< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد اشرفی

99/03/26

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: بررسی حکم «فأرة المسك» طبق مقتضای قاعده و مقتضای روایات

در مراجعه ای که در مسأله فأرة المسك به جواهر الکلام و مصباح الفقیه و فرمایشات أستاد خویی ره داشتم معلوم شد که مسأله متأسّفانه قدری مشکل است در این بین فرمایشات مرحوم أستاد خویی ره در جمع بین روایات نسبت به دیگران بهتر به نظر میرسد از این جهت در بحث امروز به بررسی از فرمایشات سیدنا الأستاد ره می پردازیم.

چنان که در جلسه قبل گذشت سه صورت در فأرة المسك متصور است: صورت اول «فأرة المسك» از آهویی جدا شود که تذکیه شرعی بر آن واقع شده است صورت دوّم از آهوی زنده جدا شود و صورت سوّم از آهوی میته که بدون ذبح شرعی مرده، بعد از مردن حیوان جدا شود مرحوم أستاد خویی ره مسأله را در دو مقام بررسی نموده است مقام اول بررسی حکم مسأله در أقسام ثلاثه فارة المسک طبق مقتضای قاعده و مقام دوّم بررسی حکم مسأله طبق مقتضای روایات.

مقام اول: بررسی مسأله طبق قواعد فقهی:

اما قسم اول که فأرة المسك از آهوی مذکّی جدا شود در این صورت در طهارت فأرة المسك و مُشک داخل آن شکی نیست اما مشک داخل آن طاهر است زیرا مشک اگر چه از خون تشکیل شده لکن خون متخلف در بدن حیوان مذکّی، بلا إشکال طاهر است و تنها خون خارج از آن حین الذبح نجس است و اما فأرة المسك طاهر است زیرا آهو از حیوانات حلال گوشت است طبعا اگر تذکیه شرعی بر آن واقع شود علی القاعده تمام أجزای آن طاهر بوده و انتفاع از آن جائز خواهد بود همچنان که پوست گوسفند طاهر بوده و انتفاع از آن بعد از تذکیه جائز خواهد بود.

اما قسم دوّم که فأرة المسك از آهوی زنده در حال حیات جدا شود با توجه به این که اغلب مشک هایی که در بازار خرید و فروش می شود از فأرة المسكی است که از آهوی زنده قطع شده و به وسیله بادیه نشینان از بیابان ها جمع آوری می شود، علی القاعده این قسم از فأرة المسك نیز محکوم به طهارت است و قدر متیقن از اجماع بر طهارت و قیام سیره متشرعه در معامله شیء طاهر با آن، همین قسم از فأْرةُ المسْك به دست آمده از آهوی زنده است.

ان قلت: الیات جدا شده از حیوان در حال حیات و یا أجزای جدا شده از حیوان در دام به إستناد روایات محکوم به نجاست است اگر چه از حیوان حلال گوشت مثل گوسفند باشد با این بیان «فأرة المسك» نیز محکوم به نجاست است.

قلت: چنان که قبلاً گفتیم روایاتی که در مورد أجزای مبانه حیوان وارد شده منصرف از مثل فأرة المسكی است که به طبع اولیه در معرض جدا شدن از آهو است این عضو به منزله فضولات مبانه از بدن حیوان است نه به منزله عضو ملصق به حی که شأن آن اتصال به بدن است فلذا روایاتی که حکم به نجاست أجزای مبانه حین الحیوة نموده شامل آن شود حتی برخی گفته اند این پوست در نظر عرف از أجزای آهو محسوب نمی شود بلکه به منزله ثمره ای است که از حیوان جدا می شود اگر چه به حسب ظاهر متّصل به بدن حیوان است از این جهت روایاتی که حکم نموده به نجاست جزء مبانه از حیوان در حال حیات، شامل این جزء نمی شود و روایاتی هم که حکم به نجاست أجزای ما تحله الحیوة نموده منصرف از این جزء است.

و اما قسم سوّم از فأرة المسک که از آهوی میته جدا شود در این قسم از یک طرف می بینیم که فأرة المسک مثل أجزای متّصل به بدن همچون دست و پا نیست که شأن آن اتصال به بدن حیوان است بلکه شان آن انفصال از حیوان است با این بیان چون فأرة المسک از أجزای مبانه ای که شأن آن اتصال به حیوان است محسوب نمی شود محکوم به طهارت است از طرف دیگر پوست حیوان از أجزای ما تحله الحیوه بوده و از این جهت محکوم به نجاست است.

حکم مسأله مبتنی بر آن است که آیا فأرة المسک از أجزای ما تحله الحیوة محسوب می شود اگر چه در معرض انفصال بوده و به راحتی از حیوان جدا می شود یا این که این جزء از ثمرات حیوان محسوب می شود که خارج از اعضای متصل حیوان است اگر چه به حسب ظاهر متّصل به حیوان است اگر بگوییم فأرة المسک از قسم اول است حکم به نجاست آن می شود و عموم أدلّه نجاست میته و نجاست أجزای ما تحله الحیوة از میته شامل آن می شود[1] [2] و اما اگر بگوییم فأرة المسک از قسم دوّم است حکم به طهارت آن می شود اگر چه از میته جدا شود زیرا این جزء از أجزای میته شمرده نمی شود و به منزله ثمره حیوان است.

بیان مرحوم سیدنا الأستاد خویی ره: در مسأله دو إحتمال وجود دارد إحتمال اول این که بگوییم چون تمام أجزای میته محکوم به نجاست است علی القاعده فأرة المسک جدا شده از میته نیز محکوم به نجاست است اما مشک داخل پوست اگر به صورت منجمد باشد محکوم به طهارت است ولی به جهت ملاقات مشک با پوست میته باید ظاهر آن تطهیر شود ولی اگر مشک داخل پوست به صورت مایع باشد به جهت ملاقات با جلد میته تماما نجس شده و قابلیّت برای تطهیر را ندارد إحتمال دیگر آن است که بگوییم فأرة المسك چون به طبع اولیه در معرض جدا شدن از حیوان است این عضو به منزله ثمره جدا شده از حیوان محسوب می شود نه عضو مبانه از میته فلذا أدلّه نجاست میته شامل آن نمی شود.

خلاصه بحث در مقتضای قاعده: فارة المسک اگر از حیوان مذکّی باشد ظاهر وباطن آن و مشک داخل آن طاهر است و اما اگر در حال حیات از حیوان جدا شود در این صورت نیز علی القاعده محکوم به طهارت است و أدلّه نجاست أجزای مبانه حین الحیاة منصرف از این عضو بوده و شامل آن نمی شود و اما اگر از میته جدا شود دو إحتمال در مسأله وجود دارد:

إحتمال اول: فارة المسک چون جزء میته است نجس است ولی مشک داخل آن در صورت انجماد طاهر است اگر چه تطهیر ظاهر آن به جهت ملاقات با جلد میته لازم است.

إحتمال دوّم: فارة المسک جزء میته محسوب نمی شود بلکه به منزله ثمره حیوان است در این صورت فارة المسک و مشک داخل آن هر دو طاهر بوده و تنها تطهیر ظاهر فارة المسک به جهت ملاقات با میته لازم است هذا كله فيما تقتضيه القواعد الفقهیه.

مقام دوّم: بررسی مسأله طبق مفاد روایات:

در مقام روایاتی وارد شده که دلالت دارد بر طهارت فأرة المسك برخی از این روایات مطلق است و به إطلاق شامل می شود فأرة المسك مبانه از آهوی زنده و فأرة المسك از آهوی مرده را، از جمله این روایات صحیحه علی بن جعفر است:

مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِيهِ مُوسَى قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ فَأْرَةِ الْمِسْكِ تَكُونُ مَعَ مَنْ يُصَلِّي وَ هِيَ فِي جَيْبِهِ أَوْ ثِيَابِهِ فَقَالَ لَا بَأْسَ بِذَلِكَ. [3]

کیفیت إستدلال: در این روایت حکم به جواز حمل مطلق فارة المسک در نماز شده است به مقتضای إطلاق در این روایات فأرة المسك چه از آهوی زنده جدا شود چه از آهوی مرده در هر دو صورت حمل آن در نماز جائز شمرده شده است و این خود دلالت بر طهارت آن دارد بر این أساس صاحب مدارک ره اخذ به إطلاق روایت کرده و حکم به طهارت فارة المسک و مسک داخل آن در هر دو صورت نموده است.

مناقشه در تمسّک به این روایت برای اثبات طهارت فارة المسک میته:

إستدلال به روایت مذکور منوط به یکی از دو امر است: اول عدم جواز حمل نجس در نماز، دوّم عدم جواز حمل میته در نماز که از کلام إمام به جواز حمل آن در نماز به طور مطلق إستفاده طهارت فارة المسک میته می شود لکن هر دو امر قابل مناقشه است زیرا جواز حمل شیء نجس یا جوار حمل میته در حال نماز دلیل بر طهارت شیء نیست به جهت این که حمل شیء نجس و حمل جزء میته در نماز اگر صغیر باشد موجب بطلان نماز نمی شود تا از حکم به جواز حمل آن در نماز إستفاده کنیم طهارت مطلق فارة المسک را بنابراین این روایت نمی تواند دلیل بر طهارت فارة المسک میته باشد زیرا ممکن است حکم إمام به عدم باس از این جهت بوده که حمل نجس در نماز به این مقدار معفو عنه بوده است.

ثانیا حکم به جواز حمل فارة المسک در نماز منصرف است به مورد غالب که همان فارة المسکی باشد که در حال حیات از حیوان جدا می شود نه موردی که بعد از موت به صورت میته از حیوان جدا می شود.

برخی به صحیحه عبد الله جعفر برای حکم به نجاست فأْرةُ المسْك مبانه از حیوان حیّ تمسّک نموده اند.

بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ قَالَ: كَتَبْتُ إِلَيْهِ يَعْنِي أَبَا مُحَمَّدٍ يَجُوزُ لِلرَّجُلِ أَنْ يُصَلِّيَ وَ مَعَهُ فأْرةُ المسْك فَكَتَبَ لَا بَأْسَ بِهِ إِذَا كَانَ ذَكِيّاً. [4]

کیفیت إستدلال: مقتضای إطلاق در مفهوم عبارت «لَا بَأْسَ بِهِ إِذَا كَانَ ذَكِيّاً» آن است که فأْرةُ المسْك اگر از حیوان غیر مذکّی باشد حمل آن در نماز جائز نیست أعمّ از این که از حیوان حیّ جدا شود یا از میته از طرفی حکم به عدم جواز حمل در حال نماز خود نشانه نجاست آن است با این بیان روایت مذکور به مقتضای مفهوم، مقیّد روایاتی است که به طور مطلق حکم به طهارت فأْرةُ المسْك نموده است و تنها در صورت تحقق تذکیه حکم به طهارت آن شده است.

مناقشه أستاد اشرفی در تمسّک به روایت مذکور:

إستناد به روایت مذکور برای اثبات نجاست فأْرةُ المسْك مبانه از حیوان حیّ در صورتی صحیح است که ضمیر در عبارت «إذا كان ذكيا» عائد به خود حیوان باشد لکن این امر قطعی نیست زیرا إحتمال دارد ضمیر عائد به «ما معه فی الصلوة» باشد یعنی «اذا کان ما معه مِن فأْرةُ المسْك ذَكِيّاً فلا باس به» در این صورت تذکیه به معنای طهارت است با این بیان جواب إمام ناظر به این است که اگر فأْرةُ المسْك طاهر باشد همراه داشتن آن در نماز منعی ندارد و اما اگر نجس باشد مثل این که بواسطه ملاقات با میته نجس شده باشد در این صورت حمل آن در نماز جائز نیست و اما این که کدام نافه طاهر است یا نجس، روایات از این جهت دیگر در مقام بیان نیست و در خارج هر نافه که نجاستش ثابت شود حمل آن در نماز جائز نخواهد بود و این مطلب دخلی به إشتراط تذکیه حیوان در طهارت فأْرةُ المسْك ندارد در نتیجه این روایت نمی تواند دلیل بر نجاست فأْرةُ المسْك مبانه از حیوان حیّ باشد.

علاوه بر این که مذکّی در إصطلاح شرع تنها در مقابل میته استعمال می شود با این بیان مقتضای مفهوم در عبارت «لَا بَأْسَ بِهِ إِذَا كَانَ ذَكِيّاً» آن است که فأْرةُ المسْك اگر از حیوان غیر مذکّی یعنی میته باشد حمل آن در نماز جائز نیست بنابراین این روایت شامل فأْرةُ المسْك مبانه از حیوان حیّ نمی شود و در صورتی حرف شما صحیح است که غیر مذکّی در إصطلاح شرع إطلاق بر حی نیز بشود «فالتقييد في الرواية بالمذكى إنما هو في مقابل الميتة، لا الأعم منها و من الحي هذا كله بالنسبة إلى نفس الفأرة و تحصل: أن المبانة عن المذكى، و الحي طاهرة و أما المبانة عن الميت فالأظهر أنها نجسة، و أما المسك الموجود فيها فيأتي الكلام فيه».

 


[2] لا منافاة بين شمول دليل نجاسة الميتة لجميع أجزائها حتى المعدة للانفصال، و عدم شمول دليل تنزيل القطعة المبانة من الحي منزلة الميتة لمثل هذا الجزء كما ذكرنا في الفأرة المبانة عن الحي و ذلك لأن مورد السؤال في روايات القطع المبانة من الحي هو الجزء المعد للاتصال، كأليات الغنم، و ما قطعته حبالات الصيد من يد الحيوان، و رجله، و نحو ذلك، بخلاف دليل نجاسة الميتة فإن موضوع الحكم فيها عنوان الميتة الصادق على جميع أجزائها حتى المستعدة للانفصال.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo