< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد اشرفی

97/12/06

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع:حکم الماء المشكوك كرّيته.

المسألة السابعة: الماء المشكوك كريته مع عدم العلم بحالته السابقة في حكم القليل على الأحوط.‌و إن كان الأقوى عدم تنجّسه بالملاقاة نعم لا يجري عليه حكم الكر فلا يطهر ما يحتاج تطهيره إلى إلقاء الكر عليه و لا يحكم‌ بطهارة متنجّس غسل فيه و إن علم حالته السابقة يجري عليه حكم تلك الحالة.[1]

خلاصه مباحث گذشته: گفتیم مرحوم سیّد ره در آب مشکوک الکریة که حالت سابقه آن معلوم نیست و با نجس ملاقات کرده قائل به تفکیک شده است به این صورت که از یک طرف به مقتضای إستصحاب حکم به بقاء طهارت آب نموده و از طرف دیگر به مقتضای إستصحاب حکم به بقاء نجاست شیء متنجّسی نموده که با این آب ملاقات کرده است در مقابل برخی قائل به تنجّس آب مشکوک الکریة هنگام ملاقات با نجس شده اند مرحوم حکیم ره پنج دلیل برای این قول ذکر نموده سپس در تمام أدلّه پنج گانه مناقشه نموده است چهارمین دلیلی که بر این قول إقامه شده إستصحاب است که اجمال آن در جلسه قبل گذشت و اما تفصیل آن:

دلیل چهارم: إستصحاب عدم کریت:

إستصحاب در ما نحن فیه به دو تقریب بیان شده است:

تقریب أوّل إستصحاب عدم نعتی: موضوع إنفعال آب مرکّب از دو چیز است آب و عدم اتصافه بالکریه حال آب که در خارج بالوجدان موجود است و کریّت آن مشکوک در این صورت إستصحاب عدم نعتی جاری نموده و حکم به قلت آب موجود می کنیم به این صورت که می گوییم این آب موجود سابقاً متّصف به کریّت نشده بود الآن شک داریم که آیا متّصف به کریّت شده یا نه، فالأصل عدم حدوث الماء المتّصف بالکریه لانه مسبوق بالعدم.

جواب: إستصحاب عدم اتّصاف به کریّت إتّصاف نمی کند که این آب موجود متّصف به قلت است مگر بنابر أصل مثبت زیرا شما می خواهید بگویید سابقاً وصف کریّت برای این آب موجود حاصل نشده بود الآن شک داریم إستصحاب عدم وجود کریّت در آب را جاری نموده و نتیجه می گیریم که این آب متّصف به قلت است فهذا الأصل مثبت.

تقریب دوّم إستصحاب عدم أزلی: به این صورت که می گوییم سابقاً که در این مکان آبی وجود نداشت کریّت هم محقّق نشده بود الآن که آب موجود شده، شک داریم کریّت هم محقّق شده یا نه، إستصحاب عدم حصول کریّت در این مکان را جاری می کنیم. جواب: مرحوم حکیم ره در این إستصحاب نیز مناقشه نموده و می فرماید: این إستصحاب منوط به این است که کریّت از عوارض وجود آب باشد در این صورت می گوییم زمانی که این آب موجود نبود اتّصاف به کریّت هم قطعاً موجود نبود الآن که موجود شده شک داریم که آیا اتّصاف به کریّت محقّق شده یا نه، فالأصل عدمه، لکن این کلام در مورد وصف کریّت صحیح نیست زیرا کریّت و قلّت که مراد از آن سعه و ضیق حجم آب باشد از لوازم وجود نیست بلکه از لوازم ذات ماهیت است از این جهت إستصحاب در آن جاری نمی شود و صحیح نیست بگوییم این آب قبل از وجودش متّصف به کریّت نبود و بعد از وجود شک در اتّصاف آن به کریّت داریم فالأصل عدم حصول الاتّصاف زیرا لوازم ماهیت متّصف به وجود و عدم نمی شود چنان که گفته می شود «الماهیه من حیث هی لیست الا هی لا موجوده و لا المعدومه» و تنها لوازم وجود است که متّصف به وجود و عدم می شود.

در نتیجه فرق است بین لوازم وجود که مسبوق به عدم است مثل اعراض همچون سفیدی که عارض بر وجود می شود و بین لوازم ماهیت که وجود و عدم در آن معنی ندارد زیرا لوازم ماهیت پیوسته با ماهیت است و شک در آن حاصل نمی شود تا إستصحاب جاری شود چرا که ماهیت حظ و بهره ای از وجود ندارد ولو وجود ذهنی، مثل وصف امکان برای ممکنات و در ما نحن فیه چون کریّت و عدم کریّت از لوازم ذاتی ماهیت و جدا ناپذیر از آن است إستصحاب در آن جاری نمی شود همچنان که صحیح نیست گفته شود: «هؤلاء العشرة من الرجال قبل وجودهم ليسوا بعشرة» این ده مرد قبل از وجودشان متّصف به صفت ده نبودند الآن هم که شک داریم إستصحاب عدم اتّصاف را جاری می کنیم زیرا عشره از لوازم ماهیت ده نفر است و قبل از وجود ده مرد وجود داشته و زائل نمی شود چرا که از لوازم ماهیت است.

مرحوم أستاد خویی ره در إشکال مذکور مناقشه کرده می فرماید:

مقدّمه: لوازم بر دو گونه است تارة چیزی از لوازم وجود شیء است و اخری از لوازم ماهیت شیء، مثل حرارت که لازمه وجود آتش است و زوجیت که لازمه ماهیت اربعه است خواه اربعه در خارج وجود داشته باشد یا نه. در لوازم ماهیت پر واضح است که وجود خارجی ملزوم، لازم نیست و لازمه ماهیت با فرض عدم وجود آن در عالم ذهن موجود است.

لوازم ماهیت نیز خود بر نوعند: تاره چیزی از لوازم ماهیت در وجود ذهنی است و اخری از لوازم ماهیت است حتی بدون لحاظ وجود ذهنی مثل امکان که از لوازم شیء ممکن است، امکان نسبت به ماهیت نه لازمه وجود ذهنی و نه لازمه وجود خارجی آن است، بلکه امکان بدون وجود ذهنی و خارجی از لوازم ممکن است.

حال سؤال این است که وصف کریّت برای آب از کدام یک از لوازم است؟ آیا لازمه آب خارجی است یا لازمه ماهیت، یقیناً لازمه ماهیتی که در ذهن و خارج وجودی ندارد نیست ناگزیر یا کریّت از لوازم وجود خارجی شیء است یاازلوازم ذهنی شیء.

بعد هذه المقدمات نقول: کریّت و قلت از لوازم وجود خارجی آب است نه از لوازم ماهیت زیرا در منطق خواندیم که یکی از اعراض تسعه کمّ است و چون کریّت و قلت کمیت آب است که بر شیئ موجود عارض می شود به این صورت که اگر حجم و کمیت آب زیاد باشد متّصف به کریّت می شود و اگر کمتر از مقدار کر باشد متّصف به قلت می شود بنابراین کریّت عرض حادثی است که مسبوق به عدم است و می توان گفت این آب خارجی قبل از وجود متّصف به کریّت نبود اکنون که وجود پیدا کرده شک داریم متّصف به کریّت شده یا نه، فالأصل عدمه در نتیجه إشکال مرحوم حکیم در إستصحاب عدم أزلی پذیرفته نیست علاوه بر این که إستصحاب عدم نعتی نیز به تقریب دیگری در مسأله جاری می شود.

توضیح إستصحاب عدم نعتی: با توجه به این که همه آب ها در همه نقاط عالم مستند به آب باران است و از طرفی آب باران به طبع أوّلیه قلیل است چرا که قطره قطره از آسمان فرود می آید و بعد از قرار گرفتن روی زمین برخی از آب ها بواسطه إجتماع و رسیدن به حد خاص تبدیل به آب کر می شوند و برخی به قلت خود باقی می مانند در نتیجه می توان گفت که مسلّماً این آب مشکوک الکریه سابقاً قلیل بوده حال اگر شک کنیم که این آب مسبوق به قلت، کریّت بر آن عارض شده یا نه، إستصحاب عدم اتّصاف این آب به کریّت را جاری می کنیم.

 


[1] العروة الوثقى «المحشى»، ج‌1، ص: 82.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo