< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد اشرفی

99/03/17

بسم الله الرحمن الرحیم

«بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ»

موضوع: مستثنیات میته، بررسی حکم پشم و کرک و مو و پنیر مایه میته از حیث طهارت و نجاست

فهرستی از مباحث گذشته:

مسأله اول: نجاست میته حیواناتی که نفس سائله دارند[1] طبق طوائف نه گانه روایات امری مسلّم و قطعی است و اما این که صاحب مدارک و صاحب معالم ره در دلالت روایات بر نجاست میته مناقشه نموده اند علت آن عدم فحص کامل در روایات باب بوده است چرا که این روایات در ابواب مختلف فقهی به صورت متفرق ذکر شده و از طرفی کتاب وسائل الشیعه مرحوم شیخ حر عاملی ره که روایات آن به صورت منظم تدوین و جمع آوری و تبویب شده در اختیار این دو بزرگوار نبوده است این أمرسبب شده که در دلالت روایات بر نجاست میته مناقشه نموده اند.

مسأله دوّم: سیدنا الأستاد ره در این دروس و مباحث فقهی خود اگر چه متعرض بیان حکم میته انسان نشده اند لکن نجاست میته انسانی که اغسال ثلاثه آن انجام نشده امری مسلم و اجماعی است طبعاً اگر چیزی با میته انسان ملاقات کند در صورتی که یکی از آن دو مرطوب باشد موجب تنجس ملاقی می شود علاوه بر این که ملاقات بدن با میته انسانی که اغسال ثلاثه آن انجام نشده موجب وجوب غسل مس میت نیز می شود مستند نجاست میته انسان روایات متعدّدی است که به برخی از این روایات اشاره می شود:

روایات داله بر نجاست میته انسان:

صحیحه ابراهیم ابن میمون: مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ ابْنِ رِئَابٍ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ مَيْمُونٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَنْ رَجُلٍ يَقَعُ ثَوْبُهُ عَلَى جَسَدِ الْمَيِّتِ قَالَ إِنْ كَانَ غُسِّلَ فَلَا تَغْسِلْ مَا أَصَابَ ثَوْبَكَ مِنْهُ وَ إِنْ كَانَ لَمْ يُغَسَّلْ فَاغْسِلْ مَا أَصَابَ ثَوْبَكَ مِنْهُ يَعْنِي إِذَا بَرَدَ الْمَيِّتُ.[2]

مفاد روایت: در این روایت حکم شده به لزوم تطهیر لباسی که با میته انسانی ملاقات کرده که اغسال ثلاثه آن انجام نشده است.

صحیحه حلبی: عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ فِي حَدِيثٍ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ يُصِيبُ ثَوْبُهُ جَسَدَ الْمَيِّتِ فَقَالَ يَغْسِلُ مَا أَصَابَ الثَّوْبَ.[3]

أَحْمَدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ الطَّبْرِسِيُّ فِي الْإِحْتِجَاجِ قَالَ مِمَّا خَرَجَ عَنْ صَاحِبِ الزَّمَانِ إِلَى مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ الْحِمْيَرِيِّ حَيْثُ كَتَبَ إِلَيْهِ رُوِيَ لَنَا عَنِ الْعَالِمِ أَنَّهُ سُئِلَ عَنْ إمام قَوْمٍ صَلَّى بِهِمْ بَعْضَ صَلَاتِهِمْ وَ حَدَثَتْ عَلَيْهِ حَادِثَةٌ كَيْفَ يَعْمَلُ مَنْ خَلْفَهُ فَقَالَ يُؤَخَّرُ وَ يَتَقَدَّمُ بَعْضُهُمْ وَ يُتِمُّ صَلَاتَهُمْ وَ يَغْتَسِلُ مَنْ مَسَّهُ وَ إِذَا لَمْ تَحْدُثْ حَادِثَةٌ تَقْطَعُ الصَّلَاةَ تَمَّمَ صَلَاتَهُ مَعَ الْقَوْمِ.[4]

موثقه عمار: مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ عَمْرِو بْنِ سَعِيدٍ عَنْ مُصَدِّقِ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ عَمَّارٍ السَّابَاطِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: سُئِلَ عَنِ الْخُنْفَسَاءِ وَ الذُّبَابِ وَ الْجَرَادِ وَ النَّمْلَةِ وَ مَا أَشْبَهَ ذَلِكَ يَمُوتُ فِي الْبِئْرِ وَ الزَّيْتِ وَ السَّمْنِ وَ شِبْهِهِ قَالَ كُلُّ مَا لَيْسَ لَهُ دَمٌ فَلَا بَأْسَ بِهِ.[5]

ان قلت: صاحب مفاتیح ره و صاحب مدارک ره در دلالت روایات مذکور بر نجاست میته تشکیک نموده اند به این که امر به نزح آب از چاهی که میته در آن واقع شده اعم از نجاست میته است زیرا ممکن است امر به نزح به جهت رفع خباثت از آب چاه باشد نه تنجس آب چاه بواسطه وقوع نجس در آن و اما روایاتی که امر به شستن ملاقی میته نموده یا امر به اعاده نمازی نموده که با لباس ملاقی با میته خوانده شده این روایات نیز دلالت بر نجاست میته ندارند چرا که ممکن است لزوم اجتناب از ملاقی میته از این جهت باشد که أجزای ما لا یأکل لحمه، همراه مصلی وجود داشته است بنابراین روایات از حیث دلالت بر نجاست میته قاصر است.

قلت: روایاتی که امر به غَسل ملاقی میته نموده یا امر به اراقه آبی نموده که میته در آن واقع شده است یا نهی نموده از شرب یا وضو با آبی که میته در آن واقع شده است، در این روایات نفس ملاقات با میته، علت لزوم إجتناب از ملاقی ذکر شده است نه این که علت آن وجود أجزای ما لا یأکل در ملاقی باشد و دلیل و شاهدی در این روایات وجود ندارد که نهی در این موارد به جهت وجود أجزای ما لا یأکل لحمه در لباس بوده باشد فلذا نهی در موارد مذکور ارشاد به نجاست میته است و از امر به غسل ملاقِی کشف از نجاست ملاقا می شود علاوه بر این که در برخی روایات میته در ردیف نجاساتی همچون خون و خنزیر ذکر شده است بنابراین طبق روایات میته انسان نیز محکوم به نجاست است.

ان قلت: اگر میته انسان نجس باشد چطور اغسال ثلاثه میت می تواند مطهر آن باشد؟

قلت: مسأله تعبدی است همانطور که متنجس بوسیله آب طاهر می شود بدن انسان نیز بواسطه اغسال ثلاثه تعبّداً طاهر می شود مسأله سوّم: أجزای میته مثل خود میته محکوم به نجاست است همانطور که أجزای سگ و خوک به تبع خود حیوان محکوم به نجاست است.

ان قلت: صاحب معالم ره و صاحب مدارک ره در نجاست أجزای میته مناقشه نموده و فرموده اند دلیلی بر نجاست أجزای میته نداریم و اگر هم قبول کنیم أدلّه نهایتاً دلالت بر نجاست خود میته دارد نه أجزای میته و چون بر أجزای منفصل از میته إطلاق میته نمی شود نمی توان حکم به نجاست أجزای میت نمود.

قلت: وقتی حکم به نجاست چیزی شود تمام أجزای آن نیز عند العرف محکوم به نجاست است علاوه بر این که برخی از روایات دلالت بر نجاست أجزای میته دارند که خود به دو دسته تقسیم می شوند دسته اول روایاتی است که در آن حکم به نجاست أجزای جدا شده از شکار شده است دسته دوّم روایاتی است که در الیات مبانه از أغنام وارد شده است در این روایات حکم به نجاست دنبه قطع شده در زمان حیات حیوان شده و دنبه جدا شده از غنم را در حکم میته قرار داده است و حتی به جهت إحتمال سرایت آن به لباس نهی از استصباح از آن شده است.

مسأله چهارم: أجزای ما لا تحله الحیوة به حسب روایات محکوم به طهارت است که به برخی از این اجزا در روایات اشاره شده است و مراد از ما لا تحله الحیوة أجزایی هستند که حیات حیوانی در آن حلول نمی کند و قدر متیقن از این اجزا «پشم، مو،كرك، پر، استخوان، شاخ ، منقار، دندان، ناخن، چنگال، سُم و بيضه» است.

ان قلت: برخی از بزرگان برای طهارت أجزای ما لا تحله الحیوة وجه استحسانی را ذکر نموده و گفته اند دلیلی بر نجاست أجزای ما لا تحله الحیوة نداریم زیرا آنچه در روایات حکم به نجاست آن شده میته حیوان است و از طرفی موت فرع حیات حیوانی است و چون در این اجزاء حیات حلول نمی کند روایات داله بر نجاست میته شامل این اجزا نمی شود و این اجزاء طبق قاعده طهارت محکوم به طهارتند.

قلت: این وجه استحسانی پذیرفته نیست زیرا میته ای که در روایات حکم به نجاست آن شده عند العرف شامل همه أجزای حیوان می شود حتی أجزایی که حیات در آن حلول نمی کند لکن چون نص بر طهارت برخی از أجزای ما لا تحله الحیوة داریم این اجزا به جهت ورود نص محکوم به طهارتند وچون در برخی از این روایات مثل صحیحه حلبی حکم به طهارت تعلیل شده است به عدم حلول حیات در آن «و العلة تُعمّم» طبعاً طبق این تعلیل هر جزء از أجزای میته که حیات در آن حلول نمی کند محکوم به طهارت است و اما روایات:

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْمُغِيرَةِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُسْكَانَ عَنِ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: لَا بَأْسَ بِالصَّلَاةِ فِيمَا كَانَ مِنْ صُوفِ الْمَيْتَةِ إِنَّ الصُّوفَ لَيْسَ فِيهِ رُوحٌ.[6]

مفاد روایت:در این روایت نماز درصوف یعنی پشم میته جائز شمرده شده است وحکم جواز تعلیل شده به این که«إِنَّ الصُّوفَ لَيْسَ فِيهِ رُوحٌ»از تعلیل مذکور إستفاده می شود هر آنچه از أجزای میته که حیات حیوانی در آن حلول نمی کند محکوم به طهارت است.

روایت صفوان: فِي رِوَايَةِ صَفْوَانَ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: الشَّعْرُ وَ الصُّوفُ وَ الْوَبَرُ وَ الرِّيشُ وَ كُلُّ نَابِتٍ لَا يَكُونُ مَيْتاً قَالَ وَ سَأَلْتُهُ عَنِ الْبَيْضَةِ تُخْرَجُ مِنْ بَطْنِ الدَّجَاجَةِ الْمَيْتَةِ قَالَ تَأْكُلُهَا. روایت کافی6ص258

صحیحه حریز: عَنْهُ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِيزٍ (قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ لِزُرَارَةَ) وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ اللَّبَنُ وَ اللِّبَأُ وَ الْبَيْضَةُ وَ الشَّعْرُ وَ الصُّوفُ وَ الْقَرْنُ وَ النَّابُ وَ الْحَافِرُ وَ كُلُّ شَيْ‌ءٍ يُفْصَلُ مِنَ الشَّاةِ وَ الدَّابَّةِ فَهُوَ ذَكِيٌّ وَ إِنْ أَخَذْتَهُ مِنْهُ بَعْدَ أَنْ يَمُوتَ فَاغْسِلْهُ وَ صَلِّ فِيهِ.[7]

مفاد روایت: در این روایت برخی از أجزای ما لا تحله الحیوة مثل«اللَّبَنُ وَ اللِّبَأُوَ الْبَيْضَةُ وَ الشَّعْرُ وَ الصُّوفُ وَ الْقَرْنُ وَالنَّابُ وَ الْحَافِرُ» ذکر شده و از آن تعبیر به ذکی شده است یعنی این اجزا به منزله أجزای حیوانی است که تذکیه شده است.

صحیحه زراره: مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ رِئَابٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْإِنْفَحَةِ تُخْرَجُ مِنَ الْجَدْيِ الْمَيِّتِ قَالَ لَا بَأْسَ بِهِ قُلْتُ اللَّبَنُ يَكُونُ فِي ضَرْعِ الشَّاةِ وَ قَدْ مَاتَتْ قَالَ لَا بَأْسَ بِهِ قُلْتُ وَ الصُّوفُ وَ الشَّعْرُ وَ عِظَامُ الْفِيلِ وَ الْجِلْدُ وَ الْبَيْضُ يُخْرَجُ مِنَ الدَّجَاجَةِ فَقَالَ كُلُّ هَذَا لَا بَأْسَ بِهِ.[8]

صاحب حدائق می فرماید در نسخه من لا یحضره الفقیه جلد میته در شمار مستثنیات میته ذکر نشده است و اما این که در نسخه تهذیب جلد میته نیز ذکر شده یا اشتباه از نساخ بوده و یا اشتباه از مرحوم شیخ بوده است و چنانچه قبلاً گفتیم در دوران امر بین نسخه من لا یحضر یا کافی با کتاب تهذیب،نسخه من لا یحضر یا کافی مقدم است إحتمال دیگری که در مسأله وجود دارد این است که ذکر جلد در روایت به جهت تقیه باشد زیرا طهارت جلد میته موافق با فتوای عامه است.

نکته: این که در روایات فرموده اند «أجزای ما لا تحله الحیواة لا باس به» از این کلام إستفاده می شود حمل این اجزاء در نماز جائز بوده و إستفاده از این اجزاء در لباس مصلی محذوری ندارد و این اجزا محکوم به طهارتند.

تخم میته پرندگان: فقها در مورد برخی از أجزایی که حیات در آن حلول نمی کند به صورت مستقل بحث نموده اند از جمله تخم میته پرندگان که در برخی روایات مطلقا حکم به طهارت آن شده و در برخی دیگر از روایات که مشهور طبق آن فتوی داده اند حکم طهارت مقیّد شده به این که پوست فوقاتی آن سفت شده باشد.

بیان أستاد اشرفی: حلیت تخم میته منوط به این است که حیوان حلال گوشت باشد و اما اگر حرام گوشت باشد تخم آن به تبع گوشت آن حرام خواهد بود و این دخلی به طهارت مطلق تخم میته طبق روایات ندارد بله ممکن است به جهت ملاقات با اعضای میته متنجس شود در نتیجه طهارت تخم حیوان ربطی به حلیت آن ندارد و حلیت تخم تابع خود حیوان است.

پشم میته حیوان: یکی از أجزای ما لا تحله الحیوة که از حکم نجاست میته استثناء شده پشم میته حیوان است مرحوم سید ره میفرماید در این جهت فرقی نیست بین این که پشم به وسیله کندن از بدن میته جدا شود یا بوسیله بریدن پشم از روی حیوانات در هر دو صورت پشم میته محکوم به طهارت است در مقابل مرحوم شیخ ره در مسأله قائل به تفصیل شده است نسبت به برخی از أجزای ما لا تحله الحیوة مثل پشم، مو،كُرك به این صورت که اگر پشم و امثال آن به صورت بریدن از حیوان جدا شود طاهر است ولی اگر به صورت کندن از حیوان جدا شود محکوم به نجاست است و قابلیّت تطهیر را ندارد این در حالی است که روایات در طهارت پشم و امثال آن إطلاق دارد باید ببینیم منشأ این تفصیل در کلام مرحوم شیخ ره چیست و برچه اساس قائل به تفصیل شده است؟

 


[1] مراد از حیوانی که نفس سائله دارد حیوانی است که اگر رگ آن را بزنند خون با جستن از بدن آن حیوان خارج شود.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo