از طبیب میپرسد برای علاج کردن و عمل به نسخه او و اعتقاد و ایمان به نسخه، شرط درمان نیست.

اشکال سوم:اهل ذکر در آیه مختص به علمای یهود و نصاری میباشد، متن آیه چنین است:

«ما ارسلنا قبلک الا رجالا نوحی الیهم فاسالوا اهل الذکر ان کنتم لاتعلمون»

پس آیه مربوط به شناخت پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله وسلم است،خدای متعال برای رفع استبعاد از نبوت ایشان که نیازمند به علم و اعتقادست میفرماید حقیقت ارسال رسل و انزال کتب، در امم گذشته هم امری مرسوم و از سنن الهیست و اگر انکار وحی و نبوت دارید به احبار و رهبان مراجعه کنید تا حقیقت امر بر شما مکشوف آید، علاوه در برخی از روایات اهل بیت وارد شده است که:« نحن اهل الذکر و المسئولون »

جواب:اینها مصادیق اهل ذکر هستند و مصداق موجب انحصار مفهوم نمیشود مثلا اگر کوثر در مصداقی چون فاطمه زهرا سلام الله علیها تجلی تام دارد اما این موجب نمیشود که خدای متعال به پیامبر ص خود خیر کثیر در امور دیگری نبخشیده باشد، در این آیه هم گاهی مصداق اهل ذکر علمای یهود و نصاری یا اهل بیت عصمت هستند در آنجایی که مورد سوال شناخت رسول یا نبوت شخص خاص یا مطلق مسائل اعتقادی و اصلی دین باشد و گاهی اهل ذکر، فقها و مجتهدان عالی مقام می باشند در جایی که مورد سوال، مسائل فرعی عملی باشند.

سرانجام استاد میفرمود که اگر چه اشکالات قابل دفعست ولی کسی که به مورد آیه نظر کند میفهمد مورد مختص به پیامبر ص و سوال از نبوت ایشان است اگر چه مورد مخصص نیست ولی هر دلیل عامی باید مورد خودش را شامل شود مورد سوال نبوت و سوال از مواردیست که نیازمند به اعتقاد عن علم باشد...

جواب:بالاخره قول مفتی حکم ظاهری قطعی برای مقلدست ولو اینکه قطعیت مطابقت آن با واقع مسلم نباشد به فرض اگر کسی در این آیه اشکال کند آیه نفر برای جواز رجوع به مجتهد کافیست.

در مقابل این ادله از قرآن وروایات، آیاتی که در مذمت تقلید وارد شده است که به طرح و نقد آنها میپردازیم:دسته اول:

و اذا قیل لهم تعالوا الی ما انزل الله و الی الرسول قالوا حسبنا ما وجدنا علیه آبائنا او لو کان آباوهم لایعقلون شیئا و لایهتدون(104سوره مائده)اذا قیل لهم اتبعوا ما انزل الله قالوا بل نتبع ما الفینا علیه آبائنا او لو کان آباوهم لایعقلون شیئا و لایهتدون (170 بقره)

این آیات در مقام مذمت تقلید و دنباله روی غلط و کورکورانه از دیگران بر اساس تعصبات قومی و قبیله ایست که آنها را از راه حق و حقیقت باز میدارد و انسانها را دعوت میکند که خود، صاحب تامل و تفکر باشند(خلق را تقلیدشان بر باد داد ای دو صد لعنت بر این تقلید داد)

جواب:اولا این آیات در مورد رجوع به جاهلست زیرا در پایان میفرماید اینها کسانی هستند که «لایعقلون شیئا و لایهتدون»و این دخلی به مساله رجوع به اهل خبره و ذکر ندارد.

ثانیا: تمام این آیات در مورد اصول دینست که قطع و یقین لازمست نه در موارد مراجعه به اهل خبره در فروع دین که دست یابی به حجت ظنی در اینموارد برای عمل، کافی برای اتخاذ موقف عملیست و اشتراط علم در آن بی حاصل و غیر دخیل بلکه ناممکنست.

دسته دوم: تقلید رجوع به امری ظنیست و مراجعه به ظن در قرآن امری محکوم و مذمومست:

«ان هم الا یظنون» یا «ان الظن لا یغنی من الحق شیئا» یا «لاتقف ما لیس لک به علم»

تقلید گرایش به امر ظنی است و هر مقلدی میداند که مجتهد یقین به حکم الله واقعی ندارد گرچه استفراغ وسع کرده است ولی نهایتا به ظنون منتهی میشود.

جواب:اولا این آیات نیز در حقیقت در مسائل اعتقادیست نه در امور عملی و فروع دین، و ثانیا بر فرض تعمیم در سایر موارد چنان که مقتضای اطلاق هم همین تعمیم است ولی این آیات، به فرمایش استاد خوئی، ارشاد به حکم عقل اند زیرا عقول بشر به استقلال درمی یابد که در موارد علم اجمالی به تکلیف احتیاط برای خروج از احتمال عقاب، لازمست این احتیاط حکم عقلست و نهی از ظن هم ارشاد به همین حکم عقلیست بدین معنا که مومنان نباید در امور دینی و اعتقادی خود به ظنون اکتفا کنند چنانکه عقل هم با وجود احتمال خلاف عمل به ظن را دافع احتمال عقاب نمی بیند؛ با این تفسیر از آیات- که به معنای ارشاد به حکم عقل و تحصیل علم به برائت ذمه در موارد علم اجمالی یا درپیش گرفتن احتیاطست- نمیتوان آن را شامل قول مفتی و مستفتی دانست زیرا اجتهاد و استفراغ وسع برای دست یابی به احکام شرعی، قطعا موجب برائت ذمه میشود و مجزیست و با فرض اجزا دیگراحتمال عقاب منتفی میشود. لذا این آیات هم نمیتواند شاهد بر عدم جواز تقلید باشند چه آنکه عمل به ظنی که حجیت آن قطعی است عقل مستقل به اجزای آن و مستقل به عدم استحقاق عقاب در فرض عدم مطابقت چنان حجتی با واقعست بر همین اساس بازگشت عمل به ظن معتبر به عمل به علمست چه آن که مفروض عمل به ظنی است که حجیت آن،قطعی و مسلم باشد و الا با شک در حجیت تمسک به ظن و اعتماد به آن عقلا مجزی نیست واز اینجاست که گفته اند:«شک در حجیت مساوق با عدم قطع به حجیت است» بنابر این، آیات ناهیه از عمل به ظن، ارشاد به همان حکم عقل را بر لزوم تحصیل مومن از احتمال عقاب است و مفروض آنست که تقلید راه شناخت و معرفتی است که حجیت آن به بناء قطعی عقلا و امضای شارع اثبات شده است پس مشمول آیات ناهیه از عمل به ظن نیست و الحمدلله.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo