< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد اشرفی

97/07/25

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: لقاح مصنوعى

إذا کال للرّجل زوجتان هل يجوزُ إنتقالُ البويضة مِن أحَدِ زوجته إلی زوجته الاخرى؟ وَ عَلی فرض الجواز مَن هُوَ اُمُّه؟

مقدمه: اگر مردی دارای دو زن باشد و رحم زن اول قابلیت تکوّن فرزند را استدامةً ندارد از این جهت مرد با وی همبستر شده و بعد از این که لقاح یعنی ترکیب اسپرم مرد و تخمک زن انجام پذیرفت و نطفه منعقد گردید این نطفه را از طریق پزشکی به رحم زن دوم که امکان تکوّن فرزند در رحم او وجود دارد، منتقل کند، اگر بچه ای از این راه متولد شود «با قطع نظر از این که آیا چنین عملی جائز است یا خیر که بحث آن گذشت» مادر شرعی این بچه در حقیقت کدامیک از دو زن خواهد بود؟ آیا صاحب حمل یعنی زنی که بچه از او متولد شده مادر محسوب می شود؟ یا صاحب تخمک مادر بچه محسوب می شود؟ از این جهت که فرزند از تخمک او بوجود آمده و اصل پیدایش بچه از اوست و از طرفی کلمه ام در لغت به اساس و پایه شیء اطلاق می شود مثل مکه که به آن اطلاق اُمّ القری می شود زیرا زمین از زیر آن گسترش پیدا کرده و مثل فاتحة الکتاب که اُمّ الکتاب بر آن اطلاق می شود.

در مساله چهار احتمال وجود دارد:1. احتمال اول این است که هیچ کدام مادر شرعی فرزند نباشند. 2. زنی که صاحب تخمک است تنها مادر فرزند باشد 3. هر دو زن مادر این فرزند باشند 4. زنی که وضع حمل نموده در حقیقت تنها مادر شرعی فرزند باشد.

فرمایش استاد خویی ره: از آيه 2 سوره مجادله استفاده مى‌شود كه ملاك در مادر بودن، حمل و وضعِ حمل كودك است: ﴿إِنْ أُمَّهَاتُهُمْ إِلاَّ اللاَّئِي وَلَدْنَهُم﴾ به مقتضای آیه شریفه منحصراً زنى كه فرزند از او به دنیا آمده، مادر حقیقی فرزند محسوب شده و فرزند منسوب به اوست نه صاحب تخمك زیرا طبق قواعد عربی إلاّی استثنائیه اگر به همراه إن نافیه در کلام ذکر شود دارای مفهوم حصر است یعنی از آن استفاده نفی حکم از ما ورای مستثنی منه می شود و در این مساله اختلافی نیست اگر چه در جملات دیگر مثل جمله شرطیه و جمله وصفیه اختلاف نظر است که آیا دلالت بر مفهوم دارند یا خیر؟

اشکالات تمسک به آیه شریفه در انحصار مادر به زنی که فرزند از او متولد شده است:

اشکال اول: حصر در آیه شریفه حصر اضافی است در نتیجه دلالت بر مطلوب ندارد.

توضیح مطلب: حصر در کلام به دو صورت واقع می شود تارة حصر حقیقی است مثل «ما فی الدار أحدٌ إلا زیدٌ» که این کلام دلالت دارد بر این که تنها زید در خانه است و وجود غیر زید را در خانه نفی می کند و اخری حصر اضافی است مثل ﴿وَ مَا مُحَمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ﴾[1] حصر در این آیه شریفه بلا شک حصر حقیقی نیست زیرا لازمه حصر حقیقی آن است که رسول الله تنها متّصف به صفت رسول باشند نه صفات دیگر و حال آن که قطعاً صفات برجسته دیگری را دارا می باشند در نتیجه حصر در اینجا اضافی بوده و در مقابل جواب از کسانی است که گمان می کردند فرستاده خدا باید دارای ثروت و مکنت و منصبی باشد تا شایسته مقام رسالت شود و بسیار بعید می شمردند کسی همانند شخص پیغمبر اکرم که ثروت و مکنتی ندارد فرستاده از طرف خدا باشد، خداوند در مقابل این افکار باطل می فرماید: ﴿وَ مَا مُحَمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ﴾ آن بزرگوار همچون رسولان گذشته تنها فرستاده خداست و نیازی به داشتن چنین مناصبی ندارد.

و هکذا در ما نحن فیه، حصر مادر نسبت به زنی که فرزند از او متولد شده حصر اضافی است زیرا این انحصار در مقابل کسانی بوده که می خواستند بواسطه مظاهره ﴿أَنْتِ عَلَيَّ حَرَامٌ كَظَهْرِ أُمِّي﴾ همسران خود را به منزله مادر تلقی نموده و از آنان دوری گزینند خداوند در مقابل آنان می فرماید بوسیله مظاهره به هیچ عنوان زنان شما مادر محسوب نمی شوند بلکه مادران شما تنها کسانی هستند که از آنان متولد شده اید نه زنانتان آن هم بواسطه مظاهره در نتیجه حصر در آیه شریفه حقیقی نبوده و نفی مادر از صاحب نطفه نمی کند.

اشکال دوم: آیه شریفه به فرض این که از نظر ولادت فرزند و این که مادر تنها کسی است که از او متولد شده در مقام بیان باشد ولی از جهت این که مادر صاحب تخمک هم باشد یا نه، در مقام بیان نیست و اطلاق ندارد در نتیجه نمی توان در ما نحن فیه بدان تمسک نمود.

توضیح مطلب: مادر بودن زنی که تنها وضع حمل نموده از هر جهت ولو این که زن صاحب تخمک نباشد ، نیاز دارد به این که جمله ﴿إِنْ أُمَّهَاتُهُمْ إِلاَّ اللاَّئِي وَلَدْنَهُمْ﴾ نسبت به زن صاحب تخمک و زنی که صاحب تخمک نیست نیز در مقام بیان بوده و اطلاق داشته باشد یعنی اعم از این که زن صاحب تخمک هم باشد یا نباشد و حال آن که آیه شریفه به فرض این که از نظر نحوه ولادت فرزند در مقام بیان باشد ولی از جهت این که صاحب حمل، صاحب نطفه هم باشد یا نه، در مقام بیان نیست تا بتوان به اطلاق آن تمسک نموده و بگوییم به مقتضای اطلاق آیه شریفه صاحب حملی که تخمک از او نیست مادر فرزند محسوب می شود.

به عباره اخری: آیه شریفه در عقد مستثنی صفتی را برای مادر ذکر کرده که زائیدن باشد این استثناء دلالت دارد که تنها صاحب حمل مادر است نه غیر آن، ولی در خصوص این که آیا مادر باید صاحب نطفه هم باشد یا نه در مقام بیان نیست تا بتوانیم به اطلاق آن تمسک کنیم و بگوییم مادری که وضع حمل نموده اطلاق دارد اعم از این که صاحب نطفه باشد یا نباشد و چون از این جهت در مقام بیان نیست لا محاله اطلاق ندارد در نتیجه قدر متیقن از آیه شریفه در اطلاق مادر کسی که هم صاحب حمل باشد و هم صاحب نطفه که همیشه در ازمنه سابقه چنین بوده و اکنون نیز بیش از 90 درصد مادر ها چنین هستند برای وضوح مطلب مثالی می زنیم:

اگر مردی به همسرش دستور بدهد که ظهر غذای خاصی مثل آبگوشت بپزد و قیدی برای آن ذکر نکند همسر او می تواند هر آنچه که بر آن اطلاق آبگوشت می شود بپزد و چنین غذایی در امتثال دستور همسر کفایت می کند و اگر همسرش به او اعتراض کند که من مرادم از آب گوشت، نوع خاصی از آن بود، همسرش حق دارد بگوید شما در مقام بیان بودید و قید و خصوصیت خاصی را اضافه نکردید و من به اطلاق کلام شما تمسک نمودم.

لکن اگر متکلم در مقام بیان نباشد مثل این که زنی از شوهرش سوال کند که چه غذایی را دوست داری و او در مقام شمارش ده نوع غذا را بشمارد، حال اگر این زن یکی از ده غذای دوست داشتنی همسرش را در آن روز بپزد و بگوید به اطلاق کلام همسرم تمسک نمودم، در این مورد تمسک به اطلاق صحیح نیست زیرا همسر در مقام شمارش غذاهای دوست داشتنی خود بوده

نه در مقام بیان تعیین وظیفه در امروز و تعیین تمام خصوصیات یکی از ده غذا.

یا مثلاً آيه شریفه ﴿فَكُلُوا مِمَّا أَمْسَكْنَ عَلَيْكُمْ﴾ که از جهت پاک بودن محل تماس دهان سگ با شکار در مقام بیان نیست. در نتیجه نمی توان به اطلاق آن تمسک نمود و از آن پاك بودن محل تماس دهان سگ با شکار را استفاده نمود بله می توان به اطلاق آیه شریفه در امساک تمسك کنیم براى اثبات حلال بودن حيوانى كه سگ شكارى آن را گرفته است یعنی امساک سگ شکاری به هر طریقی که محقق شود چنین حیوانی ذبح شرعی شده است اگر چه شرايط ديگر ذبح مثل قبله منتفى باشد حال مساله ما نحن فیه نیز از همین قبیل است.

بنابراین آیه شریفه برفرض دلالت بر حصر، دلالت دارد بر این که تنها زنی که بچه را زائیده، مادر محسوب می شود اما از این جهت که زن صاحب نطفه باشد یا نباشد در مقام بیان نیست و نمی توان به اطلاق آن اخذ کرد و گفت منحصرا زن حامل به جنین که فرزند را زائیده مادر اوست خواه نطفه هم از او باشد یا نباشد، و اما این که گفته اند: لغویین مادر را به کسی اطلاق می کنند که فرزند از او متولد شده «الأم في اللغة هي الوالدة»[2] در جواب می گوییم: این کلام لغویین از این جهت بوده که سابقا مساله لقاح مصنوعی مطرح نبوده و فرزند منحصرا به این وسیله متولد می شده در نتیجه دلالتی بر حصر مادر به صاحب حمل که فرزند از او متولد شده، ندارد.

اشکال سوم: در اصول بحث است که آیا خطابات شارع مقدس مختص به حاضرین است یا خیر شامل غائبین نیز می شود؟ دو قول در مساله مطرح است:

1. مشهور فقهاء قائلند که خطابات شارع برای حاضرین و غائبین حجت است.

2. در مقابل برخی همچون محقق قمی ره قائلند: خطابات شارع تنها برای حاضرین در زمان خطاب است نه غائبین زیرا ممکن است در آن زمان عند المحاوره قرائنی در بین بوده که ما بی اطلاع از آن هستیم در نتیجه نمی توان برای وظیفه فعلی خود به خطابات شارع نسبت به حاضرین آن زمان تمسک کنیم مگر دلیلی بر عمومیت داشته باشیم

بنابر قول اول یعنی قاعده اشتراک احکام، سرایت حکم به غائبین در جایی است که غائبین دارای خصویصت خاص دخیل در حکم نباشند به طوری که آن خصوصیت در حال حاضر مفقود باشد مثلا در حکم وجوب نماز جمعه اگر چه روایات متعددی وارد شده و آیه شریفه نیز دلالت بر وجوب نماز جمعه بعد النداء دارد: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَانُودِيَ لِلصَّلاَةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلَى ذِكْرِ اللَّهِ﴾ .[3] لکن به گفته برخی مثل مرحوم بروجردی ره چون آیه شریفه در زمان حضور نازل شده و این احتمال وجود دارد که خصوصیت حضور امام ع و منصب امامت در حکم وجوب و یا مشروعیت نماز جمعه دخیل باشد به مقتضای برخی از ادله مثل: ﴿اللَّهُمَّ إِنَّ هَذَا الْمَقَامَ لِخُلَفَائِكَ وَ أَصْفِيَائِكَ وَ مَوَاضِعِ أُمَنَائِكَ فِي الدَّرَجَةِ الرَّفِيعَةِ الَّتِي اخْتَصَصْتَهُمْ

بِهَذَا قَدِ ابْتَزُّوهَا﴾[4] نمی توان به اطلاق آیه شریفه در وجوب نماز جمعه در زمان غیبت تمسک نمود.

حال در ما نحن فیه در عصر نزول آیه شریفه ﴿إِنْ أُمَّهَاتُهُمْ إِلاَّ اللاَّئِي وَلَدْنَهُمْ﴾ هیچ مادری غیر از صاحب نطفه نبوده یعنی صاحب نطفه و صاحب حمل در آن زمان دائماً یکی بوده اند و در زمان حاضر نیز مثلاً 99 در صد مادرها چنین هستند آری در عصر حاضر این امکان فراهم شده که بوسیله تخمک از یک زن، زن دیگری حامله و بچه دار شود از این جهت این احتمال وجود دارد که آیه شریفه ناظر باشد به مورد غالب که در زمان نزول آیه وجود داشته یعنی موردی که صاحب حمل و صاحب نطفه یکی بوده اند در نتیجه نمی توان در ما نحن فیه که زن صاحب حمل بوده ولی صاحب نطفه نیست تمسک نماییم.

جواب استاد اشرفی دامت برکاته از اشکالات مذکور:

اصل در حصر «خصوصا حصر به إلّا که در آن اختلافی نیست» حصر حقیقی است یعنی اگر در جایی شک کردیم که آیا حصر حقیقی است یا اضافی، حمل بر حصر حقیقی می شود و می توان گفت آیه شریفه با وجود این که در مقام نفی مادر از زنی است که توسط شوهر مظاهره شده، مادر حقیقی را منحصر در زنی دانسته که فرزند از او متولد شده است و منافاتی ندارد که هم نفی مادر از زن مظاهره کند و هم در مقام حصر حقیقی در تعیین مادر باشد چرا که آیات شریفه قرآن طبق روایات الی یوم القیامه جاری هستند «الْقرْآنُ يَجْرى كَما يَجْرِى الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ» یعنی قرآن جريان دارد همانطور كه ماه و خورشيد جريان دارند و همان گونه كه ماه و خورشيد در يك جا ثابت نيستند كه فقط بر يك سرزمين معين بتابند و از آن سرزمين تجاوز نكنند، قرآن نیز كتابى نيست كه خطابات آن تنها متعلق به مردم زمان پیامبر اکرم ص باشد بلکه در همه زمان ها جاری است.

ان قلت: آیه شریفه به فرض این که از نظر ولادت فرزند و این که مادر تنها کسی است که از او متولد شده در مقام بیان باشد ولی از جهت این که مادر صاحب تخمک هم باشد یا نه، در مقام بیان نیست و اطلاق ندارد در نتیجه نمی توان در ما نحن فیه بدان تمسک نمود.

قلت: آیه شریفه از این جهت هم اطلاق دارد و به مقتضای حصر تنها صاحب حمل را مادر می شمارد اعم از این که زن صاحب نطفه باشد یا نباشد زیرا مورد سوال یا مورد نزول آیه نمی تواند مخصص آیه باشد از این جهت خداوند در مقام بیان وظیفه العباد الی یوم القیامه می فرماید: إ﴿ِنْ أُمَّهَاتُهُمْ إِلاَّ اللاَّئِي وَلَدْنَهُمْ﴾ البته ممکن است کسی بگوید در مورد نماز جمعه نص داریم «هذا المقام لأولیائک» که موردش خاص زمان حضور است.

نتیجه: از آیه شریفه به طور قطع استفاده می شود: زنی که فرزند را زائیده مادر محسوب می شود اگر چه حصر حقیقی را هم نپذیریم با این بیان احتمال اول که هیچکدام از صاحب حمل و صاحب نطفه مادر فرزند نباشد رد می شود چنان که احتمال دوم که مادر را منحصر در صاحب نطفه بدانیم نه صاحب حمل، نیز رد می شود زیرا این دو احتمال مخالف با آیه شریفه است و اما احتمال سوم که هر دو مادر باشند بعید نیست و می توان فرزند را به صاحب تخمک نیز نسبت داد طبق قاعده معروف: «الوالد الحلال يُشبه العمَّ أو الخالَ» یعنی خصوصیات و خلق و خوی بچه شبیه عمو یا دایی می شود و از طرف مادر شباهت به دایی دارد و به قول معروف حلال زاده به دائیش می رود و از طرفی این شباهت از طریق صاحب نطفه به بچه منتقل می شود و منعی نیست که طبق قاعده عرفی که منشا شباهت مادر است و از طرفی هر ثمره و میوه ای که نتیجه هر چیزی است متعلق به صاحب بذر است به این اعتبار صاحب تخمک را نیز مادر بدانیم.

عَلَی کُلِّ حالٍ نمی توان نقش نطفه را نادیده گرفت لکن چون تعدد ام بی سابقه بوده است و مادر منحصر در یک نفر است و از طرفی آیه شریفه صاحب حمل یعنی کسی که فرزند از او متولد شده را مادر شمرده قول چهارم تایید می شود یعنی مادر منحصر به صاحب حمل است.

 


[4] دعای 48 صحیفه سجادیه «وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ يَوْمَ الْأَضْحَى وَ يَوْمَ الْجُمُعَةِ».

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo