< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد اشرفی

97/11/07

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: کتابُ الطّهارة، أحکام الماء القلیل، هل ینفعل الماء القليل‌ بملاقاة المتنجّس أم لا؟

قال السیّد ره فی العروه: ‌الراكد بلا مادة إن كان دون الكر ينجس بالملاقاة‌ من غير فرق بين النجاسات حتى برأس إبرة من الدم.[1]

از مطالبی که در جلسات قبل گفتیم روشن شد که هر آبی أعم از ذی المادّه مثل آب چاه و آب جاری و غیر ذی المادّه مثل آب کر و آب قلیل، چنانچه متغیّر به یکی از أوصاف ثلاثه نجس شود بالإتّفاق منفعل شده و رافع حدث و خبث نخواهد بود، بحث منتهی شد به این که اگر آب متغیر به اوصاف نجس نشده و تنها با نجس ملاقات کرده است آیا بین آب کر و آب قلیل در إنفعال و عدم إنفعال فرق است یا خیر؟ در مسأله چهار قول مطرح است:

قول أوّل این که بین آب قلیل و آب کر در عدم إنفعال، فرقی نیست، یعنی آب مطلقاً با ملاقات نجس منفعل نمی شود چه آب کر باشد چه قلیل، این قول منسوب به مرحوم ابن أبی عقیل و مرحوم فیض کاشانی ره است که در جلسات قبل أدلّه شش گانه مرحوم فیض ره به همراه مناقشاتی که در آن شده بود گذشت.

قول دوّم این که بین آب کر و آب قلیل فرق است به این صورت که آب کر با ملاقات نجس منفعل نمی شود ولی آب قلیل به مجرّد ملاقات با نجس منفعل می شود و در این أمر فرقی نیست بین این که آب قلیل با نجس ملاقات کند یا با متنجّس، در هر دو صورت آب قلیل متنجّس خواهد شد این قول مختار مشهور فقهای امامیه است.

قول سوّم: این قول که مرحوم آخوند ره قائل بدان شده و امروز در آن بحث می کنیم تفصیل بین ملاقات آب قلیل با عین نجس و بین ملاقات آن با متنجّس است به این صورت که اگر آب قلیل با عین نجس ملاقات کند متنجّس می شود ولی اگر با متنجّس ملاقات کند متنجّس نخواهد شد.

قول چهارم: در این قول تفصیل داده شده بین ملاقات با متنجّس مع الواسطه و ملاقات بلا واسطه به این صورت که اگر آب قلیل بلا واسطه با متنجّس ملاقات کند متنجّس می شود ولی اگر مع الواسطه ملاقات کند متنجّس نخواهد شد این قول را محقّق همدانی ره اختیار نموده و معتقد است که اگر کسی قائل به این تفصیل نشود معلوم می شود که در روایات تفحص کامل ننموده است.

فرق بین قول سوّم و چهارم: در قول چهارم با فرض قبول تنجّس ملاقی متنجّس تفصیل داده شده است به این صورت که ملاقی

متنجّس چنانچه بلا واسطه باشد منجّس شیء دیگر خواهد بود ولی اگر مع الواسطه باشد منجّس نخواهد بود مثلاً اگر دست کسی با نجس ملاقات کند سپس آن دست با لباسی ملاقات کند این لباس طبق نظر مرحوم آخوند متنجّس نخواهد بود زیرا متنجّس در نظر ایشان دیگر نمی تواند منجّس شیء دیگر باشد لکن مرحوم همدانی ره ملاقی أوّل با این متنجّس را که واسطه ای ندارد متنجّس دانسته ولی اگر این لباس متنجّس با چیز دیگری ملاقات کند آن چیز متنجّس نمی شود به عباره اخری ملاقی با متنجّس، متنجّس است لکن ملاقی ملاقی با متنجّس، متنجّس نیست.

اما قول سوّم یعنی تفصیل بین ملاقات آب قلیل با نجس و بین ملاقات آن با متنجّس، این قول را مرحوم آخوند ره اختیار نموده و در أدلّه ثلاثه مشهور مبنی بر عدم فرق بین ملاقات با نجس و ملاقات با متنجّس، مناقشه نموده است و اما مستند مشهور:

1. إجماع: برخی إدّعا کرده اند که در إنفعال آب قلیل بالإجماع فرقی نیست بین ملاقات آب قلیل با نجس و ملاقات آن با متنجّس.

جواب مرحوم آخوند ره: این إجماع مدرکی بوده و إعتبار چندانی ندارد زیرا مدرک مجمعيّن إحتمال دارد أدلّه و روایاتی باشد که در این زمینه وارد شده و چون محتمل المدرک است نمی تواند کاشف از قول معصوم باشد علاوه بر این که مرحوم ابن أبی عقیل ره از متقدّمین و مرحوم فیض ازمتأخّرین با این نظریّه مخالفت نموده اند درنتیجه چنین إجماعی ثابت نیست.

2. دوّمین دلیلی که مستند قول مشهور در إنفعال آب قلیل هنگام ملاقات با متنجّس ذکر شده، مفهوم برخی روایات است. مقتضای مفهوم جمله «اذا کان الماء قدر کر لم ینجسه شیء» آن است که هر آب قلیلی با ملاقات متنجّس و نجس،متنجّس می شود «اذا لم یبلغ الماء قدر کر ینجسه النجس» زیرا در منطوق نکره در سیاق نفی واقع شده که إفاده عموم دارد و مفاد آن این است که آب کر منفعل نمی شود چه با نجس ملاقات کند چه با متنجّس، طبعاً در مفهوم این خصوصیّت عدم إنفعال برای آب قلیل مطلقاً وجود ندارد أعم از این که آب قلیل با نجس ملاقات کند یا با متنجّس،درهردو صورت منفعل خواهد شد.

جواب مرحوم آخوند از استدلال مذکور: این روایات نیز دلالت بر مدّعای مشهور ندارد زیرا در منطوق به صورت سالبه کلیه نفی عموم شده است «اذا کان الماء قدر کر لم ینجسه شیء» مفهوم این کلام عبارت است از «اذا لم یبلغ الماء قدر کر ینجسه شیءٌ مّا» زیرا نقیض سالبه کلیه، موجبه جزئیه است چنان که اگر گفته شود «لیس شیءٌ من الانسان بحیوان» نقیض این جمله آن است که «بعض الحیوان إنسان» در نتیجه در ما نحن فیه مفهوم آن است که آب قلیل فی الجمله متنجّس می شود و از طرفی قدر متیقّن از تنجّس آب قلیل موردی است که آب قلیل با خود نجس ملاقات کند نه با متنجّس، مرحوم آخوند ره می فرماید شاهد بر این برداشت روایاتی است که حکم نموده به إنفعال آب قلیل ملاقی با خود نجاسات مثل منقار نجس یا سُؤر کلب و از طرفی در هیچ

یک از روایات ذکری از إنفعال آب قلیل هنگام ملاقات با خصوص متنجّس نشده است.[2]

3. دلیل سوّم که عمده دلیل مشهور بر تفصیل مذکور است روایاتی است که در این زمینه وارد شده است:

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ عَنِ الرَّجُلِ يُدْخِلُ يَدَهُ فِي الْإِنَاءِ وَ هِيَ قَذِرَةٌ قَالَ يُكْفِئُ الْإِنَاءَ. [3]

عَنْ سَعِيدٍالْأَعْرَجِ قَالَ:سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَنِ الْجَرَّةِ تَسَعُ مِائَةَ رِطْلٍ مِنْ مَاءٍيَقَعُ فِيهَاأُوقِيَّةٌ مِنْ دَمٍ أَشْرَبُ مِنْهُ وَأَتَوَضَّأُ قَالَ لَا.[4] عَنِ الْمُفِيدِ عَنِ ابْنِ قُولَوَيْهِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ سَعْدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى عَنْ سَمَاعَةَ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ فِي حَدِيثٍ قَالَ: وَ لَا تَشْرَبْ مِنْ سُؤْرِ الْكَلْبِ إِلَّا أَنْ يَكُونَ حَوْضاً كَبِيراً يُسْتَقَى مِنْهُ.[5]

مناقشه مرحوم آخوند ره در روایات مذکور: مورد این روایات در جایی است که آب قلیل با عین نجس ملاقات کرده است مثل این که دستِ آلوده به قذره یا دم، داخل آب شده است و یا نهی شده از شرب آبی که با سور کلب ملاقات کرده است و در هیچ یک از روایات وارد نشده که اگر شیء متنجّس با آب قلیل ملاقات کند آب متنجّس می شود.

مناقشه أستاد أشرفی در کلام مرحوم آخوند ره: در جواب می گوییم إتّصاف شیء نفی ما عدا نمی کند درست است که مورد روایات مذکور موردی است که عین نجس با آب قلیل ملاقات کرده است و در خصوص ملاقات آب قلیل با متنجّس روایتی وارد نشده است لکن روایات دیگری داریم که به إطلاق دلالت دارد بر این که آب قلیل با ملاقات نجس و متنجّس، متنجّس می شود این روایات نسبتش با روایاتی که دلالت دارد بر إنفعال آب قلیل هنگام ملاقات با نجس، مثبتین بوده و نمی توان روایات مطلقه را مقید نمود به روایاتی که حکم به تنجّس هنگام ملاقات با نجس نموده است از جمله روایات مطلقه:

عَنْهُ عَنْ أَخِيهِ الْحَسَنِ عَنْ زُرْعَةَ عَنْ سَمَاعَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: إِنْ أَصَابَ الرَّجُلَ جَنَابَةٌ فَأَدْخَلَ يَدَهُ فِي الْإِنَاءِ فَلَا بَأْسَ إِذَا لَمْ يَكُنْ أَصَابَ يَدَهُ شَيْ‌ءٌ مِنَ الْمَنِيِّ.[6] توضیح این روایت در جلسه بعد إن شاء اللّه خواهد آمد.

کیفیّت استدلال: در این روایت إمام می فرماید فرد جُنُب اگر دستش را داخل ظرف آبی کند چنانچه دست او إصابت به منی نکرده باشد إستفاده از آن آب بلامانع است از مفهوم این کلام إستفاده می شود که اگر دست او به منی إصابت کرده، إستفاده از آن آب جائز نخواهد بود این کلام إطلاق دارد أعم از این که عین نجاست در دست فرد هنگام إصابت با آب وجود داشته باشد یا این که عین نجاست برطرف شده و دست متنجّس با آب ملاقات کرده باشد به مقتضای إطلاق در هر دو صورت إستفاده از آب ظرف جائز نیست این إطلاق در روایت ذیل نیز نسبت به مفهوم عبارت «إِنْ لَمْ يَكُنْ أَصَابَ يَدَهُ شَيْ‌ءٌ مِنَ الْمَنِيِّ» وجود دارد:

بِالْإِسْنَادِ عَنْ سَمَاعَةَ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ يَمَسُّ الطَّسْتَ أَوِ الرَّكْوَةَ ثُمَّ يُدْخِلُ يَدَهُ فِي الْإِنَاءِ قَبْلَ أَنْ يُفْرِغَ عَلَى كَفَّيْهِ قَالَ يُهَرِيقُ مِنَ الْمَاءِ ثَلَاثَ حَفَنَاتٍ وَ إِنْ لَمْ يَفْعَلْ فَلَا بَأْسَ وَ إِنْ كَانَتْ أَصَابَتْهُ جَنَابَةٌ فَأَدْخَلَ يَدَهُ فِي الْمَاءِ فَلَا بَأْسَ بِهِ إِنْ لَمْ يَكُنْ أَصَابَ يَدَهُ شَيْ‌ءٌ مِنَ الْمَنِيِّ وَ إِنْ كَانَ أَصَابَ يَدَهُ فَأَدْخَلَ يَدَهُ فِي الْمَاءِ قَبْلَ أَنْ يُفْرِغَ عَلَى كَفَّيْهِ فَلْيُهَرِقِ الْمَاءَ كُلَّهُ.[7]

 


[1] العروة الوثقى «المحشى»، ج‌1، ص: 78.
[2] نکته: قبل از اشکال در مفهوم روایت مذکور در دلالت منطوق و اطلاق آن نیز اشکال است.توضیح مطلب: .منطوق روایت «اذا کان الماء قدر کر لم ینجسه شیء» دلالت دارد بر این که اگر آبی به مقدار کر باشد هیچ چیز آن را متنجّس نمی کند سوال این است که مراد از عبارت «لم ینجسه شیء» چیست؟ به طور قطع مراد چیزی است که شأنیت تنجّس غیر را داشته باشد زیرا چیزی که شانیت تنجّس را ندارد معنی ندارد گفته شود که آب کر بوسیله آن متنجّس نمی شود در نتیجه نمی توان گفت مقتضای اطلاق عبارت «لم ینجسه شیء»آن است که هیچ چیز آب کر را متنجّس نمی کند اعم از نجس و متنجّس و مفهوم آن نیز اطلاق داشته و دلالت دارد براین که هر چیزی آب قلیل را متنجّس می کند اعم از نجس و متنجّس چرا که این روایت تنها در مقام بیان عدم انفعال آب کر هنگام ملاقات با چیزی است که شأنیت تنجّس برای غیر را دارد و اما چیزی که شأنیت نجاست ندارد یا نجاست آن مشکوک است اصلاً معنی ندارد که گفته شود آب کر با ملاقات آن متنجّس نمی شود. و اما این که چه چیزی موجب تنجّس غیر می شود این روایت از این جهت ساکت بوده و به هیچ عنوان در این جهت نظارتی ندارد و نمی توان به اطلاق شیء تمسک نمود زیرا حکم به عدم انفعال آب کر برای خودش موضوع درست نمی کند که چه چیزهایی موجب تنجّس غیر می شود و چه چیزهایی نمی شود و اثبات این مطلب نیاز به دلیل خارج از این روایت دارد در نتیجه نمی توان با استناد این روایت نجاست هر شیء مشکوک النجاسه را ثابت نمود مثلاً اگر حکم نجاست ملاقی مع الواسطه با متنجّس یا ملاقی با متنجّس مشکوک باشد نمی توان به اطلاق این دلیل تمسک نمود
[4] . همان حدیث 8 .

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo