< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد اشرفی

97/01/26

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: حکم الذبیحه من أهل الکتاب.

مقدّمه: بحث در ذبیحه و صید حیوان ماکول اللحمی است که از غیر مسلمان به دست مسلمان رسیده باشد که این مسأله را در دو مقام مطرح می کنیم مقام اوّل در مورد ذبیحه غیر مسلمان است، مقام دوّم در مورد صیدِ غیر مسلمان و اما مقام اوّل در دو جهت بحث می شود جهت اوّل در این است که آیا ذبیحه کفّار از أهل کتاب یعنی یهود و نصاری بر مسلمان حلال است یا خیر؟ جهت دوّم در ذبیحه کفّار غیر أهل کتاب مثل مشرکین، ناصبی ها و غلات که ملحقّ به کفّارند، و حکم ذبیحه آنان است؟

اما جهت اوّل از مقام اوّل یعنی ذبیحه أهل کتاب:

محل نزاع: بحث در ذبیحه أهل کتاب، در حیوانات حلال گوشتی است که اکل آن جائز بوده و شرائط ذبح که از جمله آن تسمیه است رعایت شده باشد یعنی اگر أهل کتاب تسمیه را هنگام ذبح حیوان حلال گوشت بر زبان جاری کرده و سپس حیوان را ذبح کردند آیا ذبیحه آنان حلال است یا خیر؟ در این فرض دو قول مطرح است قول اوّل این که در صحّت و حلیّت ذبیحه، إسلام شرط است به این معنی که ذابح باید مسلمان باشد و ذبح غیر مسلمان ولو این که شرائط ذبح مثل تسمیه را رعایت کند حلال نخواهد بود، قول دوّم این است که در ذابح إسلام شرط نیست و اگر غیر مسلمان از أهل کتاب شرائط ذبح مثل تسمیه را رعایت کند ذبیحه او نیز حلال خواهد بود؟

سؤال: آیا می توان از آیه پنجم سوره مائده «طَعَامُ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حِلٌّ لَكُمْ» حلیّت ذبیحه أهل کتاب را إستفاده کنیم چنانکه برخی از بزرگان إمامیّه و نیز أهل سنّت به إطلاق این آیه شریفه تمسّک نموده اند یا خیر؟ قبل از بررسی أقوال و أدلّه، سوره مائده را از ابتداء مرور می کنیم.

﴿يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُودِ أُحِلَّتْ لَكُمْ بَهِيمَةُ الْأَنْعَامِ إِلاَّمَا يُتْلَى عَلَيْكُمْ غَيْرَ مُحِلِّي الصَّيْدِوَأَنْتُمْ حُرُمٌ إِنَّ اللَّهَ يَحْكُمُ مَايُرِيدُ* يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لاَ تُحِلُّوا شَعَائِرَ اللَّهِ وَ لاَ الشَّهْرَ الْحَرَامَ وَ لاَ الْهَدْيَ وَ لاَ الْقَلاَئِدَ وَ لاَ آمِّينَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ يَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنْ رَبِّهِمْ وَ رِضْوَاناً وَ إِذَا حَلَلْتُمْ فَاصْطَادُوا وَ لاَ يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ أَنْ صَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ أَنْ تَعْتَدُوا وَ تَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوَى وَ لاَ تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَ الْعُدْوَانِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ﴾.

ترجمه: اى مؤمنان! به پيمانها و قراردادها وفا كنيد «أعمّ از عقدها و عهدهاى با انسان، يا با خداوند»چهار پايان زبان بسته براى شما حلال است مگر آن هايى كه «در اين سوره مستثنى مى‌گردد» و بر شما خوانده مى‌شود. هنگامى كه برای زیارت بیت الله الحرام در حالت احرام هستيد شكار«برّى» را حلال ندانيد،خداوند هر چه بخواهد «و مصلحت بداند» حكم مى‌كند. اى مؤمنان! شعائر خدا را براى خود حلال ندانيد «حرمت‌شكنى در أحکام الهی نکنید بدين صورت كه هر گونه كه بخواهيد بدان دست ببريد و در آن تصرّف كنيد» حرمت ماه حرام را نگاه دارید «در این ماهه ها جنگ نکنید»، و قرباني هاى بى‌نشان و قرباني هاى نشاندارى را «كه به بيت اللّه هديّه شده حرمت آنان را نیز نگاه دارید ، بدين گونه كه متعرّض چنين حيواناتى يا صاحبان آن ها بشويد»

كسانى را كه آهنگ آمدن به خانه خدا را دارند و به دنبال لطف و خشنودى خدايند « حرمت آنان را نیز نگاه دارید و آنان را از آمدن بدانجا باز نداريد و يا اين كه با ايشان نجنگيد». هر وقت كه از احرام خارج شده یا از سرزمين حرم مکّه خارج شديد، شكار كردن حیوانات براى شما جائز خواهد بود، دشمنى با قومى كه شما را از آمدن به مسجد الحرام قبلاً باز داشتند، شما را بر آن ندارد كه در مقام تلافی و کینه توزی به آنان تعدّى و تجاوز كنيد، در راه نيكى و پرهيزگارى همديگر را يارى و پشتيبانى نماييد، نه در راه تجاوز و ستمكارى و از خدا بترسيد بى‌گمان خداوند داراى مجازات شديدى است.﴿حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ وَ الدَّمُ وَ لَحْمُ الْخِنْزِيرِ وَ مَا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ وَ الْمُنْخَنِقَةُ وَ الْمَوْقُوذَةُ وَ الْمُتَرَدِّيَةُ وَ النَّطِيحَةُ وَ مَا أَكَلَ السَّبُعُ إِلاَّ مَا ذَكَّيْتُمْ وَ مَا ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ وَأَنْ تَسْتَقْسِمُوا بِالْأَزْلاَمِ ذٰلِكُمْ فِسْقٌ الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوامِنْ دِينِكُمْ فَلاَ تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإسلام دِيناً فَمَنِ اضْطُرَّ فِي مَخْمَصَةٍ غَيْرَ مُتَجَانِفٍ لِإِثْمٍ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ﴾.«اى مؤمنان!» بر شما حرام است خوردن گوشت مردار، خون،گوشت خوك، حيواناتى كه به هنگام ذبح نام غير خدا بر آن ها برده شده است و نیز خوردن گوشت حيواناتى كه خفه شده‌اند، یا با شكنجه و كتك كشته شده‌اند، آن هايى كه از بلندى پرت شده و مرده‌اند، آن هايى كه بر اثر شاخ زدن حيوانات ديگر مرده‌اند، حيواناتى كه درندگان از بدن آن ها چيزى خورده و بدان سبب مرده‌اند، مگر اين كه حیوان را «قبل از مرگ بدان ها رسيده و به ذبح شرعی» سر بريده باشيد، و نیز خوردن گوشت حيواناتى كه براى نزديكى به بتان قربانى شده‌اند، و بر شما حرام است كه با چوبه‌هاى تير به پيشگويى پردازيد و از غيب سخن گوييد، امروز كافران از «نابود كردن» دين شما مأيوس گشته‌اند پس از آنان نترسيد و از من بترسيد. امروز «احكام» دين شما را برايتان كامل كردم و نعمت خود را بر شما تكميل نمودم و إسلام را به عنوان آئين خداپسند براى شما برگزيدم، و امّا كسى كه در حال گرسنگى مضطرّ و ناچار شود «از محرّمات سابق چيزى بخورد » و متمايل به گناه نباشد «و عمدا نخواهد چنين كند، منع و حرمتی ندارد» به پیشگاه خداوند توبه کنید چرا که او آمرزنده و مهربان است.﴿يَسْأَلُونَكَ مَا ذَا أُحِلَّ لَهُمْ قُلْ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّبَاتُ وَ مَا عَلَّمْتُمْ مِنَ الْجَوَارِحِ مُكَلِّبِينَ تُعَلِّمُونَهُنَّ مِمَّا عَلَّمَكُمُ اللَّهُ فَكُلُوا مِمَّا أَمْسَكْنَ عَلَيْكُمْ وَ اذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَيْهِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسَابِ «4» الْيَوْمَ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّبَاتُ وَ طَعَامُ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حِلٌّ لَكُمْ وَ طَعَامُكُمْ حِلٌّ لَهُمْ وَ الْمُحْصَنَاتُ مِنَ الْمُؤْمِنَاتِ وَ الْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكُمْ إِذَا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ مُحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ وَ لاَ مُتَّخِذِي أَخْدَانٍ وَ مَنْ يَكْفُرْ بِالْإِيمَانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَ هُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ «5»﴾از تو مى‌پرسند كه چه چيز «از خوردني ها و نوشيدني ها» بر آنان حلال شده است؟ بگو: بر شما چيزهاى پاكيزه حلال شده است، و «نيز شكارى كه» حيوانات شكارى صيد مى‌كنند و شما بدان ها آموخته‌ايد از آنچه خدا به شما آموخته است،از آن چيزى كه چنين حيواناتى براى شما «شكار مى‌كنند و خود از آن نمى‌خورند وسالم» نگاه مى‌دارند بخوريد، ولی «به هنگام فرستادن حيوان به سوى شكار» نام خدا را بر آن ببريد، و از خدا بترسيد، چرا كه خداوند سريع الحساب است.

امروز براى شما همه چيزهاى پاكيزه حلال گرديد، و خوراك أهل كتاب براى شما حلال است «طَعَامُ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حِلٌّ لَكُمْ» چنان که خوراك شما براى آنان حلال است، و«ازدواج با» زنان پاكدامن مؤمن، و زنان پاكدامن أهل كتاب پيش از شما، حلال است، هر گاه كه مهريّه آنان را بپردازيد و قصد ازدواج داشته باشيد و منظورتان زناكارى يا انتخاب دوست نباشد. هر كس كه انكار كند آنچه را كه بايد بدان ايمان داشته باشد «از جمله ايمان به احكام حلال و حرام » أعمال او باطل و بي فايده مى‌گردد و در آخرت از زمره زيانكاران خواهد بود.

چکیده مفاد آیات شریفه مذکور: خداوند متعال ابتداءاً دستوراتی را بیان می کند: به عقدها و عهدهاى خود عمل کنید و در

حال احرام صید نکنید، شعائر الهی را محترم شمرده و نسبت به دستورات الهی حرمت شکنی نکنید از جمله شعائر الهی این که حرمت ماه های حرام را نگه داشته و در این ماه ها جنگ ابتدایی نکنید به قربانی هایی که حجّاج برای قربانی آورده اند متعرض نشوید در راه نيكى و پرهيزگارى همديگر را يارى و پشتيبانى نماييد،

سپس در ادامه یک دسته از ذبایح و غیر ذبایح را برای مؤمنان حرام می شمارد همچون: گوشت مردار، خون، گوشتِ خوك، حيواناتى كه به هنگام ذبح نام خدا بر آن ها برده نشده، حيواناتى كه خفه شده‌، یا با شكنجه و كتك كشته شده‌اند... در ادامه سیاق آیه در این رابطه است که برخی از حیوانات حلال گوشت که صید یا ذبح شرعی شده اند و همه چيزهاى پاكيزه و نیز طعام أهل كتاب براى شما حلال است. «طَعَامُ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حِلٌّ لَكُمْ»

سخن در این است که طعام أهل کتاب که طبق آیه شریفه «طَعَامُ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حِلٌّ لَكُمْ» حلال شمرده شده آیا شامل ذبایح آنان نیز می شود یا خیر؟ به عبارت دیگر آیا این آیه مخصوص به حبوبات است چنان که در برخی روایات تفسیر به آن شده است یا این که به مقتضای إطلاق شامل ذبایح أهل کتاب نیز می شود تا در نتیجه به مقتضای آیه شریفه در ذابح إسلام شرط نبوده و اگر أهل کتاب شرائط ذبح را رعایت نمایند ذبیحه آنان نیز حلال خواهد بود.

معروف و مشهور بلکه مجمع علیه در نزد إمامیّه بنابر إدّعای برخی از بزرگان، این است که ذبایح أهل کتاب بر شیعه حلال نیست مطلقا ولو این که همراه با تسمیه باشد در مقابل برخی از بزرگان گفته اند که اگر أهل کتاب هنگام ذبح نام خداوند را بر زبان جاری کنند ذبیحه آنان نیز حلال خواهد بود و صِرف کفر مانع از اکل ذبیحه آنان نخواهد بود.و ابن قدامه که خود از بزرگان أهل سنّت است در کتاب خود بنام محلی نوشته که غیر از مالک همه گفته اند ذبایح أهل کتاب برای مسلمین حلال است سپس خورده گرفته بر مالک که چطور ایشان قائل به حرمت شده با این که آیه شریفه تصریح به حلیّت دارد.

کلام صاحب جواهر ره در اشتراط إسلام در ذابح و نقل إجماع:

أما الذابح ف‌لا خلاف في أنه يشترط فيه الإسلام أو حكمه على معنى ما أشار إليه بقوله فلا يتولاه الوثني و غيره من الكفار غير الكتابي و إن كان من كفار المسلمين كالمرتد و الغلاة و الخوارج و النصاب و نحوهم، و حينئذ فلو ذبح كان المذبوح ميتة و إن جاء بالتسمية و غيرها من الشرائط، بل في المسالك و غيرها أنه مجمع عليه بين المسلمين.و على المشهور شهرة عظيمة على معنى أنه لا يتولاه الكافر مطلقا و إن كان كتابيا و جاء بالتسمية، بل استقر الإجماع في جملة من الأعصار المتأخرة عن زمن الصدوقين على ذلك، بل و المتقدمة كما حكاه المرتضى و الشيخ بعد اعترافهما بأنه من متفردات الإمامية، بل كاد يكون من ضروريات المذهب في زماننا،مضافا إلى النصوص المستفيضة التي إن لم تكن متواترة بالمعنى المصطلح فمضمونها مقطوع به ولوبمعونة ما عرفت.[1]

أدلّه حلیّت ذبیحه أهل کتاب در قرآن مجید:

بعض فضلاء گفته اند مرحوم أستاد خویی ره به استناد إطلاق آیه شریفه «فَكُلُوا مِمَّا ذُكِرَ اسْمُ اللَّهِ عَلَيْهِ»[2] و روایت صحیحه محمد بن مسلم قائل شده است که نه تنها ذبیحه أهل کتاب با تسمیه حلال است بلکه اگر مشرک و غیر کتابی نام خداوند را ببرد ذبیحه او نیز حلال خواهد بود چنان که إطلاق آیه شریفه «طَعَامُ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حِلٌّ لَكُمْ»[3] نیز دلالت بر حلیّت ذبیحه أهل کتاب دارد بر خلاف مشهور که ذبیحه أهل کتاب را حرام شمرده و گفته اند روایت محمد بن مسلم چون مُعرضٌ عنه نزد مشهور است در نتیجه روایت از این جهت ضعیف بوده و نمی توان به آن استناد نمود ولی أستاد خویی ره بنابر مبنایی که دارند که اعراض مشهور را موجب ضعف حدیث نمی دانند «کما این که عمل مشهور را نیز منجبر ضعف حدیث نمی دانند» ذبیحه أهل کتاب و غیر أهل کتاب را طبق إطلاق آیه شریفه و روایت صحیحه مسلم حلال دانسته اند.

عَنْهُ عَنْ فَضَالَةَ بْنِ أَيُّوبَ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ بُرَيْدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ قَالَ: كُلْ ذَبِيحَةَ الْمُشْرِكِ إِذَا ذَكَرَ اسْمَ اللَّهِ عَلَيْهَا وَ أَنْتَ تَسْمَعُ وَ لَا تَأْكُلْ ذَبِيحَةَ نَصَارَى الْعَرَبِ[4] .

گفتیم اکثر أهل سنّت بلکه ماسوای مالک قائل به حلیّت ذبایح أهل کتاب شده اند و اصرار دارند مطلق طعام أهل کتاب بر مسلمین حلال است و کلمه طعام شامل هر چیزِ قابل اکل به عنوان غذا می شود خواه از جنس حبوبات باشد خواه از جنس لحوم. و مهم ترین دلیلی که بر حلیّت ذبیحه اقامه نموده اند آیه شریفه «طَعَامُ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حِلٌّ لَكُمْ» است که إطلاق داشته و شامل حبوبات و ذبیحه می شود و گفته اند شاهد بر این مطلب این است که در بسیاری از آیات کلمه طعام در مطلق غذا إستفاده شده است و دلیلی نداریم که طعام اختصاص به گندم و سایر حبوبات داشته باشد مثل آیه شریفه: «و لا تحض علی طعام المسکین» و ده ها آیات دیگری که طعام به معنای مطلق غذا إستعمال شده است.

بیان أستاد أشرفی دامت برکاته:

به نظر ما کلمه طعام إطلاق دارد و به قرینه آیات قبل طعام در مطلق حبوبات و ذبایح إستعمال شده است ولی آیه شریفه: «وَ لاَ تَأْكُلُوا مِمَّا لَمْ يُذْكَرِ اسْمُ اللَّهِ عَلَيْهِ»[5] مانع از حلیّت ذبایح أهل کتاب است زیرا دأب آنان در هنگام ذبح، گفتن بسم الله نیست و اگر هم بگویند به عنوان حلیّت ذبح نمی گویند علاوه بر این که در روایات آیه شریفه «طَعَامُ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حِلٌّ لَكُمْ» تفسیر به غیر ذبیحه شده است از جمله این روایات صحیحه قُتَيْبَة الْأَعْشَى است:

مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ أَبِي عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ النُّعْمَانِ عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ عَنْ قُتَيْبَةَ الْأَعْشَى قَالَ: سَأَلَ رَجُلٌ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ وَ أَنَا عِنْدَهُ فَقَالَ لَهُ الْغَنَمُ يُرْسَلُ فِيهَا الْيَهُودِيُّ وَ النَّصْرَانِيُّ فَتَعْرِضُ فِيهَا الْعَارِضَةُ فَيَذْبَحُ أَ نَأْكُلُ ذَبِيحَتَهُ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ لَا تُدْخِلْ ثَمَنَهَا مَالَكَ وَ لَا تَأْكُلْهَا فَإِنَّمَا هُوَ الِاسْمُ وَ لَا يُؤْمَنُ عَلَيْهِ إِلَّا مُسْلِمٌ فَقَالَ لَهُ الرَّجُلُ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى الْيَوْمَ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّبٰاتُ وَ طَعٰامُ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتٰابَ حِلٌّ لَكُمْ فَقَالَ لَهُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ كَانَ أَبِي يَقُولُ إِنَّمَا هُوَ الْحُبُوبُ وَ أَشْبَاهُهَا. [6] ،

باری درست است که آیه شریفه «طَعَامُ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حِلٌّ لَكُمْ» إطلاق دارد ولی آیه شریفه: «وَ لاَ تَأْكُلُوا مِمَّا لَمْ يُذْكَرِ اسْمُ اللَّهِ عَلَيْهِ»[7] مانع از حلیّت ذبایح أهل کتاب است زیرا دأب آنان در هنگام ذبح، گفتن بسم الله نیست در نتیجه آیه شریفه «طَعَامُ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حِلٌّ لَكُمْ» بوسیله آیاتی که در ذبیحه تسمیه را شرط می داند تخصیص می خورد فلذا با توجّه به این که أهل کتاب در هنگام ذبح نوعاً نامی از خداوند نمی برند و اگر هم ببرند به این منظور یعنی برای ایجاد تحلیل در ذبیحه حیوان نیست در نتیجه ذبیحه آنان را نمی توان حلال شمرد.

ان قلت: اشتراط تسمیه در حلیّت ذبیحه در آیات شریفه قرآن إطلاق دارد أعمّ از این که به عنوان ذبح برده شود یا به این عنوان نباشد و أعمّ از این که ذابح مسلمان باشد یا غیر مسلمان و از طرفی أهل کتاب لا محاله به جهت إعتقاد به خدا،

ذاکر خدا هستند در نتیجه به إطلاق آیات شریفه ذبیحه آنان نیز حلال خواهد بود.

قلت: اشتراط ذکر خدا در هنگام ذبح در آیه شریفه برای این است که بگوید بین ذکر خداوند و حلیّت ذبح یک ارتباطی است و آن ارتباط این است که ذبح باید همراه ذکر خدا و به عنوان حلیّت ذبح برده شود و الا چنین ذبحی حلال نیست و ذبیحه أهل کتاب از دو حال خارج نیست یا یهود و نصاری هنگام ذبح أصلاً نام خدا را نمی برند و یا اگر هم نام خدا را ببرند به عنوان حلیّت ذبیحه نمی برند چه آن که در اعتقادات آنان چنین چیزی در حلیّت ذبیحه شرط نیست در هر حال این شرط بوسیله أهل کتاب محقّق نمی شود چنانکه صاحب جواهر ره در این زمینه می فرماید:«لأنه اسم ولا يؤمن عليه غير المسلم» یعنی جاری کردن نام خداوند برای کسی که إیمان به خدای یکتا ندارد اثری ندارد، در نتیجه ذبیحه آنان حلال نخواهد بود علاوه بر این که أصل اوّلیه عند الشک در تحقّق شرط تذکیه، عدم تذکیه است.

استدراک: بله اگر هنگام ذبح به آن ها یاد بدهیم که نام خداوند را به عنوان حلیّت ذبیحه ببرند در این مورد ممکن است صحیح باشد ولی چون بناء آنان بر این نیست که نام خداوند را به این عنوان ببرند ذبیحه آنان فی نفسه و به طبع اوّلیه حلال نخواهد بود تفصیل بحث در جلسات آینده ان شاء الله خواهد آمد. [8]

 


[8] قال السید الحکیم ره: أما آية حل طعام أهل الكتاب فلا مجال للاستدلال بها على الطهارة، بعد ورود النصوص الصحيحة المفسرة له بالحبوب مع أن ظهورها في الطهارة غير ظاهر، لأن الظاهر من الحل فيها الحل التكليفي بقرينة السياق مع قوله تعالى «وَ طَعٰامُكُمْ حِلٌّ لَهُمْ» و هذا الحل كما لا يعارض ما دل على حرمة المغصوب لا يعارض ما دل على حرمة النجس.مستمسك العروة الوثقى، ج‌1، ص: 375‌اهل سنت به استناد آیه شریفه«طَعَامُ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حِلٌّ لَكُمْ»قائل به حلیّت ذبیحه أهل کتاب شده اند سوال این استکه:1. آیا حیوانی که بدون ذبح شرعی و بدون بسم الله ذبح شده اکل آنان حرام است نه؟ 2. آیه شریفه «طَعَامُ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حِلٌّ لَكُمْ» آیا شامل ماکولات حرام مثل گوشت خوک ...می شود یا نه؟ و اگر نمیشود علت آن چیست و حال آن که به مقتضای اطلاق آیه شریفه همه ماکولات أهل کتاب حلال شمرده شده است و ماکول شامل حیوانات غیر ماکول اللحم نیز می شود چرا که ماکول اطلاق دارد و شاهد بر این اطلاق این است که می توان ماکول را به ماکول حلال و حرام تقسیم نمود. حال هر جوابی که اهل سنت از این سوال بدهند جواب ما در مورد حرمت ذبیحه أهل کتاب خواهد بود.جواب حلی: آیه شریفه «طَعَامُ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حِلٌّ لَكُمْ» در مقام بیان مطعومات حلال و حرام و شرائط حلیّت ذبح نفیاً یا اثباتاً نیست تا به اطلاق آن تمسک نماییم.توضیح ذلک: .در آیات مذکور خداوند متعال یک دسته از ذبایح و غیر ذبایح را برای مؤمنان حرام می شمارد مثل گوشت مردار، خون، گوشت خوك، حيوانی كه به بدون تسمیه ذبح شده، حيوانی كه خفه شده‌...سپس می فرماید: «الْيَوْمَ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّبَاتُ وَ طَعَامُ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حِلٌّ لَكُمْ».آیه شریفه در مقام بیان این نیست که بگوید آنچه را قبلاً برای شما حرام شد مثل گوشت مردار، خون... و یا شرائطی که در مورد ذبیحه ذکر شد که از جمله آن تسمیه باشد در مورد طعام أهل کتاب استثناء شده و حرام نبوده و آن شرائط لازم نیست بلکه در مقام بیان جواب از این شبهه است که طعام أهل کتاب فی نفسه بما هو اهل الکتاب و بما انهم کفار، هیچ منعی ندارد و أصلاً ناظر به این جهت نیست که در مورد ذابح اسلام شرط است یا نه، و یا در ذبیحه أهل کتاب تسمیه لازم است یا نه؟ و یا حیوانات حرام گوشت اگر توسط أهل کتاب به دست مسلمان برسد حلال است یا نه؟ منشا این بیان «الله اعلم» شبهه ای بوده که در بین عامّه مردم آن زمان حتی مردم زمان ما نیز متعارف و مطرح است که مثلاً سوال می کنند: همسایه ای مجوسی یا بهایی یا یهودی داریم آیا می توانیم از غذای آن ها تناوّل نموده و با آنان هم غذا شویم؟ آیه شریفه در جواب از این شبهه است که غذای أهل کتاب لو خلی و طبعه بما أنه کافر هیچ گونه منعی ندارد با قطع نظر از این که شرائط ذبح رعایت شده باشد یا نه؟ و با قطع نظر از این که ماکولات آنان حلال باشد یا حرام، در نتیجه اگر از ادله دیگر استفاده نمودیم که برخی از ماکولات مثل گوشت خوک حرام است و یا در ذابح اسلام و تسمیه شرط است این ادله با این آیه شریفه هیچ تنافی ندار .لذا اگر در روایات طعام تفسیر شده به طعامی مثل حبوبات... و ذبایح را خارج از آن دانسته است این کلام با آیه شریفه تنافی نداشته بلکه موافق با ادله ای است که تسمیه را شرط دانسته و یا در ذابح اسلام را شرط می داند چنان که اگر در دلیلی وارد شود که گوشت خوک حرام است با این آیه شریفه منافاتی ندارد در نتیجه به این آیه نمی توان برای نفی شرطیت اسلام در ذابح و عدم لزوم تسمیه در ذبیحه أهل کتاب تمسک نمود و این در حالی است که به تصریح قرآن در حلیت ذبیحه تسمیه شرط است

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo