درس خارج فقه استاد اشرفی
99/09/24
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: حکم فرزند کافر از نظر طهارت و نجاست، حکم فرزند کافر در صورتی که احد الابوین کافر و دیگری مسلمان باشد.
قال السید ره فی العروة: الثامن «من النجاسات» الكافر...ولد الكافر يتبعه في النجاسة إلّا إذا أسلم بعد البلوغ أو قبله، مع فرض كونه عاقلًا مميّزاً و كان إسلامه عن بصيرة [1] على الأقوى و لا فرق في نجاسته بين كونه من حلال أو من الزنا و لو في مذهبه و لو كان أحد الأبوين مسلماً، فالولد تابع له[2] إذا لم يكن عن زنا، بل مطلقاً على وجه مطابق لأصل الطّهارة.
در مباحث قبل گذشت که فرزند مادامی که به سن تمییز نرسیده باشد در إسلام و کفر و احکام مترتّب بر آن تابع والدین است اگر چه مرحوم استاد خویی ره در أدلّه چهارگانه نجاست فرزند کافر مناقشه نمودند لکن چون إجماع یا شهرت قوی قائم شده بر الحاق فرزند کافرِ غیر ممیز، درنجاست به ابوین، مرحوم استاد در نهایت قائل به إحتیاط لازم در اجتناب از فرزند متولّد از کافر شدند.
صاحب عروه ره در ادامه میفرماید: در صورتی که يكى از پدر و مادرِ فرزند مسلمان باشد، فرزند تابع پدر یا مادر مسلمان است مشروط به اینکه از زنا متولّد نشده نباشد بلكه مطلقاً تابع او است «ولو اینکه از زنا باشد» لأصالة الطّهارة.
سؤال: فرزندی که به سن تمییز نرسیده چنانچه یکی از پدر یا مادر وی مسلمان و دیگری غیر مسلمان باشد مثل اینکه مشرک یا کافر و یا اهل کتاب باشد آیا در إسلام و حکم طهارت تابع پدر یا مادر مسلمان است مطلقاً خواه مادر مسلمان باشد خواه پدر، یا اینکه تابع پدر و مادر کافر است؟ آیا فرق است بین پدر و مادر مسلمان به این صورت که اگر پدر مسلمان و مادر کافر باشد ملحق به پدر است ولی اگر مادر مسلمان باشد در این صورت تبعیت در إسلام ثابت نیست و فرزند در کفر و نجاست ملحق به پدر است؟ آیا بین فرزند متولّد از زنا و غیر زنا فرق است یا خیر؟ وجوهی در مسأله ذکر شده است:
وجه اوّل: در صورتی که یکی از والدین مسلمان باشد فرزند مطلقا ملحق به مسلمان است و در این جهت فرقی نیست بین اینکه مادر مسلمان باشد یا پدر مستند این قول روایت «الْإسلام يَعْلُو وَ لَا يُعْلَى عَلَيْهِ»[3] [4] است که در کتب اهل سنت و نیز کتاب عوالي اللئالي از کتب إمامیه ذکر شده است این روایت اگر چه در کتاب عوالي اللئالي به صورت مرسل ذکر شده ولی برخی از
فقها روایات این کتاب را معتبر دانستهاند طبق این روایت فرزند ملحق به پدر یا مادرمسلمان است زیرا لازمه برتری إسلام بر کفر، الحاق فرزند به اشرف ابوین است و در این جهت فرقی نیست که پدر مسلمان باشد یا مادر.
وجه دوّم: صاحب جواهر ره از مرحوم کاشف الغطاء ره نقل نموده که اگر احد الابوین مسلمان باشد فرزند تابع پدر یا مادر مسلمان است مشروط به اینکه فرزند از پدر زانی نباشد و أمّا اگر فرزند از پدر زانی باشد در این صورت تبعیت ثابت نیست و طبق روایت: «الولد للفراش و للعاهر الحجر» حکم به عدم الحاق و حکم به نجاست فرزند متولّد از پدر زانی میشود و همچنین روایاتی که سلب نسبت از زانی و فرزند او کرده است.[5]
جواب استاد أشرفی : این دسته از روایات ناظر به جهت توارث است نه ناظر به جهات دیگر، به این معنی که یکی از موانع ارث ولادت از طریق زنا است چنان که قتل، لعان و كفر نیز از موانع ارث است فلذا این روایات ناظر به الحاق و عدم الحاق فرزند زنا به ابوین نیست و از طرفی از نظر لغت و عرف فرزندی که از زنا متولّد شده ملحق به پدری است که از منی او به وجود آمده و ملحق به مادری است که در رحم او پرورش یافته و متولّد شده است و دلیلی هم نداریم که صِرفِ تولد از زنا مانع از الحاق به ابوین باشد شاهد بر این مطلب آن است که هیچ کس قائل به جواز ازدواج فرزند متولّد از زنا با پدر زانی نشده و نیز قائل به جواز ازدواج فرزند متولّد از زنا با مادر زانیه خود نشده است.
وجه سوّم: برخی بین پدر و مادر تفصیل دادهاند به این صورت که اگر پدر مسلمان و مادر کافر باشد ملحق به پدر است زیرا کفالت و ولایت فرزند با پدر است از این جهت إسلام فرزند هم تابع پدر است و أمّا اگر مادر مسلمان باشد و پدر کافر در این صورت در إسلام ملحق به مادر نمیشود بلکه ملحق به پدر بوده و محکوم به کفر و نجاست است بنابراین قول مدار در تبعیت تنها پدر است.
جواب: درست است که ولایت و کفالت فرزند با پدر است ولی منافاتی ندارد که در إسلام و طهارت طبق روایت «الْإسلام يَعْلُو وَ لَا يُعْلَى عَلَيْهِ» و أدلّه دیگری که إقامه شده، ملحق به اشرف ابوین باشد و چون مادر در إسلام نسبت به پدرِ کافر شرافت دارد فرزند در إسلام تابع اوست.
مرحوم استاد خویی ره در مقام إستدلال بر طهارت بچّهای که یکی از پدر و مادر وی مسلمانند میفرماید: مستند نجاست فرزند کافر عمدتاً إجماع است و أدلّه دیگری که در مقام ذکر شده همه قابل برای مناقشه است و از طرفی إجماع دلیل لبی است و قدر متیقّن از آن در حکم تبعییت موردی است که ابوین هر دو کافر باشند و أمّا اگر یکی از ابوین مسلمان باشد نمیتوان به استناد
إجماع حکم به کفر فرزند نمود بنابراین دلیلی بر الحاق به کافر نسبت به فرزندی که احد الابوین او مسلمان است نداریم و نهایتا در صورت شک طبق قاعده طهارت محکوم به طهارت است.
مرحوم حکیم ره به طریق دیگری قائل به طهارت شده است این بزرگوار در حکم به طهارت و إسلام فرزندی که احد الابوین او مسلمان است به روایت حفص بن غیاث تمسّک نموده البته مورد روایت پدر مسلمان است نه مادر و ممکن است بگوییم پدر خصوصیّت ندارد و فرزند در حکم مطلقا ملحق به پدر یا مادر مسلمان است:
موثّقه حفص بن غیاث: الصَّفَّارُ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ الْقَاسَانِيِّ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْأَصْفَهَانِيِّ عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ دَاوُدَ الْمِنْقَرِيِّ عَنْ حَفْصِ بْنِ غِيَاثٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَنِ الرَّجُلِ مِنْ أَهْلِ الْحَرْبِ إِذَا أَسْلَمَ فِي دَارِ الْحَرْبِ وَ ظَهَرَ عَلَيْهِمُ الْمُسْلِمُونَ بَعْدَ ذَلِكَ؟ فَقَالَ إِسْلَامُهُ إسلام لِنَفْسِهِ وَ لِوُلْدِهِ الصِّغَارِ وَ هُمْ أَحْرَارٌ وَ مَالُهُ وَ مَتَاعُهُ وَ رَقِيقُهُ لَهُ فَأَمَّا الْوُلْدُ الْكِبَارُ فَهُمْ فَيْءٌ لِلْمُسْلِمِينَ إِلَّا أَنْ يَكُونُوا أَسْلَمُوا قَبْلَ ذَلِكَ وَ أَمَّا الدُّورُ وَ الْأَرَضُونَ فَهِيَ فَيْءٌ وَ لَا تَكُونُ لَهُ لِأَنَّ الْأَرْضَ هِيَ أَرْضُ جِزْيَةٍ لَمْ يَجْرِ فِيهَا حُكْمُ أَهْلِ الْإسلام وَ لَيْسَ بِمَنْزِلَةِ مَا ذَكَرْنَاهُ لِأَنَّ ذَلِكَ يُمْكِنُ احْتِيَازُهُ وَ إِخْرَاجُهُ إِلَى دَارِ الْإِسْلَامِ. [6]
از إمام صادق سؤال شد از فردى که در دار الحرب مسلمان شده و بعد از إسلام وی، مسلمانان بر آن شهر تسلط یافته و آن را به تصرف خود در آوردهاند «آیا این فرد مسلمان جزء غنائم است و میتوان آن را به عنوان عبد اختیار کرد یا خیر؟» حضرت فرمودند: إسلام او پذیرفته است و فرزندان كوچك او حرّ هستند و اموال او از جمله بردگان او هم ملک آن مسلمان و قابلیت غنیمت مجاهدین نیست و اما فرزندان بزرگ او جزء غنائم مسلمانان هستند مگر آن كه آنان نيز پيش از غلبه مسلمان بر آن شهر إسلام آورده باشند.
در این روایت فرزند در إسلام تابع پدر ذکر شده است ولی ذکری از تبعیت فرزند از مادر مسلمان نشده است بنابراین اگر مادر مسلمان باشد باید ببینیم از چه راهی میتوان فرزند را ملحق به مادر مسلمان کرد طبق مبنای مرحوم استاد خویی ره که از راه دیگری إسلام و طهارت فرزند را ثابت کردند نیازی به إقامه دلیل دیگری نداریم ایشان فرمودند: مستند نجاست فرزند کافر عمدتاً إجماع است و چون إجماع دلیل لبی است قدر متیقّن از تبعیت در کفر موردی است که ابوین هر دو کافر باشند و أمّا اگر یکی از ابوین مسلمان باشد طبق قاعده طهارت محکوم به طهارت است اگر چه برخی گفتهاند با وجود روایت ﴿الْإسلام يَعْلُو وَ لَا يُعْلَى عَلَيْهِ﴾[7] [8] نوبت به اصل طهارت نمیرسد.
طبق إطلاق در این روایت فرزند ملحق به اشرف ابوین است خواه پدر مسلمان باشد خواه مادر، حتی برخی مورد روایت را توسعه داده و گفتهاند حتی طبق این روایت خانههای کفار نباید بالاتر از خانههای مسلمانان ساخته شود البته إحتمال دارد عدم استناد مرحوم استاد خویی ره به این روایت عدم إعتبار آن از نظر سند باشد زیرا به صورت مرسل نقل شده است ولی این روایت شهرت روایی بین شیعه و سنی دارد.
مرحوم آیة الله تبریزی ره به استناد روایت ذیل قائل به طهارت و إسلام فرزند متولّد از زنا شده است:
الْحَسَنُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَمَاعَةَ عَنْ غَيْرِ وَاحِدٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ أَبِي عَبْدِالله فِي الصَّبِيِّ إِذَا شَبَّ فَاخْتَارَ النَّصْرَانِيَّةَ وَ أَحَدُ أَبَوَيْهِ نَصْرَانِيٌّ أَوْ مُسْلِمَيْنِ قَالَ لَا يُتْرَكُ وَ لَكِنْ يُضْرَبُ عَلَى الْإِسْلَامِ.[9] [10]
ترجمه: إمام صادق فرمودند: كودكى كه يكى از والدين او مسلمان و دیگری نصرانى يا هر دو مسلمان باشند هنگام رسیدن به سنّ بلوغ اگر نصرانيّت را اختيار نماید نباید او را رها كرد بلکه باید او را تنبیه کرد تا به إسلام برگردد.
مفاد روایت: طبق این روایت فرزندی که یکی از والدین او مسلمان باشد اعم از اینکه مادر مسلمان باشد یا پدر، ملحق به مسلمان است شاهد بر این مطلب آن است که فرمود اگر این فرد که احد ابوین او مسلمان است اختیار کفر نمود باید او را به إسلام بر گردانند از این کلام فهمیده میشود که فرزند ملحق به پدر یا مادر مسلمان است که باید او را برای رجوع به إسلام تنبیه کرد.
بررسی سند: روایت مذکور مرسل است و اگر هم قبول کنیم که عبارت «عَنْ غَيْرِ وَاحِدٍ مِنْ أَصْحَابِنَا» با توجّه به اینکه از افراد متعدّد نقل شده حتما یکی از آن ها موثّق بوده است لکن عبارت «عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ» به صورت مفرد ذکر شده و به جهت ارسال، ضعیف السند است.
حاصل مطلب اینکه مورد روایت حفص بن غیاث تنها إسلام پدر است و صحبتی از تبعیت در صورتی که مادر مسلمان باشد نشده است فلذا در صورتی که مادر مسلمان و پدر کافر باشد به استناد آن نمیتوان حکم به تبعیت فرزند نمود ولی روایت اخیر در تبعیت إسلام إطلاق دارد و شامل هر دو مورد میشود و مرحوم استاد از راه دیگری حکم به طهارت و إسلام نمودهاند و برخی به استناد روایت ﴿الْإسلام يَعْلُو وَ لَا يُعْلَى عَلَيْهِ﴾ حکم به إسلام و طهارت نمودهاند و اما اینکه آیا در تبعیت فرزند در إسلام شرط است که فرزند از زنا نباشد چنین شرطی لازم نیست و دلیلی بر آن نداریم و از طرفی فرزندی که از زنا متولّد شده در لغت و عرف ملحق به ابوین است با این بیان کلام مرحوم سیّد ره صحیح است که فرمود: «و لا فرق في نجاسته بين كونه من حلال أو من الزنا و لو في مذهبه و لو كان أحد الأبوين مسلماً، فالولد تابع له[11] إذا لم يكن عن زنا، بل مطلقاً على وجه مطابق لأصل الطّهارة».