< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد اشرفی

98/01/19

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: کتابُ الطَّهارة، أحکام ماء المطر، شرائط التطهیر بماء المطر.

قال السیّد ره فی العروه: فصل في بيان حكم ماء المطر: ماء المطر حال تقاطره من السماء كالجاري فلا ينجس ما لم يتغير و إن كان قليلا سواء جرى من الميزاب أو على وجه الأرض أم لا بل و إن كان قطرات بشرطِ صدق المطر عليه و إذا اجتمع في مكان و غسل فيه النجس طهر و إن كان قليلا لكن ما دام يتقاطر عليه من السماء.[1]

سخن در آب باران است صاحب عروه ره أحکام ماء المطر را در بحث میاه مفصلاً بحث نموده است ایشان إبتدا آب را تقسیم کرده به آب مطلق و آب مضاف بعد به مناسبت فصولی را ذکر نموده و در هر فصل أحکام هر یک از أقسام آب ها را «آب جاری، آب چاه، آب باران، آب کر، آب قلیل» به صورت مجزی بیان نموده است به نظر ما این منهج صاحب عروه ره در ترتیب مباحث صحیح است چرا که وقتی بنا است در أحکام آب ها بحث شود آب باران خود یکی از مصادیق آب بوده و شایسته است أحکام آن و فرق آن با دیگر آب ها به صورت مجزی بیان شود.

مرحوم آیة اللّه سیّد ابو الحسن اصفحانی ره،به حسب آنچه مرحوم والد ما ره در تقریرات درس استاد آورده است، این ترتیب صاحب عروه ره را پسندیده است در این جهت که أحکام آب باران باید در همین فصل که أقسام آب ذکر شده بیان شود چنان که صاحب حدائق ره أحکام ماء المطر را به تفصیل در جلد اول و در بحث میاه بحث نموده است.[2] در مقابل مرحوم صاحب جواهر ره أحکام ماء المطر را به تفصیل در اواخر بحث نجاسات «فی حکم ماء المطر»[3] ذکر نموده و هکذا صاحب مدارک ره و صاحب مسالک ره نیز چنین عمل نموده اند.

و اما فرق آب باران با آب راکدِ قلیل «محقون» آن است که آب باران مطهر للغیر بوده و با ملاقات نجس منفعل نمی شود مگر با تغییر به یکی از أوصاف ثلاثه نجس، بر خلاف آب راکد قلیل که با ملاقات نجس منفعل می شود و اما فرق آب باران با آب جاری آن است که شیء نجس به مجرّد ملاقات با آب جاری طاهر می شود و در تطهیر نجس با آن تعدّد غَسل و تعفیر در مواردی که در تطهیر آن تعدّد وتعفیر شرط نیست بر خلاف آب باران که در تطهیر بوسیله آن بعض خصوصیّات بالا مانند تعدّد غَسل لازم است از این جهت گفته شده که آب باران ما فوق آب قلیل و مادون آب جاری است.

صاحب جواهر ره در إبتدا آب باران را از مطهراتی شمرده که مطهر غیر بوده و با ملاقات نجس منفعل نمی شود سپس برای آن قیود و خصوصیّاتی را ذکر نموده است مثل این که فرموده ترتّب این آثار مشروط است به این که ماء المطر با تراکم و شدت نأزل شود به طوری که آب باران بر آن صادق باشد «نه بارش به صورت قطره قطره» اگر چه از نظر عرف و لغت ماء المطر به مطلق آبی إطلاق می شود که از آسمان ببارد ولو این که به صورت قطره قطره ریز و بافاصله ببارد لکن چنین آبی أحکام آب باران را ندارد یعنی مطهّر غیر نبوده و با ملاقات نجس منفعل می شود.

صاحب جواهر ره به معنای لغوی و عرفی آب باران توجهی نکرده و از اول در آب بارانی بحث نموده که حکم عدم إنفعال و مطهریت للغیر بر آن مترتّب می شود سپس در این که آب باران «که برای آن در روایات أحکامی ذکر شده است» به چه آبی إطلاق می شود شش یا هفت قول را ذکر نموده است:

1. المشهور: و هو عدم اشتراط ما يزيد على ما يسمّى به مطراً أو غيثاً 2. و الاكتفاء بالقطرة و القطرتين 3. و إعتبار الكثرة و الجريان و لو قوّة أو بدون ذلك «بدون إرجاع الأقوال في إعتبار الجريان بعضها إلى بعض» تكون الأقوال ستّة أو سبعة كما هو واضح بعد التأمّل الثلاثة السابقة 4. و القول بإعتبار الجريان فعلًا من الميزاب خاصّة 5. أو منه و نحوه 6. أو مسمّى الجريان و إن لم يكن من ميزاب و نحوه.[4]

بررسی اقوال مطرح در مسأله:

از جمله اقوال کلام منسوب به شیخ طوسی ره است ایشان در ترتّب أحکام آب باران جریان آن از میزاب را «ناودان» شرط دانسته و می فرماید: «الْوَجْهُ فِي هَذَيْنِ الْخَبَرَيْنِ هُوَ أَنَّ مَاءَ الْمَطَرِ إِذَا جَرَى مِنَ الْمِيزَابِ فَحُكْمُهُ حُكْمُ الْمَاءِ الْجَارِي لَا يُنَجِّسُهُ شَيْ‌ءٌ إِلَّا مَا غَيَّرَ لَوْنَهُ أَوْ طَعْمَهُ أَوْ رَائِحَتَهُ يَدُلُّ عَلَى ذَلِكَ»‌.[5] این بیان معرکه آراء شده و در بین فقها بحث شده که مراد مرحوم شیخ ره از این قید چیست برخی در مقام جواب گفته اند ذکر این قید در کلام شیخ ره به عنوان مثال بوده است ر هر صورت صاحب حدائق ره طبق روالی که دارد إبتدا روایات را یک به یک ذکر و از نظر فقه الحدیث بررسی نموده سپس به نقد و بررسی از اقوال پرداخته است.

خاطره: سابقاً که در نجف بودیم باق ملی وجود داشت که البته بعداً توسّط برخی از اعراب ضد محیط زیست خراب گردید در این

باغ گاهی مرحوم آیة الله شیخ هاشم لاریجانی پدر لاریحانی رئیس مجلس و رئیس سابق قوه قضائیه، در آنجا مشغول مطالعه می شدند ما هم گاهی در مسیر از آنجا عبور می کردیم روزی اتفاقاً با این بزرگوار برخورد کردیم ایشان در کیفیّت فراگیری و إستفاده از درس خارج در آنجا دو توصیه به من نمودند:

توصیه اول: شرکت در درس خارج نباید به عنوان إشکال تراشی بر أستاد باشد یعنی نباید به عنوان مستشکل در درس أستاد حاضر شویم بلکه باید به قصد فهم مطلب باشد یعنی در مرحله اول تمام همّ و تلاش این باشد که کلام أستاد کاملا فهمیده شود «سپس در صدد سؤال یا إشکال باشیم» زیرا طبع قضیه آن است که اگر کسی صِرفاً به قصد إشکال تراشی در درس حاضر شود توجهی به بیان و توضیح أستاد نداشته بلکه تمام توجهش به إشکال کردن است از این جهت بیان و توضیح أستاد را به طور کامل نمی فهمد.

توصیه دوّم: در هر موضوعی قبل بررسی ازا قوال و کلمات فقها، إبتدا روایات باب بررسی شود زیرا طبع قضیه آن است که وقتی با ذهن خالی از آراء شخصیت های مختلف، به روایات نظر شود از روایات یک برداشتی می شود ولی اگر إبتدا به اقوال و نظرات بزرگان نظر شده سپس به روایات مراجعه شود یک برداشت دیگری از روایات می شود چرا که نظرات بزرگان در برداشت از روایت موثر واقع می شود و فرق می کند با کسی که خالی الذهن به روایات مراجعه می شود از همین جهت دأب و روش مرحوم صاحب حدائق ره این بوده که در هر مسأله إبتدا روایات را ذکر و بررسی کرده سپس به بررسی از اقوال بپردازد ما هم طبق همین روش إبتدا مفاد روایات را در آب باران بررسی می کنیم:

در برخی از روایات به صورت قضیه شرطیه، جریان در آب باران معتبر شمرده شده است «إِذَا جَرَى فَلَا بَأْسَ» و به مقتضای مفهوم، آبی که دارای جریان نباشد حکم آب باران را نخواهد داشت چنان که در برخی دیگر از روایات به صورت قضیه شرطیه مقید به جریان از میزاب شده است حال سؤال این است که آیا می توان از این روایات اشتراط مطلق جریان یا جریان از میزاب را إستفاده نمود یا خیر؟ و اما روایات:

1. صحیحه هشام بن حکم: عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ فِي مِيزَابَيْنِ سَالا أَحَدُهُمَا بَوْلٌ وَ الْآخَرُ مَاءُ الْمَطَرِ فَاخْتَلَطَا فَأَصَابَ ثَوْبَ رَجُلٍ لَمْ يَضُرَّهُ ذَلِكَ. [6]

إمام صادق در مورد دو ناودان متّصل به یک بام که از یکی آب باران و از دیگری بول جاری شده و سپس با هم مخلوط

شده است، فرمودند چنانچه این آب به لباس شخصی ملاقات کند موجب نجاست لباس نمی شود.

مفاد روایت: در این روایت قید «فِي مِيزَابَيْنِ سَالا» در کلام راوی ذکر شده است نه در کلام إمام تا بتوان از آن اشتراط جریان را در مطهریت آب باران للغیر إستفاده نمود.

2. مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْهَيْثَمِ بْنِ أَبِي مَسْرُوقٍ عَنِ الْحَكَمِ بْنِ مِسْكِينٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَرْوَانَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: لَوْ أَنَّ مِيزَابَيْنِ سَالا أَحَدُهُمَا مِيزَابُ بَوْلٍ وَ الْآخَرُ مِيزَابُ مَاءٍ فَاخْتَلَطَا ثُمَّ أَصَابَكَ مَا كَانَ بِهِ بَأْسٌ.[7]

مفاد روایت: در این روایت اگر چه قید جریان ذکر شده لکن به عنوان قید در مطهریت بیان نشده بلکه به عنوان فرض مسأله که إتّصال آب باران با بول باشد ذکر شده است طبعاً از این مطلب نمی توان اشتراط جریان را در مطهریت آب باران إستفاده نمود.

مرحوم أستاد خویی ره می فرماید آبی که معمولاً از ناودان جاری می شود با توجه به این که سقف خانه ها سابقاً کاه گلی بوده تنها در وقتی جاری می شده که إبتدا سقف کاملا نمناک شده و قدری در آن نفوذ کند ولی جریان بول ممکن است از این جهت بوده که نزدیک ناودان بول شده و بر ناودان جاری شده است و این طور نبوده که در تمام پشت بام افراد بول کنند تا این که از ناودان جاری شود با این بیان قاعدتا مقدار بول جاری از میزاب کمتر از جاری بوده به طوری که مستهلک در آن می شده است.

صحیحه علی بن جعفر: عَلِيُّ بْنُ جَعْفَرٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ مُوسَى عَنِ الْبَيْتِ يُبَالُ عَلَى ظَهْرِهِ وَ يُغْتَسَلُ فِيهِ مِنَ الْجَنَابَةِ ثُمَّ يُصِيبُهُ الْمَاءُ أَ يُؤْخَذُ مِنْ مَائِهِ فَيُتَوَضَّأَ لِلصَّلَاةِ فَقَالَ إِذَا جَرَى فَلَا بَأْسَ بِهِ قَالَ وَ سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ يَمُرُّ فِي مَاءِ الْمَطَرِ وَ قَدْ صُبَّ فِيهِ خَمْرٌ فَأَصَابَ ثَوْبَهُ هَلْ يُصَلِّي فِيهِ قَبْلَ أَنْ يَغْسِلَهُ فَقَالَ لَا يَغْسِلُ ثَوْبَهُ وَ لَا رِجْلَهُ وَ يُصَلِّي فِيهِ وَ لَا بَأْسَ بِهِ..[8]

علىّ بن جعفر از برادرش موسى بن جعفر سؤال کرد از بام خانه‌اى که در آن بول يا غسل جنابت شده «و طبعاً هنگام تطهیرِ بدن، بام ملوّث و آلوده به منی شده است» و آب باران بر آن بام باریده شده است آیا اگر این آب جاری شود مي توان از آن وضو گرفت؟ حضرت فرمودند اگر آب جاري شود، اشكالی ندارد و نيز از آن حضرت سؤال كرد از مکانی كه خمر در آنجا ريخته شده و سپس باران بر آن باریده است اگر لباس فرد به آن إصابت كند آيا مي توان با آن لباس نماز خواند یا خیر؟ حضرت فرمودند لازم نیست لباس و پای خود را تطهير كند و می توان بدون هیچ محذوری در آن لباس نماز خواند.

محلّ شاهد: در این روایت به صورت جمله شرطیه که دارای مفهوم است فرمودند: «إِذَا جَرَى فَلَا بَأْسَ» این قید در کلام إمام ذکر شده نه در کلام راوی تا در دلالت حدیث بر اشتراط جریان إشکال شود. وجه سؤال سائل در مورد بول در بام ها به چه جهت بوده است؟ به چه جهت سابق در پشت بام خانه ها بول می شده است؟

بیان أستاد أشرفی : سابقاً در برخی از خانه های بزرگ اتاق های متّصل به هم ساخته می شد که یک خانواده با افراد متعدّدی در هر یک از آن اتاق ها زندگی می کردند وسط خانه فضای رو بازی بود که در آن برای گفتگو إجتماع می کردند نقل شده که منزل رسول الله در مدینه چنین فضای بزرگی را داشت که مشرف به مسجد النبی بود و برخی از سوراخی به داخل خانه نگاه می کردند و حضرت نیز از این قضیه به شدت ناراحت بودند به نظر می رسد بول روی پشت بام یا از این جهت بوده که برخی از متدینین در پشت بام این خانه های بزرگ محلّی را مخصوص زنان درست می کردند تا برای قضای حاجت و حفظ از نظر دیگران از آن جا إستفاده کنند و شاید از این جهت بوده که برخی بی پروا در پشت بام ادرار می کردند و شواهد زیادی در این جهت وجود دارد داستان ابی حنیفه معروف است که در مسیر به موسی بن جعفر برخورد کرده و سؤال کرد «أَيْنَ يَضَعُ الْغَرِيبُ بِبَلَدِكُمْ» حضرت در جواب فرمودند: اجْتَنِبْ أَفْنِيَةَ الْمَسَاجِدِ وَ شُطُوطَ الْأَنْهَارِ وَ مَسَاقِطَ الثِّمَارِ وَ فَيْ‌ءَ النُّزَّالِ وَ لَا تَسْتَقْبِلِ الْقِبْلَةَ بِبَوْلٍ وَ لَا غَائِطٍ وَ ارْفَعْ ثَوْبَكَ وَ ضَعْ حَيْثُ شِئْتَ‌.[9]

خاطره: از أمثال این عبارت إستفاده می شود که دأب أعراب دوران جاهلیت چنین بوده که در مسیر خود به هر کجا رسیده ادرار کرده و توجه چندانی به تستّر از انظار مردم نداشتند شاهد عینی این قضیه آن است که در مسجد کوفه با جمعی از طلاب معتکف بودیم در این بین زنی از طرف قبر مطهر مسلم بن عقیل ره وارد مسجد شده و بی پروا در وسط مسجد پیراهن را بالا زده و ادرار کرد، در هر صورت منشأ سؤال راوی می تواند یکی از این امور باشد یا از جهت این بوده که سابق برخی نسبت به این که در مسیر راه یا پشت بام ادرار کنند پروایی نداشتند یا به جهت حفظ ناموس خود از انظار دیگران بوده است و برخی در پشت بام خانه خود برای تستر از انظار أجنبی محلّی را برای این أمر تعبیه می کردند و در زمان حاضر نیز برخی از خانه های روستایی چنین عمل می کنند.

صحیحه هشام بن سالم: مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ أَنَّهُ سَأَلَ أَبَا‌ عَبْدِ اللَّهِ عَنِ السَّطْحِ يُبَالُ عَلَيْهِ فَتُصِيبُهُ السَّمَاءُ فَيَكِفُ فَيُصِيبُ الثَّوْبَ فَقَالَ لَا بَأْسَ بِهِ مَا أَصَابَهُ مِنَ الْمَاءِ أَكْثَرُ مِنْهُ.[10]

هشام بن سالم از إمام صادق سؤال كرد در مورد سطح بامى كه متنجّس به بول بوده و آب باران بر آن باريده شده است سپس از زير سقف، آب قطره قطره چکیده و به لباس فرد إصابت کرده است، حكم این لباس چيست؟ حضرت فرمودند اشكالى ندارد«لباس محکوم به طهارت است» در صورتی که آب باران بر بول غلبه داشته باشد «به طوری که بول در آب مستهلک شود».

از عبارت «مَا أَصَابَهُ مِنَ الْمَاءِ أَكْثَرُ مِنْهُ» در این روایت إستفاده می شود که باید غلبه با آب مطر باشد و نجاست در آن مستهلک شود تا این که آب باران مطهر للغیر باشد در روایتی آمده است که امیر المومنین علی دستور حکومتی دادند که میزاب را باید داخل خانه قرار دهند نه بیرون از خانه تا مردم در رفت و آمد به مشکل برخورد نکنند و ظاهراً این روایت در زمانی بوده که این

حکم حکومتی اجرا نمی شده است.

عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنِ الْكَاهِلِيِّ عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ فِي حَدِيثٍ قَالَ: قُلْتُ يَسِيلُ عَلَيَّ مِنْ مَاءِ الْمَطَرِ أَرَى فِيهِ التَّغَيُّرَ وَ أَرَى فِيهِ آثَارَ الْقَذَرِ فَتَقْطُرُ الْقَطَرَاتُ عَلَيَّ وَ يَنْتَضِحُ عَلَيَّ مِنْهُ وَ الْبَيْتُ يُتَوَضَّأُ عَلَى سَطْحِهِ فَيَكِفُ عَلَى ثِيَابِنَا قَالَ مَا بِذَا بَأْسٌ لَا تَغْسِلْهُ كُلُّ شَيْ‌ءٍ يَرَاهُ مَاءُ الْمَطَرِ فَقَدْ طَهُرَ.[11]

به مقتضای إطلاق«کُلُّ شَيْ‌ءٍ يَرَاهُ مَاءُ الْمَطَرِ فَقَدْ طَهُرَ» هر آن چه آب باران به آن برسد طاهر می شود اگر این إطلاق مورد پذیرش واقع شود دایره اش بسیار وسیع بوده و شامل می شود حتی موردی را که نجاست غالب بوده و موجب تغییر آب باران به یکی از أوصاف ثلاثه نجس شود لکن چون روایت مذکور به جهت ارسال ضعیف السند است نمی توان به إطلاق آن تمسّک نمود و از طرفی طبق روایاتی که قبلاً گذشت هر آبی که متغیّر به یکی از أوصاف ثلاثه نجس شود متنجّس می شود.

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ بَشِيرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ الْوَلِيدِ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَنِ الْكَنِيفِ يَكُونُ خَارِجاً فَتَمْطُرُ السَّمَاءُ فَتَقْطُرُ عَلَيَّ الْقَطْرَةُ قَالَ لَيْسَ بِهِ بَأْسٌ.[12]

عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِي الْحَسَنِ فِي طِينِ الْمَطَرِ أَنَّهُ لَا بَأْسَ بِهِ أَنْ يُصِيبَ الثَّوْبَ ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ إِلَّا أَنْ يُعْلَمَ أَنَّهُ قَدْ نَجَّسَهُ شَيْ‌ءٌ بَعْدَ الْمَطَرِ فإن أصابه بعد ثلاثة فاغسله، و ان كان الطريق نظيفا فلا تغسله».[13]

موسى بن جعفر در مورد گل ناشى از باران فرمودند: تا سه روز پس از باريدن باكى نيست اگر به لباس فرد إصابت کند مگر

مطمئن باشيد كه آن گل را پس از بارش باران مجدد نجس شده باشد، و اگر پس از سه روز از قطع باران به لباس برسد بايد آن را تطهیر نمود و اگر جاده و راه پاكيزه باشد بعد از سه روز هم لازم نیست لباس تطهیر شود «توضیح بیشتر این حدیث خواهد آمد»

مرسله صدوق: عن مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ قَالَ: سُئِلَ يَعْنِي الصَّادِقَ عَنْ طِينِ الْمَطَرِ يُصِيبُ الثَّوْبَ فِيهِ الْبَوْلُ وَ الْعَذِرَةُ وَ الدَّمُ فَقَالَ طِينُ الْمَطَرِ لَا يُنَجِّسُ.[14]

از إمام صادق سؤال شد از زمینى كه متنجّس به بول و غائط و خون بوده است اگر باران به آن زمین ببارد و گل ‌شود و آن گل به لباس انسان برسد حكم آن چيست؟ حضرت فرمودند: گل باران لباس را متنجّس نمي كند.

رَوَاهُ الْحِمْيَرِيُّ فِي قُرْبِ الْإِسْنَادِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ جَدِّهِ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ مِثْلَهُ وَ زَادَ وَ سَأَلْتُهُ عَنِ الْكَنِيفِ يَكُونُ فَوْقَ الْبَيْتِ فَيُصِيبُهُ الْمَطَرُ فَيَكِفُ فَيُصِيبُ الثِّيَابَ أَيُصَلَّى فِيهَا قَبْلَ أَنْ تُغْسَلَ قَالَ إِذَا جَرَى مِنْ مَاءِ الْمَطَرِ فَلَا بَأْسَ.[15]

در این روایت نیز مطهریت آب باران مقید به قید جریان شده است «إِذَا جَرَى مِنْ مَاءِ الْمَطَرِ فَلَا بَأْسَ».

عَلِيُّ بْنُ جَعْفَرٍ فِي كِتَابِهِ عَنْ أَخِيهِ مُوسَى قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْمَطَرِ يَجْرِي فِي الْمَكَانِ فِيهِ الْعَذِرَةُ فَيُصِيبُ الثَّوْبَ أَ يُصَلِّي فِيهِ قَبْلَ

أَنْ يُغْسَلَ قَالَ إِذَا جَرَى بِهِ الْمَطَرُ فَلَا بَأْسَ.[16]

فِقْهُ الرِّضَا، قال إِذَا بَقِيَ مَاءُ الْمَطَرِ فِي الطُّرُقَاتِ ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ نَجِسَ وَ احْتِيجَ إِلَى غَسْلِ الثَّوْبِ مِنْهُ وَ مَاءُ الْمَطَرِ فِي الصَّحَارِي يَجُوزُ الصَّلَاةُ فِيهِ لا ينجس و روي طين المطر في الصحاري يجوز الصلاة فيه طول الشتاء».[17]

متن این روایت در کتاب مستدرک به لفظ دیگری ذکر شده است: فِقْهُ الرِّضَا، قال إِذَا بَقِيَ مَاءُ الْمَطَرِ فِي الطُّرُقَاتِ ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ نَجِسَ وَ احْتِيجَ إِلَى غَسْلِ الثَّوْبِ مِنْهُ وَ مَاءُ الْمَطَرِ فِي الصَّحَارِي يَجُوزُ الصَّلَاةُ فِيهِ طُولَ الشَّتْوِ.[18]

در برخی از روایات مذکور به صورت جمله شرطیه جریان آب شرط در تطهیر آب باران ذکر شده و در برخی دیگر جریان از میزاب ذکر شده است «لَوْ أَنَّ مِيزَابَيْنِ سَالا» سؤال این است که آیا أصل جریان آب باران معتبر در حکم به تطهیر للغیر و عدم إنفعال آب باران است یا این که جریان معتبر نیست؟ آیا جریان آب باران از میزاب خصوصیّت دارد یا این که کنایه از کثرت آب باران است زیرا وقتی بارش کم باشد جریان ندارد؟ آیا جریان باید فعلیت داشته باشد یا جریان بالقوه آب باران نیز کافی در ترتّب أحکام آن است؟ جریان بالقوه مثل این که باران زیادی بر سقف گلی ببارد و در آن نفوذ کرده ولی جاری نشود لکن این مقدار باران شأنیت این را دارد که اگر در زمین سفت و سخت ببارد بر زمین جاری شود.

 


[1] العروة الوثقى «المحشى»، ج‌1، ص: 86‌.
[3] جواهر الكلام، النجفي، الشيخ محمد حسن، ج6، ص312..مدارك الأحكام في شرح شرائع الإسلام، ج‌2، ص376‌

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo