< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد اشرفی

98/01/25

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: کتابُ الطَّهارة، أحکام ماء المطر، كيفية التطهير بماء المطر

هل یعتبر فی التطهیر بماء المطر تعدّد الغَسل و العَصر و التعفیر فیما یشترط فیه هذه الامور کما یعتبر فی الماء القلیل أم لا؟ ‌المسألة الاولی: الثوب أو الفراش النجس إذا تقاطر عليه المطر و نفذ في جميعه طهُر ‌و لا يحتاج إلى العَصر أو التعدّد و إذا وصل إلى بعضه دون بعض طهُر ما وصل إليه هذا إذا لم يكن فيه عينُ النِّجاسة و إلا فلا يطهر إلا إذا تقاطر عليه بعد زوال عينها.[1]

ترجمه: هر گاه آب باران به لباس يا فرش متنجّس ببارد و به همه جاى آن برسد، به مجرّد نفوذ در آن طاهر مى‌شود و نیازی به عَصر یعنی فشردن يا تعدّد غَسل ندارد و اگر به بعض آن برسد، همان بعض كه باران به آن رسيده طاهر مى‌شود اين حكم در صورتی است كه عين نجاست در آن جامه يا فرش نباشد و الّا طاهر نمى‌شود.

بحث ما در شرائط تطهیر در آب باران بود سؤال این است که آیا شرائطی که در تطهیر برخی از أشیاء معتبر است از جمله تعدّد غسل در تطهیر متنجّس به بول، و عَصر یعنی فشردن در تطهیر لباس و فرش، و تعفیر در ولوغ کلب، آیا این شرائط در تطهیر بوسیله آب باران نیز معتبر است یا خیر؟ سؤال دیگر این که آب باران اگر به آب مضاف متنجّس ببارد آیا به مجرّد وصول باران به آن، طاهر می شود یا خیر؟ آیا بارش باران بر آب قلیلِ متنجّس موجب طهارت آن می شود یا خیر؟ این مسائل شدیداً محلّ إبتلاست و باید از نظر أدلّه شرعی و مفاد أدلّه بررسی شود.

مقدّمه: قبل از بررسی ادله، چند أمر به عنوان أصل موضوعی مسلّم مقدمتاً بیان می شود:

أصل اول: خاصیّت آب عاصم آن است که اگر آب متنجّس در آن مستهلک شود طاهر می شود بلکه اگر عین نجس مثل بول نیز مستهلک در آن شود مجموع آب طاهر می شود و صحیحه هشام بن سالم که فرمود:«لَا بَأْسَ بِهِ مَا أَصَابَهُ مِنَ الْمَاءِ أَكْثَرُ مِنْهُ»[2] اشاره به همین مطلب دارد که إستهلاک بول در آب باران موجب طهارت آن می شود بنابراین آب باران خصوصیّتی ندارد بلکه از مجموع روایات إستفاده می شود که هر آب عاصمی با إستهلاک متنجّس بلکه إستهلاک عین نجس در آن، منفعل نشده و به طهارت خود باقی است.

أصل دوّم: از أدلّه إستفاده می شود که آب باران نسبت به آب قلیل و آب کر ویژگی خاصی دارد که صِرف بارش باران بر متنجّس موجب طهارت آن می شود چنان که در روایات حکم به طهارت سطح بام متنجسی شده که باران بر آن باریده شده است در صورتی که در تطهیر بوسیله آب قلیل لازم است اولاً آب تمام سطح بام را فرا بگیرد ثانیاً اگر بام متنجّس شود به چیزی که در تطهیر آن تعدّد لازم است مثل تنجس به بول ، باید دو یا سه بار شسته شود و در تطهیر پشت بام بوسیله آب کر ممکن است لازم باشد که آب کر در سطح بام جریان پیدا کند ولی در تطهیر با آب باران مجرّد بارش کافی در طهارت آن است و نیازی به جریان و تعدّد غسل ندارد.

لزوم تعفیر «خاک مالی» در تطهیر به آب باران: با توجه به این دو اصول موضوعی مسلّمِ، آب باران دخلی در تحقّق شرط تعفیر ندارد زیرا در تطهیر ظرف متنجّس به ولوغ کلب، در روایات تعفیر شرط شده است یعنی اول باید ظرف خاک مال شده سپس شسته شود از این جهت فرقی بین آب کر و آب قلیل و آب باران در لزوم رعایت این شرط نیست و در هر سه صورت تعفیر لازم و مفروغ عنه است.

و اما چیزهایی که در تطهیر آن، تعدّد غسل معتبر است مثل ظرفی که متنجّس به بول شده و یا در تطهیر آن تعفیر «خاک مالی» شرط شده مثل ظرفی که ملوّث و آغشته به ولوغ کلب شده، و یا در تطهیر آن عَصر و فشردن معتبر است مثل تطهیر لباس یا فرش، سؤال این است که آیا تعدّد غسل یا تعفیر و یا عَصر در تطهیر بوسیله آب باران نیز معتبر است یا این که مجرّد بارش آب باران بر آن موجب طهارت آن می شود؟

إعتبار عَصر و فشردن: و اما إعتبار عَصر یعنی خروج غساله از لباس یا فرش، این شرط مربوط به آب قلیل است حال یا از این جهت که در مفهوم غَسل، فشردن متنجّس دخیل است یا از جهت بقاء نجاست در لباس یا فرش در صورت عدم فشردن آن، در نتیجه این شرط شامل ماء مطر نمی شود چرا که آب باران به منزله آب جاری است و همچنان که لباس یا فرش متنجّس با شستن یکبار در آب جاری طاهر شده و نیازی به تعدّد غسل ندارد آب باران نیز چنین است و از طرفی علّت لزوم عَصر، بقای نجاست غساله اول در لباس یا فرش است که این أمر در آب باران و آب جاری به جهت عاصمیت آن دو، محقّق نیست.

علاوه بر این که در صحیحه هاشم بن سالم آمده است: «لان الماء اکثر» این کلام کنایه از آن است که نجس در آب باران مستهلک شده است فلذا با توجه به این که آب باران عاصمیت دارد و در صورت کثرت، متنجّس در آن مستهلک می شود دیگر نیازی به عَصر ندارد آری اگر نجاست غالب بر آب باران شود به طوری که آب باران در نجس مستهلک شود یا آب باران متغیّر

به یکی از وصاف ثلاثه نجس شود در این دو صورت آب باران متنجّس خواهد شد و خاصیت تطهیر را ندارد.

إعتبار تعدّد غسل : و اما عدم إعتبار تعدّد غسل به جهت عاصمیت آب باران است به خلاف آب قلیل که به مجرّد ملاقات با متنجّس به بول در دفعه اول از شستن، تطهیر نشده و به نجاست خود باقی می ماند.

المسألة الثانیة: الإناء المتروس بماء نجس كالحُبّ و الشّربة و نحوهما إذا تقاطر عليه طهر ماؤه و إناؤه بالمقدار الّذي فيه ماء، و كذا ظهره و أطرافه إن وصل إليه المطر حال التقاطر،و لا يعتبر فيه الإمتزاج بل و لا وصوله إلى تمام سطحه الظاهر و إن كان الأحوط ذلك.[3]

ترجمه: ظرفى كه آب متنجّس در آن است، مثل حب و کوزه آب و كاسه و أمثال آن، هر گاه باران بر آن ببارد آب متنجّس طاهر مى‌شود و همچنین ظرف متنجّس به جهت تبعیت طاهر می شود البته به مقدارى كه آب در آن است و اما باقى جاهاى ظرف كه نجس است مثل پشت و اطراف ظرف كه آب به آن نرسيده، به نجاست خود باقی است مگر این که باران به آن قسمت هم ببارد و در تطهير آب متنجّس إمتزاج آن با آب باران و إتّصال آب باران به تمام سطوح آن معتبر نيست اگر چه

احوط إعتبار إمتزاج و وصول به تمام سطوح آن است.

این مسأله یکی از فروع مسأله آب باران است که آیا مجرّد بارش باران به آب مضاف متنجّس یا آب مطلق متنجس، موجب طهارت آن دو می شود یا خیر؟ متسالم علیه بین اصحاب آن است که مجرّد بارش باران به آب مضاف متنجّس موجب تطهیر آن نمی شود مگر این که مضاف متنجّس مستهلک در آب باران شود از این جهت اگر روغن یا آب میوه مضاف، متنجّس شود به صرف بارش باران بر آن طاهر نمی شود و در این أمر اختلافی نیست اگر چه برخی گفته اند از کلام مرحوم علّامه حلی ره إستفاده می شود که مجرّد بارش باران بر مضاف متنجّس موجب طهارت آن می شود ولو این که مستهلک در آب باران نشود.

و اما آب مطلق متنجّس آیا به مجرّد بارش باران بر آن طاهر می شود یا خیر؟ مرحوم صاحب عروه ره حکم به طهارت نموده است أخذاً بِإطلاق المرسلة «كُلُّ شَيْ‌ءٍ يَرَاهُ مَاءُ الْمَطَرِ فَقَدْ طَهُرَ»[4] طبق إطلاق مرسله آب قلیل متنجّس به مجرّد بارش باران بر آن طاهر می شود.

إن قلت: بر فرض إعتبار مرسله آب باران تنها به سطح بالای آب متنجّس ملاقات کرده و نفوذ در تمام آب نمی کند تا بگوییم چون آب باران به تمام آب ملاقات کرده محکوم به طهارت است علاوه بر این آب متنجّس در آب باران مستهلک نشده تا حکم به طهارت آن شود.

قلت: مرحوم أستاد خویی ره در جواب از این شبهه می فرماید از روایات متعدّد إستفاده می شود که ملاقات اولیه آب باران با آب متنجّس قلیل موجب طهارت آن می شود اگر چه مرسله کاهلی را هم از نظر سند معتبر ندانیم از جمله روایات:

1. صحیحه اسماعیل بن بزیع: مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنِ الرِّضَا قَالَ: مَاءُ الْبِئْرِ وَاسِعٌ لَا يُفْسِدُهُ شَيْ‌ءٌ إِلَّا أَنْ يَتَغَيَّرَ رِيحُهُ أَوْ طَعْمُهُ فَيُنْزَحُ حَتَّى يَذْهَبَ الرِّيحُ وَ يَطِيبَ طَعْمُهُ لِأَنَّ لَهُ مَادَّةً.[5]

مفاد روایت: در این روایت إمام فرمودند اگر آب چاه با نجس ملاقات کند متنجّس نمی شود سپس تعلیل نمودند به این که «لان له الماده» طبق قواعد علم اصول علّت معمّم و مخصّص است از این تعلیل إستفاده می شود که هر چه دارای مادّه است عاصمیت داشته و مطهر غیر خواهد بود حال چون آب باران بلا إشکال دارای مادّه است چرا که متّصل به آب نازل از آسمان است و پیوسته از آن مدد می گیرد از این جهت آب متنجّس با بارش باران بر آن محکوم به طهارت است.

2. صحیحه هشام بن حکم «فِي مِيزَابَيْنِ سَالا أَحَدُهُمَا بَوْلٌ وَ الْآخَرُ مَاءُ الْمَطَرِ فَاخْتَلَطَا فَأَصَابَ ثَوْبَ رَجُلٍ لَمْ يَضُرَّهُ ذَلِكَ».[6] مفاد روایت: إمام در مورد دو ناودانی که از یکی از آن دو بول و از دیگری آب باران جاری شده و بعد از إمتزاج، به لباس فرد إصابت کرده، فرمودند آن لباس محکوم به طهارت است و بهتر از این در دلالت بر مقصود ما صحیحه هشام بن سالم است قدر متقین از حکم به تطهیر در این صحیحه موردی است که آب باران غالب بر بول باشد به طوری که بول در آن مستهلک شود و مورد غالب سؤال هم همین مورد بوده و از این جهت حکم به طهارت آن شده است و اما اگر بول غالب باشد قطعاً حکم به طهارت آب نمی شود و حکم إمام به طهارت در این مورد بعد از مرحله دوّم است.

توضیح ذلک: مرحله اول آن است که آب باران با بول مخلوط شده ولی هنوز بر آن بول صادق است و اما مرحله دوّم آن است که بول با آب مساوی بوده و کاملا ممزوج در آن شده به طوری که بر آن بول صادق نیست چنان که آب مطلق هم بر آن صادق نیست یعنی موجب تغییر أوصاف ثلاثه آب باران شده است و اما مرحله سوّم آن است که بول در آب باران مستهلک شده است در این مرحله سوّم حکم به طهارت آب ممزوج با بول شده است آنجا که إمام فرمودند «لأن الماء اکثر» فلذا در ما نحن فیه اگر مضاف متنجس، ممزوج و مستهلک در آب باران شود مشروط به این که متغیّر به أوصاف ثلاثه نجس هم نشود در این صورت طبق این روایت محکوم به طهارت است ولی آب متنجّس قلیل به مجرّد رسیدن باران بر آن طاهر می شود و لازم نیست که آب متنجّس در آب باران مستهلک شود همچنان که آب متنجّس به مجرّد وصول به آب کر طاهر می شود و نیازی به إستهلاک ندارد.

المسألة الثالثه: الأرض النجسة تطهر بوصول المطر إليها‌بشرط أن يكون من السماء و لو بإعانة الريح و أما لو وصل إليها بعد الوقوع على محلّ آخر كما إذا ترشح بعد الوقوع على مكان فوصل مكانا آخر لا يطهر نعم لو جرى على وجه الأرض فوصل إلى مكان مسقف بالجريان إليه طهر.[7]

ترجمه: زمين متنجّس به باريدن باران بر آن، طاهر مى‌شود به شرط آن كه باران مستقیم بر آن ببارد اگر چه به اعانت باد باشد و اگر آب باران إبتدا به مكانى ببارد و بعد ترشح به مكان متنجّس برسد آن را پاك نمى‌كند. بلى! هر گاه بر روى زمين جارى شود و به مكان مسقف متنجّس برسد پاك مى‌شود.

توضیح ذلک: تاره آب باران مستقیم بر متنجّس می بارد در این صورت قطعاً موجب طهارت آن می شود و اخری آب باران به جهت وزش باد بصورت منحنی بر متنجّس می بارد در این صورت نیز موجب طهارت می شود «و یصدق علیه الماء المطر الذی نزل من السماء» ثالثة آب باران غیر مستقیم بر متنجّس می بارد در این صورت چنانچه باران در حال بارش باشد و متّصل به متنجّس شود موجب طهارت آن می شود زیرا صادق است بگوییم آب باران بر متنجّس باریده است و اما اگر باران قطع شود و آب های جمع شده با آب متنجّس ملاقات کند در این صورت طاهر نمی شود و للکلام تتمه و الحمدلله.

 


[1] العروة الوثقى «المحشى»، ج‌1، ص: 87.
[3] العروة الوثقى «المحشى»، ج‌1، ص: 88.
[7] العروة الوثقى «المحشى»، ج‌1، ص: 88.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo