< قائمة الدروس

بحث الفقه الأستاذ مصطفی الأشرفي

40/02/05

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: کتاب الطهاره، هل ینفعل الماء المضاف الکثیر بملاقاة النجس ام لا؟

متن نوشتار استاد آیة اللّه اشرفی دامت برکاته:

بحث جهت ثانیه در این بود که آیا در انفعال آب مضاف ملاقی با نجس، بین آب مضاف کثیر «بیشتر از کر» و آب مضاف قلیل فرق است یا خیر؟ در مساله دو نظریه مطرح است:

نظریه اول حکم به نجاست آب مضاف است به مجرد ملاقات با نجس خواه بیشتر از کر باشد خواه کمتر از کر،که مرحوم محقّق همدانی ره بر اساس خاصیت میعان و ذائب بودن مضاف قائل به آن شده است چنان که مرحوم صاحب عروة ره و همچنین بسیاری از فقهاء و من جمله مرحوم سیدنا الأستاد ره آن را پذیرفته اند.

نظریه دوم عدم نجاست بخش های دور از محل ملاقات نجس است یعنی تنها اطراف نجس متنجس شده ولی بخش های دیگر که نجاست به آنها سرایت نکرده نجس نمی شود البته در صورتی که مایع مضاف بیشتر از متعارف باشد مثل نفتی که در لوله های طولانی از چاه های نفت به شهرهای دیگر منتقل می شود.

حاصل ادله قول اول در گفتار سیدنا الأستاد ره پنج دلیل است:

دلیل اول: مستفاد از روایات باب أسآر به طور وضوح آن است که نجاست ملاقی از آثار هر شیء نجس است و در موثقه عمار[1] به طور عموم تصریح شده که آب نجس به هر چه ملاقات کند نجس شده و باید تطهیر شود فعلیه أن یغسل ثیابه و کلّما أصابه ذلک الماء و می توان از اطلاق روایات معاویة بن وهب و زرارة و حلبی و غیر آن[2] نیز انفعال آب مضاف را مطلقا استفاده کرد که در آن روایات با فرض ذائب بودن سمن یا زیت یا عسلی که در آن موش افتاده و مرده است حکم با إراقه آن شده و با فرض جامد بودن امر شده به برداشت موش مرده و مقداری از اطراف آن و حکم به حلیت باقی روغن یا عسل یا زیت شده است و می توان از این امور این کلیت را از خاصیت میعان و ذائب بودن استفاده نمود طبعاً رفع ید از این قاعده و کلیت موثقه عمار نیاز به دلیل دارد که

چنین دلیل مخصّص یا مقیّدی در غیر آب کر مطلق و آب جاری وجود ندارد.

دلیل دوم: موثقه أبی بصیر که در آن تصریح شده که اگر سؤر کلب در حوض کبیری بیافتد که معمولاً از آن استقاء می شود یعنی برای سقی حیوانات یا درختان استفاده می شود در چنین صورتی آب محکوم به طهارت است و در غیر این صورت آبی که با سؤر کلب ملاقات کرده محکوم به نجاست است لیس بفضل السوّر بأس...و لا یشرب سؤر الکلب إلّا أن یکون حوضاً کبیراً یستقی منه[3] از این کلام استفاده می شود که تنها ملاقی «کلب» با آب مطلق اگر در حدّ حوض کبیر یعنی بیشتر از کر باشد محکوم به طهارت است و در غیر این صورت محکوم به نجاست است.

دلیل سوم: موثقة عمار ساباطی و دو صحیحه زرارة در وقوع فارة در روغن است که دلالت بر مطلوب دارد:

عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَينَةَ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ قَالَ: إِذَا وَقعَتِ الْفَأْرَةُ فِي السَّمْنِ فَمَاتَتْ فِيهِ فَإِنْ كَانَ جَامِداً فَأَلْقِهَا وَ مَا يَلِيهَا وَ إِنْ كَانَ ذَائِباً فَلَا تَأْكُلْهُ وَ اسْتَصْبِحْ بِهِ وَ الزَّيْتُ مِثْلُ ذَلِكَ.[4]

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي‌ عُمَيْرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَينَةَ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ قَالَ: إِذَا وَقعَتِ الْفَأْرَةُ فِي السَّمْنِ فَمَاتَتْ فَإِنْ كَانَ جَامِداً فَأَلْقِهَا وَ مَا يَلِيهَا وَ كُلْ مَا بَقِيَ وَ إِنْ كَانَ ذَائِباً فَلَا تَأْكُلْهُ وَ اسْتَصْبِحْ بِهِ وَ الزَّيْتُ مِثْلُ ذَلِكَ.[5]

کیفیت استدلال: از جمله «و الزیت مثل ذلک» به خوبی استفاده می شود که موضوع نجاست ملاقی موش مرده اختصاص به روغن «سمن» یا زیت ندارد بلکه نجاست ملاقی ناشی از سرایت نجاست به روغن یا زیت است که در اثر میعان آن دو نجاست به همه روغن و زیت سرایت می کند. بنابراین هر مایعی که دارای این خاصیت باشد حکم نجاست در آن جاری خواهد بود. خواه قلیل باشد خواه کثیر و طبعاً خصوصیتی در سمن و زیت نیست. بلکه حکم نجاست مستند به میعان آن دو است.

روایت دوم موثقة عمار ساباطی است که در جواب از سؤال وقوع بعض حشرات در چاه آب یا در سمن یا زیت امام فرمودند کلّ ما لیس له دم فلا بأس که به مفهوم دلالت دارد: اگر حیوانی که در چاه یا سمن یا زیت افتاده و مرده است دارای نفس سائله «خون جهنده» باشد ملاقی آن حیوان نجس است و طبق اطلاق فرقی بین آب مضاف قلیل و کثیر در این جهت نیست زیرا علت نجاست میعان آب چاه و سمن و زیت است که در مضاف کثیر هم این علت موجود است ضمناً به این مضمون روایات در ابواب مختلف زیاد است.

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ عَمْرِو بْنِ سَعِيدٍ عَنْ مُصَدِّقِ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ عَمَّارٍ السَّابَاطِيِّ

عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: سُئِلَ عَنِ ز وَ النَّمْلَةِ وَ مَا أَشْبَهَ ذَلِكَ يَمُوتُ فِي الْبِئْرِ وَ الزَّيْتِ وَ السَّمْنِ وَ شِبْهِهِ قَالَ كُلُّ مَا لَيْسَ لَهُ دَمٌ فَلَا بَأْسَ بِهِ. [6]

دلیل چهارم: دو روایت دیگر که مرحوم استاد خویی ره به عنوان مؤید ذکر کرده اند یکی روایت سکونی إنّ علیاً یسئل عن قدر طبخت و إذا فی القدر فارة؟ قال: یهراق مرقها و یغسل اللحم و یؤکل و دیگری روایت زکریا بن آدم در واقع شدن قطره خمر یا نبیذ مسکر در مرق کثیر فرمود: یهراق المرق أو یطعمه أهل الذمة أو الکلب و اللحم أغسله و کله....[7] که می توان از روایت دوم استیناس زیادی مرق حتی به مقدار کرّ را نمود. چه آن که اطلاق آن شامل می شود مواردی که روستائیان صاحب مضیف در ظروف بزرگی برای مهمانان گوشت طبخ می کنند و یا در فصل جمع آوری شیر در ظروف بزرگ شیر گوسفندان یا گاوهای اهلی روستا را جمع نموده و از آن ماست و کره تهیه نموده و تقسیم می کنند چرا که این گونه امور متعارف بوده است و در عین حال امام تفصیلی بین قلیل و کثیر نداده اند.

عَنْ إِبرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنِ النَّوْفَلِيِّ عَنِ السَّكُونِيِّ عَنْ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ أَنَّ عَلِيّاً سُئِلَ عَنْ قِدْرٍ طُبِخَتْ وَ إِذَا فِي الْقِدْرِ فَأْرَةٌ قَالَ يهَرَاقُ مَرَقهَا وَ يغْسَلُ اللَّحْمُ وَ يؤْكَلُ. [8]

دلیل پنجم: اگر قائل به تفصیل شویم طبعاً سؤال می شود در آب مضاف که ملاقات با نجاست کرده و مقدار آن برابر یک کرّ یا بیشتر باشد تا چه حد از اطراف آن نجس، متنجّس است؟ آیا یک وجب یا بیشتر یا کمتر، طبعاً ضابطه ای در این مقدار نیست این خود دلیل بر عدم تفرقه بین قلّت و کثرت مایع مضاف در سرایت نجاست است که در حقیقت همه محکوم به حکم واحد خواهند بود.

اما جواب از ادله مذکور:

جواب از اجماع: اما کسانی که با کثرت آب مضاف حکم به تنجس همه آب هنگام ملاقات ننموده اند در ادله مذکور مناقشه نموده اند در جواب اجماع مدعی گفته اند، اگر اجماع ثابت باشد ناگزیر چون دلیل لبّی است باید به قدر متیقّن اکتفاء کرد و قدر متیقّن همان موارد روایات است که آب مضاف در مثل قدر و طشت و خابیه و احیاناً غدیر آمده که همه آن ها کمتر از مقدار کرّ هستند و شامل مضاف کثیر مثل نفت مستخرج از مخازن و سپس ورود در لوله های متصل به مخازن شهرهای دیگر نخواهد شد.

جواب از اشکال پنجم مرحوم استاد ره: در جواب از این اشکال به همین اخذ به قدر متیقّن از اطراف محل نجاست اخذ خواهد شد و اشکال مرحوم استاد ره که فرمودند ضابطه ای در مقدار متنجس آب مضاف ملاقی با نجس در مخازن بزرگ نیست، مرتفع خواهد شد.

باری مرحوم سید سبزواری ره در مهذّب می فرمایند: اگر مسأله سرایت نجاست به آنچه ملاقی آن است مستند به مرتکزات عرف باشد، جواب می دهیم که قدر متیقّن از این مرتکزات همان اطراف محل ملاقات است. چنانکه اگر مایع رنگی در نقطه ای از حوض آب ریخته شود مسلّماً در ابتداء تنها محل ریزش ماده رنگی و مقداری از اطراف آب حوض را رنگی خواهد نمود نه این که تمام آب حوض بلافاصله رنگی شود در مورد انفعال به نجاست هم در فرض کثرت مخزن مایع مضاف، همین حکم

ساری و جاری است.

ان قلت: مستند حکم به نجاست روایات دال بر سرایت باشد.

قلت: روایات هم کلاً یا جلاً در موارد ظروف کمتر از کرّ وارد شده و این که مرحوم استاد خوی ره گفته اند گاه ظروف طبخ به مقدار ظرفیت پختن یک شتر بوده، ظاهراً چنین ظرفی آن هم در روستاها وجود نداشته و اگر هم بوده موارد تنجس مرق یا سمن یا زیت در روایات قطعاً شامل ظروف به آن گونه بزرگ نبوده است.

ان قلت: مستند قول به سرایت به نجاست به همه اجزاء مضاف در کمیّت های زیاد قاعده مقتضی و مانع باشد به این تقریب که سرایت مقتضی انفعال آب مضاف ملاقی با نجس است و دلیلی بر مانعیت برسرایت وجودندارد. قلت: به فرض قبول قاعده مزبور، جریان آن مختص مواردی است که احراز اصل مقتضی شده باشد در صورتی که آنچه وجدان خارجی و موارد ورود روایات است ثبوت مقتضی سرایت در مقادیر عادی مایعات مضاف است نه در مواردی که مقدار مضاف برابر چندین کرّ بوده باشد.

ان قلت: بر مجموع مضاف کثیر که در یک محل جمع شود صدق واحد می کند و در تحت روایاتی که حکم به نجاست مرق یا سمن یا زیت ملاقی با نجس داخل خواهد شد

قلت: اصل سرایت نجس مبتنی بر سرایت وجدانی و عرفی است که ثبوت این امر در مقدار بسیار بزرگ مایعات مضاف ثابت نیست به خصوص که معمولاً مایعات مضاف از غلظت و دسومت برخوردار هستند که در آب مطلق آن غلظت وجود ندارد فلذا سرایت به همه اجزاء مایعات بسیار زیاد و چندین برابر کرّ، به مجرد ملاقات با اولین اجزاء این مجمع بزرگ ،امر بسیار بعید بلکه در زمان کوتاه مسلّم در عدم السرایة است.

و اما جواب از صحیحه زرارة و امثال آن که در مورد وقوع موش در سمن و زیت وارد شده و فرمود: «و الزیت مثل ذلک» این که

موش حیوان خبیث و مورد نفرت شدید افراد بشر است و بسیار پر زاد و ولد و پر حرکت است ممکن است مجرد وقوع در ظرف روغن یا شیر به سرعت به تمام جوانب ظرف حرکت نموده و سرانجام پس از مدتی در وسط مایع بمیرد. لذا تلویث او نسبت به همه مَرَق مفروض در روایت، علی القاعده بوده است. «و الذی یشهد بتنزه شدید» و استفاده از نانی که موش به آن دهان یا بینی خود را مالیده نهی شده و حتی آن را در ردیف سگ قرار داده استعن الفارة و الکلب إذا أکلا من الخبز أو شمّاه أ یؤکل منه؟ قال: یطرح ما شمّاه و یؤکل ما بقی[9] لذا ممکن است نهی تنزهی باشد و بر فرض اخذ به ظهور در حرمت اکتفاء به مورد خودش شود نه نسبت به همه مضافات.

یکی دیگر از ادله مستشکلین در سرایت نجاست در مایعات مضاف زیاد این است که اگر مجرد ملاقات با نجس موجب حکم به نجاست کل مایع مضاف زیاد شود پس باید در صورتی که مایع مضاف در سطح عالی تر از نجس با مایع نجس قرار گیرد نیز حکم به نجاست آن مایع مضاف نمود. در صورتی که فقهاء آن را استثناء نموده اند. با این که ناگزیر بعض از مجموع مایع مضاف با شیء نجس یا مایع نجس ملاقات کرده است.

یکی دیگر از ادله مستشکلین روایتی علی بن جعفر است از موسی بن جعفر ....قال: و سألته عن فارة أو کلب شربا من زیت أو سمن؟ قال: إن کان جرّة و نحوها فلا تأکله ولکن ینتفع به سراج أو نحوه و إن کان أکثر من ذلک فلا بأس بأکله إلّا أن یکون صاحبه موسراً یحتمل أن یهربقه فلا ینتفع به فی شیء[10] در این حدیث بین مقدار روغن یا زیتی که در ظرف مشک یا شبیه آن قرار گرفته و با دهان موش یا کلب خورده و بین ظرف بزرگ فرق گذاشته و در فرض کثرت حکم به جواز اکل نموده است و استثناء مالک صاحب ثروت محمول بر استحباب است. زیرا در حرام فرقی بین معسر و موسر نیست.

بنابراین می توان ادله مستشکلین را در امور ذیل خلاصه کرد:

1. انکار سرایت به همه اجزاء مایعات مضاف در صورتی که دارای کمیّت زیادتر از کرّ باشد. به خصوص در زمان کوتاه.

2. قدر متیقّن از روایات و اجماعی که بر نجاست در همه مایعات مضاف شده خصوص مایعات کمتر از کرّ و ظروف کمتر از کرّ است.

3. قیاس ملاقات نجاست به ماده رنگی که در مایع بزرگی ریخته شود که مسلّماً به زودی به همه آن مایع سرایت نمی کند.

4. معمولاً مایعات مضاف دارای دسومت و غلظت هستند که به آسانی مواد نجس به همه قسمت های مایعات مضاف سرایت نمی کند. ولذا با برداشتن نجس و اطراف آن می توان حکم به طهارت باقی نمود.

5. سرایت نجاست به همه اجزاء مایع مضاف فرع وحدت موضوع است که آن را در مثل لوله های حامل نفت یا لوله های طولانی مایعات مضاف نمی توان قائل شد. یعنی نمی شود نفت در شهرهای دیگر را از مخازن نفت پر شده متحد و واحد با مخزن نفت عرفاً قرار داد.

6. نقض به ملاقات نجسی که در سطح زیر مایع مضاف قرار گرفته باشد که فقهاء و مشهور حکم به نجاست کل مایع مضاف نکرده اند به خاطر همین اختلاف سطح، با این که ملاقات وجود دارد،حکم به عدم سرایت کرده اند.

7. روایت علی بن جعفر که تفصیل داده بین روغن یا زیتی که سگ و موش به آن دهان زده باشد بین مقدار یک جرّه و نظیر آن که حکم به نجاست کرده و بین ظرف های بزرگ که حکم به طاهر نموده است.

8. سرانجام با فرض شک در نجاست در مایعات مضافی که بیشتر از کرّ یا چند کرّ باشند می توان به اصل طهارت «قاعده کلّ شیء نظیف حتی تعلم أنّه قذر» و نیز به استصحاب طهارت قبل از ملاقات با جسم نجس رجوع نموده و حکم به طهارت کرد و این نظریه نزد ما متجه است.

 


[1] . وسائل الشیعة، باب4 از ابواب ماء مطلق، حدیث 4.
[2] . وسائل الشیعة، باب43 از ابواب اطعمة محرمة.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo