< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد اشرفی

99/07/14

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: نجاست خون، آیا مفاد روایات نجاست مطلق خون است یا نجاست فی الجمله خون.

قال السید الطباطبائی ره فی العروة: الخامس «من النجاسات» الدم من كلّ ما له نفس سائلة.

﴿اللهم وفقنا و جمیع المشتغلین للعلم و للعمل الصالح﴾ در أصل نجاست خون فی الجمله بین شیعه و سنی اختلافی نیست مرحوم استاد خویی ره معتقد است که طبق روایات، خون به نحو مطلق محکوم به نجاست است إلّا ما خرج بالدلیل نتیجه این کلام آن است که اگر در نجاست خون خاصی شک کردیم مثل خون علقه، خون مشکوک محکوم به نجاست است و أمّا اگر از روایات استفاده کردیم که خون فی الجمله، نجس است دیگر نمی‌توان حکم به نجاست خون مشکوک نمود بلکه طبق قاعده طهارت محکوم به طهارت است سؤال این است که آیا می‌توان از أدلّه استخراج کرد که هر خونی نجس است یا خیر؟

در این جهت بزرگان قلم فرسایی نموده‌اند بسیاری از بزرگان نتوانسته‌اند از أدلّه استفاده کنند که خون مطلقا نجس است از این جهت تنها قائل به نجاست فی الجمله خون شده‌اند لکن استاد خویی ره می‌فرماید: به دو وجه می‌توان حکم نمود که خون مطلقا محکوم به نجاست است:

وجه أوّل: نجاست مطلق خون در ارتکاز متشرعه:

روایات متعدّدی که در آن راوی از حکم خون در موارد خاص سؤال نموده است مثل خون در لباس مصلی و یا خونی که در چاه آب و یا آب قلیل واقع شده، از این روایات استفاده می‌شود که نجاست مطلق خون، در ارتکاز متشرعه امری مسلم و مفروغ عنه بوده است و راوی به جهت شبهه‌ای که در ذهن داشته سؤال نموده است مثل اینکه بعد از نماز متوجّه لکّه خونی در لباس خود شده است یا می‌دانسته که لباس آلوده به خون است ولی فراموش کرده آن را برای نماز تطهیر کند از این جهت سؤال کرده که آیا وجود خون در فرض نسیان موجب بطلان نماز می‌شود یا خیر.

شاهد بر این مطلب آن است که در روایت از خون کک سؤال شده است که آیا مثل خون پشه طاهر است یا خیر، از این روایت استفاده می‌شود که در ارتکاز ذهنی راوی این امر مسلم بوده که مطلق خون نجس است و پشه از نجاست خون إستثناء شده است و چون نجاست مطلق خون در ذهن راوی مسلم بوده از خون کک هم سؤال کرده که آیا مثل خون پشه جزء مستثنیات است یا خیر؟ و یا در صحیحه زراره، راوی از إمام سؤال نمود از خون بینی یا خون دیگری که به لباسش اصابت کرده و علامت گذاشته تا بعداً آن را تطهیر کند ولی وقت نماز فراموش کرده و با همان لباس آلوده به خون، نماز خوانده است آیا اعاده نماز بر او واجب است یا خیر، در این روایت نجاست مطلق خون نزد راوی امر مسلم و مفروغ عنه بوده است و تنها در فرض نسیان از حضرت سؤال نموده که آیا نمازی را که با آن خوانده باطل است یا خیر، و از طرفی راوی از مطلق خون موجود در لباس سؤال نموده «أَصَابَ ثَوْبِي دَمُ رُعَافٍ أَوْ غَيْرِهِ» و ذکری از خون خاص ننموده است و إمام نیز در جواب به طور مطلق فرمودند: «تعید الصلوة» از این کلام استفاده می‌شود که نجاست مطلق خون در ارتکاز متشرعه امر مسلّمی بوده که هم راوی از نوع خاصی از خون سؤال نکرده و هم إمام نیز بین أقسام آن تفصیل نداده است روایات طائفه أوّل در جلسه قبل گذشت و اما متن صحیحه زراره:

عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِيزٍ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: قُلْتُ أَصَابَ ثَوْبِي دَمُ رُعَافٍ أَوْ غَيْرِهِ أَوْ شَيْ‌ءٌ مِنْ مَنِيٍّ فَعَلَّمْتُ أَثَرَهُ‌ ‌إِلَى أَنْ أُصِيبَ لَهُ الْمَاءَ فَأَصَبْتُ وَ حَضَرَتِ الصَّلَاةُ وَ نَسِيتُ أَنَّ بِثَوْبِي شَيْئاً وَ صَلَّيْتُ ثُمَّ إِنِّي ذَكَرْتُ بَعْدَ ذَلِكَ قَالَ تُعِيدُ الصَّلَاةَ وَ تَغْسِلُهُ قُلْتُ فَإِنِّي لَمْ أَكُنْ رَأَيْتُ مَوْضِعَهُ وَ عَلِمْتُ أَنَّهُ أَصَابَهُ فَطَلَبْتُهُ فَلَمْ أَقْدِرْ عَلَيْهِ فَلَمَّا صَلَّيْتُ وَجَدْتُهُ قَالَ تَغْسِلُهُ وَ تُعِيدُ.[1]

وجه دوّم: تمسّک به موثّقه عمار بن موسی ساباطی که در آن حکم به نجاست دم به طور مطلق شده است که به إطلاق شامل تمام أقسام خون می‌شود:

عَنْ أَحْمَدَ بْنِ إِدْرِيسَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى جَمِيعاً عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ عَمْرِو بْنِ سَعِيدٍ عَنْ مُصَدِّقِ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ عَمَّارِ بْنِ مُوسَى عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: سُئِلَ عَمَّا تَشْرَبُ مِنْهُ الْحَمَامَةُ فَقَالَ كُلُّ مَا أُكِلَ لَحْمُهُ فَتَوَضَّأْ مِنْ سُؤْرِهِ وَ اشْرَبْ وَ عَنْ مَاءٍ شَرِبَ مِنْهُ بَازٌ أَوْ صَقْرٌ أَوْ عُقَابٌ فَقَالَ كُلُّ شَيْ‌ءٍ مِنَ الطَّيْرِ يُتَوَضَّأُ مِمَّا يَشْرَبُ مِنْهُ إِلَّا أَنْ تَرَى فِي مِنْقَارِهِ دَماً فَإِنْ رَأَيْتَ فِي مِنْقَارِهِ دَماً فَلَا تَوَضَّأْ مِنْهُ وَ لَا تَشْرَبْ.[2]

مفاد روایت: در این روایت راوی سؤال می‌کند از ظرف آبی که کبوتر از آب آن خورده است حضرت در جواب می‌فرماید: شرب و وضوی با آن منعی ندارد «كُلُّ مَا أُكِلَ لَحْمُهُ فَتَوَضَّأْ مِنْ سُؤْرِهِ وَ اشْرَبْ» راوی مجدداً سؤال می‌کند اگر پرنده از پرندگان وحشی مثل عقاب یا باز باشد حکم آن چطور چیست؟ حضرت در جواب تفصیل می دهد به اینکه اگر در منقار پرنده خون رؤیت نشود منعی ندارد و در صورتی که در منقار پرنده خون رویت شود در این صورت وضو با آن آب و شرب از آن جائز نخواهد بود در اینجا با اینکه در منقار پرندگان وحشی مثل باز و عقاب نیز این إحتمال وجود دارد که ملوّث به خون طاهر مثل خون متخّلف در ذبیحه شده باشد و مقتضای استصحاب در صورت شک، عدم نجاست منقار و عدم نجاست آب ملاقی با آن است ولی حضرت در اینجا ظاهر را بر اصل استصحاب مقدّم نموده و به طور مطلق حکم به نجاست خون موجود در منقار و ملاقی با آن نموده است «فَإِنْ رَأَيْتَ فِي مِنْقَارِهِ دَماً فَلَا تَوَضَّأْ مِنْهُ وَ لَا تَشْرَبْ».

زیرا اگر ملوّث بودن منقار به خونِ نجس، مشکوک باشد مقتضای استصحاب عدم نجاست منقار و عدم نجاست آب ملاقی با آن است، ولی با این حال إمام به طور مطلق حکم به نجاست نموده‌اند و اما علت تقدیم ظاهر بر اصل آن است که معمولاً پرندگان وحشی مثل باز و عقاب از حیوانات میته تغزیه می‌کنند نه حیوان حلال گوست تا این إحتمال وجود داشته باشد که خون منقار این حیوانات از خون متخّلف ذبیحه ملوّث به خون شده باشد از این جهت استصحاب جاری نمی‌شود.

محل شاهد عبارت «فَإِنْ رَأَيْتَ فِي مِنْقَارِهِ دَماً فَلَا تَوَضَّأْ مِنْهُ وَ لَا تَشْرَبْ» است که حضرت حکم به لزوم اجتناب از خون خاصی در منقار پرنده ننمودند بلکه به طور مطلق فرمودند: اگر خون در منقار پرنده وجود داشته باشد اجتناب از ملاقی آن «سؤر پرنده» لازم است و به إطلاق شامل همه أقسام خون می‌شود و از حکم إمام به عدم جواز شرب و عدم جواز وضو با آن آب به دلالت التزامی استفاده می‌شود که مطلق خون محکوم به نجاست است در تمسّک به روایت مذکور إاشکالات متعدّدی شده است:

إشکال أوّل: شهید صدر ره می‌فرماید: روایت مذکور در مقام بیان تشریع نجاست دم نیست تا به إطلاق در کلمه دم تمسّک نماییم بلکه در مقام بیان حکم ظاهری عند الشک است به این صورت که اگر علم حاصل شود به وجود دم در منقار پرنده بوسیله رؤیت، در این صورت محکوم به نجاست است ولی اگر رؤیت نشود یعنی علم به نجاست منقار پرنده حاصل نشود در این صورت محکوم به طهارت است این کلام مفاد همان قاعده طهارت است که فرمود: «کل شیء طاهر حتی تعلم انه قذر».

جواب استاد خویی ره: در موثّقه عمار ذکری از صورت علم و جهل نشده است تا اینکه روایت حمل شود به بیان حکم ظاهری بلکه تنها تفصیل بین صورت رؤیت و عدم رؤیت داده شده است و رؤیت موضوعیّت ندارد بلکه طربق الی الواقع است بنابراین روایت در مقام بیان حکم واقعی است نه حکم ظاهری همانند تبیّن در آیه صیام که فرمود: ﴿وَ كُلُوا وَ اشْرَبُوا حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَكُمُ الْخَيْطُ الْأَبْيَضُ مِنَ الْخَيْطِ الْأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ﴾.

بیان آیت الله شیخ جواد تبریزی ره در توضیح روایت:

این روایت در مقام بیان این نیست که بگوید هر خونی محکوم به نجاست است بلکه در مقام بیان فرق بین خون موجود در پرندگان غیر وحشی مثل کبوتر و پرندگان وحشی مثل باز و عقاب است که معمولاً اگر خونی در منقار آن ها دیده شود از میته است نه خون متخّلف در حیوان مذکّی به این معنی که اگر منقار کبوتر ملوّث به خون باشد طاهر است ولی اگر منقار پرندگانی مثل عقاب ملوّث به خون باشد محکوم به نجاست است در هر حال درست است که إمام در مقام تفصیل مذکور بین دو قسم از پرندگان است ولی با این حال منافاتی ندارد که از جهت نجاست خون نیز إطلاق داشته باشد و از اینکه إمام بین أقسام خون تفصیل نداده‌اند معلوم می‌شود که ملاقات با هر خونی موجب برای نجاست است.

به نظر ما کلام ایشان صحیح است زیرا بالاخره کلام حضرت در خصوص دم إطلاق دارد و از حکم به لزوم اجتناب از سؤر پرنده‌ای که منقارش ملوّث به خون شده کشف می‌شود که مطلق خون محکوم به نجاست است.

ان قلت: موثّقه عمار منصرف به خصوص دم میته است چرا که غالباً منقار پرندگان وحشی مثل عقاب و باز، ملوّث و آلوده

به خون میته می‌شود نه خون طاهر مثل خون متخّلف در ذبیحه در نتیجه نمی‌توان گفت کلام إمام در این جهت إطلاق دارد تا بتوان طبق إطلاق در این روایت حکم به نجاست خون مشکوک نمود.

قلت: در جواب می‌گوییم اینطور نیست که همیشه یا غالباً منقار پرندگان وحشی مثل عقاب و باز ملوّث به خصوص خون میته شود به طوری که فرد نادر ملحق به عدم شود بلکه بسیاری از اوقات منقار این حیوانات ملوّث به خون‌های دیگر حتی خون‌های طاهر نیز می‌شود مثل خون ماهی یا خون حیواناتی که خون جهنده ندارند و یا حتی خون متخّلف در ذبیحه در نتیجه جواب إمام تنها ناظر به خصوص میته نیست بلکه إطلاق دارد.

نکته: مقتضای مفهوم شرط در عبارت «فَإِنْ رَأَيْتَ فِي مِنْقَارِهِ دَماً فَلَا تَوَضَّأْ مِنْهُ وَ لَا تَشْرَبْ» آن است که اگر نجاست دم در بدن حیوان مشاهده نشود بدن حیوان محکوم به طهارت است و به إطلاق شامل می‌شود حتی موردی را که علم داریم که بدن حیوان سابقاً نجس بوده است مقتضای استصحاب در این فرض اگر چه نجاست آن است لکن در این امر اتفاق است که اگر ظاهر بدن حیوان ملوّث به نجاست نباشد بدن حیوان محکوم به طهارت است اگر چه سابق ملوّث به نجاست شده باشد و اما اینکه وجه طهارت در این صورت «صورتی که حالت سابقه بدن حیوان نجاست باشد» چیست سه إحتمال وجود دارد:

إحتمال أوّل اینکه صِرف زوال نجاست از بدن حیوان موجب طهارت بدن حیوان می‌شود اگر چه با آب تطهیر نشود إحتمال دوّم این است که بدن حیوان اساساً با ملاقات نجس متنجّس نمی‌شود إحتمال سوّم آن است که در خصوص حیوان استصحاب نجاست جاری نمی‌شود به این معنی که اگر سابقا بدن حیوان ملوّث به نجاست بوده و عین نجس زائل شده و الآن شک در بقای نجاست کنیم در این صورت أدلّه استصحاب تخصیص خورده و شامل این مورد نمی‌شود بلکه اصل در حیوان طهارت بدن است اگر چه سابقاً ملوّث به نجاست بوده باشددر هر حال، حکم به طهارت بدن حیوان در صورت عدم رویت نجس ولو در صورتی که بدن حیوان سابقاً نجس بوده است، منافات ندارد با اینکه بگوییم کلام إمام به إطلاق دارد وشامل همه أقسام خون می‌شود.

ثمره بین این دو قول «الف: بدن حیوانات با ملاقات نجس متنجّس نمی‌شود ب: نجس می‌شود ولی با زوال نجاست طاهرمی‌شود».

اگر قائل شویم که بدن حیوان با ملاقات نجس متنجّس نمی‌شود در صورتی که منقار پرنده ملاقات با آب قلیل کند در این فرض آب محکوم به طهارت است زیرا هنگام ملاقات منقار پرنده با آب شک در نجاست آب داریم و نمی‌دانیم که در منقار پرنده خون بوده تا آب نجس شده باشد یا اثری از خون نبوده تا با زوال نجاست طاهر شده باشد در اینجا نمی‌توان با استصحاب بقای دم در منقار پرنده إثبات کرد که عین نجس در منقار بوده و در این حال با آب ملاقات کرده است زیرا لازمه عقلی استصحاب بقای خون در منقار پرنده آن است که خون با آب ملاقات کرده است.

و أمّا اگر قائل شویم که بدن حیوان با زوال عین نجاست طاهر می‌شود با استصحاب بقای خون در منقار پرنده ثابت می‌شود

که آب متنجّس شده است زیرا اصل ملاقات مسلم است و با استصحاب بقای خون در منقار پرنده جزء دوّم مرکب هم ثابت می‌شود از این جهت حکم به نجاست آب ملاقی می‌شود و الحمد لله و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo