< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد اشرفی

98/02/02

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: کتابُ الطَّهارة، ماء الحمام، شرائط التطهير بماء الحمام، الاقوال فی المسأله.

بحث سندی روایت بکر بن حبیب در جلسه قبل گذشت و گفتیم برخی در سند حدیث به جهت تضعیف برخی از رجالیین نسبت به بکر بن حبیب مناقشه کرده اند در مقابل برخی دیگر ضعف سندی روایت را منجبر به عمل اصحاب دانسته اند و اما این که عمل اصحاب منجبر ضعف سندی می شود یا خیر، بحث از آن مبسوطاً در علم اصول مطرح شده است.

مرحوم أستاد خویی ره می فرماید ما نیازی به خصوص روایت بکر بن حبیب در ما نحن فیه نداریم تا در صحّت آن از حیث سند بحث کنیم بلکه صحیحه داوود بن سرحان در این جهت کفایت است چرا که در روایت بکر بن حبیب وجود مادّه در عاصمیت آب حمّام معتبر دانسته شده است «مَاءُ الْحمّام لَا بَأْسَ بِهِ إِذَا كَانَتْ لَهُ مَادَّةٌ» و این شرط یعنی إتّصال به مادّه از تشبیه آب حمّام به آب جاری در صحیحه داوود بن سرحان نیز إستفاده می شود «هُوَ بِمَنْزِلَةِ الْمَاءِ الْجَارِي»در نتیجه مفاد هر دو روایت یکی است.

کیفیّت استدلال برخی از بزرگان به صحیحه داوود بن سرحان:

در این روایت آب حمّام تشبیه شده به آب جاری و از طرفی وقتی تنزیل عام باشد و مقید به جهت خاصی مثل کثرت و کریّت آب نشده باشد به مقتضای إطلاق در تشبیه، حمل بر تمام جهات می شود یعنی آب حمّام از همه جهات و أحکام همچون آب جاری است حتی از این جهت که در حکم اعتصام نیازی به رسیدن به حد کر ندارد و همچنان که آب جاری با ملاقات نجس منفعل نمی شود و مطهر غیر است آب حمّام نیز منفعل نشده و مطهر غیر خواهد بود مشروط به این که متّصل به مادّه باشد در مقابل برخی همچون أستاد خویی ره قائل شده اند که تنزیل مذکور در این روایت تنها ناظر به بعض جهات است یعنی ناظر است به این مطلب که عالی بودن سطح آب مخزن حمّام از آب حوضچه های حمّام در حکم به اعتصام آن ضرری نمی رساند با این بیان منشأ سؤال از آب حمّام جهت قلت یا کثرت مخزن حمّام نبوده تا این که بتوان به إطلاق آن تمسّک نمود.

اقوال در مسأله:

قول اول: آب حوضچه های حمّام اگر متّصل به مخزن باشند تنها در صورتی با ملاقات نجس منفعل نشده و مطهر غیر می باشند که مخزن آن به مقدار کر باشد.

قول دوّم: آب حوضچه های حمّام اگر متّصل به مخزن باشند مطلقاً منفعل و متنجّس نمی شوند خواه مخزن آن به مقدار کر باشد یا کمتر از کر، خواه آب مخزن نسبت به آب حوضچه ها در سطح عالی باشد یا هم سطح آن در تمام این صور آب حمّام مثل آب جاری دارای خصویتی است که منشأ برای عدم إنفعال است اگر چه کمتر از مقدار کر باشد این قول به مرحوم محقّق ره نسبت

داده شده است.

صاحب حدائق ره در پاورقی حدائق نسبت این قول را به مرحوم محقّق ره نفی نموده است در هر صورت مستند این قول تشبیه ماء الحمّام به ماء الجاری در صحیحه داوود بن سرحان است که فرمود «هُوَ بِمَنْزِلَةِ الْمَاءِ الْجَارِي» و چنانچه در جلسه قبل گفتیم این روایت و روایات دیگر اگر ناظر به قضیه خارجیه باشند نمی توان به إطلاق آن تمسّک نمود چنان که اگر مولی به صورت قضیه شخصیه بگوید «اکرم هولاء العلماء» از این کلام نمی توان إستفاده وجوب اکرام همه علما را نمود و اما این که مرحوم محقّق ره قائل به این قول شده ظاهراً به نظر ایشان روایات حمّام ناظر به قضیه حقیقیه بوده و از إطلاق در مقام إتّصاف کشف از إطلاق در مقام ثبوت نموده است اگر چه صاحب حدائق ره و دیگران در مقام جواب گفته اند این روایات در مقام بیان قضیه شخصیه و تنها ناظر به حمّام های عصر أئمّه بوده که دارای مخازن بزرگ و برابر با چندین کر بوده است.

قول سوّم: تفصیل در مسأله است به این صورت که آب مخزن با مجموع آب حوضچه های متّصل به آن، اگر به مقدار کر باشند چنین آبی معتصم خواهد بود و اما اگر مجموع آب به قدر کر نباشد معتصم نبوده و به مجرّد ملاقات با نجس منفعل خواهد شد.

قول چهارم: تفصیل بین رفع و دفع است به این صورت که مجموع آب مخزن و آب حوضچه های حمّام چنانچه به مقدار کر باشد تنها رافع نجاست است نه دافع نجاست، یعنی اگر مجموع مخزن به ضمیمه آب حوضچه های متّصل به آن به مقدار کر باشد در صورت طهارت آب حوضچه ها اگر نجاستی با آن ملاقات کند متنجّس نشده و ازخود رفع نجاست می کند ولی اگر آب حوضچه ها قبل از إتّصال به مخزن متنجّس باشند در صورتی که متّصل به خزینه شوند و مجموع آب خزینه و خوضچه ها به مقدار کر برسد در این صورت دفع نجاست از خود نمی کند مگر این که آب خزینه بدون احتساب آب حوضچه ها به مقدار کر باشد در نتیجه در فرضی که آب خزینه کمتر از کر باشد و با احتساب آب حوضچه ها به مقدار کر برسد در این صورت اگر آب حوضچه ها قبلاً طاهر بوده و هنگام إتّصال به مخزن با نجس ملاقات کند متنجّس نمی شود ولی اگر آب حوضچه ها قبل از إتّصال به خزینه متنجّس باشد با إتّصال به مخزن که کمتر از کر است طاهر نمی شود.

یک قول دیگر نیز در مسأله مطرح است: اگر مخزن در بالا و حوضچه ها در قسمت پایین واقع شده باشد در این صورت در تطهیر حوضچه ها کریّت مخزن شرط است ولی اگر هم سطح باشند اگر مجموع آب مخزن و حوضچه ها به مقدار کر باشد کافی در حکم به عدم إنفعال است.

تحقیق در مسأله:

مرحوم أستاد خویی ره و بسیاری از بزرگان قائل شده اند که آب حمّام دارای ویژه گی و خصوصیّت خاصِّ ممتاز از دیگر آب ها نیست و بسیار بعید است که ماء الحمّام بما هو ماء الحمّام خصوصیّت خاصی داشته باشد بلکه همان دستورات کلی آب را داراست یعنی ملاک در عاصمیت مقدار آب داخل در مخزن حمّام است که اگر به مقدار کر باشد آب حوضچه ها با إتّصال به آن منفعل نمی شوند ولی اگر کمتر از مقدار کر باشد آب حوضچه ها با ملاقات نجس منفعل می شود به عکس آب باران و آب جاری که دارای خصوصیّت خاصی است که با ملاقات نجس منفعل نمی شود اگر چه کمتر از مقدار کر باشد.

و اما این که راوی از حکم آب حمّام سؤال کرده «مَا تَقُولُ فِي مَاءِ الْحَمَّامِ؟» و إمام در جواب فرمودند «هُوَ بِمَنْزِلَةِ الْمَاءِ الْجَارِي» با توجه به این که معمولاً مخازن حمّام در قسمت بالای حمّام واقع شده به طوری که آب از بالا به حوضچه ها متّصل می شود منشأ سؤال راوی این بوده که آب حوضچه ها که هم سطح با آب مخزن نیستند و عرفاً به آن آب واحد إطلاق نمی شود اگر متّصل به این مخزن شوند آیا چنین اتصالی منشأ برای حکم به عاصمیت آب حمّام می شود یا خیر؟ با این بیان جواب إمام نیز ناظر به این است که عالی بودن سطح آب مخزن از آب حوضچه ها در حکم به اعتصام آن ضرری نمی رساند و چنین اتصالی منشأ برای عاصمیت بوده و در حکم، مثل آب جاری متّصل به مادّه است با این بیان منشأ سؤال از آب حمّام جهت قلت یا کثرت مخزن حمّام نبوده تا بتوان به إطلاق آن تمسّک نمود بلکه منشأ سؤال إختلاف در سطح آب مخزن با آب حوضچه ها بوده است.

قبل از بررسی اقوال چند مطلب به عنوان أصل موضوعی بیان می شود:

أصل اول: بعید است که آب حمّام دارای خصوصیّت ممتاز از دیگر آب ها داشته باشد تا این که با ملاقات نجس ولو این که کمتر از مقدار کر باشد منفعل نشود بلکه آن چه در روایات منشأ برای حکم به عدم إنفعال شده، إتّصال آب حوضچه ها به منبعی بوده که به اندازه کر و بلکه بیشتر از مقدار کر بوده است.

أصل دوّم: اگر مجموع آب مخزن و حوضچه ها به مقدار کر برسد چنانچه در یک سطح باشند در این صورت بلا شک آب حمّام عاصم بوده و با ملاقات نجس منفعل نمی شود و اما اگر یکی از آن دو بالا و دیگری پایین باشد یعنی در سطح إختلاف داشته باشند به طوری که نزد عرف دو آب شمرده شود در اینجا اگر چه عرفاً حکم آب واحد را ندارد و اگر آب حوضچه ها با نجس ملاقات کند و کمتر از کر باشد علی القاعده منفعل می شود ولی با توجه به این که منشأ سؤال راوی إختلاف در سطح بوده و جواب إمام نیز ناظر به این مورد بوده، طبق این روایت تعبّداً محکوم به طهارت است.

أصل سوّم: مادّه در آب جاری اگر به صورت فوران باشد به طوری که بر روی زمین جاری شود در این صورت طاهر و مطهر غیر است و همچنین اگر مادّه در آن به صورت رشح باشد یعنی از زمین آب نجوشد بلکه به صورت رشح از رطوبات زمین در آب منبع جاری وارد شود به طوری که اگر از آن آب بردارند مجدد آب رشحات جایگزین می شود در این صورت نیز حکم آب جاری را خواهد داشت در نتیجه در آب جاری این أمر مفروض است که وجود مادّه سبب مطهرت غیر و عاصمیت آن می شود خواه مادّه در آن به صورت جریان باشد خواه به صورت رشح.

با توجه به اصول مذکور شکی نیست که سؤال روات ناظر به آب حوضچه های حمّام بوده که معمولاً یهود و نصاری در آن خود را تطهیر می کردند طبعا اگر آب خزینه، هم سطح با آب حوضچه ها و متّصل به آن باشد و حالت تدافع هم نداشته باشد در این صورت عرفاً یک آب محسوب شده و اگر مجموع آن به مقدار کر باشد منفعل نمی شود و اما اگر آب مخزن در قسمت بالا و با حالت تدافع وارد آب حوضچه ها شود در این صورت آب مخزن با آب حوضچه ها عرفاً یکی محسوب نمی شود تا اگر مجموع به مقدار کر باشد منفعل نشود و همین أمر منشأ سؤال راوی شده است «مَا تَقُولُ فِي مَاءِ الْحَمَّامِ» و إمام در جواب فرمودند:

«هُوَ بِمَنْزِلَةِ الْمَاءِ الْجَارِي» از این جمله برداشت می شود که آب حمّام در این صورت نیز با ملاقات نجس منفعل نمی شود یعنی به نظر مرحوم أستاد منشأ سؤال راویان از آب حوضچه های حمّام این بوده که چون مخازن حمّام معمولاً هم سطح با حوضچه ها عادتاً نیست و آب حوضچه ها معمولاً کمتر از کر است و بخاطر عدم تساوی سطح مخزن با سطح حوضچه ها دو آب محسوب می شود لذا این إختلاف منشأ سؤال و موجب توهم نجاست آب حوضچه ها با ملاقات نجاست شده است و إمام در مقام رد توهم تعدّد دو آب مخزن و حوضچه، فرمودند «هو بمنزلة الجاری» و این که إمام آب حمّام را تشبیه به آب جاری نموده از این جهت بوده که به نظر إمام این إختلاف در سطح مانع عدم إنفعال نمی شود.

إن قلت: منشأ سؤال راوی هر چه باشد ولو إختلاف سطح، ولی کلام إمام در این جهت إطلاق دارد و مطلقا حکم به عدم إنفعال نموده است خواه آب مخزن به مقدار کر باشد یا کمتر از مقدار کر.

قلت: أستاد خویی ره در جواب می فرماید: این کلام در صورتی صحیح است که جواب إمام به صورت قضیه حقیقیه باشد لکن جواب إمام ناظر به قضیه خارجیه است چرا که حمّام های دوران أئمّه متفاوت با حمّام های عصر حاضر است از این جهت تمسّک به إطلاق صحیح نیست و نمی توان گفت به مقتضای إطلاق حتی اگر آب مخزن کمتر از کر باشد با ملاقات نجس منفعل نمی شود با این بیان اگر آب مخزن به مقدار کر باشد مطهر آب حوضچه ها خواهد بود ولی اگر کمتر از کر باشد با ملاقات نجس متنجّس می شود حتی اگر مجموع آب حوضچه ها و مخزن به مقدار کر باشد یعنی بعد از تنجس آب حوضچه ها اگر متّصل به مخزن شود و به ضمیمه آن به حد کریّت برسد در این صورت هم آب منفعل می شود.

بیان أستاد أشرفی : از نظر ما این که إطلاق در روایات نیست کاملاً مطلب صحیحی است فلذا نمی توان به إطلاق تمسّک نمود و گفت شرطیت کر در آب حمّام منتفی است ولی توجیه أستاد خویی ره در این که منشأ سؤال راویان إختلاف در سطح آب حوضچه ها بوده برای ما روشن نیست و الله عالم.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo