< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد اشرفی

98/07/15

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: کتاب الطهاره، طرق اثبات نجاست

آیا در اثبات نجاست علم دخیل است یا این که مطلق ظنون و یا ظنون معتبر که قائم مقام علمند کافی در اثبات نجاست میباشد؟

بحث ما در فرمایشات مرحوم حکیم ره در ارتباط با تمسک به روایت مسعدة بن صدقه در اثبات نجاست بوسیله بینه بود مرحوم حکیم ره ابتدا اشکالات تمسک به روایت مذکور را ذکر نموده سپس از آن جواب می دهد.

عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ هَارُونَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ كُلُّ شَيْ‌ءٍ هُوَ لَكَ حَلَالٌ حَتَّى تَعْلَمَ أَنَّهُ حَرَامٌ بِعَيْنِهِ فَتَدَعَهُ مِنْ قِبَلِ نَفْسِكَ وَ ذَلِكَ مِثْلُ الثَّوْبِ يَكُونُ عَلَيْكَ قَدِ اشْتَرَيْتَهُ وَ هُوَ سَرِقَةٌ أَوِ الْمَمْلُوكِ عِنْدَكَ وَ لَعَلَّهُ حُرٌّ قَدْ بَاعَ نَفْسَهُ أَوْ خُدِعَ فَبِيعَ قَهْراً أَوِ امْرَأَةٍ تَحْتَكَ وَ هِيَ أُخْتُكَ أَوْ رَضِيعَتُكَ وَ الْأَشْيَاءُ كُلُّهَا عَلَى هَذَا حَتَّى يَسْتَبِينَ لَكَ غَيْرُ ذَلِكَ أَوْ تَقُومَ بِهِ الْبَيِّنَةُ. [1]

کیفیت استدلال: محل شاهد این جمله است که فرمود: «كُلُّ شَيْ‌ءٍ هُوَ لَكَ حَلَالٌ حَتَّى تَعْلَمَ أَنَّهُ حَرَامٌ بِعَيْنِهِ...الْأَشْيَاءُ كُلُّهَا عَلَى هَذَا حَتَّى يَسْتَبِينَ لَكَ غَيْرُ ذَلِكَ أَوْ تَقُومَ بِهِ الْبَيِّنَةُ» در این حدیث اصل اولی در همه اشیاء حلیّت ذکر شده و غایت حلیّت علم به حرمت و قیام بینه بر حرمت ذکر شده است مورد روایت اگر چه خصوص حلیت و حرمت است ولی حرمت و حلیت خصوصیت ندارد بلکه شامل موضوعاتی مثل طهارت و نجاست نیز می شود.

اشکال: روایت مذکور در خصوص حلیت و حرمت وارد شده و ارتباطی به اثبات همه موضوعات و بحث طهارت و نجاست ندارد مفاد روایت آن است که اصل اولیه در همه اشیاء حلیت است و غایت آن علم به حرمت یا اقامه بینه بر حرمت ذکر شده است و این در حالی است که بحث ما در اثبات موضوع نجاست است نه اثبات حلیت و حرمت، برای روشن شدن مطلب و جواب مرحوم حکیم ره از این اشکال بحثی از مباحث علم اصول به عنوان مقدمه بیان می شود.

مقدّمه: فرق است بین اصول و امارات چرا که اصول لوازم عقلی و عادی خود را ثابت نمی کند ولی امارات لوازم عقلی و عادی خود را ثابت می کند مثلاً اگر در طهارت و نجاست چیزی شک کردیم و به اصلی از اصول عملیه مثل استصحاب تمسک کردیم با استصحاب جواز شرب و یا اکل آن چیز ثابت می شود ولی دیگر ثابت نمی شود که این مایع مشکوک آب است نه خمر و یا اگر شک در حلیت و حرمت چیزی کردیم مثلا ندانستیم که آیا نظر کردن به این زن جائز است یا خیر، می توان به اصل برائت

تمسک نموده و به آن زن نظر نمود ولی این اصل دیگر ثابت نمی کند که این زن از محارم بوده و ازدواج با او نیز حرام است.

ولی امارات لوازم عادی و عقلی خود را ثابت می کند مثلا اگر بینه قائم شود بر حلیّت نان موجود با این بینه ثابت می شود عجین این نان آب بوده است نه خمر و یا اگر بینه قائم شود که فلانی زنده است لوازم عقلی و عادی آن هم ثابت می شود یعنی ثابت می شود که این فرد که به سن بلوغ رسیده عادتاً واجد محاسن شده است فلذا اگر کسی نذر کرده که اگر فرزندش دارای محاسن شود صدقه می دهد در صورت غیبت فرزند اگر حیات او با اماره ثابت شود طبعا در آمدن محاسن او هم ثابت شده و صدقه بر او واجب خواهد بود.

بعد ذلک نقول: مرحوم حکیم ره در مقام جواب از اشکال مذکور می فرماید این روایت ثابت می کند که همچنان که علم طریق قطعی است و ملازمات آن ثابت می شود بینه هم در ردیف علم است و با بینه هم ذات موضوع و هم لوازم عادی و عقلی آن ثابت می شود چرا که بینه در کنار علم ذکر شده و از این امر استفاده می شود که بینه اماره است فلذا هم موضوع و هم ملازمات آن ثابت می شود بنابراین اگر بینه قائم شود بر این که این پنیر حرام است لازمه عقلی آن هم ثابت می شود یعنی ثابت می شود که این پنیر از میته یا از شیر حیوان حرام گوشت تهیه شده است و یا طبق روایت مذکور اگر بوسیله بینه ثابت شود که این فرد حرّ است نه عبد، خریداری آن جائز نبوده و لوازم آن که یعنی بطلان بیع و حرمت تصرف در آن نیز ثابت می شود و همچنین در مورد زنی که احتمال می رود خواهر رضاعی فرد باشد اگر چه اصل اولیه حلیت ازدواج با آن زن است ولی اگر بینه قائم شود بر این که این زن خواهر رضاعی فرد است اولا موضوع که خواهر بودن این زن باشد ثابت می شود ثانیاً لوازم آن یعنی حرمت ازدواج با او نیز ثابت می شود.

بیان مرحوم صاحب جواهر ره و محقق همدانی ره در مساله: جای هیچ شک و تردیدی نیست که بینه در اثبات موضوعات امر مسلمی است حتی بینه در مرافعات حجت بوده و بر اماراتی مثل ید و سوق المسلمین نیز مقدم است از این امر استفاده می شود که بینه اماره بوده و اگر در مرافعات پذیرفته و بر ید مقدم شود به طریق اولی در جایی که مقابله با سوق المسلمین و ید ندارد مقدم بر اصل خواهد بود.

اشکال مرحوم استاد خویی ره: روایت مَسْعَدةَ بْن صَدقَة ضعیف السند است چرا که رجالیّین مسعده بن صدقة را توثیق نکرده اند اگر چه مرحوم غروی ره در پاورقی به مرحوم استاد اشکال کرده به این که طبق مبنای شما که فرمودید هر کس در اسناد کامل الزیارات واقع شده معتبر است، روایت مذکور موثقه است البته استاد خویی ره در اواخر عمر شریف خود از این قول برگشته و فرمودند فرمایش ابن قولویه در خصوص مشایخ خود ایشان است نه تمام روات مذکور در کامل الزیارات در هر صورت ما از این مطلب می گذریم و در جواب استاد خویی ره می گوییم طبق مبنایی که اختیار کرده ایم در اثبات وثاقت آن قدر قول رجالیین مهم نیست که ما بتوانیم در مقابل شهادت محدثینی مثل مرحوم کلینی ره که فرموده من آثار صحیحه از صادقین را در کافی آورده ام دست برداریم و یاکلام مرحوم شیخ در عدّه که فرموده من آثار معتمده عند اصحابنا را در این دو کتاب آورده ام و ما اختیار کردیم این مطلب را که اگر دو نفر از مشایخ ثلاثه حدیثی را در کتب اربعه ذکر کرده باشند این حدیث موثق بوده و از نظر وثاقت کمتر از قول رجالیین در اثبات وثاقت راوی یا وثوق به اصل روایت نخواهد بود.

اشکال مرحوم استاد خویی ره: اولاً باب مرافعات را نمی توان به باب موضوعات دیگر مقایسه کرد زیرا مبنا و اساس در باب مرافعات و قضاوت به حل مشکل مردم است که در جهات گوناکون با هم اختلاف دارند و اساساً یکی از وظائف پیامبران علاوه بر وظیفه خطیر رسالت، قضاوت و رفع منازعات از بین مردم بوده است چنان که خداوند در قرآن می فرماید: ﴿يَا دَاوُدُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُمْ بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ﴾[2]

بر این اساس در باب قضا باید به طریقی در رفع نزاع فرد را اقناع نموده و ماده اختلاف را رفع نماییم یکی از این طرق بینه و یکی دیگر قسم بیان شده است و خداوند برای رفع تخاصم قسم و بینه را قرار داده تا غائله تخاصم بین مردم رفع شود در نتیجه نمی توان گفت که در مخاصمات چون بینه حجت است در اثبات طهارت و نجاست هم به طریق اولی معتبر است.

ثانیاً کلمه بینه جزء الفاظ حقائق شرعیه نیست تا بگوییم بینه در شرع وضع شده برای شهادت دو فرد عادل بلکه در قرآن و در صدر اسلام بینه به معنای «ما تبین به الشیء» استعمال شده است نه به معنای اصطلاحی آن که اقامه دو شاهد باشد و این که در کلام رسول الله آمده است که ﴿إِنَّمَا أَقْضِي بَيْنَكُمْ بِالْبَيِّنَاتِ وَ الْأَيْمَانِ﴾ مراد «ما تبین به الشیء» است نه شهادت دو فرد چنان که در تعداد زیادی از آیات شریفه قرآن کلمه بینه آمده و مراد معنای لغوی آن است از جمله این آیات: ﴿إِنِّي عَلىٰ بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي» « بِالْبَيِّنٰاتِ وَ الزُّبُرِ﴾[3]

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo