< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد اشرفی

99/10/15

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: بررسی حکم قائلین به وحدت وجود، ذکر تفاسیر مختلف از وحدت وجود.

قال السید ره فی العروة: المسألة الثانیة: لا إشكال في نجاسة الغلاة و الخوارج و النواصب‌ و أما المجسمة و المجبّرة و القائلين بوحدة الوجود من الصوفية إذا إلتزموا بأحكام الإسلام فالأقوى عدم نجاستهم إلا مع العلم بإلتزامهم بلوازم مذاهبهم من المفاسد.

سخن در حکم قائلین به وحدت وجود بود و گفتیم که وحدت وجود معانى متعدّدى دارد، آنچه به طور قطع باطل و عقيده به آن موجب برای خروج از إسلام و حکم به کفر و نجاست است آن است كه فرد معتقد باشد خدای متعال عين موجودات عالم است به این معنی که خالق و خلوق، رب و مربوب همگی یکی هستند اگر چه خارجاً متکثرند یعنی در عالم هستى وجودى جز خدا نيست و همه موجودات در حقیقت وجود حق متعالند هر گاه فرد ملتزم به لوازم چنین اعتقادی باشد محکوم به کفر و نجاست است زیرا مخلوقات جدای از خالق هستند و دوئیت بین خالق و مخلوق مسلم و قطعی است «انت الخالق و انا المخلوق» و لازمه این اعتقاد إنکار خالق هستی است مرحوم ملا صدرا ره و مرحوم سبزواری در منظومه این قول را به جهله صوفیه نسبت داده‌اند لکن برای وحدت وجود تفاسیر دیگری هم ذکر شده است از جمله:

1. إطلاق وجود به حق متعال حقیقی ولی إطلاق وجود به دیگر موجودات مجازی است مثل لابن و تامر که از تمر و لبن مشتق شده و به فروشنده تمر و لبن مجازاً إطلاق می‌شود به جهت نسبتی که با لبن و تمر دارند از این جهت که فروشنده و مالک این دو شیء هستند نه اینکه ذاتی هستند که ثبت له اللبن و ثبت له التمر که معنای حقیقی تامر و لابن است بلکه إطلاق این دو لفظ به فروشنده به معنای مجازی آن است از همین قبیل است إطلاق وجود به مخلوقات و کائنات هستی به این معنی که وجود حقیقی مختص به خداوند باری تعالی است ولی اسناد وجود به دیگر مخلوقات مجازی است از این جهت که منسوب به خداوند و مخلوق خداوند هستند و گاه چنین تعبیر شده که وجود موجودات عالم از رشحات وجود خداوند باری تعالی است مرحوم سیّد کربلایی ره به این معنی از وحدت وجود معتقد بوده است.

باطن این معنی از وحدت وجود برای ما معلوم نیست ولی با معنای اوّل که همه موجودات اعم از خداو مخلوقات یکی باشند فرق دارد چنین اعتقادی موجب برای کفر نیست ولی با کمال أسف بسیاری از معاصرین بازگشت این معنی را به وحدت وجود جهله صوفیه دانسته و از این جهت حکم به کفر فلاسفه نموده‌اند با اینکه آنان خود از وحدت وجود صوفیه تبرّی جسته اند.

2. مفهوم وجود در موجودات عالم از قبیل نباتات، جمادات، حیوانات و انسان ها با مفهوم وجود در خداوند به یک معنی است اگر چه مصداقاً مخلوقات غیر خالق هستی بوده و خداوند خالق همه موجودات عالم است به عبارت دیگر معنای متصور از وجود در همه موجودات اعم از خالق و مخلوق در حقیقت یکی است مانند نور آفتاب و نور چراغ كه هر دو يك حقيقت دارند ولى مصداقاً متعدّدند این معنی هم اشكالى ندارد و موجب برای کفر نیست.

3. موجودات عالم مظاهر اسماء و صفات الهی هستند و مفهوم وجود در آنان غیر از مفهوم وجود در خداوند باری تعالی است به این معنی که مفهوم وجود در خالق و مخلوق متفاوت است چنان که مصداقاً هم متفاوت هستند این هم یک تفسیر از وحدت

وجود است که جمعی بر این باوردند و موجب برای کفر نیست.

4. تفسیر دیگری از وحدت وجود و موجود در عین کثرت هر دو، نقل شده است که نام آن را توحید اخص الخواص نامیده‌اند که اگر بازگشت آن به اختلاف مراتب باشد که فهلویین گفته‌اند چنان که مرحوم حاجی سبزواری ره در منظومه حکمت خود ضمن شعری به آن اشاره دارد «الفهلویون الوجود عندهم حقیقة ذات تشکک نوم» که معنای معقول و قابل فهمی است این معنی هم موجب برای کفر نیست ولی اگر معنای دیگری دارد مثل اینکه وجود با فرض وحدت حقیقة متکثر و به حسب مصداق متکثر باشد بدون اختلاف مراتب مرحوم استاد خویی ره می‌گوید حقیقت این معنی از وحدت وجود برای ما معلوم نیست چنان که قول به تباین حقیقت وجود خدا و وجود مخلوق با فرض اشتراک معنوی وجود برای ما مفهوم نیست که چطور سنخ وجود در خالق و مخلوق مختلف است.

إثبات چنین چیزی کار مشکلی است که بگوییم دو سنخ از وجود داریم و وجود خداوند با وجود دیگر مخلوقات متفاوت است یعنی وجود در حقیقت مشترک لفظی است، وجود در خداوند و وجود در مخلوقات در تمام ذات با هم فرق دارند بنابر این قول وجود مخلوقات منحاز از خداوند هستند و از این جهت منعی ندارد در این معنی از وجود، قدر جامعی تصور نمی‌شود این معنی از وحدت وجود اگر چه تالی فاسد وحدت وجود صوفیه را ندارد ولی دلیلی بر آن نداریم و إثبات آن هم مشکل است.

5. برخی دیگر از فلاسفه وجود را مشترک معنوی دانسته‌اند به این معنی که وجود خداوند اعلی مرتبه وجود و وجود لا متناهی است ولی وجود مخلوقاتِ عالم، مرتبه ضعیفی از وجود را داراست چنین قولی هم مستلزم کفر و ترتّب احکام نجاست نیست.

بعد ذلک نقول: معانی مختلفی برای وحدت وجود ذکر شده و غیر از معنای اوّل که همه موجودات عالم هستی را یک وجود می‌داند نمی‌توان حکم به کفر و نجاست نمود و این کم لطفی است که برخی از بزرگان فلاسفه را در حکم ملحق به وحدت وجود جهله صوفیه نموده‌اند این ناشی از آن است که حقیقت کلام فلاسفه را در معانی که برای وجود ذکر شده، توجّه نکرده‌اند.

و برخی از کلام فلاسفه اگر چه برای ما چندان واضح نیست ولی تالی فاسد تفسیر جهله صوفیه از وحدت وجود را ندارد در نتیجه نمی‌توان اعتقاد به وحدت وجود آنان را داخل در وحدت وجود جهله صوفیه دانست و حکم به کفر و نجاست آنان نمود چنان که مرحوم سیّد ره می‌فرماید: «و القائلين بوحدة الوجود من الصوفية إذا إلتزموا بأحكام الإسلام فالأقوى عدم نجاستهم إلامع العلم بإلتزامهم بلوازم مذاهبهم من المفاسد».

در هر حال اگر وحدت وجود غیر از معنای صوفیه باشد و به هر صورت فرد وجود خداوند را متغایر از وجود مخلوقات بداند حال یا به اشتراک لفظی یا به اشتراک معنوی این اعتقاد با اعتقاد به وحدت وجود جهله صوفیه متفاوت است و نمی‌توان حکم به کفر چنین کسی نمود اگر چه اشتراک معنوی نیز تالی فاسد دارد زیرا مشترک معنوی قدر جامع و ما به الاشتراک و ما به الامتیاز لازم دارد و لازمه آن ترکیب در ذات اقدس الهی است و برخی قائلند که این معنی از وحدت وجود نیز موجب برای کفر و ترتّب احکام کافر است و مصداق حقیقی آیه شریفه است که فرمود: ﴿وَ لاَ تُصَلِّ عَلَى أَحَدٍ مِنْهُمْ مَاتَ أَبَداً وَ لاَ تَقُمْ عَلَى قَبْرِهِ إِنَّهُمْ كَفَرُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ مَاتُوا وَ هُمْ فَاسِقُونَ﴾[1] ولی با این حال اگر فرد ملتزم به لوازم آن نباشد نمی‌توان حکم به کفر و نجاست وی نمود و قبلاً نیز در فرق مختلف مجسّمه و مجبّره و مفوّضه گفتیم که قدر مسلم از حکم مذکور در جایی است که فرد ملتفت و معتقد به لوازم آن باشد.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo