< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد اشرفی

89/12/16

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع بحث: استصحاب کلی قسم چهارم

 اگر دو عنوان موجود بوده ولی مردد است که در ضمن یک فرد موجود بوده تا با زوال آن فرد هر دو عنوان زائل شده باشد یا به وجود دو فرد موجود بوده تا با زوال یکی عنوان دیگری باقی باشد. در این قسم مدعی آن است که استصحاب در عنوان ثانی جاری است.

فرض کنید در دار هم سید موجود است و هم عالم، احتمال می‌دهیم این دو عنوان در یک نفر به نام زید موجود باشد که هم متصف به عالم است و هم هاشمی و احتمال می‌دهیم در زید عنوان عالم و در فرد دیگری به نام عمرو عنوان هاشمی محقق شده باشد بعد از یک ساعت که زید خارج شده شک می کنیم عنوان هاشمی هم همراه عنوان عالم مرتفع شده یا نه ؟

طبعا با این بیان فرق استصحاب قسم دوم و سوم با قسم چهارم واضح است زیرا در استصحاب قسم دوم یک کلی بیش نبود اما مردد بود بین فرد طویل و قصیر اما در ما نحن فیه دو عنوان است که مردد است تحقش در ضمن یک فرد یا دو فرد .

فرقش با قسم سوم استصحاب هم روشن است زیرا در قسم سوم یکی زائل شده و دیگری ممکن است وجود داشته باشد پس آنجا هم یک کلی است ولی در وحدت و تعدد فرد، شبهه داریم اما اینجا دو کلی است ولی در انطباق دو کلی بر یک فرد و دو فرد شک داریم .

مثال فقهی: شخصی که قبلا متوضی بوده و بعد از وضوء قطعا دو امر از او صادر شده یک حدث و یک وضوء دومی، اما نمی‌داند اول وضوء گرفته تا بعد از حدث، دیگر متطهر نباشد یا اول محدث شده تا بالفعل محکوم به طهارت باشد بنابراین یک فرد قطعا زائل شده و آن طهارت اولیه است اما نمی‌داند این حدث بعد از هر دو وضوء بوده تا دیگر از طهارت اثری باقی نباشد یا بعد از وضوء اول و قبل از طهارت بوده تا طهارت باقی باشد. آیا استصحاب بقاء طهارت در اینجا جاری است به این بیان که در زمانی که وضوء دوم گرفت مطمئنا طاهر شده بود اما نمی‌دانیم حدث به کلی طهارت را از بین برد یا نه اگر بین دو وضوء واقع شده باشد .

حال سخن این است که ما مطمئنا دو عنوان داریم که یقینا یکی به زوال یک فرد زائل شده و در بقاء عنوان دوم شاکیم بعد از اینکه یقین داریم عنوان دوم هم فعلی و موجود شده بود. اگر عنوان دوم به فرد اول بوده پس لا محاله عنوان دوم هم زائل شده اما اگر عنوان دوم به فرد دیگری محقق شده بود عنوان دوم باقی است، پس بگوئیم استصحاب در بقاء عنوان ثانی به خاطر تکمیل دو جزء که یقین سابق و شک لاحق است جاری است . این محور بحث و قسم چهارم از استصحاب کلی که فرقش با دیگر اقسام روشن است .

برگردیم به همان مثال عرفی تا بهتر روشن شود. گفتیم دو عنوان هاشمی و عالم بود و زیدی که قطعا متصف به عنوان عالم بود خرج من الدار اما اگرهاشمی هم با زید متحد بود پس زال الهاشمی ایضا و اگر متحد نبود پس هاشمی باقی است. آیا ارکان استصحاب در مورد کلی هاشمی صادق است یا نه ؟

علی القاعده صادق است زیرا یک ساعت قبل یقین به وجود هاشمی داریم الان که زید را در خارج می‌بینیم شک داریم هاشمی باقی است ولی می دانیم عنوان عالم باقی نیست .

مثال استاد خوئی: در دار تکلمی شنیدیم و زید هم در دار بود و یقین به خروجش پیدا کردیم اگر آن متکلم خود زید بود پس این عنوان متکلم هم به خروج زید زائل شد و اگر دیگری بود پس متکلم هنوز در دار باقی است، استصحاب بقاء متکلم می‌کنیم چه اینکه احتمال می‌دهیم این عنوان در ضمن غیر زید قائم بوده. حال مدعی آن است که اگر به وجود یک عنوان یقین داشتیم و شک در بقاء یک عنوان داشتیم (حال به هر جهتی) در صورتیکه یقین به زوال عنوان نبود استصحاب در آن عنوان متیقن الوجود لو خلی و طبعه جاری است حال اگر معارض بود با استصحاب دیگری، آن بحث جدائی است .

ثمره این بحث در فقه در چند جا روشن می‌شود .

مورد اول: کسی که در اول زوال می‌خواهد نماز بخواند و یقین دارد بعد از وضوء نماز صبح دو عنوان حدث و وضوء از او صادر شده اگر وضوء او تجدیدی بوده پس الآن محدث است و اگر تجدیدی نبوده الآن متطهر است آیا می‌شود اول زوال بگوید یقینا عند حصول وضوء دوم من متطهر شدم، حال اگر حدث بعد از وضوء بوده و وضوء من تجدیدی بوده پس اکنون متطهر نیستم ولی اگر وضوء من تجدیدی نبوده پس من متطهرم و اشاره کنیم به آن وضوء دوم و بگوئیم در زمان وضوء دوم یقینا من متطهر بودم و الان شک دارم آن وضوء من باقی است یا نه، استصحاب بقاء طهارت جاری کند و مشغول نماز شود . البته اینجا استصحاب حدث معارض دارد ولی ما لو خلی وطبعه بحث می‌کنیم .

مورد دوم: اگر در روز جمعه جنب بودید و غسل جنابت کردید و صبح شنبه در لباس منی دیدید و احتمال دادید این منی یا از همان شب جمعه بوده یا دوباره محتلم شدید، اگر از همان جنابت جمعه بوده با غسل روز جمعه مرتفع شده و اگر جنابت جدید است بالفعل محدث است حال اشاره می‌کنیم به آن و می‌گوئید: حینما خرج هذا المنی حصل الجنابة قطعا و نشک بارتفاعها بالغسل یوم الجمعة، یجری دلیل لا تنقض الیقین بالشک .

این کیفیت جریان استصحاب در عنوان مشکوک البقاء است بعد از علم به زوال عنوان دیگری که متیقن الوجود بوده و متیقن الارتفاع شده که علی القاعدة با آنچه در بحث استصحاب کلی خواندید مانعی از جریان استصحاب در این عنوان قطعا نیست، قطع نظر از معارض .

مرحوم محقق همدانی در کتاب طهارت مصباح الفقیه ص 204 می‌گویند در مثال وضوء استصحاب جا دارد اما در مثال جنابت خیر؛ زیرا در مثال وضوء ما مطمئنیم که دو فرد از وضوء موجود بوده آن وقت اشاره می‌کنیم که حین وضوی دوم قطعا متطهر بودیم، یا به وضوء صبح، اگر دومی تجدیدی بوده؛ یا به وضوء دوم، اگر وضو ابتدائی بعد از حدث بوده، استصحاب طهارت آن وضوء لو خلی و طبعه جاری است. اما در مثال جنابت یقین به حدوث جنابت ثانیه نیست پس اینجا استصحاب طهارت بعد الغسل جاری می‌شود و حصول جنابت جدیده را به اصل عدم بر می‌داریم پس کم فرق بین المثالین . در مثال اول، استصحاب عدم وضوء جاری نیست چه آنکه یقین داریم وضوء دومی از ما صادر شده اما در مثال جنابت، استصحاب عدم جنابت به رؤیت منی جاری می‌شود چه آنکه در وجود جنابت جدیده شک داریم بنابراین نوبت به استصحاب جنابت نمی‌رسد اما نوبت به استصحاب طهارت در مثال اول می‌رسد و سر هم این است که در مثال دوم استصحاب عدم حصول جنابت جدیده بلا معارض جاری است و وقتی اصل سببی بلا معارض جاری شد دیگر نوبت به استصحاب جنابت که اصل مسببی است نخواهد رسید.

استاد خوئی می‌فرمود خیر این فرق فارق در استصحاب ابدا نیست چه آنکه ارکان استصحاب متیقن سابق و شک در بقاء آن است و در ما نحن فیه، هم شک در بقاء طهارت بعد از وضوء جاری است و هم شک در بقاء جنابتی که حصل به خروج منی که در صبح شنبه دیده شده، منتهی زمان جنابت را نمی‌داند اما یقین دارد که به وقوع این منی جنابتی حاصل شده و اکنون شک در ارتفاع جنابت ناشی از خروج این منی دارد و چه فرقی می‌کند همان طور که در مثال وضوء ولو زمان طهارت وضوء دوم متیقن نیست اما استصحاب طهارت جاری بود، در اینجا هم و لو زمان خروج منی مشخص نیست، استصحاب بقاء جنابت جاری است .

  و الحمد لله

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo