< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد اشرفی

97/09/25

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: کتابُ الطّهارة، أحکام الماء المطلق، هل ینفعل الماء العاصم بالتغیّر العرضی أم لا؟

مسألة 12: لا فرق بين زوال الوصف الأصلي للماء أو العرضي، فلو كان الماء أحمر أو أسود لعارضٍ فوقع فيه البول حتّى صار أبيض تنجّس و كذا إذا زال طعمه العرضي أو ريحه العرضي.

صاحب عروه ره می فرماید: در تنجّس آب عاصم فرقی نیست بین این که أوصاف ذاتی آن با ملاقات نجس تغيير پیدا كند يا أوصاف عرضی آن، پس هر گاه آب عاصم بواسطه عارضی مثلاً سرخ یا سیاه شود «به مقداری که به حد اضافه نرسیده باشد» اگر در آن نجسی مثل خون بریزند و موجب شود که رنگ عرضی آب زائل شود مثلاً از قرمزی به زردی تبدیل شود یا مثلاً طعم یا بوی عرضی آن زائل شود، آب عاصم متنجّس خواهد شد.

توضیح مطلب: در تنجّس آب عاصم لازم نیست که وصف ذاتی آن تغییر پیدا کند بلکه اگر یکی از أوصاف عرضی آن هم بواسطه ملاقات با نجس تغییر پیدا کند محکوم به نجاست خواهد بود اگر چه در إبتدای أمر این توهم به ذهن می رسد که روایاتی که حکم نموده به تنجّس آب عاصم به تغییر أوصاف ثلاثه آن، ظهور دارد در تغییر به أوصاف ذاتی آب عاصم یعنی روایات ناظر به این است که اگر أوصاف ذاتی آب «که بی بو و شیرین است» تغییر پیدا کند متنجّس می شود لکن روایات در این زمینه إطلاق داشته و به إطلاق شامل تغییر عرضی نیز می شود.

أدلّه ای که إقامه شده بر تنجّس آب عاصم در صورت تغییر أوصاف عرضی آن:

الف: استدلال صاحب حدائق ره: آن چه در حقیقت مدار در تنجّس آب عاصم محسوب می شود وجود عین نجس در آب است، حال اگر فرضاً مقداری بول در آب عاصم قرمز ریخته شود و موجب زوال قرمزی از آن آب شود این زوال وصف عارضی آب چون در حقیقت کاشف از کمیّت وقوع نجس در آب است موجب تنجّس آب خواهد شد.

ب: استدلال مرحوم أستاد خویی ره: به مقتضای روایت ابن بزیع «مَاءُ الْبِئْرِ وَاسِعٌ لَا يُفْسِدُهُ شَيْ‌ءٌ إِلَّا أَنْ يَتَغَيَّرَ رِيحُهُ أَوْ طَعْمُهُ»[1] تغییر طعم و ریح آب چاه موجب تنجّس آن می شود و از طرفی این تغییر إطلاق دارد و شامل تغییر به أوصاف عرضی آب نیز می شود و نمی توان روایت را مختص به برخی از چاه ها دانست حال با توجه به این که آب چاه ها از نظر طعم و بو بالعرض تغییر می کنند در نتیجه به مقتضای إطلاق، شامل همه چاه های آب می شود خواه أوصاف آن ذاتی باشد یا عرضی.

بیان أستاد أشرفی در توضیح کلام مرحوم أستاد خویی ره: منشأ أوّلیه آب چاه ها و بلکه منشأ تمام آب های روی زمین

آب باران است «وَأَنْزَلْنٰا مِنَ السَّمٰاءِ مٰاءً طَهُوراً» آب باران به طبع أوّلیه صاف،پاک و شیرین است چنان که خداوند می

فرماید: «أَفَرَأَيْتُمُ الْمٰاءَ الَّذِي تَشْرَبُونَ أَ أَنْتُمْ أَنْزَلْتُمُوهُ مِنَ الْمُزْنِ أَمْ نَحْنُ الْمُنْزِلُونَ‌»[2] در نتیجه اگر هم تفاوتی در طعم و رنگ و بوی چاه های آب مشاهده می شود نه از منبع اصلی آن بلکه این تفاوت به جهت عبور از زمین های مختلف حاصل می شود چرا که خاک زمین ها بواسطه ترکیبات گوناگونی که در آن است مزه یا بو و یا طعم آب را تغییر می دهند و شکی نیست که این تغییرات در آب چاه ها عرضی است حال إطلاق صحیحه ابن بزیع شامل همه چاه ها می شود خواه آب چاه دارای أوصاف ذاتی باشد یا أوصاف عرضی و إطلاق روایت ابن بزیع شامل تغییر در أوصاف ذاتی و عرضی آب می شود.

ما الفرق بین هذه المسأله و المسأله السابقه؟

بیان مرحوم أستاد خویی ره در فرق بین دو مسأله: مسأله دوازدهم با مسأله یازدهم فرق دارد چرا که در مسأله یازدهم در مورد تغییر به غیر أوصاف نجس بحث بود ولی در این مسأله بحث در تغییر أوصاف عارضی آب است در مقابل مرحوم شهید صدر ره می فرماید: مسأله دوازدهم با مسأله یازدهم در حقیقت دارای یک ملاک است و می توان تحت یک عنوان مطرح نمود که آیا تنجّس آب عاصم مبتنی بر این است که تغییر آب بواسطه أوصاف خود نجس باشد یا این که بواسطه تغییر به غیر أوصاف نجس حاصل شود حال تغییر به غیر أوصاف نجس أعم از این است که تغییر در وصف عرضی آب باشد یا تغییر مغایر أوصاف نجس باشد.

قال الشهید الصدر فی البحوث: هذه المسألة مرتبطة نحو ارتباط في مبانيها بالمسألة السابقة، بمعنى أن ما يكون ملاكا و دليلا لعدم الإنفعال في تلك المسألة يصلح أن يكون كذلك في هذه المسألة، خلافا لما قد يقال من عدم الارتباط بين المسألتين. توضيح ذلك: إن تغير الماء بالنجس قد يتمثل في ظهور لون النجس مثلاً ، و قد يتمثل في ظهور لون مغاير للون النجس و للون السابق للماء معا، و قد يتمثل في زوال أو خفة اللون السابق للماء دون أن يظهر فيه ما يعتبر لونا جديدا في نظر العرف.

مسألة 13: لو تغيّر طرف من الحوض مثلاً تنجّس، فإن كان الباقي أقلّ من الكرّ تنجّس الجميع، و إن كان بقدر الكرّ بقي على الطّهارة، و إذا زال تغيّر ذلك البعض طهُر الجميع و لو لم يحصل الإمتزاج على الأقوى.

مرحوم سیّد ره می فرماید: اگر به سبب ورود نجاست در آب حوض قسمتی از آن متغيّر شود همان قسمت نجس خواهد شد و باقیمانده آب چنان چه کمتر از كر باشد نيز متنجّس مى‌شود و اما اگر باقیمانده آب به قدر كر باشد بر طهارت خود باقی است و اما قسمتی که متغیّر شده بود اگر تغير آن زائل شود به سبب إتّصال و إمتزاج با بقیه آب در این صورت تمام آب پاك خواهد شد اگر چه ممزوج با تمام آب نشده باشد علی الاقوى.

سؤال: تطهیر آب عاصمی که بواسطه تغییر أوصاف ثلاثه آن متنجّس شده، به چه صورت انجام می پذیرد؟ آیا بعد از زوال تغیّر أوصاف ثلاثه آب به صِرف إتّصال به آب عاصم دیگر طاهر می شود یا این که إمتزاج با آب عاصم نیز لازم است؟

خاطره: سابقاً که در نجف بودیم در مدرسه ما حوضی بود که طلاب محترم خصوصاً مرحوم آیة اللّه سیّد محمد تقی بحر العلوم ره از آن وضو می گرفتند و بعد از مدتی که آب حوض قدری کثیف می شد فردی بنام شیخ عباس لبنانی آب حوض را خالی کرده و دوباره از آب چاه پر می کرد ولی چون آب چاه را به صورت دلو از چاه کشیده و در حوض می ریخت طبعاً آب قلیل تدریجا در حوض ریخته شده و به حد کر می رسید و به جهت إحتیاط کامل باید آب حوض را با آب کر پاک دیگری وصل می کرد تا آب حاصل در حوض مدرسه عاصم من النجاسه باشد لذا مرحوم شیخ عباس ره بوسیله لوله های اصلی شهر شیلنگی را متّصل به حوض می کرد ایشان بعد از این کار بوسیله چوبی آب حوض را هَم زده تا این که کاملا ممزوج با آب چاه شود مرحوم سیّد بحر العلوم به مزاح می فرمودند با این کار شما دیگر در طهارت آب حوض شکی نیست.

تحریر محلّ نزاع:

اگر فرض شود که آب دقیقاً به مقدار کر باشد یعنی 1200رطل نه بیشتر از آن، در این فرض اگر مایع مضاف نجس یا نجاستی مثل بول یا خون، در این مقدار آب کر ریخته شود، چون مستهلک شدن نجس در مجموع کر علی القاعده نیاز به صرف زمان دارد و فوراً تمام اجزاء مضافِ متنجّس،در آب کر مستهلک نمی شود این مقدار آب کر در اطراف نجس که مضاف شده، طاهر نبوده بلکه متنجّس است طبعاً باقیمانده آب قلیل بوده و به جهت إتّصال با این آب متنجّس می شود چرا که إستهلاک أمر تدریجی است و زمانی إستهلاک کلی آب متنجّس محقّق میشود که تمام اجزاء آب مضاف با آب کر مخلوط شود.

در نتیجه در لحظه أوّل که شیء نجس با مقدار کمی از آب کر ملاقات کرده و هنوز در مجموع آن مستهلک نشده، این مقدار از آب کر تبدیل به مایع مضاف متنجّس شده است از طرفی باقیمانده آب هم با کسر این مقدار از آب که حالت مضاف دارد، از کر کمتر بوده نمی تواند مطهر مایع مضاف باشد بلکه خود آن مقدار نیز متنجّس می شود، به تعبیر دیگر بخشی از آب کر که اطراف متنجّس بوده و هنوز مضاف متنجّس در آن مستهلک نشده این بخش قطعاً متنجّس است و بخش دیگر آب هم چون کمتر از کر است نمی تواند مطهر مایع مضاف باشد در نتیجه مجموع آب متنجّس خواهد شد این مورد از محلّ نزاع خارج است.

و اما اگر فرض شود که مقدار آب بیشتر از کر باشد به حدی که اگر مقداری از آب بواسطه ملاقات با نجس مضاف شود بخش دیگر آب به حد کر باقی می ماند سؤال این است که آن بخش از آب که متغیّر شده بود اگر تغیّر آن زائل شود آیا به مجرّد إتّصال به بخش دیگر که به قدر کر است طاهر می شود یا این که طهارت آن مشروط به إمتزاج با مجموع آب کر است؟ این مورد محلّ نزاع است و فقهاء در آن إختلاف دارند، منشأ این إختلاف چیست؟ آیا مجرّد إتّصال کافی در طهارت است؟

إن قلت: برخی در مقام استدلال بر طهارت به صِرف اتصال، گفته اند آب واحد بالإجماع دارای دو حکم نیست یعنی نمی شود که بخشی از آب واحد، طاهر و بخشی دیگر آن متنجّس باشد حال یا باید حکم به نجاست مجموع آب کنیم یا حکم به طهارت مجموع آب کنیم و اما حکم به نجاست مجموع آب قطعا صحیح نیست زیرا روایات متعدّد دلالت دارد بر این که آب عاصم با ملاقات نجس متنجّس نمی شود مگر با تغییر أوصاف ثلاثه آن «اذا بلغ الما قدر کر لم ینجسه شیء» حال آن بخش از آب که تغییر نکرده به مقتضای روایات پاک است و چون آب واحد نمی تواند دارای دو حکم باشد لا محاله همه آب طاهر خواهد بود.

جواب أستاد أشرفی: استدلال مذکور صحیح نیست زیرا این قاعده که آب واحد دارای حکم واحد است به قول أستاد خویی ره وحی مُنزِل نیست و دلیلی بر آن إقامه نشده است و از طرفی عقلاً منعی نیست که قائل به طهارت یک قسمت از آب عاصم و نجاست بخش دیگر آن که هنوز با آب عاصم ممزوج نشده شویم علاوه بر این در روایت سماعه إمام  فرمودند از قسمتی که میته در آن واقع نشده وضو بگیرید از این کلام إستفاده می شود که آب واحد می تواند دارای دو حکم باشد و وضو با یک طرف آن جائز و با طرف دیگر آن جائز نباشد: عَنْ سَمَاعَةَ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ يَمُرُّ بِالْمَيْتَةِ فِي الْمَاءِ قَالَ يَتَوَضَّأُ مِنَ النَّاحِيَةِ الَّتِي لَيْسَ فِيهَا الْمَيْتَةُ.[3]

عمده دلیل روایاتی است که در طهارت حوضچه های حمّام وارد شده و أستاد خویی ره بدان تمسّک نموده است:

1. مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ يَعْنِي ابْنَ عِيسَى عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِي نَجْرَانَ عَنْ دَاوُدَ بْنِ سِرْحَانَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ  مَا تَقُولُ فِي مَاءِ الْحمّام قَالَ هُوَ بِمَنْزِلَةِ الْمَاءِ الْجَارِي.[4]

سؤال: مراد از حوضچه های حمّام چیست؟ در سابق خزینه ای بزرگ در قسمت بالای حمّام ها تعبیه شده بود که آب حوضچه های داخل حمّام متّصل به آن خزینه می شد اگر چه آب این حوضچه ها به اندازه کر نبوده ولی چون وصل به خزینه بود إمام  از این جهت فرمودند این آب به منزله آب جاری است که دارای مادّه بوده و سرازیر می شود و با ملاقات نجس متنجّس نمی شود.

2. بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ أَبِي أَيُّوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ  الْحمّام يَغْتَسِلُ فِيهِ الْجُنُبُ وَ غَيْرُهُ أَغْتَسِلُ مِنْ مَائِهِ قَالَ نَعَمْ لَا بَأْسَ أَنْ يَغْتَسِلَ مِنْهُ الْجُنُبُ وَ لَقَدِ اغْتَسَلْتُ فِيهِ ثُمَّ جِئْتُ فَغَسَلْتُ رِجْلَيَّ وَ

مَا غَسَلْتُهُمَا إِلَّا مِمَّا لَزِقَ بِهِمَا مِنَ التُّرَابِ.[5]

3. عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ فَضَالَةَ عَنْ جَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ عَنْ‌ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: رَأَيْتُ أَبَا جَعْفَرٍ  جَائِياً مِنَ الْحمّام وَ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ دَارِهِ قَذَرٌ فَقَالَ لَوْ لَا مَا بَيْنِي وَ بَيْنَ دَارِي مَا غَسَلْتُ رِجْلِي وَ لَا نَحَيْتُ مَاءَ الْحَمَّامِ[6] .

4. عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ مَنْصُورِ بْنِ حَازِمٍ عَنْ بَكْرِ بْنِ حَبِيبٍ عَنْ أَبِيجَعْفَرٍ  قَالَ:مَاءُ الْحمّام لَا بَأْسَ بِهِ إِذَا كَانَتْ لَهُ مَادَّةٌ.[7]

5. وَ عَنْهُ عَنْ صَفْوَانَ عَنِ الْعَلَاءِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَحَدِهِمَا قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ مَاءِ الْحمّام فَقَالَ ادْخُلْهُ بِإِزَارٍ وَ لَا تَغْتَسِلْ مِنْ مَاءٍ آخَرَ إِلَّا أَنْ يَكُونَ فِيهِمْ جُنُبٌ أَوْ يَكْثُرَ أهلهُ فَلَا يُدْرَى فِيهِمْ جُنُبٌ أَمْ لَا[8] .

6. عَنْ أَحْمَدَبْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِي يَحْيَى الْوَاسِطِيِّ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الْهَاشِمِيِّ قَالَ سُئِلَ عَنِ الرِّجَالِ يَقُومُونَ عَلَى‌الْحَوْضِ فِي الْحمّام لَا أَعْرِفُ الْيَهُودِيَّ مِنَ النَّصْرَانِيِّ وَ لَا الْجُنُبَ مِنْ غَيْرِ الْجُنُبِ قَالَ تَغْتَسِلُ مِنْهُ وَ لَا تَغْتَسِلُ مِنْ مَاءٍ آخَرَ فَإِنَّهُ طَهُورٌ.

7. مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنِ ابْنِ جُمْهُورٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْقَاسِمِ عَنِ ابْنِ أَبِي يَعْفُورٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ  قَالَ: قُلْتُ أَخْبِرْنِي عَنْ مَاءِ الْحمّام يَغْتَسِلُ مِنْهُ الْجُنُبُ وَ الصَّبِيُّ وَ الْيَهُودِيُّ وَ النَّصْرَانِيُّ وَ الْمَجُوسِيُّ فَقَالَ إِنَّ مَاءَ الْحمّام كَمَاءِ النَّهَرِ يُطَهِّرُ بَعْضُهُ بَعْضاً.[9]

8. عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ الْحِمْيَرِيُّ فِي قُرْبِ الْإِسْنَادِ عَنْ أَيُّوبَ بْنِ نُوحٍ عَنْ صَالِحِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ جَابِرٍ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الْأوّل  قَالَ: إبتدانِي فَقَالَ مَاءُ الْحمّام لَا يُنَجِّسُهُ شَيْ‌ءٌ[10]

کیفیّت استدلال: مفاد این روایات این است که آب حوضچه های حمّام به جهت إتّصال به خزینه محکوم به طهارت است در این روایات مجرّد إتّصال این حوضچه ها به آب خزینه موجب برای طهارت آن ها ذکر شده اگر چه ممزوج با آب خزینه نشده باشد أعم از این که آب خزینه به صورت دفعی وارد حوضچه ها بشود یا به غیر دفعی وارد آن شود، و أعم از این که ممزوج با آب خزینه شده باشد یا خیر، در نتیجه از این روایات به خوبی إستفاده می شود که صِرف إتّصال آب متنجّس در حوضچه ها به آب خزینه کفایت در طهارت آن است حال اگر این أمر را در مورد آب حوضچه های حمّام بپذیریم یا با القاء خصوصیّت شامل آب های دیگر متّصل به مادّه نیز می شود یا به مقتضای تعلیل مذکور در روایات شامل آب های دیگر می شود که فرمود: «لأن لها مادّة».

 


[2] . در روایات وارد شده که امیرالمومنین علی . هنگام قرائت هر یک از فقرات سوالی آیات شریفه این سوره به پیشگاه خداوند سه بار عرض می نمود: «بل انت یا رب»

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo