< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد اشرفی

97/10/08

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: کتابُ الطّهارة، أحکام الماء الجاری، ما هو الماء الجاری؟

فصل الماء الجاري‌: و هو النابع السائل على وجه الأرض فوقها أو تحتها كالقنوات لا ينجس بملاقاة النجس ما لم يتغير سواء كان كرا أو أقل و سواء كان بالفوران أو بنحو الرشح و مثله كل نابع و إن كان واقفا.[1]

ترجمه: آب جاری آبى است كه از زمين بجوشد و جارى شود، خواه در ظاهر زمين جارى باشد يا در باطن آن مثل قنوات، چنین آبی مادامى كه متغیر به أوصاف نجس نشود؛ با ملاقات نجس متنجّس نمى‌شود خواه مقدار آن به اندازه كر باشد يا كمتر از كر، خواه جوشيدن آن به نحو فوران باشد يا به نحو رشح و در حكم جاری است آبی که از زمين بجوشد اگر چه جریان نداشته باشد.

در شرع مقدّس إسلام در مورد تطهیر با آب جاری تخفیفاتی داده شده که در سایر آب ها مثل آب قلیل و حتی آب کر داده نشده است به عنوان مثال تطهیر بول به یک بار شستن در آب جاری محقّق می شود ولی در آب قلیل طبق برخی روایات با سه بار شستن محقّق می شود، حال چون آب جاری دارای أحکام خاصی است از این جهت بحث شده که أوّلاً آب جاری به چه آبی إطلاق می شود آیا هر آبی که بر روی زمین جریان پیدا کند به صرف جریان، به آن إطلاق جاری می شود ولو این که بوسیله سطل آب بر روی زمین ریخته شود یا این که قسم خاصی از أقسام آب ها مراد است.

ما المراد من الماء الجاری:

در بین فقها إتّفاق نظر است که آب جاری در لسان روایات با آب جاری در لغت از حیث معنی متفاوت است زیرا جاری در لغت معنای عامی دارد و به مطلق آبی که جریان دارد إطلاق می شود أعم از این که مقدار آب، کثیر باشد یا قلیل، دارای منبع باشد یا نباشد، در نتیجه معنای وسیع آب جاری در لغت با معنای آب جاری مطرح در فقه تفاوت دارد.

مرحوم صاحب عروه ره در صدق آب جاری دو قید را شرط دانسته است: أوّل این که دارای مادّه و منبع باشد، دوّم این که

دارای جریان باشد نه این که به صورت راکد متوقف باشد البته جریان لازم نیست فقط بر روی زمین باشد بلکه اگر جریان در زیرزمین هم باشد مثل جریانی که در قنوات زیرزمینی وجود دارد، در صدق آب جاری کفایت است، اکثر فقهاء من جمله مرحوم شیخ أنصاری ره و به تبع ایشان مرحوم صاحب عروه ره این دو قید را معتبر در صدق آب جاری دانسته اند از این جهت آب چشمه راکد اگر چه دارای منبع است ولی چون جریان ندارد آب جاری محسوب نمی شود.

کلام ابن ابی عقیل ره در معنای آب جاری: برخی از فقها تنها وجود منبع و مادّه را در صدق آب جاری شرط دانسته اند ولی جریان آب را شرط ندانسته اند این قول به مرحوم ابن ابی عقیل ره نسبت داده شده است و مرحوم حکیم ره از مرحوم شهید ثانی ره در مسالک نقل می کند که آب جاری عبارت است از هر آبی که دارای مادّه باشد سپس در فرق بین آب جاری و آب چاه قیدی را اضافه کرده و با این قید آب چاه را از عنوان آب جاری خارج می کنند ایشان می فرماید آب جاری آبی است که دارای منبع باشد ولی غیر آب چاه باشد با این بیان آب جاری شامل چشمه های جوشان غیر جاری نیز می شود چرا که دارای منبع بوده ولی جریان ندارد و بر آن آب چاه نیز صادق نیست.

مناقشه صاحب جواهر ره در کلام مذکور: مرحوم صاحب جواهر ره می فرماید از خود کلمه جاری می توان قید جریان را إستفاده نمود و چطور می توان به آبی که جریان ندارد إطلاق جاری نمود در حالی خلاف معنای متبادر از آب جاری عند الإطلاق است ثانیاً این کلام با روایات نیز سازکار نیست چرا که قید جریان در روایات متعدّدی«الْمَاءِ الْجَارِي يَمُرُّ بِالْجِيَفِ» بدان اشاره شده است: عن دَعَائِمُ الْإسلام، بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ قَالَ فِي الْمَاءِ الْجَارِي يَمُرُّ بِالْجِيَفِ وَ الْعَذِرَةِ وَ الدَّمِ يُتَوَضَّأُ مِنْهُ وَ يُشْرَبُ مِنْهُ مَا لَمْ يَتَغَيَّرْ أَوْصَافُهُ طَعْمُهُ وَ لَوْنُهُ وَ رِيحُهُ‌.[2]

با این بیان به آب حمّام که منبع آن دوام ندارد و نیز آب چشمه راکد اگر چه دارای جوشش باشد، آب جاری إطلاق نمی شود در نتیجه آب جاری اخص از معنای لغوی آن بوده و دارای دو قید است أوّل این که دارای منبع باشد دوّم این که سریان و جریان داشته باشد علاوه بر این دو شرط، شرط سوّمی نیز لازم دارد و آن این که منبع باید عرفاً دارای دوام باشد و به صرف جریان در مدّت کوتاه، آب دارای جاری محسوب نمی شود اگر چه استمرار در تمام أیّام سال لازم نیست.

برخی از بزرگان حتی آب جاری از کوه ها را که از آب شدن برف ها بوجود آمده از آب جاری خارج دانسته اند به جهت این که دارای منبع مستمر نیستند لکن خروج این آب ها از آب جاری کم لطفی است چرا که بخش کثیری از منابع آب های جاری روی زمین همین آب هایی هستند که از ذوب شدن برف ها تشکیل شده است در نتیجه در صدق جاری لازم نیست در تمام سال آب جریان داشته باشد بلکه آبی که از ذوب شدن برف ها در برخی از ازمنه بر روی کوه ها جاری می شود بر چنین آبی نیز آب جاری صادق است.

حکم آب قلیل جاری: از جمله أحکام آب جاری این است که با ملاقات نجس متنجّس نمی شود مگر زمانی که یکی از أوصاف ثلاثه آن متغیر به أوصاف نجس شود حال سؤال این است که اگر مقدار آب جاری یعنی مقدار آب خارج از منبع که بر روی زمین یا زیر زمین جریان دارد، کمتر از مقدار کر باشد آیا با ملاقات نجس به صرف صدقِ عنوان جاری، طاهر است چنان که مرحوم محقّق همدانی ره قائل بدان شده یا این که چون کمتر از مقدار کر است متنجّس می شود.

أدلّه محقّق همدانی ره و سایر قائلین به قول ایشان در عدم إنفعال «عدم تنجّس» آب قلیل جاری:

تمسّک به روایات: محقّق همدانی برای مدّعای خود به دو طائفه از روایات تمسّک نموده است اما طائفه أوّل روایات:

عَنْ حَمَّادٍ عَنْ رِبْعِيٍّ عَنِ الْفُضَيْلِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: لَا بَأْسَ بِأَنْ يَبُولَ الرَّجُلُ فِي الْمَاءِ الْجَارِي وَ كَرِهَ أَنْ يَبُولَ فِي الْمَاءِ الرَّاكِدِ.[3]

عَنْ عَنْبَسَةَ بْنِ مُصْعَبٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَنِ الرَّجُلِ يَبُولُ فِي الْمَاءِ الْجَارِي قَالَ لَا بَأْسَ بِهِ إِذَا كَانَ الْمَاءُ جَارِياً.

عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِيزٍ عَنِ ابْنِ بُكَيْرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: لَا بَأْسَ بِالْبَوْلِ فِي الْمَاءِ الْجَارِي.

کیفیّت استدلال: به حسب ظاهر سؤال در این روایات از حکم آبی است که در آن بول شده است نه سؤال از حکم بول کردن در آب که آیا جائز است یا نه، إمام در جواب می فرماید: «لَا بَأْسَ» از این کلام إستفاده می شود که بول در آب جاری موجب تنجّس آب نمی شود و این کلام إطلاق دارد أعم از این که مقدار آب جاری کمتر از مقدار کر باشد یا بیشتر از آن، قال العلّامه ره: فإنّ ظاهرها السؤال عن حكم الماء الذي يبال فيه لا عن حكم البول في الماء.[4]

جواب أستاد أشرفی : تارة سؤال از حکم بول در آب جاری است و اخری سؤال از حکم آبی است که در آن بول شده است و آن چه مورد سؤال در این روایات واقع شده تنها سؤال از حکم بول در آب جاری است «لَا بَأْسَ بِأَنْ يَبُولَ الرَّجُلُ» «عَنِ الرَّجُلِ يَبُولُ فِي الْمَاءِ الْجَارِي قَالَ لَا بَأْسَ»از این جهت جواب إمام ناظر به حکم بول کردن در آب جاری بوده است و ارتباطی با حکم آب جاری که در آن بول افتاده، ندارد تا بتوان به إطلاق آن تمسّک نموده و بگوییم آب جاری إطلاق دارد أعم از این که به مقدار کر باشد یا کمتر از کر.

جوابی که در دفاع از محقّق همدانی ره گفته شده است: حرف شما صحیح است که مورد سؤال در این روایات به دلالت مطابقی حکم بول کردن در آب جاری بوده است لکن به دلالت التزامی دلالت بر طهارت آب جاری نیز دارد، چرا که إستفاده از آب جاری یک مسأله عمومی و همگانی بوده است و اگر آب جاری بوسیله بول متنجّس می شد إمام متذکر آن می شدند در نتیجه از این که إمام حرفی از حکم نجاست آب جاری نزدند با توجه به این که مورد إستفاده عموم مردم بوده به دلالت التزامی إستفاده می شود که آب جاری که در آن بول شده، طاهر است و این طهارت إطلاق دارد و شامل آب جاری کمتر از کر هم می شود.

جواب أستاد خویی: در روایات مذکور سؤال و جواب تنها در خصوص حکم بول کردن در آب جاری بوده است و جواب إمام هم تنها ناظر به همان مورد سؤال بوده نه ناظر به حکم آب بعد از بول، همچنان که اگر در روایات در خصوص تطهیر لباس أمر به دو بار شستن، شده باشد این بدان معنی نیست که غساله آب أوّل نجس و غساله آب دوّم پاک است زیرا این روایات فقط در مقام بیان کیفیّت تطهیر لباس نجس با آب قلیل است و دلالتی ندارد بر این که حکم غساله آب أوّل یا دوّم چیست در نتیجه تمسّک به إطلاق این روایت برای إتّصاف مدّعای مرحوم همدانی ره صحیح نیست

و اما طائفه دوّم در این روایات سؤال و جواب إمام در خصوص حکم آب جاری است که درآن بول شده است این روایات دلالت دارد براین که آب جاری باملاقات نجس منفعل نمی شود و به إطلاق شامل آب قلیل جاری نیز می شود که اگر این روایات از نظر سند پذیرفته شود دلالت بر مدّعای مرحوم همدانی ره دارد که بحث آن در جلسه بعد إن شاء اللّه خواهد آمد از جمله این روایات:

بِإِسْنَادِهِ عَنْ عُبَيْدِ اللَّهِ بْنِ عَلِيٍّ الْحَلَبِيِّ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَنِ الرَّجُلِ يَغْتَسِلُ بِغَيْرِ إِزَارٍ حَيْثُ لَا يَرَاهُ أَحَدٌ قَالَ لَا بَأْسَ.[5]

 

موثقه سماعه: عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى عَنْ سَمَاعَةَ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْمَاءِ الْجَارِي يُبَالُ فِيهِ قَالَ لَا بَأْسَ بِهِ. [6] ،[7]

 


[7] . کلام مرحوم خویی ره در بحث زکات ذیل مساله زکات در حلی: مرحوم أستاد خویی در بحث زکات به مناسبت بحث آب جاری را نموده و قائل به عدم انفعال آب جاری قلیل شده اند ایشان می نویسد: نسبت بین دو دلیل«وجوب زکات در درهم و دینار و عدم وجوب در حلی» عام و خاص من وجه است و ماده اجتماع، درهم و دیناری است که بعنوان زینت استفاده می‌شودکه اطلاق دلیل أوّل دلالت بر وجوب و اطلاق دلیل دوم دلالت بر عدم وجوب دارد و از طرفی در تعارض دلیلین در نقطه اجتماع در محلّ بحث ناچاریم دلیل دوم را مقدم نمائیم زیرا اگر مقدم نشود مستلزم لغویت در أدلّه نفی زکات در زیور آلات می‌شود. توضیح مطلب این که: اگر بین دو عنوان عموم وخصوص من وجه باشد ولکن تقدیم یکی ازآن دو مستلزم لغویت در عنوان طرف دیگر شود ولی تقدیم عنوان دیگر این چنین محذوری را نداشته باشد در محلّ اجتماع عنوان دوم مقدم می‌شود.مثال:. اگر دلیلی دلالت دارد بر این که آب جاری با ملاقات کردن با نجس، منفعل«نجس» نمی‌شود و دلیل دیگر دلالت دارد بر این که آب قلیل به مجرّد ملاقات با نجس، منفعل«متنجّس» می‌شود بنابراین دو دلیل در ماده اجتماع که آب قلیل جاری باشد، با هم تعارض دارندکه مقتضاء صدق عنوان جاری آن است که آن آب در هنگام ملاقات با نجس منفعل نمیشود و مقتضاء صدق عنوان قلیل برآن آب آن است که به مجرّد ملاقات با نجس منفعل می شود.در این صورت دلیل أوّل در محلّ اجتماع مقدم می‌شود زیرا اگر دلیل دوم را مقدم کرده و حکم به نجاست در آب قلیل جاری نماییم مستلزم لغویت در عنوان «جاری» می شود زیرا اگر آب جاری به مقدار کر باشد «که حکمش معلوم می باشد» با أدلّه عدم نجاست آب کر محکوم به طهارت است بنابراین ذکر عنوان جاری بودن در دلیل لغو می‌شود و در صورتی ذکر این عنوان از لغویت خارج می‌شود که قائل شویم آب قلیل جاری با ملاقات کردن با نجس، منفعل نمی‌شود

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo