< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد اشرفی

97/10/25

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: کتابُ الطّهارة، أحکام الماء القلیل، إنفعال الماء القليل‌، آیا آب قلیل با ملاقات نجس، متنجّس می شود یا خیر؟

مقدّمه: در فصل قبل سخن در آب جاری بود و گفتیم آب جاری دارای توسعه ای است که این توسعه در آب قلیل وجود ندارد از جمله این که یک بار شستن شیء نجس در آب جاری کافی در طهارت آن است البته مشروط به این که متّصل به مادّه دارای جوشش و جریان و لو بالاقتضاء باشد و اگر متّصل به مادّه نباشد حکم آب جاری را نخواهد داشت و اما بحث امروز در آب راکد است در مقابل آب جاری یعنی آبی که متّصل به منبع دارای جریان نیست که خود دو گونه است تاره به مقدار کر است که در این صورت عاصم است و اخری کمتر از کر یعنی آب قلیل است و در هر دو صورت چه قلیل باشد چه کر، اگر یکی از أوصاف ثلاثه آن متغیر به أوصاف نجس شود بلا إشکال متنجّس خواهد شد و شرب آن جائز نیست و مطهر از حدث و خبث نخواهد بود.

فصل: ‌الراكد بلا مادة إن كان دون الكر ينجس بالملاقاة‌ من غير فرق بين النجاسات حتى برأس إبرة من الدم الذي لا يدركه الطرف سواء كان مجتمعا أو متفرقا مع اتصالها‌ بالسواقي فلو كان هناك حفر متعدّدة فيها الماء و اتصلت بالسواقي و لم يكن المجموع كرا إذا لاقى النجس واحدة منها تنجّس الجميع و إن كان بقدر الكر لا ينجس و إن كان متفرقا على الوجه المذكور فلو كان ما في كل حفرة دون الكر و كان المجموع كرا و لاقى واحدة منها النجس لم تنجّس لاتصالها بالبقية‌.

ترجمه: آب راكدی که متّصل به ‌مادّه نیست چنانچه كمتر از كر باشد «آب قلیل» با ملاقات نجس متنجّس مى‌شود اگر چه نجس به مقدار سر سوزنى از خون باشد كه با چشم عادی قابل رویت نیست خواه آب قليل، در يك جا جمع شده باشد يا متفرق بوده و به همديگر إتّصال داشته باشند، پس اگر در چند گودال متّصل به یکدیگر مقداری آب جمع شود و مجموع آن ها به قدر كر نباشد، اگر آب يكى از گودال ها با نجس ملاقات کند مجموع آب ها متنجّس خواهد شد ولی اگر مجموع آن ها به قدر كر باشد، متنجّس نمى‌شود اگر چه هر يك از گودال‌ها به تنهایی به قدر كر نباشد.

تحریر محلّ نزاع: بحث ما در حکم آب قلیل، در فرضی است که آب متّصل به مادّه نباشد و متغیر به یکی از أوصاف ثلاثه نجس نشده باشد سؤال این است که آیا آب قلیل با ملاقات نجس متنجّس می شود و مطهر از خبث و حدث نخواهد بود یا خیر؟ در آب قلیل فروع دیگری نیز مطرح است که این فروع فعلاً مورد بحث ما نیست و إن شاء اللّه بحث از آن فروع خواهد آمد از جمله این که آیا ملاقات خون کم، موجب تنجّس آب قلیل می شود یا خیر؟ آیا آب قلیل تنها با ملاقات عین نجس متنجّس می شود یا این که با ملاقات متنجّس نیز متنجّس می شود؟

هل ینفعل الماء القليل‌ بملاقاة النجس أم لا؟

مسأله اختلافی است در بین متأخّرین تنها مرحوم ابن عقیل ره که متأخّر از شیخ مفید ره است قائل شده که آب قلیل همچون آب کر با ملاقات نجس متنجّس نمی شود مگر با تغییر به یکی از أوصاف ثلاثه نجس، در بین متأخّرین مرحوم فیض کاشانی ره «صاحب وافی» در این حکم با ابن عقیل موافقت نموده و به مرحوم استرآبادای نیز این قول نسبت داده شده است در مقابل، مشهور از فقها قائل شده اند که حکم آب قلیل با آب کر متفاوت است و تنها آب کر با ملاقات نجس منفعل نمی شود مگر با تغییر به یکی از أوصاف ثلاثه نجس، از این جهت مرحوم صاحب عروه ره در مسأله مذکور می فرماید: اگر به قدر سرِ سوزنی نجس با آب قلیل ملاقات کند آب قلیل متنجّس خواهد شد.

بسیاری از بزرگان من جمله سیّد مرتضی ره، مرحوم شیخ مفید ره، و مرحوم شیخ طوسی ره إدّعای إجماع بر خلاف کلام ابن عقیل نموده اند تا جایی که مرحوم شیخ أنصاری ره إدّعا نموده که بیش از سیصد روایت داریم که مخالف با فتوای ابن عقیل ره و موافق با فتوای مشهور فقها است مرحوم صاحب جواهر ره حدود چهل و نه روایت در این زمینه نقل کرده و صاحب حدائق نیز بیش از سی و هفت روایت جمع نموده که همگی به نحوی به مفهوم یا به منطوق دلالت دارد بر این که آب قلیل با ملاقات نجس منفعل می شود اگر چه برخی از روایات ظهور دارد در این که آب قلیل با ملاقات نجس متنجّس نمی شود به برخی از این دو دسته روایات تیمناً اشاره می شود:

دسته أوّل روایات: روایاتی که در حد تواتر بوده و معتضد به إجماع و لااقل شهرت روایی و فتوایی است این دسته از روایات دلالت دارد بر این که آب قلیل به مجرّد ملاقات با نجس متنجّس می شود اگر چه متغیر به أوصاف نجس نشده باشد:

1. صحیحه محمد بن مسلم: عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ حَمَّادٍ يَعْنِي ابْنَ عِيسَى عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: إِذَا كَانَ الْمَاءُ قَدْرَ كُرٍّ لَمْ يُنَجِّسْهُ شَيْ‌ءٌ.[1]

در مباحث اصولی مفهوم شرط یک أمر مسلّم و پذیرفته شده است، مقتضای مفهوم جمله «اذا کان الماء قدر کر لم ینجسه شیء» آن است که هر آب قلیلی با ملاقات نجس متنجّس می شود «اذا لم یبلغ الماء قدر کر ینجسه النجس» البته در این جهت إختلاف است که اگر منطوق کلام حکم کلی باشد آیا مفهوم آن نیز کلی خواهد بود یا موجبه جزئیه، برخی گفته اند اگر حکم منطوق عام باشد مفهوم آن نیز لا محاله عام خواهد بود در مقابل برخی دیگر از جمله مرحوم صاحب جواهر ره قائلند که مفهوم حکم کلی، موجبه جزئیه است زیرا در منطق خواندیم که نقیض سالبه کلیه، موجبه جزئیه است در هر صورت چه قائل به کلیت مفهوم در روایت مذکور شویم چه قائل به جزئیت مفهوم، این روایت به صورت موجبة جزئیه با مختار ابن عقیل که قائل به عدم إنفعال مطلق آب قلیل است مخالف بوده و در رد کلام ایشان کافی است.

2. صحيحة إسماعيل بن جابر: عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْبَرْقِيِّ عَنِ ابْنِ سِنَانٍ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ جَابِرٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَنِ‌ الْمَاءِ الَّذِي لَا يُنَجِّسُهُ شَيْ‌ءٌ فَقَالَ كُرٌّ قُلْتُ وَ مَا الْكُرُّ قَالَ ثَلَاثَةُ أَشْبَارٍ فِي ثَلَاثَةِ أَشْبَارٍ.[2]

از این روایت إستفاده می شود که تنها آب کر با ملاقات نجس منفعل نمی شود و اگر آب قلیل نیز چنین بود إمام در جواب از سؤال راوی متذکر آن می شدند..

3. صحيحة دیگر إسماعيل بن جابر: مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَيُّوبَ بْنِ نُوحٍ عَنْ صَفْوَانَ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ جَابِرٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ‌ الْمَاءُ الَّذِي لَا يُنَجِّسُهُ شَيْ‌ءٌ قَالَ ذِرَاعَانِ عُمْقُهُ فِي ذِرَاعٍ وَ شِبْرٍ سَعَتُهُ.[3]

4. صحیحه مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ: عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِيزٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي‌ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ:سَأَلْتُهُ عَنِ الْكَلْبِ يَشْرَبُ مِنَ الْإِنَاءِ قَالَ اغْسِلِ الْإِنَاءَ وَ«سَأَلْتُهُ» عَنِ السِّنَّوْرِ قَالَ لَا بَأْسَ أَنْ تَتَوَضَّأَ مِنْ فَضْلِهَا إِنَّمَا هِيَ مِنَ السِّبَاعِ.[4]

مرحوم أستاد خویی ره در توضیح این روایت می فرماید: چون سگ معمولاً از وسط ظرف آب می نوشد إمام به جهت ملاقات پوزه سگ با آب که موجب تنجّس آب و به تبع آن تنجّس ظرف آب شده أمر به تطهیر ظرف نموده است از این جهت روایت دلالت بر مطلوب دارد.

5. صحیحه عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ: عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنِ الْعَمْرَكِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ فِي حَدِيثٍ قَالَ: وَ سَأَلْتُهُ عَنْ خِنْزِيرٍ شَرِبَ مِنْ إِنَاءٍ كَيْفَ يُصْنَعُ بِهِ قَالَ يُغْسَلُ سَبْعَ مَرَّاتٍ.[5]

6. صحیحه عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ: عَنْ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ أَنَّهُ سَأَلَ أَخَاهُ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ عَنِ النَّصْرَانِيِّ يَغْتَسِلُ مَعَ الْمُسْلِمِ فِي الْحمّام قَالَ إِذَا عَلِمَ أَنَّهُ نَصْرَانِيٌّ اغْتَسَلَ بِغَيْرِ مَاءِ الْحمّام إِلَّا أَنْ يَغْتَسِلَ وَحْدَهُ عَلَى الْحَوْضِ فَيَغْسِلُهُ ثُمَّ يَغْتَسِلُ وَ سَأَلَهُ عَنِ الْيَهُودِيِّ وَالنَّصْرَانِيِّ يُدْخِلُ

يَدَهُ فِي الْمَاءِ أَيَتَوَضَّأُ مِنْهُ لِلصَّلَاةِ قَالَ لَا إِلَّا أَنْ يُضْطَرَّ إِلَيْهِ. [6]

دسته دوّم روایات: روایاتی است که دلالت دارد بر این که آب تنها در صورت تغییر به أوصاف ثلاثه نجس، متنجّس می شود این روایات در حکم به عدم إنفعال آب إطلاق دارد أعم از این که آب قلیل باشد یا به قدر کر رسیده باشد:

1. جَعْفَرُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ سَعِيدٍ الْمحقّق فِي الْمُعْتَبَرِ قَالَ: قَالَ خَلَقَ اللَّهُ الْمَاءَ طَهُوراً لَا يُنَجِّسُهُ شَيْ‌ءٌ إِلَّا مَا غَيَّرَ لَوْنَهُ أَوْ طَعْمَهُ أَوْ رِيحَهُ. قال صاحب الوسائل ره: رَوَاهُ ابْنُ إِدْرِيسَ مُرْسَلًا فِي أوّل السَّرَائِرِ وَ نَقَلَ أَنَّهُ مُتَّفَقٌ عَلَى رِوَايَتِهِ.[7]

مرحوم فیض کاشانی ره می فرماید این روایت به صورت مستفیض از طریق شیعه و سنی از رسول الله نقل شده است. جواب أستاد أشرفی : قبلاً گفتیم این روایت در مستدرک ذکر شده و از مرحوم محقّق ره در معتبر به صورت مرسل نقل

شده است چنان که در برخی از کتب أهل سنت «سنن ابن ماجه و سنن ابن داود و مسند احمد بن حنبل» نیز ذکر شده است ولی به جهت ارسال ضعیف السند است و به قول سیّدنا الأستاد ره چطور می توان این روایت را مستفیض دانست با این که مرسل بوده و عمدتاً از طریق أهل تسنّن نقل شده است.

2. صحیحه أَبِي خَالِدٍ: سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ الْعَبَّاسِ بْنِ مَعْرُوفٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ عَمْرٍو الْيَمَانِيِّ عَنْ أَبِي خَالِدٍ الْقَمَّاطِ أَنَّهُ سَمِعَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ يَقُولُ فِي الْمَاءِ يَمُرُّ بِهِ الرَّجُلُ وَ هُوَ نَقِيعٌ فِيهِ الْمَيْتَةُ وَ الْجِيفَةُ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ إِنْ كَانَ الْمَاءُ قَدْ تَغَيَّرَ رِيحُهُ أَوْ طَعْمُهُ فَلَا تَشْرَبْ وَ لَا تَتَوَضَّأْ مِنْهُ وَ إِنْ لَمْ يَتَغَيَّرْ رِيحُهُ وَ طَعْمُهُ فَاشْرَبْ وَ تَوَضَّأْ.[8]

3. مرسله حریز: عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ وَ مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِيلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ جَمِيعاً عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِيزٍ عَمَّنْ أَخْبَرَهُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ أَنَّهُ قَالَ: كُلَّمَا غَلَبَ الْمَاءُ رِيحَ الْجِيفَةِ فَتَوَضَّأْ مِنَ الْمَاءِ وَ اشْرَبْ وَ إِذَا تَغَيَّرَ الْمَاءُ وَ تَغَيَّرَ الطَّعْمُ فَلَا تَتَوَضَّأْ وَ لَا تَشْرَبْ.[9]

4. عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى بْنِ عُبَيْدٍ عَنْ يُونُسَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ: سَأَلَ رَجُلٌ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ

وَ أَنَا حَاضِرٌ عَنْ غَدِيرٍ أَتَوْهُ وَ فِيهِ جِيفَةٌ فَقَالَ إِنْ كَانَ الْمَاءُ قَاهِراً وَ لَا تُوجَدُ مِنْهُ الرِّيحُ فَتَوَضَّأْ.[10]

این دسته روایات دلالت دارد بر این که آب مطلقا چه به قدر کر باشد یا قلیل، تنها در صورت تغییر به أوصاف ثلاثه نجس متنجّس می شود و تعارض دارد با دسته أوّل روایات که مفادش این بود که آب قلیل به مجرّد ملاقات با نجس متنجّس می شود.

جواب صاحب حدائق: در سابق رسم بود که زمین های وسیع خارج از آبادی که محلّ تجمع آب باران بود خیّرین خریداری کرده و یا بدون خرید گود برداری می کردند تا مسافرین در بدو ورود به آبادی از آب های جمع شده در این مکان ها إستفاده کنند که به این آب های مجتمع در عربی تعبیر به «نقیع» می شود بلکه ایشان می گویند: در بین مکه و مدینه این گودال ها زیاد بود حتی در زمان ما، در نتیجه برخی از این روایات ناظر به این بخش خاص از آب های کثیر بوده که در گودال های بزرگ جمع شده و مسافران بین راهی از آن برای خود و حیوانات خود إستفاده می کردند شاهد بر این برداشت عباراتی است که در این روایات آمده و راوی سؤال نموده از میته ای که در این آب ها افتاده است که از این سؤال معلوم می شود آب کثیر بوده و إمام در مقام جواب تفصیل داده اند به این صورت که اگر أوصاف آب متغیر شده آب متنجّس خواهد بود و الا به طهارت خود باقیست: «فِي الْمَاءِ يَمُرُّ بِهِ الرَّجُلُ وَ هُوَ نَقِيعٌ فِيهِ الْمَيْتَةُ وَ الْجِيفَةُ» « كُلَّمَا غَلَبَ الْمَاءُ رِيحَ الْجِيفَةِ فَتَوَضَّأْ» «عَنْ غَدِيرٍ أَتَوْهُ وَ فِيهِ جِيفَةٌ».

بنابراین روایات مزبور عمدتاً ناظر به آب های کثیری بوده که در أثر باران یا سیلاب ها در مرکز منحفض جمع می شدند که معمولاً چندین برابر کر بودند و دخلی به آب های قلیل ندارد باقی سخن در جواب از دسته أوّل روایات مورد استثنا مرحوم فیض ره، در جلسه بعد إن شاء اللّه خواهد آمد.

 


[7] . وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج‌1، ص: 135‌ حدیث9، السرائر لابن ادریس ص8، مضمون این روایت در کتب دیگر أهل سنت نیز آمده است از جمله: سنن ابن ماجه، ج‌1 ص421، مسند الإمام أحمد بن حنبل، ج‌17، ص: 193، .

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo