درس خارج فقه استاد اشرفی
99/07/06
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: حکم ميته انسان قبل از سرد شدن بدن از نظر طهارت و نجاست.
المسألة الثانية عشر: مجرّدُ خروج الرّوح يُوجبُ النّجاسة و إن كان قبل البرد، من غير فرق بين الإنسان و غيره، نعم وجوبُ غسلِ المسّ للميّت الإنساني مخصوصٌ بما بعدَ بردِه.
سؤال این است که آیا مجرد موت انسان قبل از سرد شدن بدن، موجب نجاست بدن میت میشود تا ملاقی با آن در صورت مرطوب بودن محکوم به نجاست باشد یا اینکه نجاست میّت متوقّف بر سرد شدن کامل بدن است و بعد از سرد شدن بدن هم غسل مسّ میت واجب است وهم بدن میت محکوم به نجاست است طبعاً ملاقات با آن تنها در این حال موجب نجاست ملاقی خواهد شد.
مرحوم حاج شیخ هاشم قزوینی ره میفرمودند: الحق و الانصاف بکارت فقه را تنها دو نفر گرفتهاند یکی مرحوم محقّق أوّل ره و دیگری مرحوم شهید أوّل ره که مردی بزرگوار و مویّد من عند الله بوده است شهید أوّل ره میفرماید: همچنان که وجوب غسل مسّ میت منوط به سرد شدن بدن میت است نجاست بدن میت نیز منوط به سرد شدن بدن میت است این مسأله معرکة الاراء واقع شده است برخی از فقها قائل شدهاند که نجاست میت منوط به سرد شدن بدن میت است در مقابل برخی دیگر از فقها قائل شدهاند که مجرد موت انسان موجب نجاست بدن میت میشود ولو اینکه بدن کامل سرد نشده باشد البته این امر مفروغ عنه است که نجاست ملاقی با میته، مشروط به آن است که لااقل یکی از ملاقی یا بدن میت مرطوب باشد تا موجب سرایت نجاست به ملاقی شود.
در کتاب حدائق إاشکالات شهید ثانی ره در روض به شهید أوّل در ذکری در ضمن مسأله مذکور بیان شده است که ذکر آن خالی از لطف و فائده نیست شهید أوّل ره در مقام إستدلال به عدم نجاست بدن میت قبل از سرد شدن بدن میفرماید: بین وجوب غسل مسّ میت و نجاست بدن میته ملازمه است همچنان که وجوب غسل مس میته متوقّف بر سرد شدن کامل بدن میت است نجاست بدن میت نیز تنها با سرد شدن بدن محقّق میشود.[1]
إشکال شهید ثانی ره به کلام مذکور: این ملازمه را از کجا آوردید وجوب غسل مسّ میت و نجاست میت و ملاقی با آن، دو حکم مستقل هستند و ملازمهای بین آن دو نیست چه آن که وجوب غسل مسّ میت مبتنی بر ملاقات بدن انسان با بدن میت بعد از سرد شدن بدن است ولی نجاست میت به صرف موت میت محقّق میشود و طبق روایات متعدّد مجرد موت میت موجب برای نجاست میت و نجاست ملاقی با آن میشود خصوصاً توقیع دوّم حضرت ولی عصر به مرحوم حمیری ره که در این جهت
صراحت دارد اما متن روایت:
توقیع حضرت ولی عصر به مرحوم حمیری ره: كَتَبَ إِلَيْهِ وَ رُوِيَ عَنِ الْعَالِمِ أَنَّ مَنْ مَسَّ مَيِّتاً بِحَرَارَتِهِ غَسَلَ يَدَهُ وَ مَنْ مَسَّهُ وَ قَدْ بَرَدَ فَعَلَيْهِ الْغُسْلُ وَ هَذَا الْمَيِّتُ فِي هَذِهِ الْحَالِ لَا يَكُونُ إِلَّا بِحَرَارَتِهِ فَالْعَمَلُ فِي ذَلِكَ عَلَى مَا هُوَ و َلَعَلَّهُ يُنَحِّيهِ بِثِيَابِهِ وَ لَا يَمَسُّهُ فَكَيْفَ يَجِبُ عَلَيْهِ الْغُسْلُ؟ «التَّوْقِيعُ»: إِذَا مَسَّهُ عَلَى هَذِهِ الْحَالِ لَمْ يَكُنْ عَلَيْهِ إِلَّا غَسْلُ يَدِهِ.[2]
کیفیت استدلال: در این روایت تصریح شده به اینکه تطهیر ملاقی با بدن میت لازم است «لَمْ يَكُنْ عَلَيْهِ إِلَّا غَسْلُ يَدِهِ» حتی در صورتی که بدن میت گرم باشد «علی هَذِهِ الْحَالِ» این روایت و روایاتی که در جلسه قبل ذکر شد دلالت دارند بر اینکه در حالت گرم بودن بدن نیز بدن میت نجس بوده و تطهیر ملاقی با آن لازم است.
شهید أوّل ره میفرماید: «چون قطع نداریم به وقوع مرگ در حال گرم بودن بدن میت، نمیتوانیم حکم به نجاست میته در این حالت کنیم».
شهید ثانی ره در جواب از این إشکال میفرماید: روایاتی که دلالت دارد بر وجوب غسل مسّ میت در صورت سرد شدن بدن میت و عدم وجوب غسل مسّ میت در صورتی که بدن میت گرم باشد این روایات خود دلالت دارند بر اینکه ذهاق روح از بدن موجب صدق عنوان میته میشود چه بدن میت سرد شده باشد چه سرد نشده باشد در این روایات اصل مرگ مفروغ عنه لحاظ
شده است بنابراین نمیتوان گفت در صدق عنوان میت بر بدنی که هنوز سرد نشده شک داریم «كلّ حديث دلّ على التفصيل بالبرد و عدمه دلّ على صدق الموت قبل البرد».[3]
و اما صحیحه اسماعیل بن جابر که فرمود: «أَمَّا بِحَرَارَتِهِ فَلَا بَأْسَ إِنَّمَا ذَاكَ إِذَا بَرَدَ»[4] شهید ثانی ره در جواب از تمسّک شهید أوّل ره به این روایت میفرماید: مورد روایت غسل مسّ میت است و چون مشارٌ إلیه ضمیرِ اشاره «ذَاكَ» وجوب غسل مسّ میت است نفی بأس نیز نسبت به غسل مسّ میت شده است یعنی تنها در صورتی که بدن سرد شده باشد غسل مسّ میت واجب است. شهید ثانی ره در ادامه إشکال به شهید أوّل ره تمسّک به صحیحه عبد الله سنان نیز نموده است:
صحیحه عبد الله سنان: عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: يَغْتَسِلُ الَّذِي غَسَّلَ الْمَيِّتَ وَ إِنْ قَبَّلَ الْمَيِّتَ إِنْسَانٌ (بَعْدَ مَوْتِهِ) وَ هُوَ حَارٌّ فَلَيْسَ عَلَيْهِ غُسْلٌ وَ لَكِنْ إِذَا مَسَّهُ وَ
قَبَّلَهُ وَ قَدْ بَرَدَ فَعَلَيْهِ الْغُسْلُ وَ لَا بَأْسَ أَنْ يَمَسَّهُ بَعْدَ الْغُسْلِ وَ يُقَبِّلَهُ.[5]
کیفیت إستدلال شهید ثانی ره: در این روایت إمام میفرماید: «إن غسّل الميّتَ إنسانٌ بَعْدَ مَوْتِهِ وَ هُوَ حَارٌّ فَلَيْسَ عَلَيْهِ غُسْلٌ» یعنی اگر کسی میّتی را غسل دهد که هنوز بدن او سرد نشده است در این صورت غسل بر وی واجب نیست این روایت صراحت دارد در اینکه أوّلاً: در صورتی که بدن مرده سرد نشده باشد میت بر آن صادق است ثانیاً: دلالت دارد بر ترتّب احکام میته از جمله جواز غسل میت حتی قبل از سرد شدن بدن میت، از این امر کشف میشود همچنان که احکام میته مثل جواز غسل میت به مجرد موت انسان مترتّب میشود نجاست بدن میته هم به مجرد موت حاصل میشود.
إشکال استاد أشرفی : این روایت نمیتواند دلیل بر جواز غسل میت قبل از سرد شدن کامل بدن باشد زیرا در نسخه وسائل و نسخه وافی در عوض عبارت «إن غسّل؛ الميّت إنسان...» جمله «إِنْ قَبَّلَ الْمَيِّتَ إِنْسَانٌ...» ذکر شده است و شهید ثانی ره عبارت روایت را اشتباه ذکر نموده است بنابراین إمام در مورد کسی که میت را در حال گرم بودن بدن بوسیده، حکم به عدم وجوب غسل مسّ میت نموده است نه اینکه حکم به عدم وجوب غَسل نموده باشد نسبت به کسی که میت را در حال گرم بودن بدن غسل داده است تا از آن استفاده شود بدن میت در حال گرم بودن بدن میت طاهر است.
نکته: مطلبی به عنوان جمله معترضه به عرض میرسد: این سؤال مطرح است که آیا کتاب حدائق بعد از وسائل به رشته تحریر در آمده است یا قبل از آن؟ در ضمن بحث مذکور که به حدائق، مراجعه نمودم معلوم شد که وسائل قبل از حدائق نوشته شده است اگر چه صاحب حدائق روایات مذکور در حدائق را از کتب أربعه نقل نموده است و ذکری از کتاب وسائل ننموده است ولی أوّلاً تولد صاحب حدائق ره چند سال بعد از موت صاحب وسائل ره بوده است ثانیاً صاحب حدائق همین إشکال مذکور را به شهید ثانی مطرح نموده و ارجاع به کتاب وافی و وسائل داده است از این کلام معلوم میشود که وسائل قبل از حدائق به رشته تحریر در آمده است و صاحب حدائق ره هم به آن مراجعه داشته است.
و اما تمسّک به صحیحه محمد بن مسلم که فرمود: «مَسُّ الْمَيِّتِ عِنْدَ مَوْتِهِ وَ بَعْدَ غُسْلِهِ وَ الْقُبْلَةُ لَيْسَ بِهَا بَأْسٌ»[6] در این روایت راوی وقتی میبیند إمام صادق بعد از مردن فرزنش اسماعیل او را میبوسد از إمام سؤال میکند آیا بوسیدن میت موجب برای غسل مسّ میت نمیشود؟ حضرت در جواب به طور مطلق میفرمایند تا قبل از سرد شدن بدن میت بأسی در آن نیست و منعی ندارد این جمله «فَلَا بَأْسَ إِنَّمَا ذَاكَ إِذَا بَرَدَ» به إطلاق شامل میشود عدم بأس را حتی از جهت نجاست ملاقی.
مرحوم استاد خویی ره در جواب میفرماید::
أوّلاً مراد از عبارت «عند موته» حالت احتضار و جان کندن انسان است و در این حالت موت محقّق نشده است و محل کلام در جایی است که موت محقّق شده ولی بدن کامل سرد نشده باشد.
ثانیاً به فرض اینکه عبارت «عند موته» به إطلاق شامل بعد از موت هم بشود لکن روایت در جهت حکم طهارت و نجاست إطلاق ندارد تا شامل همه احکام از جمله نجاست بدن میت شود بلکه روایت ظهور دارد در نفی وجوب غُسل مسّ میت فقط .
نظر استاد أشرفی در مسأله:
تا به اینجا أدلّه طرفین بررسی شد و مناقشات استاد خویی ره در أدلّه قائلین به عدم نجاست قبل از برودت بدن نیز مفصلاً در بحث دیروز گذشت ولی به نظر ما عبارت «يَعْنِي إِذَا بَرَدَ الْمَيِّتُ» در روایت ابراهیم بن میمون اگر چه کلام إمام نیست ولی بالاخره ابراهیم بن میمون چون به نظر جمعی موثّق بوده، به إمام نسبت دروغ نداده است، و از اینکه جمله أخیر را بعد از کلام إمام ذکر نموده معلوم میشود از کلام إمام چنین برداشتی نموده که نجاست تنها در فرض برودت بدن میت است.
علاوه بر این نمیتوان از تمام أدلّهای که شهید ثانی ره در کتاب روض ذکر نموده صرف نظر کرد به نظر ما همچنان که برخی از محشین به کلام استاد خویی ره اعتراض کردهاند، بعید نیست که بگوییم نجاست بدن میت نیز مثل غسل مسّ میت منوط به برودت بدن میت است شاهد بر این کلام عمل إمام صادق در تقبیل فرزندش اسماعیل است چرا که معمولاً هنگام تقبیل دهان یا لب ها مرطوب است با این حال حضرت فرزندش را میبوسید و وقتی از حضرت در این جهت سؤال شد؛ فرمودند: در این عمل بأسی نیست این کلام نسبت به نجاست هم إطلاق دارد و شامل میشود حتی مورد نجاست بدن را به این معنی که بوسیدن میتهای که بدن او کاملاً سرد نشده است بأسی ندارد وموجب نجاست بدن نمیشود بنابراین حکم به طهارت بدن میت در صورتی که بدن کاملاً سرد نشده است قوی به نظر میرسد اگر چه إحتیاط در تطهیر ملاقی با بدن میتهای است که بدن او کاملاً سرد نشده است.
تا به اینجا حکم میته انسان بیان شد لکن نجاست میته شامل أبدان ائمه معصومین نمیشود زیرا طبق آنچه در أدلّه و زیارات آمده است أبدان آن بزرگواران طاهر و مطهّر است: «أَشْهَدُ أَنَّكَ طُهْرٌ طَاهِرٌ مطهّر مِنْ طُهْرٍ طَاهِرٍ مطهّر طَهُرْتَ وَ طَهُرَتْ أَرْضٌ أَنْتَ بِهَا وَ طَهُرَ حَرَمُكَ»[7] چنان که مقتضای إطلاق در آیه تطهیر نیز طهارت أبدان ائمه أطهار است: ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ
عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً﴾.[8]
البته طهارت بدن ائمه منافاتی ندارد به اینکه اگر به وسیلهای نجاست به بدن آن بزرگواران تماس پیدا کند بدن متنجّس میشود و این أمر موجب منقصت در أبدان مطهّر ائمه نخواهد شد.
اما در مورد شهید مرحوم صاحب جواهر ره میفرماید:: شهید هم مثل ائمه است و بدنش بعد از شهادت محکوم به طهارت است چرا که در مورد شهید فرمودهاند: «لا یغسل و لا یکفن بل یدفن بثیابه» یعنی غسل و کفن نمیشود بلکه با همان حالت دفن میشود تا در آخرت نیز با همان حالت محشور شود در برخی از روایات آمده است که شهید قبل از افتادن از زین اسب بر روی زمین سرش در دامن حور العین واقع میشود صاحب جواهر ره از امثال این روایات استفاده نموده که بدن شهید طاهر است.
لکن مرحوم استاد در إشکال به صاحب جواهر ره میفرماید:: چطور اگر بدن شهید به واسطه مثلا خمپاره خونی شود خون او نجس است و تطهیر ملاقی با آن لازم است از این مطلب استفاده میشود که بدن شهید هم با تمام جلالتی که دارد طبق إطلاقات أدلّه نجاست میته، محکوم به نجاست است و نمیتوان بدن شهید را با أبدان ائمه مقایسه نمود و نهایت چیزی که از روایات استفاده میشود آن است که غسل و تطهیر بدن او از نجاست خون لازم نیست و با همان لباس و بدن خونی دفن شود و هذا لا ينافي نجاسة بدنه بالموت، كما يتنجّس الملاقی بملاقاة دمه.
با این بیان فی الجمله ثابت شد که بدن شهید هم مثل بقیه ابدان است و بعد ذلک یقع الکلام در مضغه و علقه در صورتی که از رحم زن خارج شود استاد به همان استدلالی که در مورد جیفه بیان نمودند حکم به نجاست علقه و مضقه نمودهاند در مقابل برخی قائل به طهارت آن شدهاند إن شاء الله در جلسه بعد أدلّه طرفین دعوی بررسی خواهد شد.