< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد اشرفی

90/03/21

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع بحث: بیان آخوند در اعتبار اتصال زمان یقین به زمان شک در مجهولی التاریخ و مناقشه در آن

سخن در جریان استصحاب در دو حادث مجهولی التاریخ بود که در تقدم یکی بر دیگری اثر بار مترتب می‌شود و وجود شیئی در زمان حادث دیگر یا عدم شیئی در زمان حادث منشا اثر باشد .

مثال: زید و عمرو دو برادر متمول هستند که زید عائله‌ای ندارد و عمرو دارای زن و فرزند است و هر دو از دنیا رفته ولی معلوم نیست کدام زودتر فوت کرده.

اگر زید اول مرده باشد چون وارثی در طبقه اول ندارد وارث او برادرش خواهد بود اما اگر عمر زودتر مرده باشد اثری بر آن مترتب نخواهد شد .

حال در چنین موردی که تاریخ دو واقعه مجهول است آیا استصحاب حیات زید الی بعد وفات عمرو جاری است ؟

شیخ فرمودند: آری استصحاب عدم حادث اول الی بعد حدوث الثانی جاری است پس عمر از زید ارث نخواهد برد .

مرحوم آخوند این استصحاب را استنادا به عدم احرز اتصال زمان شک به یقین غلط دانستند هر چند تقدم موت زید بر عمرو محتمل باشد .

در دو موت مجهول التاریخ و متعاقب که یکی در جمعه و دیگری در شنبه بوده و اثر بر تقدم یکی دون دیگری مترتب است، احراز اتصال زمان یقین به زمان شک ممکن نیست؛ زیرا یقین به حیات زید در پنجشنبه و زمان شک در بقاء حیاتش صبح شنبه بوده، اگر بخواهیم بقاء حیات زید تا صبح شنبه را استصحاب کنیم چون دو حادث متعاقب بوده‌ و یکی متاخر از دیگری است، اگر موت زید در صبح شنبه بوده پس موت عمرو قطعا در روز جمعه بوده پس زمان شک ما که صبح شنبه است به زمان یقین ما که پنج شنبه بوده متصل نخواهد بود و احراز اتصال زمان یقین به شک هم نخواهد شد و با عدم احراز، استصحاب جاری نخواهد شد .

مرحوم آخوند در بسیاری از موارد بر اساس لزوم احراز اتصال زمان یقین به شک، استصحاب را جاری نکردند .

آری با قطع نظر از سنجش یک حادث با حادث دیگر زمان یقین به شک متصل است یعنی اگر بخواهیم در روز شنبه یقین به حیات روز پنجشنبه زید را استصحاب کنیم بلامانع است چرا که زمان یقین به زمان شک متصل است اما استصحاب حیات زید در زمان مرگ عمرو، با توجه به تعاقب دو واقعه به دلیل عدم احراز اتصال جاری نیست .

مناقشه استاد خوئی در کلام مرحوم آخوند

اشتباه از اینجا ناشی شده که ازغلبه تقدم یقین بر شک در طول زمان، این تصور شده که باید زمان یقین بر زمان شک مقدم باشد و باید این دو زمان به یکدیگر متصل باشند در حالیکه قطعا این دو شرط در جریان استصحاب نیستند. بلکه معتبردر جریان استصحاب، تقدم زمان متیقن بر زمان مشکوک است، و تقارن زمان حصول یقین با زمان حصول شک یا حتی تاخر زمان حصول یقین از زمان شک مضر به جریان استصحاب نیست .

حال با توجه به اینکه ضابط در استصحاب همانا وجود متیقن سابق است نه یقین سابق و وجود شک در بقاء متیقن است معلوم می‌شود در صبح شنبه که یقین به حیات زید درصبح پنجشنبه داشتیم و شک می‌کنیم که در زمان حیات عمرو زید مرده یا نه، ارکان سه گانه استصحاب کامل بوده و مانعی از جریان استصحاب نیست .

برخی گمان کرده‌اند منظور مرحوم آخوند آن است که در تقدم و تاخر دو حادث مجهولی التاریخ نه فقط احراز اتصال نشده بلکه احراز انفصال شده لذا استصحاب جاری نیست. زیرا در مثال سابق در صبح جمعه احراز موت هر دو شده و در پنج شنبه یقین به حیات هر دو داریم، پس معتبر است در زمان موت عمرو، احراز کنید اتصال شک در حیات زید را به یقین به حیات زید و اگر بخواهیم حیات زید را تا زمان مرگ عمرو استصحاب کنیم پس معنایش این است که می‌خواهید حیات زید را تا صبح شنبه که مرگ عمرو محرز است استصحاب کنید در صورتیکه اگر موت عمرو در روز شنبه بوده قطعا موت زید در روز جمعه بوده زیرا این دو حادث متعاقب بوده‌اند پس در این صورت زمان شک شما که روز شنبه است مسلما منفصل شده به روز جمعه که روز وفات زید است .

این تقریب از فرمایش آخوند ابدا از ظاهر کلام ایشان استفاده نمی‌شود ولی به فرض صحت چنین برداشتی منشا آن باز همان نظر استقلالی به خود یقین و شک است که گذشت اما اگر دقت کنیم مدار بر اتصال متیقن و مشکوک است ومی‌بینیم که در روز شنبه حیات زید که مشکوک است متصل است به متیقن متصل است و اصلا انفصالی در کار نیست .

 و الحمد لله

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo