< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد اشرفی

97/07/09

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: کتاب الطّهارة، هل یکون الماء طاهرا بنفسه مطهراً لغیره أم لا؟

بحث در مفهوم کلمه طهور بود که اگر اسناد داده شود به ماء و گفته شود «ماءاً طهوراً» آیا دلالت بر مطهریت آب للغیر دارد تا از توصیف آب به طهور إستفاده شود که آب رافع حدث و خبث است یا خیر؟ در این جهت به دو آیه از آیات شریفه قرآن تمسّک شده است آیه أوّل آیه 49 سوره انفال است:

آیه أوّل: وَ هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ لِبَاساً وَ النَّوْمَ سُبَاتاً وَ جَعَلَ النَّهَارَ نُشُوراً ﴿47﴾وَ هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ الرِّيَاحَ بُشْراً بَيْنَ يَدَيْ رَحْمَتِهِ وَ أَنْزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً طَهُوراً ﴿48﴾لِنُحْيِيَ بِهِ بَلْدَةً مَيْتاً وَ نُسْقِيَهُ مِمَّا خَلَقْنَا أَنْعَاماً وَ أَنَاسِيَّ كَثِيراً. [1]

بیان أستاد اشرقی :

مقدّمه: در این آیه شریفه خداوند متعال در مقام بیان منّت علی العباد برخی از نِعَم خود را ذکر نموده ومی فرماید: وَ هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ لِبَاساً...تا این که به نعمت و موهبت عظیم آب اشاره می کند و ضمیر را از غائب به متکلّم تغییر داده می فرماید: «أَنْزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً طَهُوراً» این التفات نشانه اهمیت آب به عنوان نعمت ویژه است و طبعاً از این بیان إستفاده می شود آبی که با وصف طهور به بشریّت عطا شده باید تمام نیازهای بشریت را در ارتباط با آب تامین کند چنان که در ادامه این آیه و نیز در آیات متعدّد دیگر برخی از آثار و فوائد این موهبت إلهی بیان شده است أعم از این که مربوط به نوشیدن و رفع تشنگی باشد یا به جهت رویاندن گیاهان یا حتی نیاز بشریت به رفع کثافات و قذارات بدن و لباس با آب که بشر در زندگانی خویش به آن نیازمند است از طرفی ذکر این آثار تنها بیان امور تعبّدی صِرف نیست بلکه در حقیقت بنا به نظر برخی بزرگان بیان آثار تکوینی آب است .

در نتیجه با قطع نظر از إسلام و اعتقاد به خدا، این آثار تکویناً بر آب مترتّب است و خداوند در آیه شریفه در مقام بیان آثار تکوینی آب است که از جمله آن رفع قذارات و کثافات است فلذا نیازی نیست این قدر بحث کنیم که کلمه طهور در آیه شریفه آیا لغتاً یا تعبّداً دلالت بر مطهّریت آب دارد یا خیر، بلکه می توان از مناسبت حکم و موضوع در آیه شریفه با توجه به این که یکی از آثار تکوینی آب رفع کثافات است، مطهریت آب للغیر را إستفاده نمود زیرا عادتاً همه نجاسات دارای قذاراتند که بوسیله آب پاکیزه و طاهر می شوند پس می توان به خوبی کشف کرد که آب رافع قذارات و نجاسات است و بالاخره

کلمه طهور به معنای تطهیر به إطلاق شامل رفع تمام این نیازها می شود.

اگر چه مرحوم أستاد خویی ره معتقد است که آیه شریفه در مقام بیان أثر حیات بخش آب و امور مرتبط با معیشت انسان است و التفات و نظری به تطهیر شرعی از حدث و خبث ندارد که مثلاً نجاست حاصل از کلب با هفت بار شستن و نجاست حاصل از بول با سه بار شستن یا کمتر مرتفع می شود ولی به نظر ما کلمه ماء متّصف به صفت طهور شده و دلالت بر مطهریت للغیر دارد یعنی به إطلاق دلالت دارد بر پاکی هر چیزی که نیاز به تطهیر دارد خواه تطهیر شرعی از نجاسات باشد خواه تطهیر عرفی از کثافات البته بنابر این مبنی که نجاسات و طهارات شرعی نیز امورات واقعیه هستند نه امور تعبّدی صِرف و در نتیجه به إطلاق شامل همه مواردی می شود که در شرع و عرف جزء قذارات محسوب می شود.

إن قلت: شما می خواهید از آیه شریفه طهارت شرعی را ثابت کنید حال اگر هم بپذیریم خداوند متعال در مقام بیان آثار تکوینی آب من جمله رفع قذارت است ولی طهارت شرعی از حدث و خبث از آیه شریفه به هیچ عنوان إستفاده نمی شود.

قلت: درست است که از آیه شریفه طبق فرمایش مرحوم أستاد خویی ره به طبع أوّلیه طهارت شرعیه إستفاده نمی شود اما آیا مطهریت آب از کثافات و قذارات یکی از آثار طبیعی و تکوینی آب نیست؟ مسلما رفع قذارات یکی از آثار طبیعی و ذاتی آب در زندگی بشریت است، و اگر بپذیریم که طهارت و نجاست شرعی نیز یک أمر واقعی است نه تعبّدی صرف آیه شریفه به مقتضای إطلاق فی الجمله شامل آن نیز می شود گر چه کیفیّت طهارت نجاسات مختلف است،برخی با یک با شستن و برخی با دو یا سه بار شستن طاهر می شوند، نظر مرحوم شیخ أنصاری ره نیز بر همین أمر است که طهارت و نجاست أشیاء أمر واقعی است و با شستن بوسیله آب طهارت واقعاً ایجاد می شود.

حال اگر طهارت عن الخبث نیز یک أمر تکوینی باشد نه أمر تعبّدی اگر سؤال شود از کجای آیه شریفه إستفاده مطهریت آب للغیر می شود، در جواب می گوییم کلمه طهور إطلاق داشته و شامل این مورد نیز می شود علاوه بر این از آیات و روایات متعدّد دیگر نیز إستفاده می شود که کلمه طهور دلالت بر طهارت للغیر دارد از جمله:«جُعِلَ لِيَ الْأَرْضُ مَسْجِداً وَ طَهُوراً»[2] در روایات مذکور زمین به عنوان ما یصح به السجود و به عنوان یکی از مطهرات ذکر شده که نجاست کفش یا پا بوسیله راه رفتن در آن مرتفع می شود درنتیجه با توجه به این حدیث کلمه طهور در آیه أوّل نیز دلالت برمطهریت للغیر دارد.

عَنْ النبی قَالَ طَهُورُ إِنَائِكُمْ إِذَا وَلَغَ فِيهِ الْكَلْبُ أَنْ يُغْسَلَ بِالتُّرَابِ ثُمَّ بِالْمَاءِ.‌[3]

در این روایت نیز کلمه طهور به معنای مطهّر للغیر إستعمال شده و دلالت دارد بر طهارت ظرفی که با آب دهان سگ نجس شده بوسیله آب و خاک، علاوه بر این که با قطع نظر از دلالت کلمه طهور بر مطهر بودن آب للغیر ، أدلّه متعدّد دیگری دلالت بر مطهریت آب للغیر دارد:

إِذْ يُغَشِّيكُمُ النُّعَاسَ أَمَنَةً مِنْهُ وَ يُنَزِّلُ عَلَيْكُمْ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً لِيُطَهِّرَكُمْ بِهِ وَ يُذْهِبَ عَنْكُمْ رِجْزَ الشَّيْطَانِ وَ لِيَرْبِطَ عَلَى قُلُوبِكُمْ وَ يُثَبِّتَ بِهِ الْأَقْدَامَ.[4]

«التّراب أحد الطّهورين»[5] در این روایت خاک به عنوان یکی از دو مطهر من الحدث ذکر شده و بلا شک مطهر دیگر آب است و چنان که کلمه طهور در مورد تراب به عنوان مطهر غیر إستعمال شده در مورد آب نیز چنین است.

عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: إِذَا كَانَ الْمَاءُ قَدْرَ كُرٍّ لَمْ يُنَجِّسْهُ شَيْ‌ءٌ.[6]

این روایت نیز دلالت دارد بر این که آب کر فی نفسه طاهر است زیرا وقتی شیء نجس آن را نجس نمی کند معلوم می شود که نه تنها بطبعه الأوّلیه پاک است بلکه با ملاقات با نجس هم نجس نمی شود الا بتغییر الأوصاف الثلاثه، در نتیجه از مجموع آیات و روایات قطعا إستفاده می شود که آب هم رافع حدث و هم رافع خبث است، پس از بحث از مفهوم طهور و إتّصاف این که آب هم طاهر و هم مطهر من الخبث و الحدث است، بحث در أقسام آب است.

صاحب عروه ره برای آب مطلق تقسیماتی را ذکر نموده است:المطلق أقسام: الجاري، و النابع غير الجاري، و البئر، و المطر، و الكرّ، و القليل، و كلّ واحد منها مع عدم ملاقاة النجاسة طاهر مطهّر من الحدث و الخبث.

آب مطلق به چند قسم تقسیم می شود و علّت این تقسیم آن است که بر هر یک از أقسام آن آثار خاص به خود مترتّب می

شود مثلاً شیء نجس با یک بار شستن در آب جاری پاک می شود ولی آب غیر جاری اگر ،کر باشد با دو بار شستن و اگر قلیل باشد با سه بار شستن پاک می شود و یا اگر آب کر باشد با ملاقات نجس، نجس نمی شود مگر أوصاف ثلاثه اش تغییر کند ولی اگر آب قلیل باشد به مجرّد ملاقات با شیء نجس، نجس خواهد شد و هکذا.

مرحوم والد ما ره به تبع أستاد خود مرحوم آیة اللّه سیّد ابوالحسن موسوی ره در تقسیمات آب مطلق می فرماید: آب دو قسم است یا جاری است یا غیر جاری، آب غیر جاری یا آب باران است یا غیر باران و آب غیر باران یا دارای مادّه است یا چنین نیست و مورد اخیر یا آب کر است یا غیر کر.

آب جاری:

أثر مترتّب بر آب جاری این است که شیء نجس با یک بار شستن در آن پاک می شود و اما این که آب جاری به چه آبی

گفته می شود إختلاف است حال سؤال این است که ما المراد من الماء الجاری؟

اما الاقوال:

1. آب جاری آبی است که بر زمین جاری می شود اگر چه دارای منبع خاصی نباشد خواه این جریان در سطح زمین باشد خواه در زیر زمین این تعریف شامل آبی که بوسیله چند سطل بر زمین جاری شود نیز می شود.

2. آب جاری آبی است که دارای منبع باشد ولو این که بر روی زمین یا زیر زمین جاری نشود این تعریف از آب جاری شامل آب چاه، آب جمع شده در مثل استخر نیز می شود.

3. آب جاری آبی است که دارای دو خصوصیّت باشد از منبع سرچشمه گرفته و جریان نیز داشته باشد مرحوم والد ما در تعریف آب جاری به تبع أستادشان فرموده اند آب جاری مجعول شرعی صِرف نیست بلکه همان معنای عرفی آن مراد است یعنی شارع مقدّس تشخیص آن را به عرف احاله نموده است و از طرفی نزد عرف به آبی گفته می شود که دارای دو قید باشد یکی این که دارای منبع باشد دوّم دارای جریان باشد که عرفاً إطلاق آب جاری شود حال یا بر سطح زمین جریان داشته باشد یا در درون زمین جاری شود که با این تعریف آب جاری شامل دو تعریف قبل نمی شود یعنی اگر آبی یکی از این دو قید مذکور را نداشته باشد به آن، آب جاری إطلاق نمی شود از این جهت اگر آب دارای منبع نباشد و بوسیله ریختن چند سطل آب جریان پیدا کند یا اگر دارای منبع بوده ولی جریان نداشته باشد و یا جریان قطع شده باشد اگر چه این آب جاری از منبع سرچشمه گرفته باشد در تمام این صور به چنین آبی عرفاً إطلاق آب جاری نمی شود.تفصیل بحث در آب جاری و سایر أقسام آب ها در جای خود« بعد از بحث از آب مضاف» خواهد آمد.

 


[3] . مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، ج‌2، ص: 603‌، . مسند أحمد، ج2، ص427، صحيح مسلم، ج1، ص162
[5] . التهذيب1: 197 حديث 571، . الاستبصار 1: 161 حديث 557

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo