< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد اشرفی

98/08/13

بسم الله الرحمن الرحیم

«بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ»

موضوع: کتاب الطهاره، طُرُق إثبات نجاست.

یکی از راه های إثبات نجاست اعلان عدل واحد یا اخبار فرد ثقه بر نجاست شیء است عمده دلیل بر حجیّت خبر ثقه ی متحرّز عن الکذب بنای عقلاست بر این که اگر فرد ثقه خبر دهد عقلای عالم به آن خبر ترتیب اثر داده و اعلان او را به منزله علم تلقی می کنند این بنای عقلا در مورد فرد عادل نیز جاری است و قول عادل به منزله قول ثقه است.

ان قلت: نسبت بین خبر عادل و خبر ثقه عام و خاص من وجه است و حجیّت قول ثقه نمی تواند دلیل بر حجیّت قول عدل واحد باشد چرا که فرد عادل اگر چه دارای ملکه احتراز عن الحرام است ولی غفلت و نسیان ربطی به عدالت او ندارد و ممکن است به جهت نسیان و غفلت خلاف واقع بگوید ولی فرد ثقه کسی است که اهتمام بر اخبار طبق واقع دارد و إحتمال خطا و نسیان در مورد او بسیار ضعیف است.

قلت: مرحوم امام خمینی در جواب می فرماید این کلام پذیرفته نیست و اساسی ندارد چرا که إحتمال خطا و نسیان در مورد فرد عادل به بناء عقلا مدفوع است و در این جهت فرقی بین فرد عادل و ثقه نیست چرا که در هر دو مورد بنای عقلا بر عدم خطا است و از طرفی فرد عادل به جهت ملکه عدالتی که دارد معمولاً اشتباه نمی کند چرا که همین عدالت وی موجب می شود اخبار وی از روی اطمینان باشد نه از روی وهم و شبهه بنابراین از چیزی که نمی داند خبر نمی دهد به نظر ما هم این مطلب صحیح است بنابراین همچنان که عقلا به قول ثقه ترتیب اثر می دهند به قول عادل هم ترتیب اثر می دهند و إحتمال خطا و غفلت در هر دو مورد یعنی فرد ثقه و عادل به بنای عقلا مدفوع است آری کسی که معروف به خطا و نسیان است قول او اعتباری ندارد و أصلاٌ عقلا به قول چنین فردی ولو این که عادل باشد ترتیب اثر نمی دهند.

آیا روایت مسعده بن صدقه می تواند رادع از سیره و بنای عقلا باشد یا خیر؟

ان قلت: درست است که عقلا به قول ثقه ترتیب اثر می دهند لکن روایت سعدة بن صدقه رادع این سیره است چرا که فرمود: «كُلُّ شَيْ‌ءٍ هُوَ لَكَ حَلَالٌ حَتَّى تَعْلَمَ أَنَّهُ حَرَامٌ بِعَيْنِهِ ... وَ الْأَشْيَاءُ كُلُّهَا عَلَى هَذَا حَتَّى يَسْتَبِينَ لَكَ غَيْرُ ذَلِكَ أَوْ تَقُومَ بِهِ الْبَيِّنَةُ».

طبق این روایت أصل اولی در همه چیز حلیّت است مگر در دو مورد یکی مورد تبین که مراد از آن علم است دوم موردی که بيّنه یعنی شهادت عدلین قائم شود در غیر این دو مورد همه چیز محکوم به حلیّت است بنابراین قول فرد عادل واحد نمی تواند إثبات نجاست کند چرا که نه تبین بر آن صادق است و نه بيّنه، در نتیجه به قول فرد ثقه نجاست شیء ثابت نمی شود.

قلت: مرحوم أستاد خویی ره در جواب می فرماید: این روایت نمی تواند رادع بنای عقلا در حجیّت قول ثقه باشد چرا که علاوه

بر ضعف سندی مراد از بيّنه در روایت معنای لغوی آن است که ما یتبیّن به الشیء باشد و قول عادل با توجه به سیره عقلا یکی از اموری است که یتبیّن به الشیء صادق است.

لکن به نظر ما این جواب صحیح نیست زیرا اکثر بزرگان بيّنه را حمل بر شهادت عدلین کرده اند علاوه بر این که خود شما أستاد خویی ره فرمودید که در عصر امام صادق و امام باقر در اصطلاح متشرعه بيّنه به عدلین إطلاق می شده است در نتیجه مراد از بيّنه همان معنای متعارف بین متشرعه یعنی شاهدین عدلین است علاوه بر روایت عبدالله بن سلیمان که در آن نیز تعبیر به شهادت عدلین شده است.

جمعی از بزرگان گفته اند به قرینه روایاتی که دلالت دارد بر حجیّت قول عدل واحد در موضوعات مختلفی مثل تغیر وصیت و یا عزل وکیل و یا دخول وقت ... قول عدل واحد نیز در إثبات نجاست معتبر است لکن برخی اشکال کرده اند که موارد مذکور مورد خاص بوده و نمی توان از مورد آن به دیگر موضوعات تعدّی نمود.

جواب أستاد أشرفی : در جواب از اشکال رادعیّت روایت مسعده بن صدقه می توان گفت مورد روایت مسعده در جایی است که قول عدل واحد کافی نبوده و بدون بيّنه و شهادت عدلین ثابت نمی شود چرا که مورد روایت آن است که فرد لباسی را از بازار خریده و إحتمال حرمتش را می دهد و یا عبدی را خریده و إحتمال حریت آن را می دهد و یا با زنی ازدواج کرده و إحتمال می دهد که خواهر رضایی وی باشد در چنین مواردی که فرد از ذو الید عبد یا امه یا لباسس یا جنس دیگر را خریداری کرده استبانه و بيّنه معتبر است و غیر بيّنه کافی نبوده و قول عدل واحد اعتباری ندارد زیرا اگر کسی مالک مالی باشد و با لسان حال و قال بگوید من مالک این مال هستم اگر دیگری ادّعا کند این مال یا لباس غصبی و حرام است قول این فرد پذیرفته نمیشود چرا که شهادت عدل معارض با قاعده ید است بله در مواردی که قول عدل واحد معارض ندارد پذیرش کلام او تعارضی با روایت مسعده بن صدقه ندارد در نتیجه چون مورد روایت مسعده و موارد مذکور در آن در جایی است که قاعده ید جاری است و قول عدل واحد در مقابل قول ذو الید پذیرفته نیست این روایت نمی تواند رادع سیره باشد و در صورتی می تواند رادع باشد که مورد آن غیر مورد ذو الید باشد.

حاصل مطلب: ما نمی گوییم مراد از بيّنه در روایت مسعده بن صدقه معنای لغوی آن است چنان که برخی در مقام جواب از رادعیّت روایت مسعده از بنای عقلا گفته اند و نمی گوییم مراد از استبانه معنای لغوی آن است چنان که مرحوم أستاد خویی ره در مقام جواب از رادعیت گفته اند بلکه در جواب می گوییم مورد روایت جایی است که قاعده ید در آن جاری است و در این مورد که تعارض است قطعاً قول عدل واحد اعتباری ندارد بنابراین می توان گفت در جایی که قاعده ید جاری نیست مثل اخبار عادل بر نجاست قول عدل واحد طبق بنای عقلا پذیرفته است و با روایت مسعده بن صدقه تعارضی ندارد تا به اینجا روشن شد که قول عدل واحد در إثبات موضوعات من جمله إثبات نجاست حجّت است.

چهارمین چیز که نجاست شیء بدان ثابت می شود اخبار ذو الید است دلیل بر اعتبار قول ذو الید بنای عقلا در تمام دنیا است که به قول ذو الید ترتیب اثر می دهند یعنی اگر بگوید این شیء نجس یا حرام است قول او مورد پذریرش عقلاست مرحوم أستاد خویی ره می فرماید علاوه بر بنای عقلا، عمده دلیل بر حجیّت قول ذوالید روایاتی است که در مورد اخبار به روغن نجس ذکر شده است در این روایات آمده است که اگر کسی می خواهد روغن نجس را به دیگری بفروشد باید اخبار به نجاست کند از این مطلب إستفاده می شود که قول ذو الید معتبر و حجّت است و الا اخبار او لغو و بی فائده خواهد بود.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo