< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد اشرفی

97/06/11

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: لقاح مصنوعى «حکم إدخال نطفه مرد اجنبی در رحم زن اجنبیّه به جهت استیلاد»

آخرین آیه ای که برای حرمت بدان تمسّک شده آیه 32سوره نجم است:

الآیه الخامسه: ﴿الَّذِينَ يَجْتَنِبُونَ كَبَائِرَ الْإِثْمِ وَ الْفَوَاحِشَ إِلاَّ اللَّمَمَ إِنَّ رَبَّكَ وَاسِعُ الْمَغْفِرَةِ هُوَ أَعْلَمُ بِكُمْ إِذْ أَنْشَأَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَ إِذْ أَنْتُمْ أَجِنَّةٌ فِي بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ فَلاَ تُزَكُّوا أَنْفُسَكُمْ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقَى﴾ [1]

محلّ شاهد: ﴿الَّذِينَ يَجْتَنِبُونَ كَبَائِرَ الْإِثْمِ وَ الْفَوَاحِشَ﴾ [2]

کیفیّت استدلال: آیه شریفه در مقام ذکر برخی از صفات مومنین است از جمله این صفات إجتناب از فواحش است یعنی اموری که در عرف مردم زشت و شنیع است و بلا إشکال یکی از امور زشت و ناپسند در عرف این است که زنی منیّ مرد اجنبی را به جهت حاملگی داخل در رحم خود نماید خصوصاً اگر زن شوهر دار باشد.

إشکال: این أمر نسبت به آداب اقوام مختلف متفاوت است حال درست است که نزد برخی خصوصاً افراد متشرّع چنین کاری أمر قبیحی محسوب می شود ولی نزد برخی از اقوام قبیح نیست چنان که در دوران جاهلیت برخی اقوام گذشته برای این که فرزند شریفی داشته باشند به همسران خود اجازه داده که با فرد شجاع و کریمی همبستر شده و از او حامله شود در عصر حاضر نیز چنین عملی در کشورهای غربی عیب و عار نیست خصوصا برای مردی که نطفه او قابلیت برای حاملگی را نداشته و إنتقال منی از اجنبی به غیر مقاربت إصطلاحی و بدون عمل شنیع زنا یعنی بوسیله آلات پزشکی صورت بگیرد که در این صورت از نطفه مرد دیگر برای بچّه دار شدن همسر خود إستفاده می شود.

در نتیجه فاحشه بودن چنین عملی نسبت به همه مردم ثابت نیست بلکه نسبت به آداب و اقوام مختلف متفاوت است و اینطور نیست که همه مردم باردار شدن همسر خود را بوسیله زنا یا بدون زنا أمر قبیح و زشتی تلقی کنند اگر چه نزد مسلمین خصوصاً متدینین که حفظ حجاب و تستر زن را لازم می دانند أمر قبیح و زشتی محسوب می شود.

جواب: ممکن است فعل منکر در بین مردم به جهت شیوع و تکرار زیاد یا ترک نهی از منکر، از حالت منکر خارج شود لکن لو خلی و طبعه اگر به فطرت سلیم انسانی رجوع شود چنین عملی أمر شنیع و منکری محسوب می شود حتی در بین حیوانات که راضی نمی شوند کسی کنار همسرشان قرار گیرد تا چه رسد که با او همبستر شود، انسان نیز فطرتا راضی نمی شود که همسرش با مرد اجنبی همبستر شود یا از منی اجنبی حامله و بچّه دار شود گر چه از طریق زنا نباشد و اگر هم چنین عملی در گذشته بوده أمر استثنایی و مخالف با فطرت انسانی بوده است و موجب تغییر فطرت سلیم انسانی نمی شود.

إشکال: ما إبتداءاً إنتقال منیّ اجنبی را أمر منکرِ مسلّم فرض کرده سپس نتیجه می گیریم که چنین عملی جائز نیست و هذا أوّل الکلام زیرا چرا أمر قبیحی باشد خصوصا اگر هیچ ارتباط نامشروعی بین زن و مرد اجنبی در این إنتقال صورت نگیرد.

جواب: نفس إنتقال منی فرد اجنبی در رحم زن خصوصا زن شوهر دار با قطع نظر از دستورات شرع مقدّس نزد عرف أمر شنیع و منکری است و به نظر ما إشکال مذکور پذیرفته نیست از این رو می توانیم برای حرمت چنین عملی به إطلاقات آیات شریفه قرآن تمسّک نموده و قائل شویم که چنین عملی خلاف مذاق شرع مقدّس و خلاف فطرت سلیم انسانی است، علاوه بر این که به روایات متعدّدی در این زمینه نیز تمسّک شده است تا به اینجا تمسّک به آیات شریفه قرآن در لزوم تحفظ فرج از إدخال منی مرد اجنبی به پایان رسید و اما روایات:

1. عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى عَنْ عَلِيِّ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ  قَالَ: إِنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَذَاباً يَوْمَ الْقِيَامَةِ رَجُلٌ أَقَرَّ نُطْفَتَهُ فِي رَحِمٍ يَحْرُمُ عَلَيْهِ.[3]

ترجمه: سخت‌ترين عذاب در روز قيامت، براى مردى است كه نطفه خود را در رحمی قرار دهد كه بر او حرام است.

بررسی سند: برخی گفته اند این روایت ضعیف السند است چرا که «عثمان بن عیسی» واقفی بوده و توثیق نشده است البته این إشکال پذیرفته نیست چرا که مرحوم کشی ره وی را یکی از اصحاب إجماع بر شمرده و از طرفی نقل روایت قبل از توقف و انحراف وی بوده است. و اما در مورد «عَلیّ بْن سالِم»گفته اند او همان علی بن ابی حمزه بطائنی است که نه تنها توثیق نشده بلکه از طائفه واقفیه و بلکه سرکرده آنان بوده است ولی عجب است که مرحوم کلینی ره و غیر او، مکرّر از وی نقل حدیث کرده اند با این که مرحوم کلینی ره در دیباجه کافی متعهّد شده که آثار صحیحه عن الصادقین را نقل کند و لذا جمعی از اعلام گفته اند:علی بن ابی حمزه اگر چه واقفی است ولی روایاتی که قبل انحراف و توقف وی از او نقل شده معتبر است.

کیفیّت استدلال: در این روایت به طور مطلق مذمت شده از کسی که نطفه اش را در رحمی قرار دهد که بر او حرام است یعنی در غیر همسر و غیر ملک الیمین، مذمت یاد شده تنها متوجه خصوص فرد زناکار نیست بلکه به إطلاق شامل مورد محلّ بحث نیز می شود بنابراين چون نفس قرار دادن نطفه در رحمی كه بر مرد حرام است، به طور مطلق مذمت شده است در نتیجه همان گونه كه قرار دادن نطفه در رحم زن اجنبی، از راه زنا بوسیله دخول که راه معمول است، حرام است، از راه غير معمول یعنی «تلقيح مصنوعى» نيز با توجه به إطلاق این روایت حرام خواهد بود.

إشکال دلالی: در این روایت مذمت متوجه کسی شده که خود نطفه اش را در رحم زن اجنبی قرار می دهد «رَجُلٌ أَقَرَّ نُطْفَتَهُ

فِي رَحِمٍ يَحْرُمُ عَلَيْهِ» که این کلام کنایه از همان زنای مذموم است در نتیجه این روایت اخص از مدّعی است چرا که بحث ما در نفس إنتقال نطفه مرد اجنبی به رحم زن اجنبیه است و لو این که به غیر زنا و از طریق مشروع توسّط زن و یا طبیب انجام پذیرید فلذا حرمت روایت شامل محلّ بحث نمی شود.[4]

2. أَخْبَرَنَا عَبْدُ اللَّهِ أَخْبَرَنَا مُحَمَّدٌ حَدَّثَنِي مُوسَى قَالَ حَدَّثَنَا أَبِي عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَلِيٍّ  قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ مَا مِنْ ذَنْبٍ أَعْظَمَ عِنْدَ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى بَعْدَ الشِّرْكِ مِنْ نُطْفَةِ حَرَامٍ وَضَعَهَا امْرُؤٌ فِي رَحِمٍ لَا تَحِلُّ لَهُ‌. [5] [6]

بررسی سند: این روایت از علی بن جعفر از کتاب جعفریات یا اشعثیات نقل شده است بخشی از روایات علی بن جعفر در کتاب قرب الاسناد ذکر شده و بخشی دیگر در اشعثیات و برخی نیز در جعفریات «کتب منسوب به علی بن جعفر» ذکر شده است، مرحوم صاحب وسائل ره إدّعا کرده که کتاب علی بن جعفر را در اختیار داشته و سند خود را به کتاب نقل می کند بر این أساس أستاد خویی ره روایاتی که صاحب وسائل از علی بن جعفر نقل کرده معتبر می داند.

ولی متأسفانه برخی از نسّاخ در اشعثیات و جعفریات، دست برده و برخی روایات را اضافه نموده اند از همین جهت یقین نداریم که عین متن روایات علی بن جعفر را نقل کرده باشند فلذا مرحوم أستاد خویی ره اصرار داشتند که حتی کتبی که به دست محمدین ثلاث رسیده، سند خودشان را باید به صاحب کتاب بیان کنند تا معلوم شود سند این افراد به کتبی که از اصحاب کتب نقل کرده اند معتبر بوده است یا نه، در هر صورت چون این روایات در کتاب اشعثیات بوده و إحتمال مذکور وجود دارد مجال، برای مناقشه سندی در حدیث وجود دارد.

علاوه بر این که همان إحتمال حمل بر زنا که در روایت قبل ذکر شد به قرینه عبارت «وَضَعَهَا» در این روایت نیز وجود دارد چرا که وضع منی توسّط فرد مذمت شده که ظهور در عمل زنا دارد و بحث ما أعم از این مورد است از این جهت این روایت شامل إنتقال نطفه توسّط خود زن و إنتقال به صورت مشروع نمی شود و از طرفی اسناد وضع به صاحب منی در موردی که إنتقال نطفه توسّط طبیب و یا خود زن صورت گیرد، اسناد مجازی است.

3. عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْعَبَّاسِ بْنِ مُوسَى عَنْ يُونُسَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ عَنِ الْمُعَلَّى بْنِ خُنَيْسٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَاعَبْدِ اللَّهِ  عَنْ رَجُلٍ وَطِئَ امْرَأَتَهُ فَنَقَلَتْ مَاءَهُ إِلَى جَارِيَةٍ بِكْرٍ فَحَبِلَتْ فَقَالَ الْوَلَدُ لِلرَّجُلِ وَعَلَى الْمَرْأَةِ الرَّجْمُ وَ عَلَى الْجَارِيَةِالْحَدُّ.[7]

کیفیّت استدلال: در این روایت حکم شده به حدّ شرعی نسبت به جاریه ای که بوسیله مساحقه با زنی منی شوهر آن زن را به رحم خود منتقل کرده است و این در حالی است که این إنتقال به وسیله زنا نبوده است حال از حکم به جریان حد در این روایت إستفاده می شود که نفس إدخال منی مرد اجنبی در رحم زن اجنبیه فعل حرامی است.

إشکال: ممکن است علّت جریان حد بر جاریه به جهت این بوده که إنتقال نطفه به صورت غیر مشروع یعنی بواسطه مساحقه انجام گرفته است به عبارت دیگر علّت لزوم حد شرعی، مساحقه جاریه بوده و از این جهت حکم به جریان حد بر وی شده است نه صِرف إنتقال نطفه اجنبیّه در رحم خود و اما علّت این که حکم جاریه با حکم زن حره متفاوت ذکر شده از این جهت بوده که حد أمه در روایات کمتر از حرّه است علاوه بر این إشکال در دلالت، روایت ضعیف السند است زیرا معلّی بن خنیس را برخی توثیق نکرده اند گر چه أستاد خویی ره وی را توثیق نموده است.

4. مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ جَمِيلٍ عَنْ زُرَارَةَ بْنِ أَعْيَنَ و مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ  قَالَ:إِذَا جَمَعَ الرَّجُلُ أَرْبَعاً وَ طَلَّقَ إِحْدَاهُنَّ فَلَا يَتَزَوَّجِ الْخَامِسَةَ حَتَّى تَنْقَضِيَ عِدَّةُ الْمَرْأَةِ الَّتِي طَلَّقَ وَ قَالَ لَا يَجْمَعْ مَاءَهُ فِي خَمْسٍ. [8]

مفاد روایت: مردی که چهار زن دارد نمی تواند زن پنجم اختیار کند مگر بعد از طلاق زن چهارم و اتمام عده او، از این جهت قرار دادن ماء الرجل در زن پنجم ممنوع است، از این روایت به خوبی إستفاده می شود قرار دادن نطفه در رحم زن به غیر از ازدواج مشروع، جائز نیست.

5. عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الرَّازِيِّ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْمُؤْمِنِ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ  الزِّنَا شَرٌّ أَوْ شُرْبُ الْخَمْرِ وَ كَيْفَ‌ صَارَ فِي شُرْبِ الْخَمْرِ ثَمَانُونَ وَ فِي الزِّنَا مِائَةٌ فَقَالَ يَا إِسْحَاقُ الْحَدُّ وَاحِدٌ وَ لَكِنْ زِيدَ هَذَا لِتَضْيِيعِهِ النُّطْفَةَ وَ لِوَضْعِهِ إِيَّاهَا فِي غَيْرِ مَوْضِعِهِ الَّذِي أَمَرَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ. [9]

ترجمه: اسحاق بن عمار مى‌گويد: به إمام صادق  عرض کردم: زنا بدتر است یا شراب خواری؟ چرا در نوشيدن شراب هشتاد تازيانه ولی در زنا صد تازیانه مقرّر گرديده است؟ حضرت در جواب فرمودند: اى اسحاق! حدّ يكى است، لیكن اين مقدار زائد بدين سبب افزوده شده كه زنا، سبب از بين بردن نطفه و قرار دادن آن در غير جايگاهى است كه خداوند بدان دستور داده است.توضیح بیشتر در جلسه بعد إن شاء اللّه ذکر می شود.

 


[4] . مگر این که گفته شود در این روایت نفس قرار دادن نطفه در رحم زن اجنبی نهی شده است و استبعادی ندارد که چنین عملی علی الاطلاق حرمت داشته باشد چرا که به دو صورت محقّق می شود یکی از راه دخول که قرار دادن نطفه بدین وسیله متعارف است و یکی از راه تلقیح مصنوعی که چنین موردی غیر متعارف است.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo