درس خارج فقه استاد اشرفی
98/10/15
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: حکم آب مردّد بین نجس و مضاف، مردّد بین مضاف و مغصوب و مردّد بین نجس و مغصوب
المسألة الرابعة: إذا علم إجمالا أن هذا الماء إما نجس أو مضاف يجوز شربه و لكن لا يجوز التوضؤ به و كذا إذا علم أنه إما مضاف أو مغصوب و إذا علم أنه إما نجس أو مغصوب فلا يجوز شربه أيضا كما لا يجوز التوضؤ به و القول بأنه يجوز التوضؤ به ضعيف جدا.[1]
ترجمه: هر گاه شخص علم إجمالی دارد که این آب یا نجس است يا مضاف، خوردن آن جايز است ولی وضو گرفتن با آن جايز نيست هم چنين است هر گاه علم إجمالی دارد که این آب یا مضاف است يا مغصوب «در این صورت نیز شرب آن جائز ولی وضو با آن جائز نیست» و اما اگر علم إجمالی دارد که این آب يا نجس است يا غصبی، خوردن آن جايز نيست چنان که وضو با آن هم جايز نيست و قول به جواز وضو با آن بسيار ضعيف است.
مرحوم سید ره در مسأله چهارم فروعی را مطرح کرده که از حل این فروع فضل و علمیّت فقیه کشف می شود که در تعارض اصول به چه صورت باید عمل کرد در جلسه قبل چند اصل را به عنوان اصول موضوعی مسلّم بیان کردیم اصل موضوعی اموری است که تلقی به قبول شده چنان که مرحوم حاجی ره در لئالی منظومه بخش منطق خود می گوید اصول موضوعی اصول مسلم نزد خصم است حال با توجه به آن اصول موضوعی مسأله چهارم را که مشتمل بر چند فرع است بررسی می کنیم:فرع اول: علم إجمالی داریم که این مایع یا مضاف است یا نجس، مقتضای قاعده در این فرض آن است که وضو با آن باطل است زیرا وضو با این آب به مقتضای علم إجمالی به وجود احد العنوانین علی کل تقدیر «چه مایع مضاف باشد و چه نجس» باطل است و أصالة الطهارة معارض با اصل عدم اضافه است و به تعارض تساقط می کند ولی شرب آن جائز است زیرا لزوم إجتناب از شرب علی کل تقدیر نیست و تنها در صورتی که نجس باشد إجتناب لازم است ولی در صورتی که مضاف باشد شرب آن جائز است و چون در نجاست آن شک داریم به مقتضای أصالة الطهارة محکوم به طهارت و شرب آن نیز جائز خواهد بود.
فرع دوم: علم إجمالی داریم که این مایع یا مضاف است یا غصبی، مقتضای قاعده در این فرض آن است که وضو با آن علی کل تقدیر باطل است چه مایع مضاف باشد و چه غصبی لکن شرب آن جائز است زیرا در غصبی بودن آن شک داریم و به مقتضای أصالة الإباحة محکوم به حلیّت بوده و شرب آن جائز خواهد بود.
فرع سوّم: علم إجمالی داریم که این مایع یا نجس است یا غصبی، در این فرض وضو و شرب آن علی کل تقدیر جائز نیست اما وضو جائز نیست زیرا وضو با هر یک از آب نجس و آب غصبی باطل است و چون علم إجمالی به احد العنوانین داریم وضو با
آن جائز نیست همچنان که شرب آن نیز علی کل تقدیر جائز نیست.مرحوم سید ره در انتها می فرماید: «القول بأنه يجوز التوضؤ به ضعيف جدا» این که برخی وضو با آن را جائز دانسته اند این قول ضعیف است.
مرحوم شيخ محمد طه نجف ره از اخیار بزرگان نجف و نیز شاگرد این بزرگوار بنام شيخ علي آل صاحب الجواهر ره در فرض مزبور تفصیل داده اند به این صورت که وضو با این آب جائز ولی شرب آن را جائز نمی باشد.دلیل ذلک: اما دلیلی که بر آن اقامه نموده اند آن است که گفته اند از أدلّه حرمت غصب استفاده می شود که غصب بوجوده الواقعی مانع از صحت وضو و عبادت نیست بلکه بوجوده العلمی مبطل وضو یا نماز است شاهد بر این مطلب این که در برخی از رساله ها ذکر شده که اگر کسی ندانسته در مکان غصبی نماز بخواند و بعد معلوم شود که غصبی بوده نماز این فرد صحیح است همچنین اگر با آب غصبی ندانسته وضو بگیرد وضویش صحیح است.[2]
بیان اصل موضوعی: هرحکمی که روی موضوع رفته مثل حکم نجاست که روی موضوع دم یا بول رفته این حکم علی القاعده روی موضوع واقعی رفته است یعنی آنچه به حسب واقع دم است نجس است اما گاهی موضوع حکم علم به شیء است مثل جواز اقتدا به امام جماعت که منوط به تحقق علم به عدالت است یعنی عدالت واقعی ملاک در جواز اقتدا نیست بلکه علم به عدالت امام موضوع برای جواز اقتداست در نتیجه حکم گاهی روی نفس موضوع می رود و گاهی روی موضوع به قید علم می رود چنان که در برخی روایات امام می فرماید اگر علم به غصبیت مکان نداشتید نماز صحیح است[3] مرحوم شيخ محمد طه نجف ره از این روایات استفاده نموده که حکم به حرمت روی موضوع غصب به قید علم رفته است و علی هذا المبنی چون مکلف در ما نحن
فیه احراز نکرده غصبیت را و علم به غصبیّت آب ندارد و از طرفی اصالة الطهارة در این مایع معارضی هم ندارد زیرا اصالة الاباحة در طرف احتمال غصب جاری نمی شود چون اثری بر آن برای وضو بار نمی شود زیرا طبق روایات وضو با اب مشکوک الاباحة صحیح است و نفس عدم علم به حرمت کافی در جواز وضو است.مناقشه آیت الله خویی ره: مرحوم أستاد خویی ره در کلام مرحوم شيخ محمد طه مناقشه کرده و می فرماید نه مبنای شما صحیح است و نه ابتنای بر این مبنی.
اما مبنای شما صحیح نیست زیرا در مبحث اجتماع امر و نهی گفتیم که مبغوضیت عمل منهی عنه مانع از صحت عبادت است و غصب بوجوده الواقعی مبغوض است و عمل مبغوض نمی تواند مقرب عبد الی المولی باشد از این جهت حکم روی غصب واقعی رفته است بنابر این مبنی نماز با این آب جائز نیست زیرا وضو علی کل تقدیر باطل است چه آب نجس باشد و چه در واقع غصبی فلذا اگر عبدی فرزند مولی را بکشد به گمان این که عدو مولی است این عمل قابلیت تقرب الی المولی را ندارد زیرا درست است که عبد در ارتکاب قتل فرزند مولی به جهت قطع به این که عدو مولی بوده معذور است ولی نفس عمل چون مبغوض مولی است دیگر قابلیت تقرب عبد الی المولی را ندارد بنابر این مبنی اگر کسی به گمان این که زمینی مباح است در آن نماز بخواند نمازش باطل است.و اما ابتنای بر این مبنی صحیح نیست و نمی توان بنابر این مبنی قائل به جواز وضو با این آب مشکوک شویم از این جهت است که مسأله فقط عبادیت تنها نیست ما علم إجمالی داریم که این آب یا نجس است یا غصبی به عبارت دیگر علم إجمالی داریم که یا وضو با این آب جائز نیست اگر آب نجس باشد یا تصرف در آن جائز نیست اگر آب غصبی باشد در این صورت اجرای اصل در دو طرف قطعا جائز نیست زیرا با مخالف با علم إجمالی است و أصالة الطّهارة برای إثبات طهارت آب معارض است با أصالة الإباحة برای إثبات جواز تصرف در طرف دیگر، در نتیجه با تعارض اصول و تساقط ناگزیر برای تصرف در این آب برای وضو باید إحتیاط کرد زیرا با عدم جریان اصل حلیت، مومّنی در تصرف آن نداریم و چون وضو متوقف بر تصرف در آب است اگر هم فرضاً احراز غصبیت، مانع از صحت عبادت باشد نه وجوده الواقعی لکن چون مومّن در تصرف این آب نداریم وضو با آن جائز نخواهد بود زیرا وضو، با قطع نظر از قصد قربت نیاز به تصرف در آب برای غسلتین و مسحتین دارد و این تصرف فینفسه حرام است اگر در غصب واقع شود.[4]