< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد اشرفی

98/11/20

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: حکم سؤر و نیم خورده حیوانات

قال السید ره فی العروه: «فصل في حكم سؤر نجس العين و سؤر طاهر العين» سؤر نجس العين كالكلب و الخنزير و الكافر نجس و سؤر طاهر العين طاهر و إن كان حرام اللحم أو كان من المسوخ أو كان جلالا نعم يكره سؤر حرام اللحم ما عدا المؤمن بل و الهرة على قول و كذا يكره سؤر مكروه اللحم كالخيل و البغال و الحمير و كذا سؤر الحائض المتهمة بل مطلق المتهم‌.

فصل نهم در أسئار است سؤرِ[1] حیوان نجس العين مثل سگ و خوك و كافر، نجس است ولی سؤر حیوان طاهر العين، طاهر است اگر چه گوشت آن حرام باشد يا از حیوانات مسخ شده يا حیوان جلاّل و نجاست خوار باشد «بنابراين پس مانده گرگ و شغال و موش و ساير حيوانات غير از سگ و خوك طاهر است» بله استعمال سؤر حرام گوشت كراهت دارد مگر سؤر مؤمن «چنانچه بحر العلوم رحمه اللّٰه فرموده و استثنی من ذلك سؤر المؤمن فانه افضل من ماء قنى» و برخی سؤر گربه را نيز از اسئار مكروهه استثنا كرده‌اند و همچنين كراهت دارد استعمال سؤر حيوان مكروه اللحم مانند اسب و استر و حمار و همچنين مكروه است سؤر زن حائضی که نسبت به رعایت طهارت و نجاست بی مبالات است، بلكه مكروه است سؤر هر انسانی که نسبت به طهارت و نجاست بی مبالات است.

سؤر در لغت: کلمه أسئار جمع سؤر است، سؤر در لغت ابتداءاً به پس مانده آب دیگری در اناء یا حوض اطلاق شده است چه پس مانده حیوان باشد چه انسان ولی در مجمع البحرین آمده که علاوه بر پس مانده آب دیگری مجازاً به باقیمانده طعام انسان یا حیوان دیگر هم اطلاق شده است سپس از جوهری نقل کرده که سؤر به اتفاق لغویین اطلاق می شود به مطلق باقیمانده از هر چیز[2] و در اصطلاح فقها نیز دایره آن وسیع ذکر شده و استعمال شده به هر چیزی که جسم انسان یا حیوان مثل دست یا پوزه حیوان یا منقار پرنده با آن ملاقات کرده باشد اعم از این که ملاقِی آب یا غذا و یا هر چیز دیگری باشد از برخی از روایات هم همین معنای عام استفاده می شود از همین معناست کلمه سایر در جایی که گفته می شود قال به سایر العلماء یعنی بقیه علماء نیز این کلام را گفته اند.

قال ره فی مجمع البحرین: الأسآر جمع سؤر بالضم فالسكون، و هو بقية الماء التي يبقيها الشارب في الإناء أو في الحوض ثم أستعير لبقية الطعام قاله في المغرب و غيره و عن الأزهري اتفق أهل اللغة أن سائر الشي‌ء باقيه قليلا كان أو كثيرا. و في النهاية سائر مهموز و معناه الباقي لأنه اسم فاعل من السؤر، و هو ما يبقى بعد الشراب، و هذا مما يغلط فيه الناس فيضعونه موضع الجميع، و قد يقال في تعريفه السؤر ما باشره جسم حيوان و بمعناه رواية و لعله اصطلاح، و عليه حملت الأسآر كسؤر اليهودي و النصراني و غيرهما.[3]

مرحوم سید ره به مناسبت بحث از میاه که در آن احکام آب مطلق و آب مضاف را ذکر نموده احکام اسئار را هم به عنوان یکی از آب های مشکوک، بیان نموده است و ما فرمایشات مرحوم سید را در بحث أسئار در ضمن چند مساله بررسی می کنیم:

مساله اول: سور حیوان نجس العین بلا اشکال نجس است و استعمال آن در عمل مشروط به طهارت علی القاعده جائز نیست این بخش از کلام سید ره علی القاعده است زیرا ملاقات شیء مرطوب با نجس موجب تنجس آن شده و طبعاً استعمال آن در امور مشروط به طهارت جائز نیست فلذا استفاده از لباس مرطوب که با بدن حیوان نجس العین مثل سگ یا خوک ملاقات کرده در نماز جائز نیست چنان که باقیمانده غذا و آب و هر آنچه بدن حیوان نجس العین با آن ملاقات کند در صورتی که مرطوب باشد متنجس شده و احتراز از آن لازم است بر این اساس اگر بدن سگ، خوک، کافر «بحث از کافر مفصلاً خواهد آمد که شامل چه کسانی می شود» مشرک ،غالی و یا ناصبی با شیء مرطوب ملاقات کند موجب تنجس آن می شود و روایات هم دلالت بر آن دارد که به برخی از این روایات اشاره می شود:

صحیحه فضل ابی العباس: مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِيزٍ عَنِ الْفَضْلِ أَبِي الْعَبَّاسِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ فِي حَدِيثٍ أَنَّهُ سَأَلَهُ عَنِ الْكَلْبِ فَقَالَ رِجْسٌ نِجْسٌ لَا يُتَوَضَّأُ بِفَضْلِهِ وَ اصْبُبْ ذَلِكَ الْمَاءَ وَ اغْسِلْهُ بِالتُّرَابِ أَوَّلَ مَرَّةٍ ثُمَّ بِالْمَاءِ.[4]

موثقه ابی بصیر: عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى عَنْ سَمَاعَةَ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: لَيْسَ بِفَضْلِ السِّنَّوْرِ بَأْسٌ أَنْ يُتَوَضَّأَ مِنْهُ وَ يُشْرَبَ وَ لَا يُشْرَبُ سُؤْرُ الْكَلْبِ إِلَّا أَنْ يَكُونَ حَوْضاً كَبِيراً يُسْتَقَى مِنْهُ.[5]

صحیحه علی بن جعفر: عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنِ الْعَمْرَكِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ فِي حَدِيثٍ قَالَ: وَ سَأَلْتُهُ عَنْ خِنْزِيرٍ شَرِبَ مِنْ إِنَاءٍ كَيْفَ يُصْنَعُ بِهِ قَالَ يُغْسَلُ سَبْعَ مَرَّاتٍ[6] .

اما بخش دوم کلام سید ره که فرمود «سؤر طاهر العين طاهر و إن كان حرام اللحم» یعنی سور و باقیمانده غذای حیوان طاهر مثل گربه یا اسب، طاهر است اگر چه حرام گوشت باشد این بخش از کلام سید ره موافق با قول مشهور فقهاست و چنان که مرحوم استاد خویی ره فرموده اند برخی در مساله ادعای اجماع نموده اند علاوه بر این که حکم به طهارت سؤر طاهر العین طبق قاعده است زیرا فرض آن است که بدن حیوان طاهر است و مقتضی برای نجاست وجود ندارد اگر چه حیوان غیر مالکول اللحم باشد فلذا موجبی برای نجاست ملاقی آن وجود ندارد و استعمال آن در عمل مشروط به طهارت منعی ندارد و مثل این است که چیزی با خاک ملاقات کند در این صورت اگر چه اکل خاک حرام است ولی موجب تنجس ملاقی با آن نمی شود و احتراز از ملاقی آن واجب نیست آری اگر منقار یا پوزه حیوان متنجس به نجاست خارجی باشد و چیزی با آن ملاقات کند متنجس می شود ولی لو خلی و طبعه اگر نجاستی در منقار پرنده یا پوزه حیوان دیده نشود ملاقی با آن طاهر است چنان که برخی از روایات نیز دلالت بر آن دارد از جمله:

صحیحه ابی العباس: عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِيزٍ عَنِ الْفَضْلِ أَبِي الْعَبَّاسِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَنْ فَضْلِ الْهِرَّةِ وَ الشَّاةِ وَ الْبَقَرَةِ وَ الْإِبِلِ وَ الْحِمَارِ وَ الْخَيْلِ وَ الْبِغَالِ وَ الْوَحْشِ وَ السِّبَاعِ فَلَمْ أَتْرُكْ شَيْئاً إِلَّا سَأَلْتُهُ عَنْهُ فَقَالَ لَا بَأْسَ بِهِ حَتَّى انْتَهَيْتُ إِلَى الْكَلْبِ فَقَالَ رِجْسٌ نِجْسٌ لَا تَتَوَضَّأْ بِفَضْلِهِ وَ اصْبُبْ ذَلِكَ الْمَاءَ وَ اغْسِلْهُ بِالتُّرَابِ أَوَّلَ مَرَّةٍ ثُمَّ بِالْمَاءِ.[7]

صحیحه معویة بن شریح: عَنْ سَعْدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَيُّوبَ بْنِ نُوحٍ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ شُرَيْحٍ قَالَ: سَأَلَ عُذَافِرٌ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ وَ أَنَا عِنْدَهُ عَنْ سُؤْرِ السِّنَّوْرِ وَ الشَّاةِ وَ الْبَقَرَةِ وَ الْبَعِيرِ وَ الْحِمَارِ وَ الْفَرَسِ وَ الْبَغْلِ وَ السِّبَاعِ يُشْرَبُ مِنْهُ أَوْ يُتَوَضَّأُ مِنْهُ فَقَالَ نَعَمِ اشْرَبْ مِنْهُ وَ تَوَضَّأْ قَالَ قُلْتُ: لَهُ الْكَلْبُ قَالَ لَا قُلْتُ أَ لَيْسَ هُوَ سَبُعٌ قَالَ لَا وَ اللَّهِ إِنَّهُ نَجَسٌ لَا وَ اللَّهِ إِنَّهُ نَجَسٌ.[8]

در نتیجه غیر از حیوانات نجس العین سؤر دیگر حیوانات علی القاعده و طبق روایات مذکور طاهر است اگر چه حیوان حرام گوشت باشد در مساله دو قول دیگر وجود دارد قول اول کلام مرحوم شیخ طوسی ره است که فرموده استعمال سور حیوانات حرام گوشت جائز نیست الا برخی از حیوانات که توضیح آن خواهد آمد قول دوم کلام ابن ادریس است که فرموده سور حیوانات حرام گوشت نجس بوده و اجتناب از آن هم واجب است.

قول اول: مرحوم شیخ ره قائل به عدم جواز استعمال سؤر حیوانات غیر ماکول اللحم شده است «مرحوم شیخ حکم به نجاست نکرده بلکه فقط استعمال آن ها را جائز ندانسته است به خلاف ابن ادریس ره که حکم به نجاست کرده است» سپس از این حکم چند مورد را استثناء کرده است که عبارت است از: سور انسان، سور پرندگان، سور حیواناتی مثل گربه و موش که با انسان محشورند و احتراز از آن ها عادتاً ممکن نیست و سؤر حیوانات وحشی که ماکول اللحم هستند مثل خرگوش.[9]

توضیح ذلک: مرحوم شیخ ره معتقد است که استعمال سؤر حیوان غیر ماکول اللحم جائز نیست سپس برخی از حیوانات را استثنا نموده است: 1. سور آدمی که اگر مومن باشد جائز بوده و بلکه شفاست 2. سؤر مطلق پرندگان اعم از ماکول اللحم و غیر ماکول اللحم 3. سؤر حیواناتی که تحرز از آن ها ممکن نیست به جهت کثرت آن ها در خانه ها مثل گربه و موش و مار از این جهت در برخی از روایات آمده است گربه از اهل بیت است یعنی متعرض آن ها نشوید و به آن ها غذا بخورانید 4. سؤر حیوانات وحشی چه پرنده و چه غیر پرنده «ولی سؤر حیوانات اهلی غیر موارد مذکور نجس است مثل خرگوش».

قول دوم: قول ابن ادریس ره است که فرموده سور حیوانات ما لا یاکل لحمه نجس است مگر مواردی که شیخ ره استثناء نموده است.[10]

بررسی کلام ابن ادریس ره و کلام مرحوم شیخ:

نسبت به فرمایش مرحوم ابن ادریس که سور حیوانات ما لا یاکل لحمه نجس باشد هیچ دلیلی نداریم مگر مفهوم برخی از روایات که مستند مرحوم شیخ ره است در این روایات در مقام ضابطه کلی در جواز سور حیوانات تنها سؤر حیوانات حلال گوشت و یا چند نمونه از حیوانات حلال گوشت را ذکر نموده که از آن استفاده می شود که سؤر حیوانات حرام گوشت جائز نبوده که اسمی از آن ها برده نشده است اما روایاتی که منشا فتوای شیخ ره شده است:

موثقه عمار: عَنْ أَحْمَدَ بْنِ إِدْرِيسَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى جَمِيعاً عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ عَمْرِو بْنِ سَعِيدٍ عَنْ مُصَدِّقِ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ عَمَّارِ بْنِ مُوسَى عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: سُئِلَ عَمَّا تَشْرَبُ مِنْهُ الْحَمَامَةُ فَقَالَ كُلُّ مَا أُكِلَ لَحْمُهُ فَتَوَضَّأْ مِنْ سُؤْرِهِ وَ اشْرَبْ وَ عَنْ مَاءٍ شَرِبَ مِنْهُ بَازٌ أَوْ صَقْرٌ أَوْ عُقَابٌ فَقَالَ كُلُّ شَيْ‌ءٍ مِنَ الطَّيْرِ يُتَوَضَّأُ مِمَّا يَشْرَبُ مِنْهُ إِلَّا أَنْ تَرَى فِي مِنْقَارِهِ دَماً فَإِنْ رَأَيْتَ فِي مِنْقَارِهِ دَماً فَلَا تَوَضَّأْ مِنْهُ وَ لَا تَشْرَبْ.[11]

کیفیت استدلال: سوال سائل تنها از سؤر کبوتر بوده است ولی امام در مقام جواب به عنوان ضابطه کلی فرمودند «كُلُّ مَا أُكِلَ لَحْمُهُ فَتَوَضَّأْ مِنْ سُؤْرِهِ وَ اشْرَبْ» در این روایت به طور کلی استعمال سؤر حیوانات ماکول اللحم جائز شمرده شده و اسمی از سایر حیوانات نبرده است از این کلام که گویا امام در مقام بیان ضابطه کلی بوده اند استفاده می شود که استعمال سور حیوانات غیر ماکول اللحم جائز نیست.

مرسله وشا: یکره : أَحْمَدُ بْنُ إِدْرِيسَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ أَيُّوبَ بْنِ نُوحٍ عَنِ الْوَشَّاءِ عَمَّنْ ذَكَرَهُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ أَنَّهُ كَانَ يَكْرَهُ سُؤْرَ كُلِّ شَيْ‌ءٍ لَا يُؤْكَلُ لَحْمُهُ.[12] کراهت در اصطلاح روایات دلالت بر حزازت دارد

موثقه سماعه: أَبُو دَاوُدَ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ أَخِيهِ الْحَسَنِ عَنْ زُرْعَةَ عَنْ سَمَاعَةَ قَالَ سَأَلْتُهُ هَلْ يُشْرَبُ سُؤْرُ شَيْ‌ءٍ مِنَ الدَّوَابِّ وَ يُتَوَضَّأُ مِنْهُ قَالَ فَقَالَ أَمَّا الْإِبِلُ وَ الْبَقَرُ وَ الْغَنَمُ فَلَا بَأْسَ.[13]

در این روایت سوال راوی از استعمال سؤر مطلق حیوانات بوده است ولی امام فقط سه مورد از حیوانات حلال گوشت را به عنوان نمونه ذکر نمودند که از آن استفاده می شود استعمال سور حیوانات غیر ماکول اللحم جائز نیست درست است که اثبات شیء نفی ما عدا نمی کند ولی امام در مقام بیان ضابطه کلی بوده است و اگر غیر از این موارد جائز می بود با این که امام در مقام بیان بودند بیان می نمودند فلذا از عدم ذکر حیوانات حرام گوشت استفاده می شود که استعمال سؤر آن ها جائز نیست فلذا در این مورد اثبات شیء نفی ما عدا می کند البته مرحوم شیخ ره حیواناتی را که با انسان محشورند مثل گربه و موش استثناء نموده است.

جواب مرحوم حکی مره از این روایات: این روایات در دلالت بر مدعی قاصرند زیرا همگی به صورت جمله خبریه وارد شده است

نه جمله شرطیه که دارای مفهوم بوده و دلالت بر انتفاء الجزاء عند انتفاء شرط دارد بر این اساس این روایات تنها دلالت دارد بر این که استعمال سور حیوانات حلال گوشت منعی ندارد ولی دلالت ندارد بر این که استعمال سور حیوانات ما لا یاکل لحمه جائز نیست چرا که اثبات شیء نفی ما عدا نمی کند.

ان قلت: در موثقخ سماعه حرف فاء داخل بر خبر شده است «أَمَّا الْإِبِلُ وَ الْبَقَرُ وَ الْغَنَمُ فَلَا بَأْسَ» و چنان که برخی از لغویین گفته اند جمله خبریه ای که کلمه فاء داخل بر آن شود به منزله جمله شرطیه است چنان که کلمه فاء معمولا بر جواب شرط نیز وارد شده و دلالت بر انتفا عند الانتفا دارد.

جواب مرحوم حکیم ره: داخل شدن فاء بر جمله خبریه در روایات مذکور دلالت بر انحصار ندارد بلکه تنها دلالت بر ترتب خبر بر مبتدا دارد نه دلالت بر انتفای عند الانتفا فلذا دلالت ندارد که تنها استعمال سؤر إِبِل و بَقَر وَ غَنَم و یا حیوانات ماکول اللحم جائز است تا از آن استفاده شود استعمال سؤر حیوانات غیر ماکول اللحم جائز نیست.

اگر چه در باب فصل و وصل مطول آمده است که فاء اگر بر خبر وارد شود گاه دلالت بر حصر دارد ولی این کلام صحیح نیست و یا این که گفته اند ترتب گاهی از باب ترتب معلول بر علت است و گاهی به منزله عارض و معروض است ولی در صورت دوم دلالت بر انحصار که خاصیت جمله شرطیه است ندارد بنابراین این روایات نمی تواند موید کلام مرحوم شیخ ره باشد.

بیان استاد اشرفی : ظاهر جمله وصفیه دلالت بر مفهوم دارد فلذا اگر فرمود اکرم العالم العادل این کلام دلالت دارد که اگر عادل نبود ولی جمله شرطیه دلالت بر انحصار دارد که با انتفای شرط جزاء منتفی است ولی جمله وصفه مثل اکرم العالم العادل دلالت دارد که عدالت دخالت بر وجوب اکرام دارد ولی دلالت بر انحصار ندارد زیرا ممکن است وصف دیگری جائگزین آن شود مثل هاشمی بودن سرانجام این روایت دلالت دارد که ما یأکل لحمه در جواز سور حیوان دخیل است ولی دلالت بر انحصار ندارد.

 


[1] «آب و غذای پيش مانده و به طور کلی به ملاقی با بدن حیوان نیز اطلاق سؤر می شود».
[2] البقية من كل شي‌ء و الفضلة. تاج العروس جلد 3 ص251 و في لسان العرب المجلد 4 ص339 السؤر بقية الشي‌ء.
[9] قال الشیخ ره فی المبسوط: و الأسئار على ضربين: سؤر ما يؤكل لحمه و ما لا يؤكل لحمه، فما يؤكل لحمه لا بأس بسؤره على كل حال إلا ما كان جلالا...و ما لا يؤكل لحمه على ضربين: آدمي و غير آدمي. فسؤر الآدمي كله طاهر إلا من كان كافرا أصليا أو مرتدا أو كافر ملة، و لا يجوز استعمال ما شربوا منه أو باشروه بأجسامهم من المياه و سائر المائعات، و كذلك ما كان أصله مائعا فجمد أو جامدا فغسلوه بأيديهم و جففوه فلا يجوز استعماله إلا بعد تطهيره فيما يمكن تطهيره من غسل الثياب و ما عداه فإنه يجتنب على كل حال، و يكره سؤر الحائض، و لا بأس بفضل وضوء الرجل و المرأة و سؤر غير الآدمي على ضربين: أحدهما: سؤر الطيور و الآخر سؤر البهائم و السباع. فسؤر الطيور كلها لا بأس بها إلا ما كان في منقاره دم أو يأكل الميتة أو كان جلالا، فأما غير الطيور فكل ما كان منه في البر فلا بأس بسؤره إلا الكلب و الخنزير و ما عداهما فمرخص فيه، و ما كان منه في الحضر فلا يجوز استعمال سؤره إلا ما لا يمكن التحرز منه مثل الهر و الفارة و الحية و غير ذلك لا بأس باستعمال سؤر البغال و الدواب و الحمير لأن لحمها ليس بمحظور و إن كان مكروها لكراهية لحمها، و إذا أكلت السنور فارة. ثم شربت من الماء لا بأس باستعمال ما بقي منه سواء غابت عن العين أو لم تغب لعموم الخبر و كلما مات في الماء و له نفس سائلة فإنه ينجس الماء إذا كان قليلا، و إن لم يكن له نفس سائلة لم ينجس الماء و إن تغير أحد أوصافه، و كذلك كل المائعات و ذلك مثل الزنابير و الخنافس و بنات وردان، و يكره ما مات‌ فيه الوزغ و العقرب خاصة. المبسوط في فقه الإمامية، ج‌1، ص: 10‌.
[10] قال ابن ادریس ره فی السرائر: و حيوان الحضر على ضربين: مأكول اللحم، و غير مأكول اللحم. فمأكول اللحم سؤره طاهر مطهر. و غير مأكول اللحم فما أمكن التحرز منه سؤره نجس، و ما لا يمكن التحرز منه فسؤره طاهر، فعلى هذا سؤر الهرة و إن شوهدت قد أكلت الفأرة، ثم شربت في الإناء، يكون بقية الماء الذي هو سؤرها طاهر، سواء غابت عن العين، أو لم تغب إلا أن يكون الدم مشاهدا في الماء، أو على جسمها، فينجس الماء لأجل الدم، و كذلك لا بأس بأسئار الفار و الحيّات و جميع حشرات الأرض. السرائر الحاوي لتحرير الفتاوى، ج‌1، ص: 85.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo