< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد اشرفی

99/08/11

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: بررسی حکم خون موجود در تخم حیوان، از نظر طهارت و نجاست.

مسألة الخامسة: الجنين الذي يخرج من بطن المذبوح‌ يكون ذكاته بذكاة أمه و تمام دمه طاهر و لكنه لا يخلو عن إشكال‌.

مرحوم سیّد ره می‌فرماید: تذکیه جنین در رحمِ حیوان حلال گوشت به تذكيه مادرش، محقّق می‌شود بر این اساس خون متخّلف در جنین محکوم به طهارت است «و لكنه لا يخلو عن إشكال‌» سؤال این است که وجه إشکال در کلام مرحوم سیّد ره چیست؟

در ضمن مباحث قبل گذشت که خون متخّلف در ذبیحه حیوان حلال گوشت مثل گوسفند محکوم به طهارت است مشروط به اینکه هنگام ذبح، خون به مقدار متعارف از بدن حیوان خارج شود و اما در مثل شتر که ذبح آن به نحر و زدن چاقو در سینه حیوان محقّق می‌شود در حقیقت اگر چه ذبح اصطلاحی که قطع أوداج ثلاثه باشد محقّق نشده است لکن طبق روایات، چون نحر شتر به منزله ذبح حیوان شمرده شده است در صورتِ خروج خون متعارف از شتر هنگام نحر، حیوان محکوم به تذکیه است طبعاً خون متخّلف در بدن شتر داخل در روایاتی است که حکم به طهارت خون متخّلف در ذبیحه نموده است.

و اما تذکیه جنین در شکم حیوان طبق روایات به تذکیه مادرش محقّق می‌شود «ذَكَاةُ الْجَنِينِ ذَكَاةُ أُمِّهِ أُمِّهِ إِذَا أَشْعَرَ وَ أَوْبَرَ»[1] و به ضمیمه روایاتی که حکم به طهارت خون متخّلف در ذبیحه نموده است علی القاعده خون موجود در جنین نیز محکوم به طهارت است ولی با این حال مرحوم سیّد ره در حکم به طهارت خون متخّلف در جنین إشکال نموده و می‌فرماید: «لكنه لا يخلو عن إشكال‌» عین این تعبیر در کلام صاحب جواهر ره نیز ذکر شده است.

وجه إشکال در کلام سید ره به بیان مرحوم سیّد حکیم ره:

خون متخّلف در جنین داخل در روایاتی نیست که خون متخّلف در ذبیحه را از حکم نجاست خون إستثناء نموده و حکم به طهارت آن نموده است زیرا در این روایات تنها حکم به طهارت خون متخّلف در خود ذبیحه شده نه خون متخّلف در جنین موجود در بدن حیوان مذکّی، از طرفی آنچه در خصوص جنین در روایات وارد شده تنها حکم به تذکیه جنین با تحقّق تذکیه مادر است که اثر آن حکم به حلیّت لحم جنین است نه طهارت خون متخّلف در آن در نتیجه دلیلی بر طهارت خون متخّلف در جنین نداریم و این خون علی القاعده محکوم به نجاست است.

توضیح ذلک: تذکیه در حیوانات حلال گوشت مختلف است تذکیه حیوان گاه به قطع أوداج ثلاثه است مثل تذکیه گوسفند و گاه بواسطه نحر محقّق می‌شود مثل تذکیه شتر و گاه به تذکیه مادر است مثل جنین که تذکیه آن به تذکیه مادر است ولی این دلیل بر طهارت خون متخّلف در جنین نیست اگر چه در روایات حکم به طهارت خون متخّلف در ذبیحه شده است زیرا در عرف به خون موجود در جنین خون متخّلف در ذبیحه إطلاق نمی‌شود بر این اساس طبق إطلاق در أدلّه نجاست خون، خون متخّلف در جنین علی القاعده محکوم به نجاست است البته اگر جنین هم بعد از ذبح مادر ذبح شود و به مقدار متعارف خون از بدن او خارج شود باقی مانده خون در بدن او نیز محکوم به طهارت است ولی اگر جنین ذبح نشود خون متخّلف در آن طبق إطلاق در أدلّه نجاست خون، محکوم به نجاست است.

مرحوم حکیم ره بعد از إستدلال مذکور از کلام خود استدراک نموده و می‌فرماید: آری در صورتی که منکر إطلاق در أدلّه نجاست خون شده و بگوییم أدلّه دلالت بر نجاست مطلق خون ندارد این خون مشکوک به مقتضای قاعده طهارت محکوم به طهارت است علاوه بر اینکه اگر خون متخّلف در جنین نجس باشد و زکات مادرش کافی در طهارت آن نباشد حکم به تذکیه جنین بواسطه تذکیه مادر، در روایات لغو خواهد بود زیرا انتفاع از جنین با فرض نجاست خون متخّلف در آن غالباً ممکن نیست.

قال ره فی المستمسّک: إلا أن يدفع بفقد العموم الدالّ على نجاسته و الإجماع عليها غير ثابت بنحو يشمل المقام، الذي نص بعضهم على طهارته و الأصل يقتضي الطّهارة و لأنه لو بني على نجاسة دمه المتخّلف بطل الانتفاع به غالبا، و هو خلاف ظاهر الأدلة، بل خلاف المقطوع به منها.

وجه إشکال در کلام سید ره به بیان مرحوم استاد خویی ره: عمده دلیل بر طهارت خون متخّلف در ذبیحه سیره متشرعه است مبنی بر عدم إحتراز متشرعه از خون متخّلف در ذبیحه، قدر متیقّن از این سیره خون متخّلف در خود ذبیحه است مشروط به اینکه خون به مقدار متعارف از بدن حیوان خارج شود وچون تحقّق این سیره نسبت به خون متخّلف در جنین ثابت نیست نمی‌توان حکم به طهارت خون متخّلف در آن نمود بلکه خون جنین طبق إطلاق در أدلّه نجاست خون، محکوم به نجاست است اگر چه در صورتی که مادر جنین تذکیه شود طبق روایات حکم به تذکیه جنین می‌شود ولی اثر آن تنها حکم به حلیّت لحم جنین است نه طهارت خون متخّلف در آن.

ولی نکته اخیر کلام مرحوم حکیم ره «که فرمودند: با فرض نجاست خون جنین نمی‌توان انتفاع از خود جنین مذکّی بُرد» می‌تواند رافع شک و تردید در حکم به نجاست خون جنین باشد ولی به هر حال با ذبح جنین این شبهه نیز برداشته می‌شود.

المسألة السادسة: الصيد الذي ذكاته بآلة الصيد في طهارة ما تخلف فيه بعد خروج روحه إشكال ‌و إن كان لا يخلو عن وجه و أما ما خرج منه فلا إشكال في نجاسته.

ترجمه: حيوانى كه به واسطه تير يا سگ شكارى صيد شده است در طهارت خون متخّلف در آن اشكال است لکن حكم به طهارت آن خالى از وجه نيست و اما خونى كه از بدن صید خارج شده این خون بلا ‌اشكال محکوم به نجاست است.

توضیح ذلک: حیوان وحشی حلال گوشت مثل آهو اگر بواسطه دام یا بازِ تعلیم دیده و یا سگ شکاری صید شود ، گوشت

این حیوان بلا إشکال محکوم به حلیّت است طبق آیه شریفه که فرمود: «فَكُلُوا مِمّٰا أَمْسَكْنَ عَلَيْكُمْ وَ اذْكُرُوا اسْمَ اللّٰهِ عَلَيْهِ» لکن سؤال این است که آیا خون متخّلف در صید مثل خون متخّلف در ذبیحه طاهر است یا خیر؟ مرحوم سیّد ره در طهارت آن إشکال نموده و می‌فرماید: «فیه إشكال ‌و إن كان لا يخلو عن وجه».

وجه إشکال در کلام مرحوم سیّد ره: متبادر در اذهان نسبت به خون متخّلف در ذبیحه خون باقیمانده در بدن حیوان است در صورتی که حین الذبح خون به مقدار متعارف از بدن حیوان خارج شده باشد و چون در صید معمولاً به مقدار متعارف و به مثل ذبح به قطع أوداج ثلاثه، خون از بدن حیوان خارج نمی‌شود از این جهت مرحوم حکیم ره حکم به نجاست آن نموده و می‌فرماید: همانطور که به خون باقیمانده در بدن جنین، خون متخّلف در ذبیحه صادق نیست به خون باقیمانده در صید هم، خون متخّلف در ذبیحه صادق نمی‌باشد و چون دلیلی بر طهارت خون متخّلف در صید نداریم طبق إطلاق در أدلّه نجاست خون، محکوم به نجاست است اگر چه حیوانی که صید شده در حکم مذکّی بوده و حکم به حلیّت آن می‌شود.

بیان مرحوم استاد خویی ره: وجهی برای إشکال در طهارت خون متخّلف در صید وجود ندارد زیرا أدلّه طهارت خون متخّلف در ذبیحه إطلاق دارد و به إطلاق شامل خون متخّلف در صید به تمام أقسام آن مثل صید با تیر یا صید با سگ شکاری..نیز میشود. و همچنان که أدلّه طهارت خون ذبیحه شامل خون متخّلف در حیوانی که نحر شده می‌شود بعد از آن که نحر شتر در روایات به منزله ذبح شمرده شده است همچنین أدلّه طهارت خون ذبیحه شامل صید حیوان نیز می‌شود زیرا صید در آیه شریفه به منزله ذبح حیوان شمرده شده است: ﴿فَكُلُوا مِمّٰا أَمْسَكْنَ عَلَيْكُمْ وَ اذْكُرُوا اسْمَ اللّٰهِ عَلَيْهِ﴾[2]

بنابراین منعی نیست از اینکه بگوییم أدلّه داله بر طهارت خون ذبیحه شامل می‌شود هر آنچه که نازل منزله ذبح است و طبق عموم تنزیل که صید حیوان و نحر شتر را به منزله ذبح شمرده است خون متخّلف در صید و خون متخّلف در نحر نیز محکوم به حلیّت لحم و نیز طهارت خون متخّلف در آن دو است اگر چه خروج خون متعارف از حیوان به حسب موارد آن متغیّر است و ممکن است خروج خون در صید کمتر از خروج خون در ذبح باشد ولی با این وجود، سیره که عمده دلیل بر طهارت خون متخّلف است در مثل خون متخّلف در صید نیز به تمام أقسام آن مثل صید بوسیله تیر یا صید به وسیله سگ شکاری نیز جاری است و اما خونی که هنگام صید از بدن حیوان خارج می‌شود این خون، خون مفسوح محسوب شده و محکوم به نجاست است.

المسألة السابعة: الدم المشكوك في كونه من الحيوان أو لا محكوم بالطّهارة‌كما أن الشي‌ء الأحمر الذي يشك في أنه دم أم لا كذلك و كذا إذا علم أنه من الحيوان الفلاني و لكن لا يعلم أنه مما له نفس أم لا كدم الحية و التمساح و كذا إذا لم يعلم أنه دم شاة أو سمك فإذا رأى في ثوبه دما لا يدري أنه منه أو من البق أو البرغوث يحكم بالطّهارة و أما الدم المتخّلف في الذبيحة إذا شك في أنه من القسم الطاهر أوالنجس فالظاهر الحكم بنجاسته عملا بالاستصحاب وإن كان لا يخلو عن إشكال و يحتمل التفصيل بين ما إذا كان الشك من جهة إحتمال رد النفس فيحكم بالطّهارة لأصالة عدم الرد و بين ما كان لأجل إحتمال كون رأسه على علو فيحكم بالنجاسة عملا بأصالة عدم خروج المقدار المتعارف‌.

ترجمه: اگر شخصی خونى را ديد و شك كرد كه از حيوان است يا غير آن «مثل خونی که گاه از آسمان می‌بارد»خون مشکوک محكوم به طهارت است، همچنین اگر در لباس خود قرمزى ديد و شك كرد كه آیا اثر خون است يا غير خون، آن شیء قرمز نیز محکوم به طهارت است و همچنين اگر خونی دید و می‌دانست که متعلّق به فلان حيوان «مثل مار» است ولی نمی‌دانست كه آن حيوان صاحب نفس سائله است يا خیر، همچنين اگر نداند كه آیا خون متعلّق به گوسفند است که نفس سائله دارد و خونش نجس است يا متعلّق به ماهى است که فاقد نفس سائله بوده و خون آن طاهر است، مثل اینکه خونی در لباس خود ببیند و نداند كه خون بدن اوست تا نجس باشد يا خون پشه تا پاك باشد در تمام این صور خون مشکوک محکوم به طهارت است.

آری! اگر شك كند در خون متخّلف در ذبيحه كه آيا قسم طاهر آن است يا قسم نجس آن از این جهت که شك دارد آيا خون به مقدار متعارف از بدن حیوان خارج شده تا خون متخّلف در آن طاهر باشد يا به مقدار متعارف خارج نشده تا خون متخّلف نجس باشد در این صورت مقتضای أصل نجاست آن است به جهت استصحاب حالت سابقه ﴿علی إاشکال﴾ إحتمال دارد که در مسأله تفصيل دهیم به اين كه اگر سبب شك إحتمال برگشت خون باشد به جهت نفس كشيدن حیوان هنگام ذبح در این صورت محکوم به طهارت است به مقتضای أصل عدم بازگشت خون و أمّا اگر سبب شك، إحتمال آن باشد که سر مذبوح در موضع بلندى بوده در این صورت محکوم به نجاست است به مقتضای أصل عدم خروج خون به مقدار متعارف.

توضیح ذلک: برای خون مشکوک صور متعدّدی ذکر شده است:

1. گاهی شک در اصل خون نسبت به مایع خارجی داریم مثل اینکه شیء قرمز رنگی روی لباسمان ریخته و شک داریم که آیا خون است یا شیء دیگری غیر از خون مثل رنگ 2. گاهی می‌دانیم خون است ولی شک داریم که آیا خون حیوان است یا خون غیر حیوان مثل خون نازل از آسمان...3.گاهی می‌دانیم خون حیوان است ولی شک داریم که آیا خون از حیوان صاحب نفس سائله است تا نجس باشد یا از حیوان فاقد نفس سائله است تا طاهر باشد که این خود بر دو قسم است:

الف: گاهی شک در اصل سائله بودن خون حیوان داریم مثل اینکه می‌دانیم خون مار یا تمساح روی لباسمان ریخته ولی نمیدانیم آیا این دو از حیوانات صاحب نفس سائله هستند تا خون آن دو نجس باشد یا از حیوانات فاقد نفس سائله هستند تا خون آن دو طاهر باشد که شبهه حکمیه است.

ب: گاهی شک داریم که این خون آیا از حیوان صاحب نفس سائله است یا فاقد نفس سائله، در این فرض می‌دانیم که خون

گوسفند دارای نفس سائله و خون متخّلف بعد از تذکیه طاهر است یا خون خارج از بدن بوسیله خاراندن نجس ولی خون پشه فاقد نفس سائله است «بر خلاف صورت قبل که نمی‌دانستیم مار از کدام یک از حیوانات است» ولی در فرض اخیر نمی‌دانیم که این خون موجود در لباس از کدامیک از آن دو است آیا از حیوان دارای نفس سائله است مثل گوسفند یا از فاقد نفس سائله است مثل ماهی از همین قبیل است تردید بین اینکه آیا خون پشه است که نفس سائله ندارد یا خون بدن انسان است.

4. گاهی می‌دانیم این خون، خون حیوان صاحب نفس سائله است ولی شک داریم که آیا خون از قسم خون سائله ی طاهر است مثل خون متخّلف در بدن حیوان یا از قسم خون سائله ی نجس است مثل خونی که حین الذبح از بدن حیوان خارج شده است.

در صورت أوّل که شک در اصل خون بودن مایع داریم به مقتضای استصحاب عدم ازلی محکوم به طهارت است زیرا قبل از اینکه لباس ملوّث به این خون شود و قبل از وجود این خون، ازلاً تلبس به خون سائله هم نبود الآن که حیوان وجود پیدا کرده شک داریم تلبس به سائله بودن حاصل شده یا نه استصحاب عدم جاری می‌شود به مقتضای استصحاب عدم ازلی محکوم به طهارت است و اثر آن عدم لزوم اجتناب از آن در حال نماز است.

ان قلت: استصحاب مذکور معارض است با استصحاب عدم کون الدم، دم غیر متّصف بالنجس لذا بالتعارض تساقط می‌کند.

قلت: این استصحاب جاری نیست زیرا اثر شرعی بر آن مترتّب نمی‌شود و قبلا گذشت که در صحّت استصحاب شرط است که اثر شرعی بر آن مترتّب شود.

علاوه بر اینکه در صورت شک در اصل خون، در واقع شک داریم که آیا خون از حیوان دارای نفس سائله است تا نجس باشد یا از حیوان فاقد نفس سائله تا طاهر باشد در این فرض استصحاب عدم ازلی یعنی استصحاب عدم کونه من الحیوان الذی یکون له الدم السائله جاری می‌شود زیرا قبل از اینکه لباس ملوّث به این خون شود و قبل از وجود این خون، ازلاً تلبس به خون سائله هم نبود الآن که حیوان وجود پیدا کرده شک داریم تلبس به سائله بودن حاصل شده یا نه استصحاب عدم جاری می‌شود مثل استصحاب عدم القریشیه.

ان قلت: هر خون مشکوکی طبق موثّقه عمار محکوم به نجاست است با وجود این إطلاق نوبت به اصل نمی‌رسد زیرا «اصل دلیل حیث لا دلیل» طبق این إطلاق اگر خون مردّد بین حیوان دارای نفس سائله و غیر سائله باشد محکوم به نجاست است در صورتی که اصل خون بودن آن یقینی باشد.

از همین قبیل است مسأله‌ای که در فقه مطرح شده که اگر کسی بول کند ولی استبرا نکند چنانچه رطوبتی از او خارج شود و نداند که آیا بول است یا غیر بول، آن رطوبت محکوم به نجاست است و یا قاعده امکان: «كلّ دم أمكن أن يكون حيضا فهو حيض» که طبق آن خون مشکوک بین حیض و غیر خیض محکوم به حیض است در ما نحن فیه نیز خون مشکوک بین حیوان دارای نفس سائله و فاقد آن محکوم به نجاست است.

جواب مرحوم شیخ انصاری ره از إشکال مذکور:

موثّقه عمار در کتاب تهذیب و استبصار و من لا یحضر ذیلی دارد که در کافی ذکر نشده است در ذیل این روایت آمده است: «إِنْ كَانَ فِي مِنْقَارِهَا قَذَرٌ لَمْ تَشْرَبْ وَ لَمْ تَتَوَضَّأْ مِنْهُ وَ إِنْ لَمْ تَعْلَمْ أَنَّ فِي مِنْقَارِهَا قَذَراً تَوَضَّأْ مِنْهُ وَ اشْرَبْ»

در ذیل این روایت می‌فرماید: اگر در منقار حیوان قذر یعنی شیء نجس دیده شد وضو و شرب از آن آب جائز نیست و محکوم به نجاست است و اگر ندانستی که آن شیء قذر است یا خیر، محکوم به طهارت است این ذیل قاعده کلی را بیان می‌کند که اگر شک در قذارت کردیم محکوم به طهارت است حال نسبت بین این ذیل با صدر روایت عام و خاص من وجه است زیرا در صدر فرمود هر خونی محکوم به نجاست است و به إطلاق شامل خون مشکوک نیز می‌شود ولی در ذیل فرمود در صورتی که ندانیم منقار پرنده ملوّث به قذر«نجس» است محکوم به طهارت است که شیء قذر به إطلاق شامل خون نیز می‌شود، ماده اجتماع خون مشکوک است که طبق إطلاق در صدر روایت محکوم به نجاست و طبق إطلاق در ذیل روایت محکوم به طهارت است و بعد از تعارض و تساقط مرجع قاعده طهارت است در نتیجه نمی‌توان به مقتضای إطلاق در صدر روایت حکم به نجاست خون مشکوک نمود و اما متن روایت:

أَخْبَرَنِي الْحُسَيْنُ بْنُ عُبَيْدِ اللَّهِ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَعْقُوبَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ إِدْرِيسَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ عَمْرِو بْنِ سَعِيدٍ عَنْ مُصَدِّقِ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ عَمَّارٍ السَّابَاطِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: سُئِلَ عَنْ مَاءٍ يَشْرَبُ مِنْهُ الْحَمَامُ فَقَالَ كُلُّ مَا أُكِلَ لَحْمُهُ يُتَوَضَّأُ مِنْ سُؤْرِهِ وَ يُشْرَبُ وَ عَنْ مَاءٍ يَشْرَبُ مِنْهُ بَازِيٌّ أَوْ صَقْرٌ أَوْ عُقَابٌ فَقَالَ كُلُّ شَيْ‌ءٍ مِنَ الطُّيُورِ يُتَوَضَّأُ مِمَّا يَشْرَبُ مِنْهُ إِلَّا أَنْ تَرَى فِي مِنْقَارِهِ دَماً فَإِنْ رَأَيْتَ فِي مِنْقَارِهِ دَماً فَلَا تَتَوَضَّأْ مِنْهُ وَ لَا تَشْرَبْ مِنْهُ وَ سُئِلَ عَنْ مَاءٍ شَرِبَتْ مِنْهُ الدَّجَاجَةُ فَقَالَ إِنْ كَانَ فِي مِنْقَارِهَا قَذَرٌ لَمْ تَشْرَبْ وَ لَمْ تَتَوَضَّأْ مِنْهُ وَ إِنْ لَمْ تَعْلَمْ أَنَّ فِي مِنْقَارِهَا قَذَراً تَوَضَّأْ مِنْهُ وَ اشْرَبْ. [3]

 


[3] الاستبصار الكراجكي، أبوالفتح، ج1، ص25.. من لا يحضره الفقيه، ج‌1، ص: 13‌، تهذيب ج‌1، ص: 284‌

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo