< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد اشرفی

97/11/08

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: کتابُ الطّهارة، أحکام الماء القلیل، هل ینفعل الماء القليل‌ بملاقاة المتنجّس أم لا؟

قال السیّد ره فی العروه: ‌الراكد بلا مادة إن كان دون الكر ينجس بالملاقاة‌ من غير فرق بين النجاسات حتى برأس إبرة من الدم.[1]

مرحوم آخوند ره در مسأله إنفعال آب قلیل، قائل به تفصیل شده به این صورت که آب قلیل اگر با عین نجس ملاقات کند متنجّس می شود ولی اگر با متنجّس ملاقات کند متنجّس نخواهد شد مسأله محلّ إبتلاست و اگر نظریّه مرحوم آخوند تثبیت گردد کار بر مردم بسیار آسان می شود خصوصا برای کسانی که در مسأله طهارت و نجاست مبتلی به وسواس شده اند قبل از مرحوم آخوند ره کسی قائل به این تفصیل نشده است و به نقل مرحوم أستاد خویی ره محقّق اصفهانی ره نیز این نظریّه را در درس به عنوان مختار خود مطرح نموده است از شما عزیزان درخواست دارم که در این زمینه روایات را بررسی فرمایید چرا که ممکن است در روایات نکته ای پیدا شود که شاهد بر نظریّه مرحوم آخوند ره باشد با این حال مرحوم حکیم ره و أستاد خویی ره أدلّه مرحوم آخوند ره را در این زمینه مفصلاً بررسی نموده اند و مرحوم حکیم ره در بررسی از أدلّه مرحوم آخوند ره تعبیر به شیخنا الأستاد نموده که از این کلام إستفاده می شود چند سالی در درس مرحوم آخوند ره شرکت کرده و از محضر این بزرگوار إستفاده نموده است.

توضیح نظریّه مرحوم آخوند ره در ضمن مثال: مرحوم آخوند تفصیل داده بین آب قلیلی که با عین نجس ملاقات کرده و بین آب قلیلی که با متنجّس ملاقات کرده است به این صورت که اگر آب قلیل با عین نجس ملاقات کند آب محکوم به نجاست است مثل این که آب قلیل با بول یا منی و یا خون ملاقات کند ولی اگر آب قلیل با متنجّس ملاقات کند متنجّس نخواهد شد یعنی متنجّس نمی تواند منجّس غیر باشد مثلاً اگر نجاستی به دست إصابت کند و دست متنجّس شود و بعد از مدتی أثر نجاست از دست زائل شود و دست با آب قلیل ملاقات کند در این صورت چون مستقیم خود نجس با آب ملاقات نکرده بلکه دست متنجّس با آب ملاقات کرده آب متنجّس نخواهد شد و یا اگر عین نجس داخل آب شود و آب را متنجّس کند در این صورت اگر این آب إصابت با چیز دیگری بکند آن چیز متنجّس نخواهد شد زیرا با متنجّس ملاقات کرده نه با عین نجس.

مستند مرحوم آخوند ره در عدم تنجّس: مرحوم آخوند ره أدلّه ای که مشهور إقامه نموده اند مبنی بر تنجّس آب قلیل با ملاقات متنجّس ذکر کرده و در تمام آن أدلّه ثلاثه مناقشه نموده است و در نهایت معتقد است که دلیلی بر تنجّس آب قلیل ملاقی با متنجّس نداریم، أوّلین دلیلی که بر إنفعال آب قلیل هنگام ملاقات با متنجّس ذکر شده إجماع است بلا فرق بین ملاقات آب قلیل با نجس و ملاقات آن با متنجّس،

جواب مرحوم آخوند ره: این إجماع محتمل المدرک بوده و إعتباری ندارد زیرا مدرک مجمعيّن إحتمال دارد أدلّه و روایاتی باشد که در این زمینه وارد شده در نتیجه نمی تواند کاشف از قول معصوم باشد.

إشکال مرحوم حکیم ره: چطور إجماع نداریم در حالی که بسیاری از بزرگان امامیه به صورت مطلق إدّعای إجماع بر إنفعال آب قلیل کرده اند «هو خلاف إطلاق معاقد الإجماعات المدّعاة على إنفعال الماء القليل» بلکه برخی در خصوص تنجیس متنجّس نیز إدّعای ضرورت نموده اند.

بیان أستاد أشرفی: قبول إجماع در مسأله کار بسیارمشکلی است زیرابه دست آوردن نظریّه همه فقها کار بسیار دشواری است.

خاطره در ضمن مسأله إجماع: مرحوم حاج شیخ هاشم قزوینی در درس رسائل خود به مناسبت بحث إجماع از أستاد خود مرحوم آشتیانی ره نقل می کرد که ایشان در سفری که از مشهد به شهر دیگری داشتند در مسیر راه به روستایی رسیدند و اطرافیان پیشنهاد دادند که چون مسافت زیادی تا منزل بعد فاصله مانده و سفر در شب هم خطرناک است امشب را در آنجا اتراق نمایند.

شیخ هاشم قزوینی در إبتدای ورود به روستا متوجه شدند که ملای مکتبی در این روستا زندگی می کند و به بچّه ها تعلیم قرآن می دهد ایشان برای احوالپرسی به منزل عالم رفته و با بچّه های زیادی روبرو شدند که در رفت آمد به منزل ایشان بودند تا بچّه ها ما را دیدند بلند گفتند «ملاّ آخوند» سپس درب خانه را باز کرده و به ما تعارف کردند تا این که در بالای مجلس نشستیم و ایشان عزت و احترام کرده متکایی برای ما حاضر نمودند این در حالی بود دور تا دور آخوند روستا بچّه ها در حال خواندن قرآن بودند و در ضمن صحبت با ما گاه به بچّه ها هم توجه می نمودند.

آخوند روستا دارای محاسن بلندی داشت که محاسن بلند معمولاً علامت علمیت فرد است و از طرفی به بچّه ها کوچک تعلیم قرآن می داد مرحوم آشتیانی ره در ضمن صحبت با ایشان به عنوان شوخی پرسیدند: شیخنا آیا چیزی از صرف را هم می دانید؟ ملای روستا فرمودند آری بهتر از میر سیّد شریف که صرف میر را نوشته است مرحوم آشتیانی ره می فرمودند برای این که ایشان را امتحان کنم در این زمینه سؤال های متعدّدی کردم تا به صیغ مشکله رسیدیم و هر چه سؤال کردیم ایشان با اطّلاع کامل همه را جواب دادند دوباره سؤال کردم: شیخنا از نحو هم چیزی یاد دارید؟ در جواب گفت آری بهتر از سیبویه من هم شروع کردم از مسائل مختلف نحوی سؤال کردن و دیدم به تمام مسائل علم نحو واقف و مسلط است.

گفتیم شیخنا از منطق هم چیزی می دانید؟ در جواب گفت آری بهتر از بوعلی ره، این إدّعای بزرگ و عجیبی بود من هم شروع کردم به سؤال کردن به این که مثلاً نقیض موجب کلیه چیست، سپس از قیاسات و مغالطاتی که در منطق مطرح است یک به یک سؤال کردم و با کمال تعجب دیدم همه را جواب دادند گفتیم شیخنا از اصول هم چیزی می دانید؟ گفت آری بهتر از مرحوم وحید بهبهانی ره که این بزرگوار در مباحث علمی در اصول مثال زدنی است خلاصه هر چه از مسائل مختلف اصولی سؤال کردم دیدم همه را جواب می دهد و دریایی از علم است بعد خود را کم کم جمع کرده مودّب نشستم و از این بزرگوار عذرخواهی کرده و عرض کردم آقا شما با این علمیّت اینجا چکار می کنید حیف است از وجود ذی نفع شما إستفاده نشود.

ایشان در جواب فرمودند که من از شاگردان مرحوم شیرازی ره بودم و بعد از درس ایشان طبق آیه نفر به روستای خود برگشتم و دیدیم که آموزه های علمی ما در اینجا کاربردی ندارند و بهترین کاری که می توانستم در اینجا انجام دهم این بود که بچّه ها را جمع کرده و به آنان قرآن بیاموزم مرحوم شیخ هاشم قزوینی ره بعد از نقل این مطلب می فرمودند چطور می توان إدّعای إجماع نمود در حالی که در گوشه کنار عالم چنین بزرگانی وجود دارند إجماعی که کاشف از قول معصوم باشد کار بسیار مشکلی است.

مرحوم آخوند ره در مقام استدلال بر مختار خود و رد نظریّه مشهور می فرماید مدرک إنفعال آب قلیل از سه چیز خارج نیست: 1. اگر إجماع است که چنین إجماعی محتمل المدرک بوده و حجیّت ندارد و قدر متیقّن از آن موردی است که آب قلیل با خود نجس ملاقات کند.

2. اگر روایاتی است که به نحو قضیه شرطیه دلالت بر عدم إنفعال آب کر دارد، که برخی از مفهوم این روایات إستفاده کرده اند که آب قلیل مطلقا متنجّس می شود چه با نجس ملاقات کند چه با متنجّس، در این دلیل نیز مناقشه نمودند که در جلسه قبل ذکر شد.

3. اگر مستند بر إنفعال آب قلیل در ملاقات با متنجّس روایات باشد این روایات هم إختصاص دارد به ملاقات آب قلیل با عین نجس و اخباری هم که به إطلاق دلالت دارد بر إنفعال آب قلیل حمل بر ملاقات با عین نجس می شود چرا که قدر متیقّن از تنجّس آب قلیل ملاقات با خود نجس است از این جهت دلیلی بر إنفعال آب قلیل نداریم مرحوم آخوند ره در این جهت به روایاتی نیز تمسّک نموده که دلالت دارد بر إنفعال آب قلیل در خصوص ملاقات با خود نجس، در مقابل مرحوم خویی ره و مرحوم حکیم ره به روایاتی تمسّک نموده اند که إطلاق داشته و به إطلاق دلالت دارد بر إنفعال آب قلیل هنگام ملاقات با متنجّس که به برخی از این روایات اشاره می شود:

عَنْهُ عَنْ أَخِيهِ الْحَسَنِ عَنْ زُرْعَةَ عَنْ سَمَاعَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: إِنْ أَصَابَ الرَّجُلَ جَنَابَةٌ فَأَدْخَلَ يَدَهُ فِي الْإِنَاءِ فَلَا بَأْسَ إِذَا لَمْ يَكُنْ أَصَابَ يَدَهُ شَيْ‌ءٌ مِنَ الْمَنِيِّ.[2]

کیفیّت استدلال: در این روایت إمام می فرماید فرد جُنُب اگر دستش را داخل ظرف آب کند چنانچه دست او إصابت به منی نکرده باشد إستفاده از آن آب بلامانع است از مفهوم این کلام إستفاده می شود که اگر دست او به منی إصابت کرده، إستفاده از آن آب جائز نخواهد بود این کلام إطلاق دارد أعم از این که عین نجاست در دست فرد هنگام إصابت با آب وجود داشته باشد یا این که عین نجاست برطرف شده و دست متنجّس با آب ملاقات کرده باشد به مقتضای إطلاق در

هر دو صورت إستفاده از آب ظرف جائز نیست.

عَنِ ابْنِ سِنَانٍ عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْجُنُبِ يَحْمِلُ الرَّكْوَةَ أَوِ التَّوْرَ فَيُدْخِلُ إِصْبَعَهُ فِيهِ قَالَ وَ قَالَ إِنْ كَانَتْ يَدُهُ قَذِرَةً فَأَهْرَقَهُ وَ إِنْ كَانَ لَمْ يُصِبْهَا قَذَرٌ فَلْيَغْتَسِلْ مِنْهُ هَذَا مِمَّا قَالَ اللَّهُ تَعَالَى مٰا جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ.[3]

ترجمه: راوی از إمام صادق درباره فرد جُنُبی سؤال می کند كه مشك يا ظرف آبى را حمل کرده و انگشتش را درون آن ظرف نموده است «آیا می تواند با چنین آبی غسل کند» حضرت فرمودند: اگر دستش نجس بوده از آن آب إجتناب کند «این کلام نیز إطلاق دارد» و آب آن را دور بريزد و اگر دستش با قذر إصابت نکرده می تواند با آن آب غسل نماید.

کیفیّت استدلال: در این روایت ملاقات دست متنجّس به منی با آب قلیل، موجب تنجّس آب قلیل ذکر شده چرا که أمر شده به این که آب را دور بریزد این کلام إطلاق دارد أعم از این که عین منی در دست موجود باشد یا این که عین زائل شده و دست متنجّس با آب قلیل ملاقات کرده باشد.

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ عَنِ الرَّجُلِ يُدْخِلُ يَدَهُ فِي الْإِنَاءِ وَ هِيَ قَذِرَةٌ قَالَ يُكْفِئُ الْإِنَاءَ. [4]

ترجمه: راوی سؤال می کند درباره شخصى كه دست نجس خود را داخل‌ ظرف آب کرده حضرت فرمودند: آب ظرف را دور بريزد.

کیفیّت استدلال: این روایت هم در این جهت إطلاق دارد زیرا إمام به طور مطلق أمر به إجتناب از آب نموده است، أعم از این که عین نجاست در دست باقی باشد یا این که عین نجاست زائل شده و دست متنجّس با ظرف آب ملاقات کرده باشد از طرفی کلمه قذر به متنجّس نیز إطلاق می شود.

مرحوم أستاد خویی ره می فرماید اگر مراد معنای مصدری آن باشد در این صورت معنی این می شود که دست ملوّث به خود نجاست با آب ملاقات کرده است ولی اگر مراد از قذره عنوان وصفی آن باشد یعنی دست متّصف به قذارت با آب ملاقات کرده است در این صورت معنی این است که دست متنجّس با آب ملاقات کرده است با این فرض نه تنها روایت دلالت بر مدّعای آخوند ره ندارد بلکه دلالت دارد که ملاقات با متنجّس نیز موجب إنفعال آب قلیل است.

عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ شِهَابِ بْنِ عَبْدِ رَبِّهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ فِي الرَّجُلِ الْجُنُبِ يَسْهُو فَيَغْمِسُ يَدَهُ فِي الْإِنَاءِ قَبْلَ أَنْ يَغْسِلَهَا أَنَّهُ لَا بَأْسَ إِذَا لَمْ يَكُنْ أَصَابَ يَدَهُ شَيْ‌ءٌ.[5]

عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْمُغِيرَةِ عَنْ سَمَاعَةَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْهُمْ قَالَ: إِذَا أَدْخَلْتَ يَدَكَ فِي الْإِنَاءِ قَبْلَ أَنْ تَغْسِلَهَا فَلَا بَأْسَ إِلَّا أَنْ يَكُونَ أَصَابَهَا قَذَرٌ بَوْلٌ أَوْ جَنَابَةٌ فَإِنْ أَدْخَلْتَ يَدَكَ فِي الْمَاءِ وَ فِيهَا شَيْ‌ءٌ مِنْ ذَلِكَ فَأَهْرِقْ ذَلِكَ الْمَاءَ.[6]

کیفیّت استدلال: صدر این روایت دلالت دارد بر این که دستی که با بول یا منی ملاقات کرده اگر داخل ظرف آب شود موجب تنجّس آن می شود «فَلَا بَأْسَ إِلَّا أَنْ يَكُونَ أَصَابَهَا قَذَرٌ بَوْلٌ أَوْ جَنَابَةٌ» این کلام إطلاق دارد أعم از این که عین نجس در دست فرد باقی مانده باشد یا این که زائل شده و دست متنجّس با آب ملاقات کرده باشد در هر دو صورت لازم است از آب إجتناب نمود و اما ذیل روایت موافق با نظریّه مرحوم آخوند ره است «فَإِنْ أَدْخَلْتَ يَدَكَ فِي الْمَاءِ وَ فِيهَا شَيْ‌ءٌ مِنْ ذَلِكَ فَأَهْرِقْ ذَلِكَ الْمَاءَ» مفهوم این کلام آن است که اگر در دست عین نجس نباشد آب متنجّس نبوده و إجتناب از آن لازم نیست.

قُرْبُ الْإِسْنَادِ، بِالْإِسْنَادِ الْمُتقدّم عَنْ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِيهِ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ جُنُبٍ أَصَابَتْ يَدُهُ مِنْ جَنَابَتِهِ، فَمَسَحَهُ بِخِرْقَةٍ، ثُمَّ أَدْخَلَ يَدَهُ فِي غُسْلِهِ «مغسله» قَبْلَ أَنْ يَغْسِلَهَا، هَلْ يُجْزِؤُهُ أَنْ يَغْتَسِلَ مِنْ ذَلِكَ الْمَاءِ؟ قَالَ: إِنْ وَجَدَ مَاءً غَيْرَهُ فَلَا يُجْزِؤُهُ أَنْ يَغْتَسِلَ بِهِ، وَ إِنْ لَمْ يَجِدْ غَيْرَهُ أَجْزَأَهُ.[7]

مرحوم حکیم ره می فرماید کسی قائل به تفصیل مذکور در روایت نشده است زیرا اگر آبی که با دست نجس ملاقات کرده متنجّس باشد وظیفه تیمم است و اگر متنجّس نباشد معنی ندارد که فرموده باشند اگر آب دیگری ندارد با آن آب غسل کند در هر صورت چون دلالت حدیث مشکوک است نمی توان بدان تمسّک نمود.

 


[1] العروة الوثقى «المحشى»، ج‌1، ص: 78.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo