< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد اشرفی

97/07/30

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: کتاب الطّهارة، هل يطهّر ماءُ المطلق المتنجّس أو المضاف المتنجّس بالتّصعيد أم لا؟

مقدّمه: نجاسات عینیه چیزهایی هستند که در شرع مقدّس به عنوان نجس العین معرفی شده و به هیچ عنوان قابلیت برای طهارت را ندارند مثل بول، خون، سگ، خوك، كافر، مردار، و خون حيوان حرام گوشت که خوردن یا آشاميدن آن ها حرام است و إستعمال آن ها در اعمال مشروط به طهارت مثل نماز جائز نیست و مراد از نجاست عرضی چیزهایی است که فی نفسه طاهر العين بوده ولی به جهت عروض عارضی مثل ملاقات با نجس، متنجّس شده باشند.

موضوعات أحکام دو قسم هستند: عناوین ذاتیه و عناوین عرضیه.

تارة موضوعات أحکام، عناوین ذاتیّه هستند به این معنی که حکم روی ذاتیات موضوع رفته که در این صورت علی القاعده با انتفاء ذات «جنس یا نوع یا فصل» حکم نیز منتفی می شود مثال عرفی «الانسان مدنیّ الطبع» یعنی انسان موجودی إجتماعی است در این مثال چون حکم «مدنیّ الطبع» روی ذات «انسان» رفته، تبدل موضوع در اینجا به تبدل ذات است و انتفاء حکم وقتی است که یکی از ذاتیات انسان تغییر کند مثلاً انسان تبدیل به خاک شود و پر واضح است که با انتفاء ذات إستصحاب جاری نمی شود. زیرا در جریان إستصحاب بقاء موضوع شرط است از همین قبیل است چیزهایی که در شرع مقدّس نجس العین هستند مثل بول، خمر و خون که اگر مثلاً بول مبدل به بخار ویا سگ مبدل به نمک شود چون ذاتیات آن عوض شده، نجاست نیز مرتفع می شود در نتیجه با انتفاء ذاتیات بول، نجاست منتفی شده و بالتبع حکم وجوب إجتناب نیز منتفی می شود.

و اخری موضوعات أحکام، عناوین عرضیّه واقع بر جسم هستند که در این صورت علی القاعده تا زمانی که آن عنوانِ عرضی بر جسم باقی است حکم نیز باقی است از این قبیل است أشیاء متنجّس مثل چوب نجس که نجاست بر آن عارض شده است و تا زمانی که جسم و عنوان ملاقی باقی است نجاست هم باقی است حال اگر چوب بسوزد و تبدیل به زغال یا خاکستر هم شود در این صورت اگر چه صورت نوعیه آن تغییر کرده ولی چون نجاست عارض بر هیولی یعنی عنوان جسم شده است نه بر صورت نوعیه تا با تغییر آن، نجاست منتفی شود تا زمانی که جرم و جسم باقی است نجاست نیز باقی خواهد بود در نتیجه استحاله و تغییر صورت نوعیه در نجاسات یعنی اعیان نجسه موجب برای طهارت آن ها است ولی صِرف استحاله و تغییر صورت نوعیه در متنجّس موجب برای طهارت آن نیست.

هذا التفصیل یکون علی القاعده لکن عمدتاً فقهاء در این تفصیل إشکال کرده اند حتی مرحوم شیخ ره هم این تفصیل را نپذیرفته و فقهاء بسیار بعید شمرده اند که متنجّس با تغییر صورت نوعیه به نجاست خود باقی باشد از این رو بسیاری از فقهاء حکم به طهارت این امور کرده اند: بخار ماء متنجّس،چوبی که تبدیل به زغال شده بخاری که از آب متنجّس به دست آمده است که دراین موارد اگر چه موضوعِ حکم، جسم است و صورت نوعیه آن تغییر کرده است ولی حکم به طهارت شده است.

بیان مرحوم آیة الله اراکی در فرق بین نجاست عینیه و نجاست عرضیه:[1]

تغییر صورت نوعیه در عناوین عرضیه مانع از جریان حکم آن ها نیست به این معنی که اگر شارع مقدّس حکم کرده به نجاست دست هنگام ملاقات با نجس اگر چه موضوع عنوان یدِ ملاقی با نجس است لکن این عنوان خصوصیّت و موضوعیت ندارد بلکه إستفاده می شود که حکم نجاست خاصیتی است که بر ملاقات با نجس مترتّب شده است در نتیجه اگر اجسام دیگر نیز با نجس ملاقات کنند حکم به نجاست و وجوب إجتناب از آن ها می شود اگر چه عنوان ید ملاقی با نجس منتفی باشد و هر کجا عنوان ملاقی نجس صدق کند حکم نجاست نیز ثابت است اگر چه صورت نوعیه آن تغییر کرده باشد بر خلاف عناوین ذاتیه که حکم روی عنوان ذاتیه رفته که اگر این عنوان ذاتی زائل شود حکم به طور کلی منتفی می شود در این مقام

مرحوم آیة اللّه اراکی ره بحث مبسوطی آورده اند که در پاورقی بدان اشاره شده است چکیده کلام این بزرگوار:

فالفرق بین الاستحالة في المتنجّسات و بين الاستحالة في النجاسات هو العلم بموضوعية الصورة النوعية هناك «في النجاسات» و العلم بعدم ذلك هنا «في المتنجّسات» فيعلم أنّ قول الشارع: إذا لاقت يدك النجاسة فاغسلها، و كذا قوله: اغسل ثوبك إذا لاقى النجس، و كذا في سائر الأشياء لا يفهم منه دخل الخصوصية، بل يستفاد أنّ هذا خاصية ملاقاة النجاسة الكذائية في أي جسم حصل، فلهذا يتعدى الى كلّ جسم مع عدم ذكر كثير منها في شي‌ء من الأخبار.

مرحوم سیّد ره می فرماید: اگر آب نجس أعم از مضاف و مطلق مبدّل به بخار شود بخار حاصل از آن محکوم به طهارت است و اگر این بخار مجدّداً تبدیل به آب شد باز هم طاهر خواهد بود سؤال این است که طهارت آب حاصل از بخار بر چه أساس است؟

در جواب گفته اند: بخار غیر از آب است زیرا در صورت نوعیه آب سیلان و میعان است و این صورت نوعیه با تبدیل آب به بخار وجود ندارد و همچون خمری است که صورت نوعیه تغییر کرده و مبدل به سرکه شده و یا سگی که تبدیل به نمک شده است و همانطور که در اعیان نجسه با تغییر صورت نوعیه حکم نجاست باقی نیست در شیء متنجّس که صورت نوعیه آن تغییر کرده نجاست باقی نخواهد بود.

إشکال: برخی گفته اند استحاله آب به صِرف تبدیل به بخار پذیرفته نیست زیرا از نظر علم فیزیک بخار همان آب است و تنها فاصله مولکولی آن بواسطه انبساط و قرار گرفتن هوا بین مولکول ها تغییر کرده و زیاد شده است نه این که بواسطه بخار حقیقت مولکول های آب تغییر کرده باشد از این رو قبول تباین بین متنجّس و بخار آن را، موجب انکار أمر بدیهی دانسته و گفته اند تباین آب با بخار حاصل از آن، با علم روز سازگار نیست زیرا حقیقت آن دو یکی است و تنها بین مولکول ها فاصله افتاده است و هیچ تغییری در مواد اصلی آن بوجود نیامده است بلکه تنها یکی از عوارض آن که میعان و سیلان باشد تغییر کرده است از این جهت حکم به طهارت بخار آب متنجّس را نپذیرفته و گفته اند بخار آب متنجّس همچون آب نجسی است که منجمد شده یعنی همچنان که سلب میعان و سیلان در آب منجمد موجب برای طهارت نیست همچنین بخار آب متنجّس نیز موجب برای طهارت آن نخواهد شد.

علی کل حال اگر فرضاً بپذیریم که در تبدیل آبِ متنجّس «أعم از آب مطلق و آب مضاف» به بخار استحاله صورت گرفته و صورت نوعیه آن تغییر کرده است، این استحاله موجب برای طهارت بخار و آب بدست آمده از آن می شود و تبعاً آثاری بر این أمر مترتّب می شود:

با این مبنی نباید بین تبخیر آب متنجّس مضاف و بین تبخیر بول فرق بگذاریم یعنی اگر قبول کردیم که تبخیر شیء موجب برای طهارت آن است در مورد تبخیر بول هم باید حکم به طهارت آن کنیم و البته کسی حکم به نجاست و وجوب إجتناب از بخار حاصل از بول ننموده است ولی در عین حال بخار متصاعد از بول اگر تبدیل به آب مطلق شود لازمه این مبنی این است که تمام أحکام آب مطلق بر آن جاری شود که از جمله آن جواز وضو و غسل و جواز شرب آن است و حال آن که بعید است کسی حکم به جواز این امور نموده باشد و به عکس اگر بپذیریم که در بخار بول استحاله و تغییری حاصل نشده است باز هم نباید در این دو حکم فرق بگذاریم یعنی قائل به طهارت بخار بول شویم و در عین حال قائل به عدم جواز وضو و غسل با آن شویم 0 خلاصه إشکال این است که اگر در بخار بول استحاله را قبول کردیم باید تمام آثار آب مطلق را در مورد آن جاری بدانیم و اگر استحاله را نپذیرفتیم باید هیچ یک از آثار آب مطلق را در مورد آن جاری ندانیم. [2]

سؤال: چه فرقی است بین بخار بول که حکم به طهارت آن شده ولی از طرفی حکم به عدم جواز وضو با آن شده است؟ مگر این که بگوییم علی القاعده بخار بول نجس است از این رو نمی توان با آن وضو یا غسل کرد و اما در بخار متصاعد از

بول از باب عسر و حرج حکم به طهارت آن شده است.

سؤال: اگر بپذیریم که در تبدیل آب متنجّس به بخار استحاله صورت گرفته و موجب برای طهارت بخار حاصل از آن می شود آیا آبی که مجدد از بخار آب متنجّس به دست آمده پاک است یا خیر؟ اگر شک کردیم مقتضای أصل چیست؟

جواب: با فرض قبول استحاله در آبی که تبدیل به بخار شده اگر آبی از این بخار حاصل شود محکوم به طهارت است.

توضیح مطلب: نجاست متنجّس به جهت تبدیل به بخار و تحقّق استحاله علی الفرض منتفی است و اما اگر شک کردیم که آیا آب حاصل از این بخار پاک است یا نه، به مقتضای اصاله الطّهارة حکم به طهارت آن می شود و اما علّت عدم جریان إستصحاب موضوعی این است که موضوع تغییر کرده است زیرا درست است بخار حاصل از شیء متنجّس علی الفرض پاک است ولی نمی توان در آن إستصحاب کنیم زیرا بخار تبدیل به آب شده و با تبدل موضوع إستصحاب جاری نمی شود و اما علّت عدم جریان إستصحاب حکمی این است که موضوع تغییر کرده و إستصحاب حکمی مثل جواز وضو و غسل جاری نمی شود.

صاحب عروه ره می فرماید: «المضاف المُصَعَّد مضافٌ‌» ایشان با قبول استحاله در آب مضاف عجیب است که می گویند بخار مضاف، به مضاف بودن خود باقی است، برخی بزرگان گاهی در برخی مسائل حرفی می زنند که گویا از کلام و مبانی خود فراموش کرده اند از مرحوم مجلسی ره نقل شده که فرموده است: گاه فقهاء حرف هایی که در اصول زده اند در فقه از آن إستفاده نمی کنند از همین مورد است کلام مرحوم سیّد ره که می گوید: آب مضاف با تبخیر پاک می شود و مع ذلک می فرماید با تبدیل آب مضاف به بخار اگر آن بخار مبدل به آب شود مضاف خواهد بود در نتیجه خمری که بخار شده اگر مجدد تبدیل به مایع شود باز هم مضاف خواهد بود.

إشکال: این کلام به إطلاقش پذیرفته نیست زیرا اگر قبول کنیم که در بخار استحاله واقع شده است حال اگر فرضاً آب مضاف بوسیله ترکیب خاک با آب مضاف شده باشد بعد از تبخیر، خاک آن ته نشین شده و دیگر مایع متصاعد، مضاف نخواهد بود و هکذا آب تبخیر شده از گلاب، غیر از گلاب أوّلیه است که غلظت دارد و وجهی ندارد که به حالت مضاف بودن خود باقی بماند اگر چه مقداری معطر باشد.

أثر عملی این بحث زیاد است زیرا اگر قبول کنیم که در بخار به جهت تغییر صورت نوعیه استحاله واقع شده است در نتیجه آن آب طاهر خواهد بود و اگر به صورت آب مطلق در آمد محکوم به طهارت و جواز شرب یا اکل خواهد بود ولو این که بخار بول باشد ولی اگر مایع مضاف بعد از تبخیر و تصاعدِ آب، باز هم مضاف باشد این تفاوت بین دو شیء، بر چه أساس است مگر آن که بگوییم صورت نوعیه آن تغییر نکرده از این جهت متفاوت با بخار است و محکوم به همان حالت سابقه است.

مطلب دیگر این که اگر شک کردیم که آیا فلان مایع مضاف است یا مطلق در این صورت شک ما تاره در شبهه موضوعیه است و اخری در شبهه حکمیه، و اما شک در شبهه موضوعیه خود دو قسم است: تاره حالت سابقه اش معلوم است و اخری مجهول، مثلاً مایعی داریم و نمی دانیم آیا مضاف است یا مطلق این مورد شبهه حکمیه است و یا مقداری آب با خاک مخلوط شده و نمی دانیم آیا به حد مضاف رسیده یا نه، این مورد شبهه موضوعیه است که اگر حالت سابقه دارد، إستصحاب همان حالت می شود و اگر حالت سابقه اش معلوم نیست مثلاً در بیابان برخورد کردیم به آبی که مردّد بین مطلق و مضاف است در این مورد آیا إستصحاب جاری می شود یا خیر؟ سیأتی البحث فیه ان شاء الله.

 


[1] . بیان آیت الله اراکی ره: أنّ الحكم بالطهارة بعد الاستحالة في الأعيان النجسة يكون على طبق القاعدة لا على خلافها، لأنّه بمقتضى الدليل الاجتهادي في صورة عدم تمامية الانصراف المذكور و بمقتضى قاعدة كل شي‌ء طاهر بضميمة أنّ من الواضح كون الموضوع هو الصورة النوعية في صورة تماميته فتدبّر.و من هنا يعلم أنّ التعبير بكون الاستحالة من جملة المطهرات كما وقع في كلمات القوم مبني على المسامحة، فإنّ الحاصل ارتفاع النجاسة بارتفاع المحلّ، لا ارتفاع النجاسة عن المحلّ مع بقاء المحلّ كما هو الحال في سائر المطهرات، و الحاصل أنّ هذا من قبيل الرافع لنفس المحلّ، و سائر المطهرات من قبيل العارض على المحلّ و الرافع لنجاسته، فليسا من واد واحد و أمّا الاستحالة في المتنجّسات فالفرق بينها و بين الاستحالة في النجاسات هو العلم بموضوعية الصورة النوعية هناك و العلم بعدم ذلك هنا، فيعلم أنّ قول الشارع: إذا لاقت يدك النجاسة فاغسلها، و كذا قوله: اغسل ثوبك إذا لاقى النجس، و كذا في سائر الأشياء لا يفهم منه دخل الخصوصية، بل يستفاد أنّ هذا خاصية ملاقاة النجاسة الكذائية في أي جسم حصل، فلهذا يتعدى الى كلّ جسم مع عدم ذكر كثير منها في شي‌ء من الأخبار.و حينئذ فنقول أوّلا: لا مجال لحصول الشبهة في بقاء النجاسة لو تبدّل الثوب مثلا بالدود، إذ الفرض أنّ الأمر الموجود في كلا الحالين معروض النجاسة و هو باق و لم ينعدم، فلم يجر هنا مثل ما يجري في الأعيان النجسة من ارتفاع النجاسة بارتفاع المحلّ كما عرفت من معنى مطهرية الاستحالة هناك، و مع ذلك فلا وجه لحصول الطهارة، فإنّ حصولها بعد عروض النجاسة يحتاج إلى أحد أمرين كلاهما‌ مفقود في المقام، أحدهما: حصول الرافع للمحلّ كما في الاستحالة في النجاسات، و من المعلوم عدمه في المقام، و الثاني: عروض المطهر كالكرّ على المحلّ، و المفروض عدمه.ثمّ لو فرض الشك من جهة احتمال أن يكون تبدّل الصورة النوعية مطهرا للهيولى و رافعا لنجاسته فاستصحاب النجاسة محكّم، أعني: نجاسة الهيولى الثابتة في كلا الحالين، كما فرضنا أنّها معروض القذارة و النجاسة بدون دخل للصور فيها أصلا، و على هذا فيلزم الحكم بنجاسة الدود المتكوّن من الثوب المتنجّس دون الدود المتكوّن من العذرة مثلا، و من هنا ينقدح فساد ما ربما يتوهّم من أنّ قاعدة كل جسم لاقى النجس ينجس لم يرد في خبر و رواية، و إنّما وقع معقدا للإجماع، و الغرض منها سوق العبارة الجامعة لا إناطة الحكم على الجامع، بل المقصود الإناطة على الخصوصيات المختلفة بحسب الموارد. كتاب الطهارة للأراكي ج‌1، ص: 19 .
[2] . اشکال شبهه مذکور: با توجه به تفصیلی که أستاد ذکر نمودند که موضوعات احکام دو قسم هستند «عناوین ذاتیه و عرضیه» عناوین ذاتی مثل بول و خمر و خون است که اگر مثلا بول مبدل به بخار شود و یا سگ مبدل به نمک شود چون صورت نوعیه آن تغییر کرده نجاست نیز مرتفع می شود زیرا بخار غیر از بول بوده و با تغییر صورت نوعیه نجاست هم منتفی می شود حال در بخار بول چون عنوان بول بوسیله تبخیر منتفی شده پاک خواهد بود و حکم به طهارت آن طبق این بیان علی القاعده است و اما این که وضو و غسل با آن جائز نیست از این جهت است که وضو تنها با آب مطلق صحیح است و پاک بودن بخارِ بول ملازمت ندارد با این که آن شیء آب مطلق هم باشد و نهایتا اگر شک در جواز وضو با چنین آبی کردیم به جهت این که مثلا برخی از آثار بول را مثل بو یا رنگ دارد، استصحاب عدم جواز وضو با چنین آبی که از بخار بول بدست آمده جاری می شود در نتیجه عدم نجاست بخار بول علی القاعده است و اما عدم جواز وضو با آب حاصل از بخار بول از جهت استصحاب است.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo