< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد اشرفی

98/12/07

بسم الله الرحمن الرحیم

«بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ»

موضوع: حکم فضولات حیواناتی که خون جهنده ندارند «ابوال ما لا نفس له»

در بحث أبوال و أرواث دواب ثلاثه یعنی حمیر، بغال و فرس، سرانجام کلام منتهی شد به دلیل سیره و روایت ابن بکیر از زراره که مفادش عدم صحت نماز در اجزای ما لا یاکل لحمه، و صحت نماز در اجزای ما یاکل لحمه بود ، که به استناد آن قول به طهارت بول و روث این سه حیوان تقویت شد و گفتیم إجتناب از بول و روث این سه حیوان حتی در حال نماز هم لازم نیست و به قرینه این روایت و سیره، روایات ناهیه را حمل بر کراهت کرده و گفتیم در مورد بول این سه حیوان کراهت شدید است، بعد فراغ از این مطلب صاحب عروه ره در ادامه، بحث فضولات حیوانات حرام گوشتی را که خون جهنده ندارند، مطرح می کند.

قال السید ره فی العروه: فصل النجاسات اثنتا عشرة: ‌الأول و الثاني البول والغائط ‌من الحيوان الذي لا يؤكل لحمه...و أما البول و الغائط من حلال اللحم فطاهر حتى الحمار و البغل و الخيل و‌ كذا من حرام اللحم الذي ليس له دم سائل كالسّمك المحرّم و نحوِه‌.

صاحب عروه ره می فرماید بول و روث مطلق حیوانات حرام گوشتی که خون جهنده ندارند محکوم به طهارت است و إستعمال آن در نماز بلا محذور است، مسأله اختلافی است مشهور از فقها قائل به نجاست بول مطلق حیوانات ما لا یاکل لحمه شده اند اعم از این که حیوان دارای نفس سائله باشد یا نباشد به مقتضای إطلاق و عموم روایاتی که حکم به نجاست بول حیوانات غیر ماکول اللحم نموده است این روایات به إطلاق شامل بول و روث حیواناتی که خون جهنده ندارند نیز می شود در این بین محقّق ره در شرایع در حکم به طهارت بول مطلق حیوانات حرام گوشتی که خون جهنده ندارند تردید کرده و می فرماید «و في رجيع ما لا نفس له سائلة و بوله تردّد»[1] ظاهر کلام ایشان این است که در این جهت فرقی نیست بین أبوال ما لا نفس له‌ از حیواناتی که گوشت ندارند مثل مگس و زنبور که در خانه ها زیادند و تحرّز از بول آن ها حرجی است و بین حیواناتی که دارای گوشت هستند مثل قورباقه و مار و لاک پشت و ماهی های حرام گوشت که محل ابتلا نیستند.

بیان صاحب جواهر ره در مساله:

صاحب جواهر ره می فرماید باید بین این دو دسته از حیوانات فرق گذاشت یعنی بین حیواناتی مثل مگس و زنبور که مورد ابتلا بوده و دارای لحم نیستند که احتراز از بول این حیوانات لازم نیست و بین حیواناتی که دارای لحم هستند و نوعاً در دسترس نیستند که إجتناب از بول این حیوانات لازم است در قسم اول سیره بر عدم لزوم احتراز از فضولات این حیوانات قائم شده است و لزوم إجتناب از بول آن ها در غایت اشکال است و اما در قسم دوم دلیلی بر طهارت بول آن ها نداریم بلکه إطلاق روایاتی که حکم به لزوم إجتناب از بول حیوانات غیر ماکول اللحم نموده شامل این حیوانات می شود در مقابل مشهور برخی از فقها قائل به طهارت فضولات مطلق حیوانات حرام گوشت ما لا نفس له، شده و برای مدعای خود أدلّه ای نیز اقامه نموده اند که به بررسی از این أدلّه می پردازیم:

دلیل اول: أدلّه نجاست بول حیوانات غیر ماکول اللحم انصراف دارد از بول حیواناتی که خون جهنده ندارند زیرا بول و روث این حیوانات به منزله شیره نبات است و بر آن بول و غائط صادق نیست تا روایات مذکور شامل آن ها شود.

جواب: این کلام به طور عموم پذیرفته نیست زیرا بسیاری از حیواناتی که خون جهنده ندارند به فضولات آن ها بول و غائط صادق است به عبارت دیگر خون جهنده نداشتن حیوان، مدخلیتی در عدم صدق بول و غائط به فضولات حیوان ندارد اگر چه ممکن است به فضولات حیوانات کوچکی مثل مگس و پشه، بول و غائط صادق نباشد.

دلیل دوم: کلمه لحم در روایات «ما لا يؤكل لحمه» منصرف است از حیواناتی که نفس سائله ندارند و شامل این حیوانات نمی شود در نتیجه دلیلی بر نجاست فضولات این حیوانات نداریم.

جواب: این کلام هم صحیح نیست زیرا بسیاری از حیواناتی که نفس سائله ندارند و دارای لحم هستند مثل ماهی های حرام گوشت، مار و لاک پشت، عنوان ما لا یاکل بر آن ها صادق است و ادعای عدم صدق ما لا یاکل مکابره قطعی است موید بر صدق این عنوان آن است که نماز در اجزای این حیوانات نیز باطل است و اگر کسی در حال نماز پوست مار یا لاک پشت به همراه خود داشته باشد نمازش باطل است از این مطلب فهمیده می شود که أدلّه بطلان نماز در اجزای ما لا یاکل لحمه منصرف از این حیوانات نیست بلکه شامل این حیوانات نیز می شود آری می توان گفت أدلّه مذکور منصرف است از حیواناتی که لحم ندارند مثل مگس.

دلیل سوّم: در برخی از روایات در خصوص حیواناتی مثل ذباب و جراد و نمله که در روغن یا چاه افتاده است حکم به عدم لزوم إجتناب از آن شده است از این روایات استفاده می شود که بول و روث مطلق حیواناتی که خون جهنده ندارند طاهر است از جمله این روایات:

صحیحه ابی بصیر: عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ ابْنِ سِنَانٍ عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَمَّا يَقَعُ فِي الْآبَارِ فَقَالَ أَمَّا الْفَأْرَةُ وَ أَشْبَاهُهَا فَيُنْزَحُ مِنْهَا سَبْعُ دِلَاءٍ إِلَّا أَنْ يَتَغَيَّرَ الْمَاءُ فَيُنْزَحَ حَتَّى يَطِيبَ فَإِنْ سَقَطَ فِيهَا كَلْبٌ فَقَدَرْتَ أَنْ تَنْزَحَ مَاءَهَا فَافْعَلْ وَ كُلُّ شَيْ‌ءٍ وَقَعَ فِي الْبِئْرِ لَيْسَ لَهُ دَمٌ مِثْلُ الْعَقْرَبِ وَ الْخَنَافِسِ وَ أَشْبَاهِ ذَلِكَ فَلَا بَأْسَ.[2]

موثقه عمار: مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ عَمْرِو بْنِ سَعِيدٍ عَنْ مُصَدِّقِ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ

عَمَّارٍ السَّابَاطِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: سُئِلَ عَنِ الْخُنْفَسَاءِ وَ الذُّبَابِ وَ الْجَرَادِ وَ النَّمْلَةِ وَ مَا أَشْبَهَ ذَلِكَ يَمُوتُ فِي الْبِئْرِ وَ الزَّيْتِ وَ السَّمْنِ وَ شِبْهِهِ قَالَ كُلُّ مَا لَيْسَ لَهُ دَمٌ فَلَا بَأْسَ بِهِ.[3]

ذباب و جراد و خنفساء در لغت: ذباب به معنای مگس است و به پشه و زنبور عسل و به مطلق زنبور نيز إطلاق مي شود[4] جراد به معنای ملخ است ،خنفساء به معنای سوسک، ذباب به معنای مگس و نمله به معنای مورچه است و سَمْن در لغت به مطلق روغن إطلاق می شود و معنای زیب خصوص روغن زیتون است.

مناقشه صاحب جواهر ره: این روایت شامل نمی شود حیواناتی که دارای لحم هستند بلکه مورد آن تنها «الْخُنْفَسَاءِ وَ الذُّبَابِ وَ الْجَرَادِ وَ النَّمْلَةِ» است و عبارت «مَا أَشْبَهَ ذَلِكَ» تنها شامل چنین حیواناتی می شود و از طرفی ملازمه ای نیست بین طهارت میته حیوان و طهارت بول و روث حیوان شاهد بر این مطلب آن است که در نماز إستعمال اجزای حیوانات ما لا یاکل لحمه جائز نیست ولو این که از حیواناتی باشد که خون جهنده ندارند در نتیجه معلوم نیست که لا باس در روایت مذکور دلیل بر این باشد که بول مطلق حیواناتی که خون جهنده ندارند طاهر و إستعمال آن در نماز جائز است علاوه بر این لا باس در مورد آب چاه ممکن است از این جهت باشد که آب چاه به جهت إتّصال به ماده منفعل نمی شود و این نمی تواند دلیل بر طهارت بول مطلق حیواناتی باشد که نفس سائله ندارند.[5]

مرحوم محقّق همدانی ره نیز طهارت بول قسم اول از حیواناتی که نفس سائله ندارند «یعنی حیواناتی کوچکی که گوشت ندارند»

مسلّم دانسته و تردید و اشکال را تنها در قسم دوم از حیواناتی که نفس سائله دارند«یعنی حیواناتی که دارای گوشت هستند مثل قورباقه و مار» دانسته است.

قال ره فی مصباح الفقیه: «و في رجيع ما لا نفس له و بوله» ممّا لا يؤكل لحمه كالحيّة و الوزغة و نحوهما ممّا له لحم معتدّ به «تردّد» لا مثل الذباب و القمّل و الزنبور و نحوها ممّا لا يعتدّ بلحمه عرفا، فإنّه لا وقع للتردّد في مثل هذه الأمور، كما هو ظاهر المصنّف رحمه اللّه في المتن و صريحه في محكيّ المعتبر لا لمشقّة التحرّز عنها أو قضاء السيرة بعدم التجنّب عن مثلها حتّى يتوجّه عليه وجوب الاقتصار على القدر المتيقّن من مورد الحرج و السيرة، بل لانسباق غيرها من إطلاق غير مأكول اللحم ممّا له لحم معتدّ به، و لذا لم يمنع إستصحاب شي‌ء من فضلاتها في الصلاة.[6]

دلیل چهارم: در بین اصحاب خلافی نیست «مسأله اجماعی است»که إجتناب از فضولات حیواناتی که خون جهنده ندارند واجب نیست و فضولات این حیوانات محکوم به طهارت است.

مناقشه صاحب جواهر ره: مخالف در مسأله وجود دارد زیرا عده ای از اصحاب به طور مطلق یا عام حکم به نجاست بول حیوانات غیر ماکول اللحم نموده اند و از این حکم حیواناتی را که نفس سائله ندارند استثناء ننموده اند از جمله «كالمقنعة و الخلاف و جمل الشيخ و الوسيلة و الغنية و إشارة السبق و الدروس».

ان قلت: اجماع قطعی داریم بر نجاست بول و غائط حیواناتی که خون جهنده دارند این اجماع در خصوص حیواناتی است که نفس سائله دارند فلذا بول حیواناتی که خون جهنده ندارند محکوم به طهارت است.

جواب صاحب جواهر ره: درست است که اجماع داریم بر نجاست بول و غائط حیواناتی که خون جهنده دارند ولی عکس آن ثابت نیست «و ان سلم ظهور القيد بذلك لكن يمنع إرادة الإجماع بالنسبة إلى الطهارة من غير ذي النفس».

دلیل پنجم: در صدق عنوان بول وعذره نسبت به بول و عذره حیواناتی که خون جهنده ندارند شک داریم از این جهت به مقتضای اصالة الطهارة، بول و روث این حیوانات طاهر است همچنان که میته و دم حیواناتی که خون جهنده ندارند طاهر است.

جواب: این کلام به طور عموم پذیرفته نیست زیرا بسیاری از حیواناتی که خون جهنده ندارند به فضولات آن ها بول و غائط صادق است و از طرفی مانعی ندارد که میته و دم این حیوانات طاهر باشد ولی فضولات آن ها به جهت صدق بول و غائط بر آن نجس بوده و إجتناب از آن در نماز لازم باشد به خصوص که مرحوم محقّق همدانی ره می فرماید: این گونه حیواناتِ صاحب لحم مثل ماهی های حرام و لاک پشت دارای آلت و مخرج بول هستند و از آن آلات زاد و ولد نیز دارند.

بیان استاد خویی ره در مساله: مرحوم استاد خویی ره بعد از ذکر أدلّه مذکور می فرمایند: أدلّه ذکر شده برای طهارت بول مطلق حیواناتی که دارای لحم و بول غایتند و نفس سائله ندارند ناتمام و قابل مناقشه است و نمی توان به استناد آن قائل شویم به طهارت بول قسم دوم یعنی حیواناتی که نفس سائله داشته و دارای گوشت هستند مثل لاک پشت و ماهی های حرام گوشت و اما در مورد قسم اول یعنی حیوانات کوچکی که نفس سائله ندارند و دارای گوشت هم نیستند مثل مگس، أدلّه نجاست بول و غائط حیوانات غیر ماکول اللحم شامل این گونه حیوانات نمی شود زیرا أدلّه ای که امر به إجتناب از بول حیوانات حرام گوشت کرده موردش حیواناتی است که دارای گوشت هستند و فرض آن است که عنوان ما لا یاکل لحمه بر آن ها صادق است بنابراین این أدلّه شامل حیواناتی که لحم ندارند نمی شود فلذا دلیلی بر نجاست بول این حیوانات نداریم توضیح بیشتر در جلسه بعد إن شاء اللّه خواهد آمد و الحمدلله.

 


[4] (اقرب).قاموس قرآن، ج‌3، ص:3، .
[5] يدفعه- مع إمكان نقضه ببعض لحوم ذي النفس أيضا، و انه مكابرة واضحة، للقطع بعدم مدخلية النفس و عدمها في العهدية و عدمها، و انا نمنع اعتبار هذا الانصراف- إنه من توابع العموم اللغوي و في سياقه، فحكمه حكمه.و يؤيده ما يأتي في باب الصلاة من عدم جواز الصلاة في جلد ما لا يؤكل لحمه و ان لم يكن له نفس، بل و لا شي‌ء من فضلاته بعد ان يكون له لحم يعتد به، و ما ذاك إلا لتناول ما دل على منع الصلاة في شي‌ء مما لا يؤكل لحمه لمثله، و عدم اختصاصه بذي النفس. فدعوى الانصراف هنا إلى ذي النفس و العموم هناك مع اتحاد العبارة بل هي في المقام أصرح في غير محلها، و لظهور عدم التلازم بين طهارة الميتة و الدم و بين ما نحن فيه، و لذا رده في الحدائق و شرح الدروس بأنه قياس لا نقول به، كظهور ضعف إشعار نفي البأس السابق، لانسياقه إلى إرادته من حيث الموت، على ان التحقيق عندنا عدم نجاسة البئر بملاقاة النجاسة، و عدم تحقق الخلاف انما يجدي لو رجع إلى إجماع، و إلا فلا، على انه قد يقال بتحققه هنا، لإطلاق أو تعميم جملة من الأصحاب الحكم بنجاستهما مما لا يؤكل لحمه من غير تقييد بذي النفس، كالمقنعة و الخلاف و جمل الشيخ و الوسيلة و الغنية و إشارة السبق و الدروس، بل و النافع خصوصا مع التقييد بذلك في الميتة و الدم و تركه هنا....جواهر الكلام في شرح شرائع الإسلام، ج‌5، ص: 286‌

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo