< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد اشرفی

97/02/02

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: التقیّه/ ذبیحة أهل الکتاب/ ما هو الحکم فی ذبیحة أهل الکتاب؟

مقدّمه: باید حقائق دین را در نهایت از بیانات أئمّه  و توجّه به کلام آن بزرگوران بدست آورد از این رو متقدمین از فقهای امامیه خصوصاً کسانی که هم عصر أئمّه  بودند حقائق دین را با توجّه به این که نزدیک به عصر أئمّه  بودند نسبت به دیگران بهتر فهمیده و برداشت آنان در فهم روایات بوسیله قرائن موجود در روایات بهتر بوده است مرحوم آیة اللّه بروجردی ره می فرمودند برخی از مسائل در سال های اوّل و دوّم هجری قمری تا عصر غیبت صغری و قریب به عصر حیات أئمّه دین نزد شیعه تلقی به قبول می شده است، از این امر کشف می شود که این اموری که نزد آنان مسلم و پذیرفته شده بوده از فرمایشات أئمّه دین برداشت شده و امری صحیح ومطابق با أصل دین بوده است یعنی جزء أصول مسلم و صحیحی بوده که جای هیچ گونه شک و شبهه و قیل و قال و مناقشه در آن نبوده است و باید آن را پذیرفت گر چه احیانا مخالف با یک روایت نادر باشد.

و اما فروعی که بعدها مطرح شده است و نزد متقدمین به آن صورت امری مسلّم نبوده در این فروع جای شک و شبهه و قیل و قال و استنباط وجود دارد، و اوّلین کتابی که در فروع مسائل دینی نوشته شده توسّط مرحوم شیخ طوسی ره بوده است در نتیجه مسائلی که در عصر نزدیک به حیات أئمّه دین مشهور بوده نباید در آن ها تشکیک نمود و این شهرت در نزد قدماء یکی از أمور تلقی قبول و دلیل بر حجیّت است.

روایات وارده در مورد حلیّت ذبیحه أهل کتاب چنان که در مباحث قبل ذکر شد، به شدّت مختلف بوده و تعارض دارند از برخی روایات إستفاده حرمت ذبایح أهل کتاب می شود و از برخی دیگر روایات إستفاده جواز می شود مرحوم طوسی ره در تهذیب در وجه جمع بین روایات می فرماید: باید به روایات مانعه عمل نمود یا از این جهت که اکثرُ عدداً نسبت به روایات مجوزه می باشند و نمی توان به جهت روایات کمتر از روایات اکثر رفع ید نمود و یا از این جهت که إحتمال تقیّه در روایات مجوزه داده می شود حمل بر تقیّه می نماییم چرا که حکم جواز اکل ذبیحه أهل کتاب موأفق و سازگار با فتوای أهل تسنّن است.

نظر مرحوم أستاد خویی ره در جمع بین روایات مجوزه و مانعه:

نظر مرحوم أستاد خویی ره این است که اگر نام خداوند در هنگام ذبح بر زبان جاری شود خواه ذابح یهودی باشد یا نصاری یا حتّی مشرک ،آن ذبیحه حلال خواهد بود این فتوی بر طبق مبنای ایشان است که شهرت را منجبر ضعف حدیث و دلیل بر حجیّت نمی دانند چنان که اعراض مشهور را نیز کاسر حجیّت حدیث نمی دانند و در مسأله اگر چه فتوای مشهور بر عدم حلیّت ذبیحه أهل کتاب است ولی مرحوم أستاد خویی ره ذبیحه أهل کتاب را اگر به همراه تسمیه باشد به استناد روایات مجوزه و به جهت موأفق تشان بااطلاقات آیات شریفه قرآن کافی درحلیّت دانسته وهمین موأفق ت با قرآن رامرجّح روایات مجوزه ذکر نموده اند.

نظر أستاد أشرفی دامت برکاته در جمع بین روایات مجوزه و مانعه:

بسیاری از آیات شریفه قرآن بی تردید دلالت دارد بر این که اکل ذبیحه ای که نام خداوند بر آن برده نشده حرام است مثل

آیه شریفه: لاَ تَأْكُلُوا مِمَّا لَمْ يُذْكَرِ اسْمُ اللَّهِ عَلَيْهِ و فَكُلُوا مِمَّا ذُكِرَ اسْمُ اللَّهِ عَلَيْهِ.[1] این آیات شریفه تسمیه را مطلقاً شرط در حلیّت ذبیحه قرار داده است أعمّ از این که ذابح مسلمان باشد یا غیر مسلمان، در این بین آیات دیگری در خصوص قربانی در مناسک حجّ وارد شده است و دلالت دارد بر این که در صحّت قربانی حجّ، إسلام ذابح شرط است این دو دسته آیات هیچ گونه تنافی با هم ندارند چرا که مانعی ندارد که در خصوص قربانی حجّ در ذابح إسلام شرط باشد ولی در غیر مناسک حجّ اگر ذابح غیر مسلمان باشد ذبح مشروع و صحیح بوده و ذبیحه جایز الاکل باشد.

آنچه از روایاتِ باب تعارض إستفاده می شود این است که در تعارضِ روایات ابتداءاً روایتی که موأفق با کتاب است مقدم می شود سپس اگر مخالف با عامّه باشد و در نهایت مرجّح سوّم موأفق ت با مشهور است، مرحوم أستاد خویی ره معتقد است که مرجحات سندی مثل اوثقیت، اعدلیت..اختصاص به باب قضاوت داشته و شامل مرجحات روایات حین التعارض نمیشود.

اما آیاتی که دراشتراط تسمیه إطلاق دارد:﴿فَكُلُوا مِمَّا أَمْسَكْنَ عَلَيْكُمْ وَ اذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَيْهِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسَابِ﴾[2]

مفاد آیه شریفه: در این آیه شریفه حکم به حلیّت حیوانی شده که توسّط کلب معلّمه صید شده باشد مشروط به این که نام خدا هنگام شکار توسّط صاحب حیوان برده شده باشد این آیه شریفه إطلاق دارد از این جهت که تسمیه توسّط مسلمان باشد یا توسّط أهل کتاب.

﴿فَكُلُوا مِمَّا ذُكِرَ اسْمُ اللَّهِ عَلَيْهِ إِنْ كُنْتُمْ بِآيَاتِهِ مُؤْمِنِينَ﴾.[3]

مفاد آیه شریفه: در این آیه شریفه حکم به حلیّت اکل حیوانی شده که هنگام ذبح نام خداوند بر آن برده شده باشد أعمّ از این که ذابح مسلمان باشد یا غیر مسلمان.

﴿وَ قَالُوا هٰذِهِ أَنْعَامٌ وَ حَرْثٌ حِجْرٌ لاَ يَطْعَمُهَا إِلاَّ مَنْ نَشَاءُ بِزَعْمِهِمْ وَ أَنْعَامٌ حُرِّمَتْ ظُهُورُهَا وَ أَنْعَامٌ لاَ يَذْكُرُونَ اسْمَ اللَّهِ عَلَيْهَا

افْتِرَاءً عَلَيْهِ سَيَجْزِيهِمْ بِمَا كَانُوا يَفْتَرُونَ﴾.[4]

مفاد آیه شریفه: اگر نام خداوند هنگام ذبح برده نشود و کسی قائل به حلیّت چنین حیوانی باشد بر خداوند افتراء بسته است. ﴿قُلْ لاَ أَجِدُ فِي مَا أُوحِيَ إِلَيَّ مُحَرَّماً عَلَى طَاعِمٍ يَطْعَمُهُ إِلاَّ أَنْ يَكُونَ مَيْتَةً أَوْ دَماً مَسْفُوحاً أَوْ لَحْمَ خِنزِيرٍ فَإِنَّهُ رِجْسٌ أَوْ فِسْقاً أهل لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغٍ وَ لاَ عَادٍ فَإِنَّ رَبَّكَ غَفُورٌ رَحِيمٌ.وَ لاَ تَأْكُلُوا مِمَّا لَمْ يُذْكَرِ اسْمُ اللَّهِ عَلَيْهِ وَ إِنَّهُ لَفِسْقٌ وَ إِنَّ الشَّيَاطِينَ لَيُوحُونَ إِلَى اوّليَائِهِمْ لِيُجَادِلُوكُمْ وَ إِنْ أَطَعْتُمُوهُمْ إِنَّكُمْ لَمُشْرِكُونَ﴾.[5]

تمام این آیات دلالت دارد بر جواز اکل ذبیحه حیوان عند التسمیه،أعمّ از این که ذابح مسلمان باشد یا یهود و نصاری. البتّه یک دسته از آیات شریفه قرآن در مورد ذبیحه ای است که در مناسک حجّ به عنوان قربانی ذبح می شود که از این آیات شریفه علاوه بر شرطیت تسمیه شرطیت إسلام در ذابح نیز برای صحّت قربانی إستفاده می شود به جهت این که قربانی یکی از أعمال عبادی حجّ بوده و در این عبادت نیّت شرط است و لا یصح النیه من الکافر، از جمله این آیات:

﴿وَ الْبُدْنَ جَعَلْنَاهَا لَكُمْ مِنْ شَعَائِرِ اللَّهِ لَكُمْ فِيهَا خَيْرٌ فَاذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَيْهَا صَوَافَّ فَإِذَا وَجَبَتْ جُنُوبُهَا فَكُلُوا مِنْهَا وَ أَطْعِمُوا الْقَانِعَ وَ الْمُعْتَرَّ كَذٰلِكَ سَخَّرْنَاهَا لَكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ﴾.[6]

﴿لِيَشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ وَ يَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ فِي أَيَّامٍ مَعْلُومَاتٍ عَلَى مَا رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِيمَةِ الْأَنْعَامِ فَكُلُوا مِنْهَا وَ أَطْعِمُوا الْبَائِسَ الْفَقِيرَ﴾.[7]

تا به این جا از آیات شریفه قرآن إستفاده کردیم که تسمیه قطعاً شرط در حلیّت ذبیحه است و اما آیاتی که در خصوص قربانی حجّ وارد شده ظهور دارد در این که ذابح باید مسلمان باشد ولی در غیر مناسک حجّ آیات شریفه در مورد اشتراط تسمیه در حلیّت ذبیحه إطلاق دارد چرا که در اشتراط تسمیه اسمی از إسلام برده نشده و شامل مسلمان و غیر مسلمان نیز می شود مگر مواردی که دلیل خاص بر عدم حلیّت داریم مثل ذبیحه ناصبی و مجوسی که اگر چه نام خداوند توسّط آنان برده شود ذبیحه آنان حلال نخواهد بود «علی ما سیأتی» حال آیا اگر بوسیله ضبط صوت و یا توسّط بچه یا دیوانه و یا بدون قصد نام خداوند برده شود آیا چنین ذبیحه ای حلال است یا خیر؟

از آیات شریفه قرآن مسلماً إستفاده می شود که ذابح باید به عنوان ذبح نام خداوند را ببرد ﴿فَكُلُوا مِمَّا ذُكِرَ اسْمُ اللَّهِ عَلَيْهِ﴾ تا این که موجب حلیّت ذبح شود چرا که فرمود:« ذُكِرَ اسْمُ اللَّهِ عَلَيْهِ» یعنی بر این ذبح باید نام خداوند برده شود و اگر نام خداوند بوسیله ضبط صوت باشد و یا بدون قصد توسّط دیوانه ... برده شود تسمیه بر این ذبح نشده و چنین ذبحی حلال و مشروع نخواهد بود البتّه علی القاعده مانعی ندارد که یک بسم الله برای ذبح حیوانات متعدّد توسّط یک نفر در آن واحد گفته شود «لانه یصدق علی الکل أنه ذُبِح بإسم الله علیه» و نقل می کنند در برخی شهرها سر حیوانات را داخل در آبی که جریان الکتریسیته دارد گذاشته و بوسیله این شُکّ، حیوانات بی حال شده سپس آن ها را در صفحه ای ردیف نموده و سر آنان توسّط دستگاه در آن واحد بریده می شود که این امر اشکالی ندارد زیرا صادق است که بگوییم بر تمام حیوانات نام خداوند برده شده است و از طرفی مباشرت در ذبح نیز لازم نیست و اگر کسی بوسیله فشار دادن دکمه دستگاه حیوانات متعدّد را با یک بار تسمیه ذبح کند علی القاعده ذبح صحیح خواهد بود چرا که اگر مباشرت شرط باشد ذبح بوسیله چاقو نیز صحیح نخواهد بود زیرا در این مورد نیز آلت کارد سر حیوان را بریده است.

از إطلاق آیات شریفه قرآن به خوبی إستفاده می شود که در حلیّت ذبیحه تسمیه شرط است و اما این که ذابح باید مسلمان باشد چنین شرطی از آیات إستفاده نمی شود و بلکه به مقتضای إطلاق آیات شریفه در ذابح إسلام شرط نیست.

عمده مطلب و مشکل روایات است که دو دسته هستند برخی دلالت دارند بر اشتراط إسلام در حلیّت ذبیحه و برخی دیگر دلالت بر عدم اشتراط إسلام دارند که باید ببینیم آیا می توانیم بین این دو دسته روایات را جمع عرفی نماییم یا خیر؟ به نظر می رسد که جمع بین این دو دسته روایات بوسیله طائفه سوّم روایات صحیح باشد از جمله این روایات:

معتبره حنان: بِالْإِسْنَادِ عَنْ حَنَانٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ  إِنَّ الْحُسَيْنَ بْنَ الْمُنْذِرِ رَوَى لَنَا عَنْكَ أَنَّكَ قُلْتَ إِنَّ الذَّبِيحَةَ اسْمٌ وَ لَا يُؤْمَنُ عَلَيْهَا إِلَّا أَهْلُهَا فَقَالَ إِنَّهُمْ أَحْدَثُوا فِيهَا شَيْئاً لَا أَشْتَهِيهِ قَالَ حَنَانٌ فَسَأَلْتُ نَصْرَانِيّاً فَقُلْتُ لَهُ أَيَّ شَيْ‌ءٍ تَقُولُونَ إِذَا ذَبَحْتُمْ قَالَ نَقُولُ بِاسْمِ الْمَسِيحِ.[8]

مفاد روایت: راوی از ذبیحه أهل کتاب سؤال نمود حضرت فرمودند من از این جهت ذبیحه آنان را نمی پسندم چون هنگامی که از آنان سؤال شد که شما در هنگام ذبح چه می گویید آنان در جواب گفتند اسم مسیح را بر زبان جاری می کنیم حال از این کلام امام  إستفاده می شود که علّت أصلی منع ذبیحه آنان این بوده که نام مسیح را بجای نام خدا هنگام ذبح می برند حال اگر آنان اسم خداوند را بر زبان جاری کنند ذبیحه آنان نیز منعی ندارد.

عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ الْمُخْتَارِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ  إِنَّا نَكُونُ فِي الْجَبَلِ فَنَبْعَثُ الرِّعَاءَ فِي الْغَنَمِ فَرُبَّمَا عَطِبَتِ الشَّاةُ أَوْ أَصَابَهَا شَيْ‌ءٌ فَذَبَحُوهَا فَنَأْكُلُهَا

فَقَالَ  هِيَ الذَّبِيحَةُ وَ لَا يُؤْمَنُ عَلَيْهَا إِلَّا مُسْلِمٌ.[9]

از این عبارت لَا يُؤْمَنُ عَلَيْهَا إِلَّا مُسْلِمٌ إستفاده می شود که علّت منع امام از اکل ذبیحه این بوده که معمولاً آنان نام خداوند را بر زبان جاری نمی کنند چرا که إعتقاد به بردن اسم خداوند هنگام ذبح ندارند حال اگر نام خداوند را فرضاً بر زبان جاری کنند اکل ذبیحه آنان نیز بلا مانع خواهد بود.

بَعْضُ أَصْحَابِنَا عَنْ مَنْصُورِ بْنِ الْعَبَّاسِ عَنْ عَمْرِو بْنِ عُثْمَانَ عَنْ قُتَيْبَةَ الْأَعْشَى عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ  قَالَ: رَأَيْتُ عِنْدَهُ رَجُلًا يَسْأَلُهُ فَقَالَ إِنَّ لِي أَخاً فَيُسْلِفُ فِي الْغَنَمِ فِي الْجِبَالِ فَيُعْطِي السِّنَّ مَكَانَ السِّنِّ فَقَالَ أَ لَيْسَ بِطِيبَةِ نَفْسٍ مِنْ أَصْحَابِهِ قَالَ بَلَى قَالَ فَلَا بَأْسَ قَالَ فَإِنَّهُ يَكُونُ لَهُ فِيهَا الْوَكِيلُ فَيَكُونُ يَهُودِيّاً أَوْ نَصْرَانِيّاً فَتَقَعُ فِيهَا الْعَارِضَةُ فَيَبِيعُهَا مَذْبُوحَةً وَ يَأْتِيهِ بِثَمَنِهَا وَ رُبَّمَا مَلَّحَهَا فَيَأْتِيهِ بِهَا مَمْلُوحَةً قَالَ فَقَالَ إِنْ أَتَاهُ بِثَمَنِهَا فَلَا يُخَالِطْهُ بِمَالِهِ وَ لَا يُحَرِّكْهُ وَ إِنْ أَتَاهُ بِهَا مَمْلُوحَةً فَلَا يَأْكُلْهَا فَإِنَّمَا هُوَ الِاسْمُ وَ لَيْسَ يُؤْمَنُ عَلَى الِاسْمِ إِلَّا مُسْلِمٌ فَقَالَ لَهُ بَعْضُ مَنْ فِي الْبَيْتِ فَأَيْنَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ طَعٰامُ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتٰابَ حِلٌّ لَكُمْ وَ طَعٰامُكُمْ حِلٌّ لَهُمْ فَقَالَ إِنَّ أَبِي  كَانَ يَقُولُ ذَلِكَ الْحُبُوبُ وَ مَا أَشْبَهَهَا.[10]

محل شاهد در روایت مذکور این عبارت است: فَإِنَّمَا هُوَ الِاسْمُ وَ لَيْسَ يُؤْمَنُ عَلَى الِاسْمِ إِلَّا مُسْلِمٌ که از آن إستفاده می شود صِرف تسمیه توسّط یهود و نصاری مشکلی ندارد بلکه آن چه علّت برای منع از اکل ذبیحه آنان شده، این است که چون آنان غالباً نام خداوند را هنگام ذبح بر زبان جاری نمی کنند ما ایمن و مطمئن نیستیم که هنگام ذبح نام خداوند را برده باشند که از این بیان إستفاده می شود که اگر مطمئن شدیم که نام خداوند را برده اند ذبیحه آنان نیز منعی نخواهد داشت .

به نظر ما وجه جمع بین روایات مانعه و مجوزه به این صورت است که بگوییم روایاتی که منع کرده از ذبایح یهود و نصاری به این جهت بوده که آنان عادتاً اسم خداوند را هنگام ذبح نمی برند و یا اگر هم نام خدا را خواسته باشند ببرند اسم مسیح را بر زبان جاری می کنند البتّه در برخی روایات نام مسیح  نیز مجزی برای حلیّت ذبیحه شمرده شده است ولی از برخی روایات دیگر إستفاده می شود که أهل کتاب نیز اسم الله را سابقاً می بردند و بعداً بزرگان أهل کتاب اسم الله را حذف و اسم مسیح را جایگزین نمودند در نتیجه نام مسیح مجزی برای حلیّت نخواهد بود و لذا در روایات است که اگر اسم خداوند را صحیح بگویند ذبیحه آنان حلال خواهد بود.

در هر صورت چون بناء أهل کتاب هنگام ذبح بر تسمیه نبوده و یا به عنوان ذبح نام خدا را نمی بردند از این جهت از ذبیحه آنان منع شده است در نتیجه منافاتی ندارد به این که اگر نام خدارا صحیح و در هنگام ذبح و به عنوان حلیّت ذبیحه بر زبان جاری کنند ذبیحه آنان حلال باشد با این بیان می توانیم بین روایات را جمع کنیم به این صورت: روایاتی که ذبیحه آنان را حلال دانسته در صورتی است که اسم خدا را هنگام ذبح و به عنوان ذبح و به صورت صحیح بر زبان جاری کرده باشند و روایاتی که منع کرده این روایات را حمل کنیم بر مورد غالب و آن در صورتی است که نام خداوند را بر زبان جاری نکرده و یا به عنوان حلیّت ذبح نام خدا را نبرده باشند در نتیجه اگر جایی اطمینان داریم که نام خدا را بر زبان جاری کرده اند اکل ذبیحه آنان بلا مانع خواهد بود مرحوم شیخ طوسی ره یکی از راه های جمع بین روایات مجوزه و مانعه را حمل بر تقیّه ذکر نموده است ولی به نظر ما از جهت فن إستدلال این جمع اخیر و حمل روایات مانعه بر جایی که اسم خدا را نبرده اند چنان که در برخی روایات وارد شده لَا يُؤْمَنُ عَلَيْهَا إِلَّا مُسْلِمٌ بعید نیست و للکلام تتمة سیأتی ان شاء الله.[11]

 


[11] . متن رساله مرحوم امام ره: سر بريدن حيوان پنج شرط دارد: اوّل كسى كه سر حيوان را مى‌برد چه مرد باشد چه زن، بايد مسلمان باشد «و اظهار دشمنى با أهل بيت پيغمبر نكند. و بچه مسلمان هم اگر مميز باشد، يعنى خوب و بد را بفهمد مى‌تواند سر حيوان را ببرد.اما نظر دیگر فقهاء در مساله مذکور: مرحوم خوئى ره، مرحوم تبريزى ره، آیت الله زنجانى: و امّا كسى كه از كفار يا ازفرقه‌هايى است كه درحكم كفارند مانند غُلاة و خوارج و نواصب، نمى‌تواند سرحيوان را ببرد آیت الله سيستانى: و امّا كسى كه از كفار غير كتابى يا از فرقه‌هايى است كه در حكم كفارند مانند نواصب، اگر سر حيوان را ببرد آن حيوان حلال نمى‌شود بلكه كافر كتابى اگر سر حيوان را ببرد هر چند «بسم اللّٰه» هم بگويد، بنا بر احتياط واجب آن حيوان حلال نمى‌شود آیت الله مكارم: ذبح‌كننده بنابر احتياط واجب بايد مسلمان باشد؛ ناصبى‌ها يعنى كسانى كه با اهل بيت پيامبر دشمنى دارند در حكم كُفارند. آیت الله بهجت: كسى كه سر حيوان را مى‌بُرد، چه مرد باشد، يا زن و يا بچه مميز، بايد مسلمان باشد و اظهار دشمنى با اهل بيت پيغمبر نكند و مرتد از مسلمين، غلاة، خوارج و منكر ضروريات اسلام، محكوم به حكم كافر هستند. معتبر است در ذابح: اسلام يا حكم اسلام، در مقابل ذبح بت‌پرست و آتش‌پرست و مرتدّ از مسلمين و غلاة و خوارج و نواصب و منكر ضرورى كه محكوم به كفر است پس مذبوح به مباشرت اين ها ميته است. و در ذبيحه اهل كتاب از يهود و نصارى و مجوس با ثابت شدن تسميه آن ها خلاف است، مشهور بين اصحاب فتوىٰ از اماميّه رضوان اللّٰه عليهم و موأفق احتياط عدم حلّيت است. «سؤال 2418». حكم ذبيحه اهل كتاب و فرقه‌هاى گوناگون مسلمين- نظير غلات و نواصب- چيست؟ و آيا «مجوس» و «صابئين» جزو اهل كتاب مى‌باشند؟جواب: ذابح بايد مسلمان باشد و ذبيحه كفار اعم از اهل كتاب و غير آنها و كافر أصلى و مرتد و نيز افرادى كه محكوم به كفر هستند اگر چه خودشان را از فرق مسلمين بشمارند حلال نيست. و موجبات كفر در توضيح المسائل مذكور است.و مجوسى‌ها در بعضى از احكام حكم اهل كتاب را دارند؛ ولى اجراى تمام احكام اهل كتاب بر آنها مشكل است. و صابئين ظاهرا داراى فرق مختلفى هستند و يك فرقه آن ها خودشان را از فرق مسيحى‌ها مى‌شمارند كه آنها حكم اهل كتاب را دارند و غير آنها حكم اهل كتاب را ندارند. البته ذبيحه هر مسلمان اگر چه حلال است ولى در قربانى حج بنابر احتياط واجب بايد نايب در ذبح علاوه بر مسلمان بودن، شيعه دوازده امامى نيز باشد. رساله استفتاءات «منتظرى»، ج‌2، ص: 482‌

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo