< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد اشرفی

98/09/25

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: کتاب الطهاره، شرائط طهارت آب استنجاء، حکم غساله مردّد بین غساله إستنجاء و غساله سایر نجاسات.

قال السید ره فی العروه: المسألة الثانیه: يشترط في طهارة ماء الإستنجاء أمور: ‌الأوّل عدم تغيره في أحد الأوصاف الثلاثة الثاني: عدم وصول نجاسة إليه من خارج الثالث: عدم التعدي الفاحش على وجه لا يصدق معه الإستنجاء الرابع: أن لا يخرج مع البول أو الغائط نجاسة أخرى مثل الدم نعم الدّم الذي يُعَدّ جزءا من البول أو الغائط لا بأس به الخامس: أن لا يكون فيه الأجزاء من الغائط بحيث يتميز أما إذا كان معه دود أو جزء غير منهضم من الغذاء أو شي‌ء آخر لا يصدق عليه الغائط فلا بأس به.[1]

ترجمه: مسأله دوم: در طهارت آب إستنجاء چند چیز شرط است: «اول» آن كه متغیر به يكى از اوصاف ثلاثه نجس نشده باشد «دوم» آن كه از خارج نجاست دیگرى به محل بول یا غائط نرسيده باشد «سوّم» آن كه بول و غائط تعدّى فاحش به اطراف مخرج نكرده باشد «چهارم» آن كه با بول يا غائط نجاستى ديگر مثل خون بيرون نيامده باشد آری خونى كه جزء بول يا غائط حساب مى‌شود نجاست خارج محسوب نمی شود «پنجم» در آب إستنجاء اجزاء غائط نباشد به طورى كه تميز داده شود، آری اگر به همراه غائط كرم يا جزئى از غذای هضم نشده يا چيز ديگر باشد به طوری كه صدق غائط نكند لا بأس به «در این صورت آب إستنجاء طاهر است.

بعد از فراغ از حکم آب إستنجاء که گفتیم به مقتضای دلالت التزامی به برهان إنّی و ملازمه عرفیه محکوم به طهارت یا معفو عنه است مرحوم سید ره در ضمن مسله دوم شرائط طهارت آب إستنجاء را بیان می کند شرط أوّل که در جلسه قبل بررسی شد این بود که آب إستنجاء متغیر به یکی از اوصاف ثلاثه نجس نشده باشد و اما بقیه شروط:

بررسی شروط طهارت آب استنجاء:

الثاني: عدم وصول نجاسة إليه من خارج: شرط دوم آن است كه از خارج نجاست دیگرى به مخرج بول یا غائط نرسيده باشد بنابراین اگر با دست آلوده به نجاستِ دم مخرج بول را بشوید این آب إستنجاء طاهر نخواهد بود زیرا طبق روایات باب تنها آب غساله بول و غائط طاهر شمرده شده یا استثناء شده است و از طرفی چون حکم به طهارت آب إستنجاء خلاف اصل اولی در انفعال آب قلیل است باید به قدر متیقن از مورد نص اکتفا نمود و مرجع در امثال این موارد اصل اولیه مبنی بر انفعال آب قلیل است.

آری اگر هنگام تطهیر دست فرد آلوده به بول و غائط شود در این صورت نجاست موجود در دست عرفاً نجاست خارج محسوب نمی شود و آب استنجایی که با دست آلوده به بول و غائط در محل، ملاقات کرده طاهر خواهد بود زیرا این امر متعارف است که دست فرد قبل یا حین شستن قدری آغشته به بول یا غائط می شود و همچنین اگر خون مخلوط شده با بول و غائط مستهلک در خود بول و غائط شود بطوری که در آب قابل رویت نباشد حکم عدم تنجس آب إستنجاء به إطلاق شامل این مورد نیز میشود.

و اما اگر بواسطه بیماری مثل بواسیر همراه غائط قدری خون خارج شود و با آب قلیل آن را بشوید چنانچه خون داخل بول یا غائط به مقداری زیاد باشد که مستهلک در بول یا غائط نشود آب استنجای از آن محکوم به نجاست است بنابراین اگر به مقداری کم باشد که مستهلک در بول یا غائط شود به طوری که جزئی از بول یا غائط محسوب شود در این صورت آب إستنجاء طاهر خواهد بود چنان که مرحوم سید ره در شرط چهارم به این مطلب اشاره کرده و می فرماید: «الرابع: أن لا يخرج مع البول أو الغائط نجاسة أخرى مثل الدم نعم الدّم الذي يُعَدّ جزءا من البول أو الغائط لا بأس به».

الشرط الثالث: عدم التعدي الفاحش على وجه لا يصدق معه الاستنجاء.

شرط سوّم: این که بول یا غائط به مقداری زیاد نباشد که به اطراف مخرج بول یا غائط سرایت کند به طوری که دیگر آب إستنجاء از محل بول و غائط بر آن آب صادق نباشد در نتیجه اگر اطراف مخرج بیشتر از مقدار متعارف آغشته به بول و غائط شود مثلاً به جهت ابتلای به اسهال تا روی زانو یا روی پا آغشته به بول یا غائط شود اگر این مقدار از بول و غائط با آب قلیل شسته شود این غساله حکم آب إستنجاء را در طهارت نخواهد داشت زیرا آب استنجایی که در روایات حکم به طهارت آن شده حمل بر مقدار متعارف از غَسل بول و غائط اطراف مخرج می شود نه بیشتر از این مقدار بنابراین اگر این مقدار زائد از متعارف با آب قلیل شسته شود این غساله علی القاعده متنجّس خواهد بود زیرا عدم تنجس آب إستنجاء بر خلاف اصل است و طبق عمومات أدلّه انفعال آب قلیل هنگام ملاقات با نجس، متنجّس می شود و قدر متیقن از مقدار عفو شده در آب إستنجاء یا قدر متیقن از آب استنجایی که حکم به طهارت آن شده، آبی است که بوسیله آن بول و غائط متعارف در اطراف مخرج شسته شده باشد.

ان قلت: به مقتضای إطلاق أدلّه طهارت آب استنجاء، آبی که با آن مازاد مخرج بول یا غائط شسته شده نیز طاهر است.

قلت: أدلّه انفعال آب قلیل بالعموم و به دلالت وضعیه دلالت دارد بر این که آب قلیل با ملاقات نجس متنجّس می شود و چون دلالت عام بر عموم به دلالت وضعیه است از این جهت مقدم بر أدلّه طهارت آب إستنجاء است چرا که دلالت آن بر شمول به إطلاق و مقدمات حکمت است که یکی از آن مقدمات عدم البیان است و عموم بدلالته الوضعیه صلاحیت بیان را دارد.

مرحوم والد ما رضوان الله تعالی علیه جواب دیگری ذکر نموده و می فرماید: مقتضای تعلیل مذکور در روایت احول که امام در مقام تعلیل بر طهارت آب استجاء فرمودند «إِنَّ الْمَاءَ أَكْثَرُ مِنَ الْقَذَرِ» آن است که اگر با آب قلیل بول یا غائط مازاد از مقدار متعارف شسته شود متنجّس خواهد شد زیرا در این روایت طهارت آب إستنجاء تعلیل شده به این که آب إستنجاء نسبت به قذارت موجود در آب بیشتر است لکن در فرض مزبور که بول و غائط از محل مخرج تجاوز کرده این طور نیست بلکه عکس است یعنی مقدار قذر غالب و بیشتر نسبت به مقدار آبی است که با آن شسته شده است و به مقتضای این تعلیل چون مقدار قذر

غالب بر مقدار آب است این آب طبق تعلیل مذکور «العلة یعمّم یخصّص» محکوم به نجاست است.

الخامس: أن لا يكون فيه الأجزاء من الغائط بحيث يتميز أما إذا كان معه دود أو جزء غير منهضم من الغذاء أو شي‌ء آخر لا يصدق عليه الغائط فلا بأس به.

ترجمه: شرط پنجم آن كه در آب إستنجاء اجزاء غائط نباشد به طورى كه تميز داده شود، آری اگر در آب إستنجاء كرم يا جزئى از غذای هضم نشده يا چيز ديگر باشد به طوری كه صدق غائط بر آن نكند لا بأس به «این آب حکم آب إستنجاء را داشته و طاهر خواهد بود».

خاطره: نقل کرده اند که عبای مرحوم صاحب جواهر ره در مسیر درس تا مسجدی که در آن نماز اقامه می کردند با آب در وسط کوچه ملاقات کرد که در راستای آن غائطی وجود داشت و عادتاً آن آب بول بوده است هنگامی که شاگردان تذکر دادند که عبای شما با بول ملاقات کرده و نجس شده است ایشان فرمودند این امر قطعی نیست زیرا ممکن است کسی در آن قسمت بالا غائط کرده و سپس در این مکان خود را تطهیر کرده باشد و آبی که با عبای من ملاقات کرده، آب إستنجاء باشد که طاهر است نه بولِ نجس، طلّاب وقتی این کلام را از صاحب جواهر ره شنیدند إحتیاط کرده و حاضر نشدند که در نماز جماعت به ایشان اقتدا کنند صاحب جواهر ره وقتی متوجه این امر شدند فرمودند اگر اقتداء نکنید از این جهت که مخالفت با حدیث مسلّم «کل شیء طاهر حتی تعلم انه قذر» کرده اید حکم به فسق همه شما خواهم کرد.

المسألة الثالثه: لا يشترط في طهارة ماء الإستنجاء سبق الماء على اليد ‌و إن كان أحوط.

ترجمه: شرط نيست در طهارت آب إستنجاء كه أوّل آب بريزد بعد دست بمالد اگر چه أحوط اشتراط آن است.

ظاهراً وجهی برای این شرط دیده نمی شود با این که متعارف تقارن شستشوی مقعد بوسیله دست است.

‌المسألة الرابعه: إذا سبق بيده بقصد الإستنجاء ثمَّ أعرض ثمَّ عاد لا بأس إلا إذا عاد بعد مدة ينتفي معها صدق التنجس بالإستنجاء فينتفي حينئذ حكمه‌.

ترجمه: اگر به قصد استنجاء، دست به نجاست برساند بعد اعراض از إستنجاء كند و دوباره عود كند، اگر بلافاصله عود كند ضرر ندارد و الّا اگر پس از مدتی دسته آغشته به غائط را با آب إستنجاء بشوید آن آب حكم آب إستنجاء طاهر را ندارد.

المسألة الخامسه: لا فرق في ماء الإستنجاء بين الغسلة الأولى و الثانية‌ في البول الذي يعتبر فيه التعدد.

ترجمه: در طهارت آب إستنجاء فرقی نيست بين غسله أوّل و غسله دوم در مثل بول كه تعدد در آن معتبر است «علت آن صدق عنوان إستنجاء است و این غیر آب غساله است که گفتیم طهارت آن منوط به طهارت محل مغسول بالغساله است».

المسألة السادسه: إذا خرج الغائط من غير المخرج الطبيعي‌ فمع الاعتياد كالطبيعي و مع عدمه حكمه حكم سائر النجاسات في وجوب الاحتياط من غسالته.

ترجمه: هر گاه غائط از غير مخرج طبيعى خود بيرون بیاید، پس اگر همان مخرج معتاد شده، در حكم مثل مخرج طبيعى است و اگر معتاد نشده باشد حكم آن حكم ساير نجاسات است و إحتیاط در إجتناب از آن است.

توضیح ذلک: اگر غائط از غیر مخرج طبیعی خارج شود مثل کسی که روده بزرگش قطع شده و از محل دیگری غائط او خارج می شود در این صورت سوال این است که آیا آب استنجای از مخرج غیر متعارف طاهر است یا خیر؟ در جواب می گوییم الکلام الکلام طبق مطالب گذشته این آب نیز طاهر نیست زیرا حکم به عدم انفعال آب قلیل خلاف قاعده است و در این حکم خلاف قاعده به قدر متیقن که مورد متعارف از آن باشد اکتفا می شود و در غیر مورد متعارف حکم به نجاست آن می شود.

آری اگر کسی مخرج غائط او از أوّل مسدود بوده و از جای دیگر خارج می شده روایاتِ دالّه بر طهارت آب استنجاء، شامل این مورد نیز می شود ولی به نظر مرحوم أستاد اساساً صدق غائط و بول بر آنچه از مجرای غیر طبیعی خارج می شود مشکل است و نمی توان آبی که با آن محل خروج بول و غائط غیر متعارف شسته شسته حکم آب إستنجاء را جاری کرد.

بیان أستاد أشرفی : ولی به نظر ما کاملاً عنوان بول و غائط با آنچه از غیر مجرای طبیعی به صورت موقت خارج می شود صادق است و قطعاً در صدق حقیقت آن دو خروج از مجرای طبیعی اعتبار ندارد زیرا حقیقت بول و غائط شخص است و مجرای خروج در صدق دو عنوان دخیل نیست بنابراین از جهت عدم صدق نمی توان نفی طهارت آب إستنجاء را نمود.

المسألة السابعه: إذا شك في ماء أنه غسالة الإستنجاء أو غسالة سائر النجاسات ‌يحكم عليه بالطهارة و إن كان الأحوط الاجتناب‌.

ترجمه: اگر در آبى شك كنیم كه غساله إستنجاء است تا پاك باشد يا غساله سایر نجاسات تا محکوم به نجاست باشد این آب مشکوک، محكوم به طهارت است اگر چه إجتناب از آن أحوط است.

اگر در آبی شک کردیم که آیا غساله استنجاست تا پاك باشد يا غساله سایر نجاسات تا محکوم به نجاست باشد آیا مرجع در این فرض اصاله الطهاره است یا این آب محکوم به نجاست است این مورد از موراد شک در شبهه مصداقیه خاص است که توضیح آن در جلسه بعد ان شاء الله خواهد آمد.


[1] العروة الوثقى (المحشى)، ج‌1، ص: 102‌.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo