< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد اشرفی

99/08/26

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: حکم سگ و خوک از نظر طهارت و نجاست، ذکر اقوال در مسأله.

از نظر شیعه بحثی نیست در اینکه تمام اجزای سگ و خوکی که در خشکی زندگی می‌کنند به تمام معنی الکلمه نجس اند حتی اجزای ما لا تحله الحیوة مثل مو، پشم، استخوان و دندان و نیز آب دهان و سایر رطوبات این دو حیوان و در حقیقت مَثَل این دو حیوانِ نجس العین از نظر نجاست مَثَل بول و غائط است که تمام اجزای آن محکوم به نجاست است طبعاً اگر جزئی از اجزای سگ یا خوک ولو اجزای ما لا تحله الحیوة، ملاقات با چیزی کند در صورتی که یکی از آن دو، مرطوب باشد موجب نجاست ملاقی می‌شود روایات در نجاست سگ در حد تواتر معنوی است که در تقریرات درس استاد خویی ره توسط آیت الله غروی ره و آیت الله خلخالی ره به برخی از این روایات در پاورقی اشاره شده و به هشت طائفه تقسیم شده است.

در برخی از این روایات حکم به نجاست با شدت و غلظت بیان شده است مثل اینکه سه بار کلمه نجس در کلام إمام تکرار شده است «هو نجس أعيده عليه ثلاث مرات» و یا در برخی روایات همراه با قسم و تاکید، حکم به نجاست آن شده است «لا و اللّه، انه نجس، لا و اللّه، انه نجس» این تاکید در مقابل قول برخی از عامه بوده که حکم به طهارت سگ نموده‌اند در هر حال روایات در این جهت در حد تواتر است این روایات عمدتا در باب 12 و 22 از ابواب نجاسات در کتاب شریف وسائل ذکر شده و همگی به نحوی دلالت بر نجاست سگ و تنجّس ملاقی با آن دارند.

در مقابل شیعه فرقه مالکیه قائل به طهارت سگ و خوک شده‌اند نه تنها سگ و خوک بلکه قائل به طهارت هر حیوان زنده‌ای شده‌اند و اما فرقه حنفیه نجاست خنزیر را پذیرفته لکن در مورد سگ قائل به طهارت آن شده‌اند و از اهل سنت تنها شافعی و حنابله قائل به نجاست سگ و خوک شده‌اند. [1]

در بین فقهای إمامیه برخی از قدما در برخی از خصوصات مخالفت نموده‌اند از این جهت اقوال شاذ دیگری در مسئله مطرح است از جمله:

قول اوّل: مرحوم شیخ صدوق ره در مسأله قائل به تفصیل بین سگ صید «سگ معلّم، سگ شکاری» و غیر صید شده است به این صورت که اگر لباس فرد ملاقات با سگ غیر صید کند در صورتی که رطوبتی در احدهما نباشد بر او لازم است که مقداری آب بر لباس بپاشد و اگر احدهما مرطوب باشد، موجب سرایت نجس به دیگری شده و تطهیر آن لازم است و أمّا اگر سگ صید باشد در صورتی که رطوبت در احدهما نباشد وظیفه‌ای ندارد «لَيْسَ عَلَيْهِ شَيْ‌ءٌ» و اگر رطوبت در احدهما باشد تنها پاشیدن مقداری آب بر لباس کافی است و اما متن کلام شیخ صدوق ره:

قال ره فی من لا یحضره الفقیه: وَ مَنْ أَصَابَ ثَوْبَهُ كَلْبٌ جَافٌّ وَ لَمْ يَكُنْ بِكَلْبِ صَيْدٍ فَعَلَيْهِ أَنْ يَرُشَّهُ بِالْمَاءِ وَ إِنْ كَانَ رَطْباً فَعَلَيْهِ أَنْ يَغْسِلَهُ وَ إِنْ كَانَ كَلْبَ صَيْدٍ وَ كَانَ جَافّاً فَلَيْسَ عَلَيْهِ شَيْ‌ءٌ وَ إِنْ كَانَ رَطْباً فَعَلَيْهِ أَنْ يَرُشَّهُ بِالْمَاءِ.[2]

نکته: در کلام شیخ صدوق ره تصریح نشده به طهارت سگ صید بلکه تنها در ملاقی آن حکم به پاشیدن آب بر آن شده است.

قول دوّم: سید مرتضی ره معتقد است که اجزای ما لا تحله الحیوة از سگ و خوک محکوم به طهارت است مثل پشم، استخوان و موی سگ همچنان که اجزای ما لا تحله الحیوة از میته محکوم به طهارت است نقد و بررسی این قول در اجزای ما لا تحله الحیوة از سگ و خوک در همین مسأله ذکر خواهد شد.

قال ره فی الناصریات: و ليس لأحد أن يقول: إن الشعر و الصوف من جملة الخنزير و الكلب، و هما نجسان.و ذلك أنه لا يكون من جملة الحي إلا ما تحله الحياة، و ما لا تحله الحياة ليس من جملته و إن كان متصلا به.[3]

قول سوّم: از ابن ادریس ره نقل شده که سگ و خوک مطلقا محکوم به نجاستند اعم از بری و بحری «دریایی» و در مقام تعلیل فرموده است که لفظ سگ و خوک در روایات إطلاق دارد و به إطلاق شامل سگ و خوک بحری نیز می‌شود لکن مشهور تنها حکم به نجاست سگ و خوک بری نموده‌اند نه سگ و خوک بحری گر چه گوشت سگ بحری محکوم به حرمت است نقد و بررسی این قول نیز در ذیل همین مسأله ان شاء الله بیان خواهد آمد.

بعد ذلک نقول: در دو مقام بحث می‌کنیم مقام اوّل در نجاست سگ و مقام دوّم در نجاست خوک.

مقام اوّل: بررسی نجاست سگ و اقوال در مسأله:

گفتیم روایات در نجاست سگ در حد تواتر معنوی است این روایات چنان که در تقریرات درس استاد خویی ره ذکر شده به هشت طائفه تقسیم می‌شوند در برخی از این روایات حکم نجاست سگ به شدت و غلظت بیان شده است مثل اینکه سه بار کلمه نجس در کلام إمام تکرار شده است «هو نجس أعيده عليه ثلاث مرات» و یا همراه با قسم و تاکید در نجاست ذکر شده است «لا و اللّه، انه نجس، لا و اللّه، انه نجس» همه این روایات به نحوی دلالت بر نجاست سگ و نجاست ملاقی با سگ دارند و در بین روایات تنها صحیحه ابن مسکان به حسب ظاهر دلالت بر استحباب اجتناب از ملاقی سگ دارد حال سؤال این است که آیا می‌توان بین طوائف هشتگانه روایات که دلالت بر نجاست کلب دارند و بین صحیحه ابن مسکان وجه جمعی بیان کرد یا خیر؟ و اما متن صحیحه ابن مسکان:

عَنِ ابْنِ سِنَانٍ عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْوُضُوءِ مِمَّا وَلَغَ الْكَلْبُ فِيهِ وَ السِّنَّوْرُ أَوْ شَرِبَ مِنْهُ جَمَلٌ أَوْ دَابَّةٌ أَوْ غَيْرُ ذَلِكَ أَ يُتَوَضَّأُ مِنْهُ أَوْ يُغْتَسَلُ قَالَ نَعَمْ إِلَّا أَنْ تَجِدَ غَيْرَهُ فَتَنَزَّهَ عَنْهُ.[4]

بررسی سند: روایت صحیح السند است ضمناً عبد الله مسکان غالباً از حریر یا زراره یا دیگران با واسطه از إمام صادق نقل حدیث می‌کند و گاهی نیز به ندرت دیده شده که مستقیم از إمام صادق نقل حدیث نموده است مثل همین روایت.

مفاد روایت: راوی سؤال نمود از وضو با آب نیم خورده حیواناتی مثل سگ، گربه، شتر و یا هر حیوان دیگری، حضرت در جواب فرمودند: اگر آب دیگری پیدا نشود منعی ندارد و أمّا اگر آب دیگری موجود باشد تنزه از آن کند از این عبارت «فَتَنَزَّهَ عَنْهُ» استفاده می‌شود که ملاقی با سگ و بالتبع خود سگ نجس نیست بلکه تنها کراهت دارد.

در غیر سگ معلوم است که اجتناب از سُؤر آن منعی ندارد لکن در مورد سؤر سگ در این روایت امر به تنزه شده است از طرفی فرض آن است که دهان سگ ملاقات با آب کرده و به جهت رطوبت آب، نجاست قابل انتقال بوده است ولی با این حال إمام حکم به تنزّه از آن آب نمودند که این تعبیر با استحباب اجتناب از ملاقی دهان سگ سازگار است و از آن استفاده می‌شود که بدن سگ محکوم به طهارت است و الا حکم به لزوم تطهیر می‌شد.

با توجّه به اینکه نجاست تمام اجزای سگ و رطوبات آن چنان که در درس بعد روشن خواهد شد امری مسلّم است در جمع بین این روایت و روایات متعدّدی که دلالت بر نجاست سگ دارد وجوهی ذکر شده است از جمله:

وجه الجمع اوّل: می‌توان طوائف هشتگانه روایات را حمل بر کراهت یا استحباب اجتناب از ملاقی سگ نمود چنان که در صحیحه ابن مسکان حکم به تنزه از ملاقی سگ شده است به عبارة اخری به قرینه صحیحه ابن مسکان می‌توان نهی از اجتناب ملاقی سگ را در طوائف هشتگانه روایات حمل بر کراهت نمود «و یا امر به تطهیر ملاقی سگ را در طوائف هشتگانه روایات حمل بر استحباب نمود» مویّد این جمع حدیث أربعمأه از امیرالمومنین علی است که جامع 400 دستور در امر دنیا و آخرت است در این روایت ابتدا به طور مطلق امر به تنزه از سگ شده است که از آن استحباب اجتناب از سگ استفاده می‌شود سپس می‌فرماید اگر ملاقی با سگ مرطوب باشد تطهیر آن لازم است «لکن به قرینه امر به تنزه از سگ به نحو مطلق در صدر روایت این امر حمل بر امر استحبابی می‌شود نه ایجابی» و اگر مرطوب نباشد پاشیدن آب کفایت است و اما حدیث أربعمأه:

مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ فِي الْخِصَالِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَلِيٍّ فِي حَدِيثِ الْأربعمِائَةِ... قَالَ: تَنَزَّهُوا عَنْ قُرْبِ الْكِلَابِ فَمَنْ أَصَابَ الْكَلْبَ وَ هُوَ رَطْبٌ فَلْيَغْسِلْهُ وَ إِنْ كَانَ جَافّاً فَلْيَنْضِحْ ثَوْبَهُ بِالْمَاءِ.[5]

علاوه بر این روایت، روایات متعدّد دیگری در باب22 و26 از ابواب نجاسات ذکر شده که همگی دلالت دارد بر اینکه اگر ملاقی با سگ خشک باشد پاشیدن آب بر آن کافی است از مجموع این روایات که تعبیر نموده به رش و پاشیدن آب بر ملاقی سگ، در صورت خشک بودن، استفاده می‌شود که سگ نجس نیست و این دستورات استحبابی بوده است و اما برخی از این روایات:

عَنِ الْقَاسِمِ عَنْ عَلِيٍّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْكَلْبِ يُصِيبُ الثَّوْبَ قَالَ انْضِحْهُ وَ إِنْ كَانَ رَطْباً فَاغْسِلْهُ. [6]

صحیحه علی بن جعفر: بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى عَنِ الْعَمْرَكِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِيهِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ وَقَعَ ثَوْبُهُ عَلَى كَلْبٍ مَيِّتٍ قَالَ يَنْضِحُهُ بِالْمَاءِ وَ يُصَلِّي فِيهِ وَ لَا بَأْسَ. [7]

عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ فِي قُرْبِ الْإِسْنَادِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحَسَنِ‌ عَنْ جَدِّهِ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ وَ ذَكَرَ الْحَدِيثَ وَ الَّذِي قَبْلَهُ وَ زَادَ وَ سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ يَمْشِي فِي الْعَذِرَةِ وَ هِيَ يَابِسَةٌ فَتُصِيبُ ثَوْبَهُ وَ رِجْلَيْهِ هَلْ يَصْلُحُ لَهُ أَنْ يَدْخُلَ الْمَسْجِدَ فَيُصَلِّيَ وَ لَا يَغْسِلَ مَا أَصَابَهُ قَالَ إِذَا كَانَ يَابِساً فَلَا بَأْسَ.[8]

مناقشه استاد أشرفی : این إحتمال مدفوع است زیرا در همه این روایات «به استثنای صحیحه ابن مسکان» فرض مسأله آن است که ملاقی با سگ خشک بوده و رطوبتی که قابل برای سرایت نجاست سگ به ملاقی باشد وجود نداشته است در این فرض حکم به رَش «پاشیدن آب» شده است این تعبیر به رَش در مورد ملاقی با عذره خشک هم وارد شده است علاوه بر اینکه در صورت مرطوب بودن ملاقی در همین روایات حکم به لزوم تطهیر شده است در نتیجه از این روایات نمی‌توان استفاده کرد که ملاقی با سگ در صورتی که مرطوب باشد طاهر است تا نتیجه بگیریم که سگ محکوم به طهارت است و تنها در صحیحه ابن مسکان ذکر شده که در صورت مرطوب بودن احد المتلاقیین رش کفایت است لکن این روایت معارض است با روایات متعدّدی که به هشت طائفه تقسیم می‌شوند و همگی به نحوی دلالت بر نجاست سگ و لزوم اجتناب از ملاقی با آن دارند در برخی از این روایت حکم به لزوم اجتناب از ملاقی با سگ با شدت و غلظت بیان شده است این روایات با این شدت آبی از تخصیص هستند.[9]

وجه الجمع دوّم: مرحوم شیخ طوسی ره در کتاب تهذیب بعد از نقل روایت ابن مسکان وجه الجمع دیگری را ذکر نموده و می‌فرماید: روایت ابن مسکان که از آن عدم لزوم اجتناب از ملاقی سؤر سگ استفاده می‌شود، مورد آن آب کثیر بوده است چرا که معمولاً در مسیر کاروان ها آبهای کثیری جمع می‌شده که مسافران از آن استفاده می‌کردند و ظاهراً مورد روایت چنین آبی بوده است لذا علی القاعده آب ملاقی با سؤر سگ در این فرض طاهر بوده و امر به نزح دلو از بئر هم برای رفع قذارت بوده است نه رفع نجاست قرینه این وجه الجمع موثّقه ابی بصیر است که ابتدا نهی از سؤر سگ نموده سپس از حکم لزوم إحتراز از سؤر سگ، آب کثیر را إستثناء نموده است به قرینه این روایت می‌توان روایت ابن مسکان را نیز حمل بر آب کثیر نمود این وجه جمع را مرحوم همدانی ره [10] و صاحب حدائق ره [11] پسندیده و اختیار نموده‌اند و اما موثّقه ابی بصیر:

عَنِ الْمُفِيدِ عَنِ ابْنِ قُولَوَيْهِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ سَعْدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى عَنْ سَمَاعَةَ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ فِي حَدِيثٍ قَالَ: وَ لَا تَشْرَبْ مِنْ سُؤْرِ الْكَلْبِ إِلَّا أَنْ يَكُونَ حَوْضاً كَبِيراً يُسْتَقَى مِنْهُ.[12]

مناقشه استاد خویی ره به وجه الجمع مذکور: این جمع، جمع تبرّعی است و شاهد و دلیلی برآن نداریم که موثّقه ابی‌بصیر چون

موردش حوض کثیر بوده از آن استفاده می‌شود که مورد صحیحه ابن مسکان نیز آب کثیر بوده است و این استظهار شیخ طوسی ره بوده است.

بیان استاد أشرفی: به نظر ما این وجه الجمع خوبی است و می‌تواند مقیّد روایت ابن مسکان باشد به مقتضای مفهوم إستثناء در نهایت اگر هم از وجه جمع مذکور بگذریم و بگوییم صحیحه ابن مسکان به قرینه تنزُّه که فرمود «إِلَّا أَنْ تَجِدَ غَيْرَهُ فَتَنَزَّهَ عَنْهُ» از آن استفاده استحباب اجتناب از ملاقی سگ به طور مطلق می‌شود حتی در صورت ملاقات با آب قلیل، لکن این روایت معارض است با طوائف هشتگانه روایات که همگی به نحوی دلالت دارند بر نجاست سگ و لزوم اجتناب از ملاقی آن به همراه تاکید این روایات با این شدت و تأکید آبی از تخصیص هستند.

به علاوه ممکن است روایت ابن مسکان جزء روایاتی باشد که دلالت دارد بر عدم انفعال آب قلیل یعنی با قبول نجاست سگ حکم به عدم انفعال آب قلیل شده است و در جای خود بحث کردیم که این دسته روایت حمل بر تقیه می‌شود زیرا طبق روایات متعدّد آب قلیل با ملاقات نجس منفعل می‌شود.

سرانجام نجاست سگ امری مسلم است و تشکیک در نجاست آن پذیرفته نیست و نمی‌توان به استناد صحیحه ابن مسکان قائل به استحباب اجتناب از ملاقی با سگ و به تبع آن قائل به طهارت سگ شویم زیرا صحیحه ابن مسکان یا حمل بر تقیه می‌شود و یا حمل بر آب کثیر موجود در بیابان ها که محل گذر قافله بوده است و این صحیحه توان مقابله با آن همه روایاتی که همراه با تاکید و قسم در لزوم اجتناب از ملاقی سگ وارد شده را ندارد.

 


[1] قال في كتاب الفقه على المذاهب الأربعة: «و منها- يعنى من النجاسات- الكلب و الخنزير، و ما تولد منهما أو من أحدهما و لو مع غيره. و قال في تعليقته- في بيان اختلاف المذاهب- المالكية قالوا: كل حي طاهر و لو كلبا أو خنزيرا، و وافقهم الحنفية على طهارة عين الكلب ما دام حيا على الراجح الا ان الحنفية قالوا بنجاسة لعابه حال الحياة تبعا لنجاسة لحمه بعد موته، فلو وقع في بئر و خرج حيا و لم. يصب فمه لم يفسد الماء و كذا لو انتفض من بلله فأصاب شيئا لم ينجسه.» و يلوح ثبوت الاختلاف في نجاستهما عندهم مما ذكره ابن رشد في بداية المجتهد ج1 ص78 حيث يقول ما محصله: «ان العلماء قد اتفقوا على نجاسة أربعة أشياء من أعيان النجاسات. الميتة، و لحم الخنزير، و الدم، و بول ابن آدم و رجيعه. و أما باقي أعيانها فقد اختلفوا في نجاستها» فراجع. و راجع أيضا كتاب خلاف الشيخ «قده» ج1 ص47 م 131 و كذا تذكرة العلامة ص7 طبعة مكتبة المرتضوية و في نقلهما لأقوال العامة اختلاف في الجملة.. الفقه على المذاهب الأربعة ج1 ص16
[9] نکته: ضمن این که روایاتی که در آن تفصیل داده شده به این که اگر خشک باشد پاشیدن آب کافی است واگر مرطوب باشد تطهیر آن لازم است این روایات معارض با صحیحه ابن مسکان است که در صورت مرطوب بودن حکم به رش و پاشیدن آب نموده است.
[10] قال المحقق الهمدانی ره: ‌و عن الشيخ حملها على ما إذا كان الماء بالغا مقدار الكرّ «1»، مستشهدا له برواية أبي بصير، المتقدّمة «2».و لا بعد فيه، لقوّة احتمال ورودها في مياه الغدران، التي تزيد غالبا عن الكرّ.. مصباح الفقيه، ج‌7، ص: 160
[11] قال ره فی الحدائق: ما ذكره الشيخ جيد فان ظاهر الخبر ان هذا الماء من‌ مياه الطرق المشاعة و قد أوضحنا في بحث الماء القليل انها لا تنقص عن كر فضلا عن كرور و ما قدر الكر فإنه لا يأتي على شرب جمل كما ذكر في الخبر. .الحدائق الناضرة في أحكام العترة الطاهرة، ج‌5، ص: 206‌

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo