< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد اشرفی

98/09/04

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: کتاب الطهاره، حکم آب مستعمل در تجدید وضو و غسل مستحبی، حکم آب مستعمل در رفع حدث اکبر.

در جلسه قبل گفتیم که مرحوم شیخ مفید ره قائل به استحباب إجتناب از آبی شده که با آن غسل یا وضوی مستحبی گرفته شده است و بر این مدعی دلیلی اقامه ننموده است لکن مرحوم شیخ بهایی ره در دفاع از شیخ مفید ره مستند این قول را صدر روایت مُحَمَّد بْن عَلِيّ بْن جَعْفَر ذکر نموده است که امام فرمودند: «مَنِ اغْتَسَلَ مِنَ الْمَاءِ الَّذِي قَدِ اغْتُسِلَ فِيهِ فَأَصَابَهُ الْجُذَامُ فَلَا يَلُومَنَّ إِلَّا نَفْسَهُ» به مقتضای این روایت إجتناب از چنین آبی مطلوب و مستحب است مشروط به این که متنجّس نشده باشد در مقابل مرحوم صاحب حدائق ره در دلالت این روایت بر مطلوب اشکال کرده و فرموده است که از ذیل این روایت استفاده می شود که کلام امام ناظر به خصوص آب مغسول به در حوضچه های کوچک حمّام است که در آن افراد مختلفی خود را تطهیر می کنند و منشا برای سرایت بیماری های پوستی است نه ناظر به مطلق آبی که با آن غسل شده است در نتیجه شامل آب مغسول به در حمّام های خصوصی نمی شود این بزرگوار منشا این برداشت اشتباه مرحوم شیخ بهایی ره را از روایت، تقطیع در روایت بیان نموده است.

مرحوم أستاد خویی ره در دفاع از شیخ بهایی ره در تمسک به صدر روایت، می فرماید: هر جمله از روایت به منزله روایت مستقل محسوب می شود در نتیجه حکمِ در صدر روایت ارتباطی به حکم در ذیل آن ندارد یعنی ذیل روایت نمی تواند مقید صدری باشد که به طور مطلق ذکر شده و اسمی از آب حمّام برده نشده بلکه به طور مطلق فرموده است «مَنِ اغْتَسَلَ مِنَ الْمَاءِ الَّذِي قَدِ اغْتُسِلَ فِيهِ فَأَصَابَهُ الْجُذَامُ فَلَا يَلُومَنَّ إِلَّا نَفْسَهُ» و به إطلاق شامل هر آب می شود ولو آب مغسول به در غیر حمّام باشد در نتیجه ممکن است مستند مرحوم شیخ مفید ره همین روایت باشد.

مناقشه أستاد خویی ره در دلالت روایت مذکور بر مطلوب: این روایت نمی تواند دلیل بر استحباب تنزه از آب مغسول بِه باشد زیرا روایاتی که در مورد خواص اشیا ذکر شده إثبات استحباب یا کراهت نمی کند بلکه این روایت تنها در مقام ذکر خواص اشیاء وارد شده است و روایت مذکور به جهت احتمال سرایت بیماری مسری موجود در آب که افراد مختلفی در آن تطهیر می کنند وارد شده است امثال این روایت در ذکر خواص و آثار طبیعی اشیاء بسیار ذکر شده است چرا که أئمّه دین همانطور که معلم بشریت در رهنمون کردن آنان به خداوند متعال و بندگی خداوند بوده اند باسیطره علمی و اطلاع کامل برخواص اشیاء و فیزیولوژی اشیاء، گاه مردم را بر این خواص رهنمون می کردند شاهد بر این مطلب آن است که در همین روایت خواص برخی دیگر از اشیاء نیز ذکر شده است در نتیجه ذکر این خواص نمی تواند دلیل بر استحباب یا کراهت باشد از همین قبیل است فرمایش امیرالمومنین علی در تعلیم علم نحو.

بیان أستاد أشرفی : در همین روایت قرینه ای وجود دارد که از آن استفاده می شود که مراد امام از این کلام «مَنِ اغْتَسَلَ مِنَ الْمَاءِ الَّذِي قَدِ اغْتُسِلَ فِيهِ فَأَصَابَهُ الْجُذَامُ فَلَا يَلُومَنَّ إِلَّا نَفْسَهُ» خصوص آب حمّام بوده است زیرا وقتی راوی به امام عرض می کند: «إِنَّ أَهْلَ الْمَدِينَةِ يَقُولُونَ إِنَّ فِيهِ شِفَاءً» امام در جواب می فرماید: «كَذَبُوا يَغْتَسِلُ فِيهِ الْجُنُبُ مِنَ الْحَرَامِ وَ الزَّانِي وَ النَّاصِبُ الَّذِي هُوَ شَرُّهُمَا وَ كُلٌّ مِنْ خَلْقِ اللَّهِ» از این که امام فرمودند: «چطور در چنین آبی شفا باشد در حالی که فرد زانی و ناصبی در آن غسل می کنند» استفاده می شود که افراد مختلفی در آن آب غسل می کردند و مراد حضرت آب مغسول به در حمّام های عمومی بوده است نه مطلق آب مغسول به زیرا در کلمه «فیه شفاء» ضمیر فیه عائد به همان آبی است که در صدر روایت وارد شده است بنابراین این مورد سوال شامل مطلق آب ها که در آن غسل شده نمی شود.

و اما این که مرحوم أستاد خویی ره فرمودند جمله «من اغتسل...» إطلاق دارد و اشاره است به این که آب استفاده شده توسط دیگران إجتناب از آن بهتر است به جهت سرایت بیماری های پوستی از جمله برص و پیسی، اعم از این که این آب برای غسل استفاده شده باشد یا برای وضو و یا حتی برای شستن دست ها به نظر ما این کلام صحیح نیست زیرا در روایات هر کجا کلمه اغتسل إستعمال شد مراد غسل است و شامل وضو و شستن دست ها نمی شود وهرجا کلمه غَسَل استفاده شده مراد شستن بدن یا لباس است در نتیجه این که أستاد خویی ره فرمودند صدر روایت مطلق بوده و شامل هر نوع از شستن می شود صحیح نیست.

اما این که فرمودند اوامر و نواهی که درخواص اشیاء وارد شده دخلی به استحباب و کراهت ندارد این مطلب هم به نظر ما صحیح نیست زیرا بزرگانی مثل علامه مجلسی ره در کتب خود مثل حلیه المتقین روایاتی را که به صورت امر و نهی در خواص اشیاء وارد شده حمل بر استحباب یا کراهت کرده اند آیا این استفاده صحیح نبوده است؟

چطور می توان گفت که کلام این بزرگان صحیح نبوده علاوه بر این هر امری دلالت بر مطلوبیت عمل و هر نهیی دلالت بر مبغوضیت عمل عند المولی دارد و تنها از امر و نهی در عبادات، استحباب و کراهت استفاده نمی شود بلکه هر امری دلالت بر مطلوبیت عمل نزد شارع دارد چنان که هر نهیی دلالت بر انزجار آن نزد شارع دارد به عبارت دیگر هر امری دلالت دارد که مأمور به محبوب عند المولی است و الا امر نمی شد خود امر کردن دلالت بر محبوبیت و مطلوبیت عمل دارد تا به اینجا گفتیم قسم دوم یعنی آبی که برای وضو یا غسل مستحبی استفاده شده مثل آبی که برای تجدید وضو و یا غسل مستحبی استفاده شده با این آب می توان مجدداً بلکه مکرراً در رفع حدث و خبث استفاده نمود.

و اما قسم سوّم: یعنی آبی که إستعمال شده برای رفع حدث اکبر مثل جنابت در فرضی که بدن طاهر بوده و تنها از آن آب برای رفع حدث اکبر استفاده شده است آیا از این آب می توان برای بار دوم در رفع حدث اکبر و یا در رفع حدث اصغر استفاده نمود یا خیر؟

تحریر محل نزاع: در آب کر شکی نیست که می توان به دفعات برای رفع حدث و خبث استفاده کرد و همچنین شکی نیست که با آب قلیلی که با آن در حالی که بدن نجس بوده غسل شده نمی توان در رفع حدث و خبث استفاده نمود سخن ما در آبی است که فرد با بدن طاهر با آن غسل کرده است.

به مرحوم ابن براج ره نسبت داده شده که با این آب رفع حدث و خبث نمی توان کرد و بر این مدعی شاهد و برهانی اقامه ننموده است برخی از قدماء مثل مرحوم شیخ صدوق ره و شیخ مفید ره و جمع دیگری از بزرگان نیز قائل شده اند که با این آب نمیتوان رفع حدث و خبث کرد در مقابل جمعی از متاخرین قائل شده اند که با چنین آبی ولو مکررا می توان رفع حدث و خبث کرد.

دلیل مانعین: تمسک به روایت عَبْد اللَّهِ بْن سنَان

عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ هِلَالٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: لَا بَأْسَ بِأَنْ يُتَوَضَّأَ بِالْمَاءِ الْمُسْتَعْمَلِ فَقَالَ الْمَاءُ الَّذِي يُغْسَلُ بِهِ الثَّوْبُ أَوْ يَغْتَسِلُ بِهِ الرَّجُلُ مِنَ الْجَنَابَةِ لَا يَجُوزُ أَنْ يُتَوَضَّأَ مِنْهُ وَ أَشْبَاهِهِ وَ أَمَّا [الْمَاءُ] الَّذِي يَتَوَضَّأُ الرَّجُلُ بِهِ فَيَغْسِلُ بِهِ وَجْهَهُ وَ يَدَهُ فِي شَيْ‌ءٍ نَظِيفٍ فَلَا بَأْسَ أَنْ يَأْخُذَهُ غَيْرُهُ وَ يَتَوَضَّأَ بِهِ. [1]

محل شاهد در روایت این عبارت است که فرمود: «الْمَاءُ الَّذِي يُغْسَلُ بِهِ الثَّوْبُ أَوْ يَغْتَسِلُ بِهِ الرَّجُلُ مِنَ الْجَنَابَةِ لَا يَجُوزُ أَنْ يُتَوَضَّأَ مِنْهُ وَ أَشْبَاهِهِ»کلمه أشباهه اگر به کسر خوانده شود عطف بر جنابت است یعنی آبی که استفاده برای غسل نفاس و یا حیض شده است و اگر به رفع خوانده شود عطف بر وضو است که فاعلش لا یجوز می باشد یعنی مثل وضو که مراد غسل باشد در ادامه فرمود: «وَ أَمَّا [الْمَاءُ] الَّذِي يَتَوَضَّأُ الرَّجُلُ بِهِ فَيَغْسِلُ بِهِ وَجْهَهُ وَ يَدَهُ فِي شَيْ‌ءٍ نَظِيفٍ فَلَا بَأْسَ أَنْ يَأْخُذَهُ غَيْرُهُ وَ يَتَوَضَّأَ بِهِ» این همان فرض أوّل است یعنی آبی که برای وضو استفاده شده می توان مجدد وضو گرفت.

بحث رجالی: این روایت را علی بن حسن بن فضال از احمد بن هلال عبد تائی و او از ابن محبوب و او از عبدالله بن سنان نقل کرده است برخی گفته اند این روایت ضعیف السند است زیرا احمد بن هلال مذموم بلکه در روایت ملعون شمرده شده است چرا که امام عسکری او را لعن نموده است و سعد بن عبد الله اشعری در مورد او گفته که او در ابتدا شیعه بوده و بعد ناصبی شده است.

بیان مرحوم شیخ انصاری ره در سند روایت: در مقابل مرحوم شیخ انصاری ره این روایت را سنداً معتبر دانسته است زیرا راوی از احمد بن هلال، حسن بن علی بن فضال است و وقتی از امام عسکری در مورد کتب بنی فضال سوال شد «و بیوتنا منها ملاء» حضرت در جواب فرمودند: «خُذُوا ما رووا و ذَروُا ما رئی» یعنی روایاتی که بنی فضال از ما نقل کرده اند اخذ کنید ولی به رأی آن ها عمل نکنید سر مطلب این بوده که بنی فضال این کتب و روایات را قبل از توقف به رشته تحریر در آورده بودند و از این جهت که روایات آن ها در دوران استقامت نوشته شده بود مورد قبول امام واقع شده است فلذا وقتی از حسین بن روح نواب خاص ولی عصر در مورد کتب شلمغالی سوال شد این بزرگوار فرمودند: من در مورد این کتب همان کلامی را می گویم که امام عسکری در مورد کتب بنی فضال فرمودند زیرا کتب شلمقانی در زمان استقامت نوشته شده و می توان به روایات او عمل کرد در هر صورت مرحوم شیخ انصاری ره معتقد است که احمد بن هلال عبدتائی چون بنی فضال از او روایت را نقل کرده اند این خود قرینه بر اعتبار روایت است چه آن که حسن بن علی همان حسن بن علی بن فضال است که از جمله بنی فضال می باشد و روایات آنان بر اساس فرموده امام حسن عسکری مقبول است جهات دیگری نیز برای اعتبار حدیث ذکر کرده اند که ان شاء الله در جلسات بعد به آن جهات و جواب مرحوم أستاد خویی ره به صورت اجمال اشاره خواهد شد در تفصیل این امر می توانید به تقریرات درس أستاد مراجعه فرمایید.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo