< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد اشرفی

97/11/17

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: کتابُ الطّهارة، تعیین الحد لكرّ بحسب الوزن.

قال السیّد ره فی العروه: المسألة الثانیه: «في بيان حد الكر بحسب الوزن و المساحة و المن» الكر بحسب الوزن ألف و مائتا رطل بالعراقي و بالمساحة ثلاثة و أربعون شبرا إلا ثمن شبر فبالمن الشاهي و هو ألف و مائتان و ثمانون مثقالا يصير أربعة و ستين منا إلا عشرين مثقالا.[1]

گفتیم در روایات، آب كر به دو گونه محاسبه شده است: الف: بر حسب مساحت و حجم. ب: بر حسب وزن، لذا مسأله آب کر را از دو دیدگاه بحث می کنیم دیدگاه أوّل بررسی روایات به حسب وزن و دیدگاه دوّم بررسی روایات به حسب مساحت:

دیدگاه أوّل: بررسی روایات به حسب وزن آب کر: در مرسله ابن أبي عمير آب کر تحدید شده به 1200رطل در مقابل در صحیحه محمد بن مسلم به 600 رطل تحدید شده است سؤال این است که آیامیتوانیم بین این دو روایت را جمع کنیم یا خیر؟

عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ الْعَبَّاسِ يَعْنِي ابْنَ مَعْرُوفٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْمُغِيرَةِ عَنْ أَبِي أَيُّوبَ عَنْ مُحَمَّدِبْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ فِي حَدِيثٍ قَالَ: وَ الْكُرُّ سِتُّمِائَةِ رِطْلٍ.[2]

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ يَزِيدَ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: الْكُرُّ مِنَ الْمَاءِ الَّذِي لَا يُنَجِّسُهُ شَيْ‌ءٌ أَلْفٌ وَ مِائَتَا رِطْلٍ.[3]

بررسی روایت ابن ابی عمیر: ابن ابی عمیر این روایت را به صورت مرسل ذکر نموده است، مرسلات ابن ابی عمیر نزد اصحاب به منزله مسانید است چه آن که مرحوم شیخ ره در مورد ابن ابی عمیر و صفوان و بزنطی در کتاب عُدّه فرموده است: «لانهم لا یروون و لا یرسلون الا عن ثقه» یعنی این سه بزرگوار به جهت اهتمامی که در نقل روایات معتبر داشته اند تنها از کسانی نقل حدیث نموده که ثقه بوده اند تا جایی که یکی از جوامع روایی ما روایاتی است که این سه بزرگوار جمع آوری کرده اند نقل شده که ابن ابی عمیر روایات بسیاری را جمع آوری نمود و زمانی که محکوم به زندان شد به خواهرش سپرد تا آن ها مخفی کند و با کمال تأسّف همه آن روایات از بین رفت و آن چه از ایشان نقل شده تنها روایاتی بوده که در سینه مبارک خود نگاه داشته است.

جوامع حدیثی ما به سه بخش از حیث زمان تقسیم می شود:

مرحله أوّل: اصحاب أئمّه که عبارتند از: ابن ابی عمیر، حسن ابن سعید، حسین ابن سعید اهوازی.

مرحله دوّم: محمّدین ثلاث «رضوان الله تعالی علیهم» یعنی شیخ طوسی ره و شیخ صدوق ره و مرحوم کلینی ره.

مرحله سوّم: مرحوم مجلسی ره و مرحوم فیض کاشانی ره صاحب وافی و مرحوم شیخ حر عاملی ره که علوم أئمّه را در سه کتاب گرانقدر بحار الانوار، وافی و وسائل الشیعه جمع آوری نموده و از خود به یادگار گذاشته اند و نهایت کاری که از ما ساخته است این که روایات آنان را به مرحله استنباط برسانیم.

نظریّه أستاد خویی ره در مرسلات ابن ابی عمیر: مرحوم أستاد خویی ره در وثاقت رواتی که ابن ابی عمیر، بزنطی و صفوان از آنان نقل روایت نموده اند مناقشه نموده گر چه مرحوم شیخ ره در عدّه فرموده است: «لانهم لا یروون و لا یرسلون الا عن الثقه» لکن حتی مرحوم شیخ ره در کتب رجالی خود بعضی از مشایخ اصحاب إجماع همچون بعض مشایخ ابن ابی عمیر را تضعیف نموده و این تضعیف با توثیق شیخ ره تنافی دارد و ممکن است در روایت مذکور که از بعض اصحابنا نقل نموده آن بعض از کسانی باشند که در نزد ما غیر موثق یا مجهول باشند در نتیجه از نظر فنی روایت ابن ابی عمیر ضعیف السند بوده و توان معارضه با روایت صحیحه محمدبن مسلم را ندارد ولی اگر بپذیریم که مرسلات ابن ابی عمیر به منزله مسندات هستند آیا راهی برای جمع این دو حدیث وجود دارد یا خیر؟ بزرگان جمع های مختلفی را ذکر نموده اند مرحوم والد ما ره از درس آیة الله سیّد ابو الحسن اصفحانی ره یک راه جمع را ذکر نموده مرحوم أستاد خویی ره یک جمع دیگری را بیان نموده است.

متن نوشتار أستاد أشرفی در جمع بین روایات

کلام سیّد حکیم ره در تقریب أوّل جمع بین دو روایت:

در رابطه با جمع بین مرسله ابن ابی عمیر عن بعض أصحابنا عن أبی عبدالله «قال: الکرّ من الماء الذی لا ینجسه شیء ألف و مائتا رطل» و صحیحه محمد بن‌ مسلم عن أبی‌عبدالله فی حدیث «قال: و الکرّ ستمائة رطل» مرحوم آیة الله ‌حکیم ره در مس تمسّک چنین آورده است: روایت أوّل حمل بر رطل عراقی می شود به قرینه روایت دوّم که مراد از رطل در روایت دوّم رطل مکی است که دو برابر رطل عراقی است و این جمع را بر أساس قاعده «الجمع مهما أمکن أوّلی من الطرح» هر یک از دو روایت را قرینه بر حمل رطل در روایت دیگر قرار داده و می فرماید: این که کلمه «رطل» مردّد بین رطل مکی و رطل عراقی و رطل مدنی است حمل بر رطل عراقی در مرسله و رطل مکی در صحیحة کنیم و به این کیفیّت به هر دو حدیث عمل خواهیم کرد أوّلی از آن

است که در دلیل حجیّت خبر معتبر تخصیص قائل شده و یکی از دو حدیث را به خاطر تنافی با دیگری ردّ نماییم.[4]

سپس به صورت إشکال می‌فرمایند: چون هیچ یک از دو روایت ظهوری در خصوص رطل عراقی با رطل مکی ندارد موجبی برای تقدیم جمع بر طرح یکی از دو حدیث یا هر دو آن ها نیست آری اگر روایت ظهور در معنا می داشت می گفتیم أخذ به ظهور هر دو روایت أوّلی از طرح یکی از آن دو است ولی مفروض در ما نحن فیه اجمال کلمه «رطل» است زیرا مردّد بین سه گونه رطل می باشد بنابراین ظهوری در حدیث أوّل در رطل عراقی و حدیث دوّم در رطل مکی وجود ندارد تا جمع را مقدم بر طرح بدانیم.

مرحوم آیةالله‌ حکیم ره از این إشکال جواب می‌دهند: که هر یک از دو حدیث نصّ در یکی از سه إحتمال فوق است ولی به صورت علی البدل گر چه در هیچ یک از سه إحتمال به صورت معيّن ظهور ندارد حال اگر کلمه «رطل» در مرسله إبن أبی عمیر حمل بر غیر رطل عراقی شود ناچار صحیحة محمد بن‌ مسلم با آن منافی و معارض خواهد شد خواه رطل در این صحیحه حمل بر رطل عراقی شود یا رطل مکی یا رطل مدنی زیرا با فرض عدد «ستمأة» در صحیحه هیچ گونه 600 رطل عراقی یا مکی یا مدنی منطبق بر روایت إبن أبی عمیر نخواهد شد

بنابراین برای انطباق صحیحه بر مرسله لازم است که رطل را در مرسله حمل بر رطل عراقی کنیم و عین همین بیان در صحیحة محمد بن مسلم نیز جاری است که اگر کلمه رطل را در این صحیحة بر غیر رطل مکی حمل کنیم با مرسلة منافی و معارض است. گر چه رطل را در مرسله به هر یک از سه معنی حمل نماییم بنابراین برای آن که هیچ یک از دو حدیث طرح نشود ناچار کلمه رطل در مرسله حمل بر رطل عراقی و در صحیحه حمل بر رطل مکی خواهد شد و به این صورت تنافی بین دو حدیث نخواهد بود.علاوه بر این که إجماع ثابت است که وزن کرّ قطعاً از 600 رطل عراقی یا مدنی بیشتر است و این خود قرینه است که مراد به رطل در صحیحه محمد بن ‌مسلم، رطل مکی است و این که مراد از رطل در مرسله رطل عراقی که دو برابر رطل مکی است بوده است.

تقریب دوّم جمع: و اما تقریب دوّم در رفع تنافی بین دو حدیث که مرحوم والد ره از درس مرحوم آیة الله‌ حاج ‌سیّد ابوالحسن ‌اصفهانی ره ذکر فرموده‌اند: شکی نیست که مرسله إبن أبی عمیر گر چه از حیث تعیین یکی از سه معنا مجمل است ولی قطعاً إحتمال اراده رطل مدنی یا رطل عراقی را از صحیحه محمد بن ‌مسلم نفی می‌کند. زیرا «1200 رطل» که در مرسله آمده قطعاً منافی و مخالف با 600 رطل عراقی و مدنی است پس نمی‌تواند مراد از رطل در مرسله رطل مکی یا مدنی باشد و نیز طبق صحیحه محمد بن ‌مسلم که حدّ کرّ را 600 رطل قرار داده گر چه از حیث تعیین مراد مجمل است ولی قطعاً إراده 1200 رطل مکی و مدنی را نفی می کند چه آن که یقیناً با فرض إحتمال صحّت 600 رطل در حدّ کرّ، نمی شود حدّ آن را 1200 رطل مکی «که دو برابر است» یا 1200 رطل مدنی که 1.5 برابر است قرار داد پس ناگزیر مراد از 600 رطل در صحیحه محمد بن ‌مسلم 600 رطل مکی و مراد از 1200 رطل در مرسله رطل عراقی خواهد بود که این دو وزن کاملاً بر یکدیگر منطبق هستند.

و بعبارة أخری: روایت إبن‌ أبی ‌عمیر با این که در مدلول مطابقی «ایجابی» محتمل سه وجه است ولی در عین حال إحتمال 600 رطل عراقی و مدنی را نفی نموده و از این حیث حجّت بلا معارض است گر چه نسبت به خصوص یکی از محتملات معنای مطابقی مجمل و غیر حجت است بنابراین صحیحه محمد بن‌ مسلم نمی‌تواند به خاطر معارضه با حجیّت معنای سلبی مرسله حجت در إحتمال رطل عراقی یا رطل مدنی باشد و همچنین صحیحه محمد بن ‌مسلم گر چه در معنای مطابقی «ایجابی» خود مجمل است ولی نسبت به معنای سلبی یعنی نفی إحتمال اراده رطل عراقی یا رطل مدنی از مرسله إبن‌أبی‌عمیر حجت است و معارضی از این حیث ندارد بنابراین حاصل باقیمانده پس از نفی معارضه 1200 رطل عراقی در مرسله و600 رطل مکی در صحیحه باقی خواهد ماند و به این کیفیّت تنافی و تعارض دو حدیث منتفی خواهد شد. و الحمد لله رب العالمین.

 


[1] العروة الوثقى «المحشى»، ج‌1، ص: 80‌.
[4] . مناقشه مرحوم أستاد خویی ره در جمع مذکور: .مستندی بر صحت این قاعده «الجمع مهما أمكن أوّلى من الطرح» نداریم که هر کجا دو روایت متعارض بودند بدون هیچ شاهدی بین آن دو جمع نماییم به عباره اخری اگر قرینه ای در کلام باشد که بتوانیم عرفا از ظهور یکی دست برداریم چنین جمعی صحیح است و الا معلوم نیست که هیشه جمع دو روایت ولو تبرعاً و به هر طریقی، أوّلی از ترک جمع باشد بلکه در تعارض روایتین فرموده اند: «خذ بما خالف العامه» «خذ بما وافق الکتاب» و در هیچیک از روایات حرفی از جمع تبرعی ذکر نشده است آری حمل مطلق بر مقید یا عام بر خاص جمع عرفی بوده و پذیرفته است. مثال جمع تبرعی: در جمع بین دو روایت صحیحه یعقوب بن شعیب که فرمود «لا بأس ببیع العذرة» و روایت محمد بن مسلم که فرمود: «ثمن العذره سحتٌ» بگوییم مراد از سحت در روایت محمد بن مسلم عذره انسان است و مراد از لا باس در روایت یعقوب بن شعیب عذره سائر حیوانات است

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo