< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد اشرفی

97/07/21

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: المرحله الثانیه هل یکون ماء المضاف رافعاً عن الخبث ام لا؟ البحث فیه من جهتان:

الجهة الأوّلی: آیا آب مضافِ قلیل هنگام ملاقات با نجس منفعل می شود یا خیر؟

الجهه الثانیة: آیا در إنفعال آب مضاف هنگام ملاقات با نجس، بین آب مضاف کثیر و آب مضاف قلیل فرق است یا خیر؟ مرحوم سیّد مرتضی ره در مبحث طهارت و نجاست دو نظریّه دارد که مخالف با قول مشهور است:

الف: نظریه اول این که آب مضاف رافع از خبث است یعنی نجاسات بوسیله آن پاک می شود

ب: نظریه دوم این که إزاله نجاست در طهارت اجسام صیقلی کافی بوده و نیازی به طهارت مائیه ندارد البته به استثنای تطهیر بدن و لباس و ظروف که علاوه بر إزاله نجاست، نیاز به طهارت مائیه نیز دارد، در جلسات قبل نظریّه و أدلّه سیّد مرتضی ره مبنی بر طهارت اجسام صیقلی به صِرف إزاله نجاست تحت مرحله أوّلی «هل یکون إزاله النجاسه رافعاً عن الخبث ام لا؟» مورد نقد و بررسی قرار گرفت و اما قسمت دوّم از نظریّه ایشان در خصوص تطهیر نجاسات بوسیله آب مضاف، تحت مرحله دوّم «المرحله الثانیه هل یکون ماء المضاف رافعاً عن الخبث ام لا؟» در دو جهت بررسی می شود:

الجهة الأوّلی: آیا آب مضاف قلیل هنگام ملاقات با نجس منفعل می شود یا خیر؟

الجهه الثانیة: آیا در إنفعال آب مضاف بین آب مضاف کثیر و آب مضاف قلیل فرق است یا خیر؟ بحث امروز در جهت

أوّلی و ادامه روایاتی است که در باب های مختلف فقهی ذکر شده و از آن روایات إستفاده می شود که آب مضاف به مجرّد ملاقات با نجس متنجّس شده و نجاسات بوسیله آن تطهیر نمی شود.

خاطره: در یکی از سفرهایی که به مکّه مکرّمه و مدینه منوره داشتیم به پیشنهاد یکی از دوستان آیة اللّه عاصفی، به دانشگاه شریعت، مرکز علوم دینی أهل تسنّن رفته تا از وضعیّت دروس آنان اطّلاع پیدا کنیم هنگامی که داخل دانشگاه شدیم ما را راهنمایی کردند به اتاق عمید که همان اتاق مدیر باشد، افراد زیادی از کشورهای مختلف در انتظار دیدار با عمید نشسته بودند به مجردی که وارد اتاق شدیم ما را احترام نمودند و مدیر کلیه شریعت «دانشگاه» به ما گفت: چون این افراد جالس در دیوان زودتر از شما آمده اند منتظر بمانید تا امور آنان رفعُ رجوع شود بعد در خدمت شما هستیم و بعد که همه رفتند و جز ما سه نفر کسی در اتاق نمانده بود عمید کلیه شریعت رو به ما کرد و گفت شما از کدام مذهب هستید؟ گفتیم از مذهب تشیّع، سپس پرسید از علماء هستید؟ گفتیم آری از طلاب علوم دینی.

در ادامه از وضعیت دراسات حوزه های علمیه سؤال نمود، به طور خلاصه گفتیم دروس حوزه از سه سطح تشکیل می شود مقدمات، سطوح و خارج و هر کدام از این سه سطح را توضیح داده و در توضیح درس خارج گفتیم: أستاد إبتداءاً مسأله فقهی یا اصولی را طبق نظرات و آراء فقهاء بر أساس أدلّه ای که إقامه شده بررسی و نقد نموده و در نهایت یکی از این أقوال را به عنوان ارائه تحقیق و یا حکم الله انتخاب می کند، مدیر کلیه شریعت گفت: من کتاب های علّامه حلی ره را مطالعه کرده ام، کتاب های بسیار دقیقی است و از قدرت و دقّت این بزرگوار در استنباط أحکام شرعی تعجب کرده ام و از ما خواست برخی از کُتُب علمی شیعه را بعد از مراجعه به نجف اشرف برای او ارسال نماییم.

سپس سؤال نمود: حکومت چقدر برای شما شهریه در نظر گرفته است؟ گفتیم به هیچ عنوان شهریه ای از دولت دریافت نمی کنیم او از روی تعجب سؤال کرد: چطور دریافت نمی کنید پس از کجا ارتزاق می کنید؟ گفتیم طبق تفاسیر شیعه از آیه خمس: ﴿وَ اعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْ‌ءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ..﴾[1] یکی از چیزهایی که خمس به آن تعلق می گیرد منفعت کسب بلکه هر گونه فائده است «اگر چه شما خمس را تنها مختص به غنائم جنگی می دانید» باری نصف آن سهم إمام  است که در زمان غیبت إمام عصر نواب آن حضرت در تصرّف آن ولایت داشته و در امور معیشت طلاب علوم دینی صرف می کنند همان کسانی که برای انذار قوم خود و إرشاد دین، تفقّه در دین می نمایند.

عمید کلیه شریعت أهل تسنّن تا این مطلب را از ما شنید مدّتی سر به زیر انداخته، عمیقاً به فکر فرو رفت بعد از مدّتی سر برداشته رو به ما کرد و گفت: عَجَب، من مدّت ها فکر می کردم چطور در بین تمام مذاهب إسلامی تنها علماء شیعه در مقابل این طاغوت ها و زور گویان عالم قد علم کرده، ایستاده و بی پروا حرف خود را می زنند حالا فهمیدم علّت آن چیست؟ زیرا علماء تشیّع وابسته به دولت ها نیستید و این در حالی است که أهل تسنّن چون شهریه خود را از دولت دریافت کرده و جیره خوار دولت است مجبور به سکوت هستند.

عظمت مقام علمی علّامه ره بی نظیر بوده و بر کسی مخفی نیست چنان که عمید مدرسه أهل سنت نیز به این أمر اعتراف نمود چرا که علّامه ره مورد تایید خداوند و بهترین فقیه و اصولی در عصر خود بوده است، از مرحوم شیخ أنصاری ره با همه عظمتی که دارد نقل شده که فرمودند ای کاش مرحوم علّامه ره را درک کرده و از محضر او إستفاده می کردم و بعید نیست که بگوییم مردم ایران به برکت وجود موثر این شخصیت بزرگ، تشیّع را اختیار نمودند.

علّامه ره در کتاب منتهی فرموده که آب مضاف نمی تواند رافع خبث باشد سپس أدلّه ای که بر نظریّه سیّد مرتضی ره إقامه شده یک به یک ذکر و نقد و بررسی نموده است و ما بعد از تورّق در کتاب منتهی، چکیده کلام ایشان را در 5صفحه به صورت خلاصه نوشتیم که إن شاء اللّه در اختیار دوستان قرار خواهد گرفت.[2]

رافعیت آب مضاف را از نجس در دو جهت بررسی می کنیم:

الف: آیا آب مضافِ قلیل هنگام ملاقات با نجس منفعل می شود یا خیر؟

ب: آیا در إنفعال آب مضاف هنگام ملاقات با نجس، بین آب مضاف کثیر و آب مضاف قلیل فرق است یا خیر؟

شکی نیست در این که اگر آب قلیل باشد أعم از آب مطلق و آب مضاف به مجرّد ملاقات با نجس طبق روایات منفعل می شود و فرقی در این جهت بین مضاف و مطلق نیست لکن برخی گفته اند اگر آب مضاف در حد کر یا بیشتر از کر باشد منفعل و نجس نمی شود یعنی بین آب مضاف قلیل و آب مضافی که به حد کرّ رسیده تفصیل داده و گفته اند اگر آب مضاف قلیل باشد به مجرّد ملاقات با نجس منفعل می شود ولی اگر به قدر کر باشد با ملاقات نجس منفعل نمی شود و در مقام تعلیل گفته اند: غلظت موجود در آب مضاف مانع از سرایت نجاست به قسمت های دیگر آن می شود و چون نجاست و بخشی از اطراف آن قابل برداشت و جدا کردن است می توان آن را جدا کرده و باقیمانده آب به طهارت خود باقی است و إستفاده از آن بلا مانع خواهد بود همچنان که می توان روغن جامد نجس شده را به همراه مقداری از اطراف آن که نجاست به آن سرایت کرده جدا نموده و از باقیمانده آن إستفاده نماییم.

در مقابل برخی از بزرگان به طور قطع گفته اند آب مضاف به مجرّد ملاقات با نجس متنجّس می شود و در این حکم فرقی بین آب مضاف قلیل و آب مضاف کثیری که به حد کر رسیده نیست فعلا بحث ما در نجاست آب مضاف قلیل است و

بحث از آب قلیل کثیر در جلسه بعد خواهد آمد.

خاطره أستاد: بخشی از مواد لبنی ایران وارداتی از هلند است، در سفری که به هلند داشتیم هنگام سرکشی در کارخانه توزیع شیر مشاهده کردم که فردی در بالای منبع های بزرگ شیر نشسته و مراقب درب های آن است و مکرر إتّفاق می افتاد که دستش با شیر های موجود در منبع ها ملاقات می کرد حال اگر فرضاً دست این فرد به طریقی نجس باشد این نجاست به شیر های موجود در منبع سرایت کرده و با فرض این که کثرت مایعات در هنگام ملاقات با نجس، مانع از نجاست آن ها نمی

شود، تمام آن شیر ها نجس می شود گر چه مقدار شیرها زیاد باشد.

از روایات باب های مختلف کتاب وسائل از جمله باب طهارت و نجاست، باب أحکام سؤر حیوانات یا سور أهل کتاب...به طور قطع إستفاده می شود که آب قلیل أعم از مطلق و مضاف به مجرّد ملاقات با نجاست، نجس می شوند، و نمی توان با چنین آبی اعمالی که مشروط به طهارت است انجام داد، برخی از این روایات به عنوان نمونه ذکر می شود:

عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنِ الْعَمْرَكِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِيهِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ  قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ رَعَفَ فَامْتَخَطَ فَصَارَ بَعْضُ ذَلِكَ الدَّمِ قَطْراً صِغَاراً فَأَصَابَ إِنَاءَهُ‌ هَلْ يَصْلُحُ لَهُ الْوُضُوءُ مِنْهُ فَقَالَ إِنْ لَمْ يَكُنْ شَيْئاً يَسْتَبِينُ فِي الْمَاءِ فَلَا بَأْسَ وَ إِنْ كَانَ

شَيْئاً بَيِّناً فَلَا تَتَوَضَّأْ مِنْهُ قَالَ وَ سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ رَعَفَ وَ هُوَ يَتَوَضَّأُ فَتَقْطُرُ قَطْرَةٌ فِي إِنَائِهِ هَلْ يَصْلُحُ الْوُضُوءُ مِنْهُ قَالَ لَا.[3]

عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى عَنْ سَعِيدٍ الْأَعْرَجِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ  عَنِ الْجَرَّةِ تَسَعُ مِائَةَ رِطْلٍ مِنْ مَاءٍ يَقَعُ فِيهَا أُوقِيَّةٌ مِنْ دَمٍ أَشْرَبُ مِنْهُ وَ أَتَوَضَّأُ قَالَ لَا.[4]

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي‌ عُمَيْرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَيْنَةَ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ  قَالَ: إِذَا وَقَعَتِ الْفَأْرَةُ فِي السَّمْنِ فَمَاتَتْ فَإِنْ كَانَ جَامِداً فَأَلْقِهَا وَ مَا يَلِيهَا وَ كُلْ مَا بَقِيَ وَ إِنْ كَانَ ذَائِباً فَلَا تَأْكُلْهُ وَ اسْتَصْبِحْ بِهِ وَ الزَّيْتُ مِثْلُ ذَلِكَ.[5]

عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى الْيَقْطِينِيِّ عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَيْدٍ عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ  قَالَ: أَتَاهُ رَجُلٌ فَقَالَ لَهُ وَقَعَتْ فَأْرَةٌ فِي خَابِيَةٍ فِيهَا سَمْنٌ أَوْ زَيْتٌ فَمَا تَرَى فِي أَكْلِهِ؟ قَالَ فَقَالَ لَهُ أَبُو جَعْفَرٍ ع لَا تَأْكُلْهُ فَقَالَ لَهُ الرَّجُلُ الْفَأْرَةُ أَهْوَنُ عَلَيَّ مِنْ أَنْ أَتْرُكَ طَعَامِي مِنْ أَجْلِهَا قَالَ فَقَالَ لَهُ أَبُو جَعْفَرٍ  إِنَّكَ لَمْ تَسْتَخِفَّ بِالْفَأْرَةِ وَ إِنَّمَا اسْتَخْفَفْتَ بِدِينِكَ إِنَّ اللَّهَ حَرَّمَ الْمَيْتَةَ مِنْ كُلِّ شَيْ‌ءٍ.[6]

بررسی سند روایت مذکور: علماء علم رجال عمر بن شمر را توثیق نکرده اند و اما جابر جعفی از اصحاب سر إمام باقر  بوده است اگر چه برخی از او تعبیر به غالی نموده اند ولی این کلام صحیح نیست.

عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنِ النَّوْفَلِيِّ عَنِ السَّكُونِيِّ عَنْ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ  أَنَّ عَلِيّاً  سُئِلَ عَنْ قِدْرٍ طُبِخَتْ وَ إِذَا فِي الْقِدْرِ فَأْرَةٌ قَالَ يُهَرَاقُ مَرَقُهَا وَ يُغْسَلُ اللَّحْمُ وَ يُؤْكَلُ.[7]

نکته: سور در لغت عرب إختصاص به نیم خورده حیوان ندارد بلکه به هر جسم یا هر غذایی که ملاقات با بدن حیوان کند إطلاق سور می شود اگر چه دهان حیوان با آن برخورد نکرده باشد.

عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنِ الْعَمْرَكِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ  فِي حَدِيثٍ قَالَ: وَ سَأَلْتُهُ عَنْ خِنْزِيرٍ شَرِبَ مِنْ إِنَاءٍ كَيْفَ يُصْنَعُ بِهِ؟ قَالَ يُغْسَلُ سَبْعَ مَرَّاتٍ.[8]

عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِيزٍ عَنِ الْفَضْلِ أَبِي الْعَبَّاسِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ  عَنْ فَضْلِ الْهِرَّةِ وَ الشَّاةِ وَ الْبَقَرَةِ وَ الْإِبِلِ وَ الْحِمَارِ وَ الْخَيْلِ وَ الْبِغَالِ وَ الْوَحْشِ وَ السِّبَاعِ فَلَمْ أَتْرُكْ شَيْئاً إِلَّا سَأَلْتُهُ عَنْهُ فَقَالَ لَا بَأْسَ بِهِ حَتَّى انْتَهَيْتُ إِلَى الْكَلْبِ فَقَالَ رِجْسٌ نِجْسٌ لَا تَتَوَضَّأْ بِفَضْلِهِ وَ اصْبُبْ ذَلِكَ الْمَاءَ وَ اغْسِلْهُ بِالتُّرَابِ أوّل مَرَّةٍ ثُمَّ بِالْمَاءِ.[9]

عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِيزٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ  قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْكَلْبِ يَشْرَبُ مِنَ الْإِنَاءِ قَالَ اغْسِلِ الْإِنَاءَ.[10]

سَأَلَ عَمَّارُ بْنُ مُوسَى السَّابَاطِيُّ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ  عَنِ الرَّجُلِ يَجِدُ فِي إِنَائِهِ فَأْرَةً وَ قَدْ تَوَضَّأَ مِنْ ذَلِكَ الْإِنَاءِ مِرَاراً وَ غَسَلَ مِنْهُ ثِيَابَهُ وَ اغْتَسَلَ مِنْهُ وَ قَدْ كَانَتِ الْفَأْرَةُ مُنْسَلِخَةً فَقَالَ إِنْ كَانَ رَآهَا فِي الْإِنَاءِ قَبْلَ أَنْ يَغْتَسِلَ أَوْ يَتَوَضَّأَ أَوْ يَغْسِلَ ثِيَابَهُ ثُمَّ فَعَلَ ذَلِكَ بَعْدَ مَا رَآهَا فِي الْإِنَاءِ فَعَلَيْهِ أَنْ يَغْسِلَ ثِيَابَهُ وَ يَغْسِلَ كُلَّ مَا أَصَابَهُ ذَلِكَ الْمَاءُ وَ يُعِيدَ الْوُضُوءَ وَ الصَّلَاةَ وَ إِنْ كَانَ إِنَّمَا رَآهَا بَعْدَ مَا فَرَغَ مِنْ‌ ذَلِكَ وَ فَعَلَهُ فَلَا يَمَسَّ مِنَ الْمَاءِ شَيْئاً وَ لَيْسَ عَلَيْهِ شَيْ‌ءٌ لِأَنَّهُ لَا يَعْلَمُ مَتَى سَقَطَتْ فِيهِ ثُمَّ قَالَ لَعَلَّهُ أَنْ يَكُونَ إِنَّمَا سَقَطَتْ فِيهِ تِلْكَ السَّاعَةَ الَّتِي رَآهَا.[11]

از مجموع این روایات إستفاده می شود که آب قلیل «آب کر به جهت دلیل خاص از إطلاق این أدلّه خارج شده است و با ملاقات نجس، متنجّس نمی شود إلّا بتغییر اوصافه الثلاثه» أعم از آب مطلق و آب مضاف در ملاقات با نجس منفعل شده و متنجّس می شوددر نتیجه نمی توان از چنین آبی برای اعمال مشروط به طهارت مثل وضو یا غسل و حتی شرب،إستفاده نمود.

بحث بعدی در مورد این است که اگر آب مضاف مقدارش به اندازه کر یا بیشتر از کر باشد آیا با ملاقات نجس منفعل شده و نجس می شود یا خیر؟ از برخی روایات إستفاده می شود که می توان مقداری از اطراف آن را برداشته شود و بقیه آب محکوم به طهارت است چنان که از برخی دیگر روایات إستفاده می شود که آب مضاف به هر مقدار که باشد به مجرّد ملاقات با نجاست تماماً نجس می شود بحث دیگر در این است که آیا در إنتقال نجاست هم سطح بودن و بالا بودن شیء نجس شرط است به طوری که اگر شیء نجس در طرف پایین واقع شود و شیئی که با نجس ملاقات کرده در طرف بالا باشد موجب إنتقال نجاست به آن نمی شود؟ یا این که چنین چیزی شرط نیست و شیء به مجرّد إتّصال با نجس مطلقا نجس خواهد شد.

 


[2] . متن نوشتار أستاد در درس 23/7/97ذکر شده است .
[6] . همان ص206 حدیث2.
[7] . همان ص206 حدیث3.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo