< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد اشرفی

99/10/03

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: نواصب چه کسانی هستند؟

نواصب به استناد روایات متعدّد و به حسب إجماعات متعدّدی که در مسأله قائم شده بلا شک محکوم به کفر و نجاستند مرحوم شیخ انصاری ره مطالبی را در مورد ناصبی ذکر نموده که ذکر آن خالی از فائده نیست از جمله اینکه شبهه‌ای را در نجاست ناصبی مطرح نموده و سپس جواب می‌دهد.

بیان شبهه: در برخی از روایات حکم به نجاست ناصبی در ردیف حکم به نجاست ولد الزنا و فرد جنب ذکر شده است و این در حالی است که ولد الزنا فی نفسه و فرد جنب بما هو جنب چنانچه نجاست عارضی در بدن آنان نباشد بلا شک محکوم به طهارتند از این امر استفاده می‌شود که مراد از إطلاق نجس بر ولد الزنا و جنب و نیز ناصبی و لزوم اجتناب از غساله این افراد، نجاست اصطلاحی نبوده بلکه مراد قذارت معنوی آنان بوده است بنابراین نمی‌توان به استناد روایات حکم به کفر و نجاست اصطلاحی ناصبی نمود از همین قبیل است إطلاق کفر بر تارک الصلوة یا تارک الزکاة و یا تارک الحج و یا حتی إطلاق شرک بر فرد ریاکار در حالی که این افراد بلا إشکال محکوم به طهارتند هذا اوّلاً، ثانیاً نجاست ناصبی در برخی از روایات به صورت افعل تفضیل ذکر شده و این هم قرینه دیگری است بر اینکه مراد قذارت معنوی ناصبی است نه نجاست اصطلاحی زیرا در نجاست اصطلاحی أفضلیت و أشدیت معنی ندارد.

جواب مرحوم شیخ انصاری ره: علاوه برإجماعات متعدّدی که بر کفر و نجاست ناصبی قائم شده در برخی از روایات نهی از مناکحه با فرد ناصبی نیز شده است سپس حکم مذکور تعلیل شده به کفر ناصبی، تعلیل به کفر با کفر اصطلاحی ناصبی سازگار است نه کفر در مقابل ایمان زیرا ازدواج با مسلمان منعی ندارد ثانیاً در برخی از این روایت نهی از غساله ناصبی، در ردیف نهی از غساله یهود و نصاری ذکر شده که از آن نیز استفاده می‌شود که مراد نجاست اصطلاحی ناصبی است و اما اینکه در برخی روایات نجاست ناصبی به صورت افعل تفضیل ذکر شده است: «أنّ اللّٰه لم يخلق خلقاً أنجس من الكلب، و أنّ الناصب لنا أهل البيت أنجس» تشبیه نجاست ناصبی به کلب به صورت افعل تفضیل، با نجاست اصطلاحی ناصبی سازگار است زیرا متبادر به ذهن از إطلاق نجاست بر سگ، نجاست اصطلاحی آن است نه قذارت معنوی، و اما وجه اشدیت نجاست ناصبی نسبت به نجاست سگ از این جهت است که ناصبی هم نجاست ظاهری دارد و هم قذارت باطنی در مقابل سگ که تنها نجاست ظاهری دارد از این جهت تعبیر به افعل تفضیل شده است.

ان قلت: در عصر بنی امیه ناصبی ها در اکثر بلاد إسلام زیاد بودند از این جهت در روایتی آمده است که اهل شام بدتر از اهل روم و اهل روم بدتر از اهل مکه و اهل مدینه هفتاد بار بدتر از اهل مکه می‌باشند این روایت اشاره دارد به اینکه بسیاری از مردم آن عصر ناصبی بوده و عداوت با امیرالمومنین علی داشته‌اند از این جهت اهل مدینه و مکه از اهل روم که کافر بوده ولی عداوت اهل بیت را نداشته‌اند بدتر معرفی شده‌اند ولی با این حال سیره اصحاب ائمه بر این بوده که با بسیاری از نواصب مصاحبت، معاشرت و مناکحه داشته‌اند حال اگر ناصبی ها نجس بودند چطور در زمان امیر المومنین علی تا عصر إمام باقر و إمام صادق حکم به کفر و نجاست و نیز عدم جواز مجالست و مناکحه با آنان نشده است حتی سیره خود ائمه هم بر این بوده که با آنان مصاحبت و مواکله داشته‌اند چنان که در روایت آمده که فردی از خوارج بر إمام باقر وارد شد و همنشین آن حضرت شد و بعد از خروج از مجلس حضرت در مورد او فرمودند: و الله او مشرک است:

عن الفضل أنه دخل على أبي جعفر رجل محصور عظيم البطن، فجلس معه على سريره فحياه، و رحب به، فلما قام قال: هذا من الخوارج كما هو قال: قلت مشرك؟ فقال: مشرك، و اللّه مشرك».[1]

عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى عَنْ سَمَاعَةَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَحَدِهِمَا قَالَ: إِنَّ أَهْلَ مَكَّةَ لَيَكْفُرُونَ بِاللَّهِ جَهْرَةً وَ إِنَّ أَهْلَ الْمَدِينَةِ أَخْبَثُ مِنْ أَهْلِ مَكَّةَ أَخْبَثُ مِنْهُمْ سَبْعِينَ ضِعْفاً.[2]

جواب مرحوم شیخ انصاری ره:

در دولت بنی امیه و در عصر امیرالمومنین علی بسیاری از اهل بصره و شام و کوفه به جهت تبلیغات سوء معاویه عداوت با امیرالمومنین علی داشتند و بلکه برخی مثل خوارج این عداوت را جزء دین خود به شمار می‌آوردند شاهد بر این مطلب آن است که مرکز جنود إسلام در آن زمان کوفه بود و ایران هم بواسطه بواسطه لشگریانی که از آن جا فرستاده شد فتح گردید ولی با این حال هنگامی که امیرالمومنین علی از اهل کوفه برای جنگ جمل کمک خواستند افراد کمی با آن حضرت همراهی کردند و هر چه برای جمع کردن سرباز برای جنگ قاصد می‌فرستادند اثر چندانی نداشت تا جایی که حتی إمام مجتبی را نیز فرستادند ولی باز هم فائده چندانی نداشت چرا که ابوموسی أشعری در آنجا تبلیغات سوء بر علیه حضرت می‌نمود تا جایی که حضرت مجبور شدند مالک اشتر را برای مقابله و برخورد با او بفرستند ولی در نهایت افراد کمی از کوفه حاضر به شرکت در جنگ شدند بعداً هم که جنگ تمام شد بغض امیرالمومنین علی در بسیاری از بلاد إسلام زیاد به گوش می‌رسید و این نبود مگر به جهت تبلیغات گسترده‌ای که معاویه بر علیه آن حضرت نموده بود که تا سالهای متوالی بعد هم باقی بود و عده زیادی در اثر آن، عداوت با امیر المومنین علی داشتند بلکه به خاطر تقرب به دستگاه حکومت اظهار عداوت به مولالنا الامیر شایع شده بود.

از طرفی جوّ حاکم در آن زمان به صورتی بود که پیروان امیرالمومنین علی در شدت تقیه به سر می‌بردند این مجموعه موجب شد تا شیعه در حکومت بنی امیه و بنی العباس در کمال تقیه زندگی کند و در عین حال با مسلمانان که بسیاری از آنان از همین ناصبی ها بودند مجالست و معاشرت کند از این جهت به ناچار برای حفظ جان شیعیان حکم به لزوم اجتناب از نواصب به صورت علنی نمی‌شد تا شیعیان شناخته نشوند و جان آنان به خطر نیافتد تا زمان إمام صادق که آن حالت تظاهر به عداوت برچیده شد و آن حضرت به جهت فراهم شدن شرائط حکم به کفر و نجاست نواصب نمودند.

و اما اینکه خود ائمه با نواصب مصاحبت و مجالست داشته‌اند این امر خیلی هم ثابت نیست آری ممکن است گاهی به صورت اتفاقی و یا به اجبار در مجلسی در کنار آنان نشسته باشند ولی معلوم نیست که مواکله و معاشرت عادی با آنان هم داشته‌اند در نهایت مرحوم شیخ ره تشکیکات فوق را نمی‌پذیرفته و می‌فرماید: نمی‌توان إنکار کرد که از مجموع روایات کفر و نجاست ناصبی استفاده می‌شود و هکذا اکثر فقها و منهم سیدنا الحکیم و سیدنا الاستاد الخویی.

سؤال: ناصبی کیست آیا مطلق کسانی که عداوت باامیرالمومنین علی دارند ناصبی محسوب شده و محکوم به کفر و نجاستند یا تنها کسانی که عداوت و دشمنی امیرالمومنین علی را جزء دین خود قرار داده‌اند محکوم به کفر و نجاستند مثل خوارج که اعلی درجه عداوت با امیر المومنین علی را دارند که علاوه بردشمنی با آن حضرت این دشمنی را جزء وظائف دینی خود به شمار آورده‌اند؟

جواب مرحوم شیخ انصاری ره: روایات در این جهت إطلاق دارد و در روایات کفر و نجاست ناصبی مقیّد نشده به فرد یا گروهی که عداوت با آن حضرت را جزء دین خود قرار داده‌اند بنابراین مطلق کسانی که عداوت و دشمنی با امیرالمومنین علی ناصبی محسوب می‌شوند اگر چه این دشمنی جزء عقیده دینی آنان نباشد شاهد بر این مطلب تعاریفی است که لغویین از ناصبی نموده‌اند که به برخی از این تعاریف اشاره می‌شود: [3]

عن القاموس: أنّ النواصب هم المستدينون ببغض علي لأنّهم نصبوا للذي عادوه.[4] عن الصحاح: النصب العداوة.[5]

عن شرح المقداد: أنّ‌ الناصب يطلق على خمسة أوجه: الأوّل: القادح في عليّ الثاني: من ينسب إلى أحدهم ما يسقط العدالة، الثالث: من ينكر فضيلتهم لو سمعها، الرابع: من يعتقد فضيلة غير علي الخامس: من أنكر النصّ على عليّ بعد سماعه و دخوله إليه بوجهٍ يصدّقه .[6]

بنابراین احکام ثابت بر ناصبی شامل همه کسانی می‌شود که عداوت با امیرالمومنین علی و یا حتی عداوت نسبت به یکی از ائمه اثنی عشر داشته باشند اگر چه این دشمنی جزء دین آنان نباشد.

و اما اینکه در شرح مقداد برای ناصبی پنج قسم ذکر شده و برخی از أقسام آن شامل می‌شود حتی کسانی را که عداوت با امیرالمومنین علی ندارند که از جمله آنان کسی هستند که منکر یکی از فضائل آن بزرگواران شده باشد، نمی‌توان حکم به کفر و نجاست چنین کسانی کرد اگر چه در برخی از روایات نسبت به کسانی که عداوت با شیعیان دارند و یا اوّلی و دوّمی را در امر خلافت مقدّم داشته‌اند «أَنَّ مَنْ قَدَّمَ الْجِبْتَ وَ الطَّاغُوتَ وَ اعْتَقَدَ إمامتَهُمَا فَهُوَ نَاصِبٌ».[7] به چنین کسانی نیز إطلاق ناصبی شده است لکن چنین کسانی حکم ناصبی را ندارند و الا باید همه سنی ها محکوم به کفر و نجاست باشند چنان که مرحوم صاحب حدائق ره بر این عقیده است بخاطر روایت فوق و روایاتی که فرمود: «ان الناصبی من نصب لکم» می‌فرماید: همه سنی ها به حسب واقع کافر و ناصبی هستند ولی به حسب مشهور بین فقهای إمامیه از قدما و متأخرین مراد از ناصبی که محکوم به کفر و نجاست است تنها کسانی هستند که عداوت و دشمنی آنان با شیعیان به جهت عداوت با امیرالمومنین علی و یا یکی از ائمه اثنی عشر بوده است یعنی دشمنی آنان با شیعیان به جهت دشمنی آنان با امیر المومنین بوده است و نیز تقدیم جبت و طاغوت به همراه دشمنی و عداوت با امیر المومنین علی بوده است چنین فردی محکوم به کفر و نجاست است .

مرحوم صاحب حدائق ره روایات متعدّدی را در این جهت جمع آوری نموده و معتقد است که به استناد روایات همه اهل سنت ناصبی محسوب شده و محکوم به کفر و نجاستند و روایاتی که شهادتین را کافی در إسلام فرد ذکر نموده و یا حکم به جواز مناکحه با اهل سنت نموده این روایات یا تقیتاً صادر شده‌اند و یا به جهت تدریجیت احکام در ابتدا حکم به نجاست آنان نشده است.

در مقابل مرحوم شیخ ره می‌فرماید: اهل سنت ناصبی نیستند و بلکه بسیاری از آنان اظهار محبت و ارادت شدید نسبت به اهل بیت پیغمبر دارند مثل سنی‌های موجود در ایران که اظهار محبت به اهل بیت نموده و حتی گاه به زیارت آنان می‌روند بنابراین کلام صاحب حدائق ره در این جهت پذیرفته نیست.

تا به اینجا ثابت شد که هر کس عداوت و دشمنی با امیرالمومنین علی و یا حتی یکی از ائمه اثنی عشر را داشته باشد ناصبی محسوب شده و محکوم به کفر و نجاست اند و در این جهت به حسب قول برخی از بزرگان مثل مرحوم شیخ ره فرقی نیست بین اینکه دشمنی با آن حضرت را جزء دین خود قرار داده باشند مثل خوارج یا جزء دین خود قرار نداده باشند.

ثانیاً ثابت شد که ناصبی تنها کسانی هستند که اظهار دشمنی با یکی از ائمه اهل بیت می‌کنند و اما کسی که اظهار دشمنی با آن بزرگواران نمی‌کند ولو اینکه جبت و طاغوت را مقدّم داشته است ناصبی نجس العین محسوب نمی‌شود و محکوم به کفر و نیست و اما روایاتی که مفاد آن این است که اگر کسی عداوت شیعیان را داشته باشد و یا جبت و طاغوت را مقدّم بدارد ناصبی محسوب می‌شود این روایات حمل می‌شود بر موردی که عداوت شیعیان و یا تقدیم جبت و طاغوت به همراه عداوت و دشمنی اهل بیت باشد که در این صورت محکوم به کفر و نجاست است ولی کسانی که اهل اسلامند و عداوت با اهل بیت ندارند ناصبی محسوب نشده و محکوم به إسلام و طهارتند، و الحمد لله.

 


[3] مجمع البحرين ط-الحسینی، الطريحي النجفي، فخر الدين، ج2، ص173. الناصب: و هو الذي يتظاهر بعداوة أهل البيت أو لمواليهم لأجل متابعتهم لهم، و في القاموس النواصب و الناصبة و أهل النصب المتدينون ببغض علي لأنهم نصبوا له، أي أعادوه.
[7] وسائل 6: 341، الباب2 من أبواب ما يجب فيه الخمس، مستطرفات السرائر جلد 3 ص583.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo