< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد اشرفی

96/12/09

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: التقیّه/ الادلّة التی یستدل بها علی اجزاء العمل الفاقد للجزء او الشرط او الواجد للمانع فی حال التقیّه مع وجود المندوحه.

محل نزاع: اگر شرط یا جزئی در واجبِ عبادیِ مرکب به جهت تقیّه ترک شود آیا عمل فاقد این جزء یا شرط با وجود مندوحه مجزی است یا خیر؟

از روایتی که مرحوم شیخ ره برای اجزای عمل تقیّه ای فاقدِ جزء یا شرط بدان تمسّک نموده موثّقه سماعه است:

1-عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى عَنْ سَمَاعَةَ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ كَانَ يُصَلِّي فَخَرَجَ الْإِمَامُ وَ قَدْ صَلَّى الرَّجُلُ رَكْعَةً مِنْ صَلَاةٍ فَرِيضَةٍ قَالَ  إِنْ كَانَ إِمَاماً عَدْلًا فَلْيُصَلِّ أُخْرَى وَ يَنْصَرِفُ وَ يَجْعَلُهُمَا تَطَوُّعاً وَ لْيَدْخُلْ مَعَ الْإِمَامِ فِي صَلَاتِهِ كَمَا هُوَ وَ إِنْ لَمْ يَكُنْ إِمَامَ عَدْلٍ فَلْيَبْنِ عَلَى صَلَاتِهِ كَمَا هُوَ وَ يُصَلِّي رَكْعَةً أُخْرَى وَ يَجْلِسُ قَدْرَ مَا يَقُولُ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ ص ثُمَّ لْيُتِمَّ صَلَاتَهُ مَعَهُ عَلَى مَا اسْتَطَاعَ فإِنَّ التَّقِيَّةَ وَاسِعَةٌ وَ لَيْسَ شَيْ‌ءٌ مِنَ التَّقِيَّةِ إِلَّا وَ صَاحِبُهَا مَأْجُورٌ عَلَيْهَا إِنْ شَاءَ اللَّهُ.[1]

مفاد روایت: راوی سؤال نمود از مردی که مشغول نماز فرادی بوده و در اثناء نماز، نماز جماعت برگزار شده است؟ حضرت فرمودند: اگر امام جماعت عادل است که نیّت خود را به نماز تطوّعی تبدیل نموده و در دو رکعت سلام بدهد سپس به امام جماعت اقتدا نماید ولی اگر امام عادل نیست نماز خود را ادامه داده، تشهد بخواند و در ادامه به صورت ظاهری به هر صورتی که ممکن است با امام جماعتِ غیر عادل همراهی کرده نماز خود را ادامه بدهد.

کیفیّت استدلال: از این جمله: ﴿ثُمَّ لْيُتِمَّ صَلَاتَهُ مَعَهُ عَلَى مَا اسْتَطَاعَ فإِنَّ التَّقِيَّةَ وَاسِعَةٌ وَلَيْسَ شَيْ‌ءٌ مِنَ التَّقِيَّةِ إِلَّا وَ صَاحِبُهَا مَأْجُورٌ عَلَيْهَا﴾ إستفاده می شود که اگر جزء یا شرطی از اجزاء یا شرائط نماز از فرد به جهت متابعت و همراهی با امام جماعتِ غیر عادل فوت شود و یا مانعی را مرتکب شود مثل تکتّف نماز او بلا اشکال بلکه دارای اجر است زیرا تقیّه واسع است و از طرفی حداقل همراهی فرد شیعی در نماز جماعت با سنّی ها این است که ترک جلسه استراحت نموده یا در حال تکتّف نماز بخواند.

این حدیث کاملا دلالت بر مطلوب دارد شاهد مطلب این عبارت است: ﴿...ثُمَّ لْيُتِمَّ صَلَاتَهُ مَعَهُ عَلَى مَا اسْتَطَاعَ ﴾ که امام می فرماید اگر به امام جماعت سنّی به جهت تقیّه اقتدا نمودی به هر طریقی که ممکن است نماز خود را به همراه او ادامه بده یعنی اگر به واسطه تبعیت از امام جماعت سنّی جزء یا شرطی را ترک نمودی بلا اشکال است سپس فرمود: ﴿وَ لَيْسَ شَيْ‌ءٌ مِنَ التَّقِيَّةِ إِلَّا وَ صَاحِبُهَا مَأْجُورٌ عَلَيْهَا إِنْ شَاءَ اللَّهُ.﴾ در نتیجه از این روایت به خوبی إستفاده می شود که اگر فرد در اثناء نماز «چنان که مفاد این روایت است که دو رکعت را به صورت فرادی خوانده و تشهد را به اتمام رسانده سپس دو رکعت بعد را به حسب ظاهر با امام به هر صورت ممکن ادامه داده است» مبتلی به تقیّه شود می تواند به جهت متابعت با امام جماعتِ غیر عادل ترک جزء یا شرط نموده و محذوری ندارد.

اشکال اوّل أستاد خویی ره:

مرحوم شیخ ره بعد از بیان حکم إقتداء در مورد امام عادل درفقره اوّل حدیث ﴿إِنْ لَمْ يَكُنْ إِمَامَ عَدْلٍ فَلْيَبْنِ عَلَى صَلَاتِهِ كَمَا هُوَ..﴾ إستفاده نموده که فقره دوّم ایعنی موردی که امام، عادل نیست یک رکعت دیگر بخواند و تبدیل به مستحبّ نموده سلام دهد و از اوّل نماز به امامِ جماعت سنّی اقتدا کند مثل فقره اوّل حدیث که چنین عمل نمود، مرحوم شیخ ره بعد از چنین برداشتی نتیجه گرفته که اگر از رکعت اوّل با امام غیر عادلِ سنّی به جهت تقیّه نماز خواندی که طبیعتاً نماز بدون سوره و یا با ذکر آمین و در حال تکتّف خوانده می شود چنین نمازی مجزی است.

در صورتی که مفاد فقره دوّم حدیث این نیست که اگر جماعت برگزار شده با امام غیر عادل باشد فرد شیعی نماز را به دو رکعتی تبدیل نموده و از اوّل نماز به امام اقتدا نماید بلکه مفاد فقره دوّم این است که بعد از تشهد، نماز خود را فرادی و به صورتِ صوری با امام غیر عادل به هر صورت ممکن، ادامه دهد، سپس أستاد خویی ره برای برداشتی که از روایت نموده است از کلام صاحب وسائل ره نیز شاهد می آوردند که ایشان نیز از روایت چنین برداشتی را نموده است: «اسْتِحْبَابِ إِظْهَارِ الْمُتَابَعَةِ حِينَئِذٍ فِي أَثْنَاءِ الصَّلَاةِ مَعَ الْمُخَالِفِ لِلتَّقِيَّةِ وَ كَرَاهَةِ التَّنَفُّلِ بَعْدَ الْإِقَامَةِ لِلْجَمَاعَةِ‌»

بیان أستاد أشرفی :

اوّلاً: مرحوم شیخ ره فقره دوّم حدیث را چنین معنی ننموده که فرد نماز را سره دو رکعت سلام بدهد و از اوّل به امامِ جائر اقتدا کند بلکه همین معنایی که شما نمودید از روایت برداشت نموده است:

متن کلام مرحوم شیخ ره : فإنّ الأمر بإتمام الصلاة على ما استطاع مع عدم الإضطرار إلى فعل الفريضة في ذلك الوقت، معللا بأنّ التقيّة واسعة، يدلّ على جواز أداء الصلاة في سعة الوقت على جميع وجوه التقيّة، بل على جواز كلّ عمل على وجه التقيّة و إن لم يضطرّ إلى ذلك العمل لتمكّنه من تأخّره إلى وقت الأمن.

ثانیاً: علی کلا الفرضین محل شاهد ما این عبارت است که حضرت فرمودند:﴿ثُمَّ لْيُتِمَّ صَلَاتَهُ مَعَهُ عَلَى مَا اسْتَطَاعَ فَإِنَّ التَّقِيَّةَ وَاسِعَةٌ﴾ از این عبارت إستفاده می شود که فرد به هر طوری می تواند به جهت همراهی با امام سنّی نماز خود را بخواند اگر چه بعضی از اجزاء و شرائط ترک شود در نتیجه این اشکال أستاد وارد نیست و این طور نیست که إقتداء در دو رکعت اوّل نماز به جهت ترک سوره و گفتن آمین، موجب ترک جزء و شرط شده ولی در دو رکعت دوّم نماز موجب ترک جزء یا شرط نشود زیرا حداقل همراهی با امام سنّی این است که به جهت متابعت جلسه استراحت که سنّی ها واجب نمی دانند، ترک شود و نماز متکتّفاً خوانده شود.

اشکال دوّم أستاد خویی ره: این روایت دلالت ندارد که نماز مجزی بوده و فرد می تواند به چنین نمازی إکتفا کند چرا که امام فرمودند:﴿ ثُمَّ لْيُتِمَّ صَلَاتَهُ مَعَهُ عَلَى مَا اسْتَطَاعَ فَإِنَّ التَّقِيَّةَ وَاسِعَةٌ﴾ نهایت چیزی که إستفاده می شود این است که چنین نمازی جائز است ولی دلالت ندارد که این نماز مجری از نماز کامل نیز است.

جواب أستاد أشرفی : روایت مذکور ظهور دارد در این که به همین نماز می توان إکتفا کرد همچنان که نماز با امام عادل مکفی شمرده شده است.

مناقشه سندی أستاد خویی ره: این روایت مضمره بوده و از این جهت قابل تمسّک نیست زیرا سماعه به صورت اضمار گفته: سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ،با این بیان مَسولٌ عنه معلوم نیست و ممکن است از ابوحنیفه سؤال نموده باشد و بالاخره منزلت سماعه مثل منزلت محمد بن مسلم و زراره نیست که آنان معمولاً از غیر معصوم  نقل حدیث نمی کنند تا این که مرسله به منزله مسند باشد.

بیان أستاد أشرفی : این حدیث را صاحب وسائل ره از مرحوم شیخ طوسی ره در تهذیب و نیز از مرحوم کلینی ره در کافی نقل نموده است و مبنای ما این است که اگر حدیثی با سند ولو به صورت اضمار در دو کتاب معتبر نقل شود برای إعتبار آن کافی است.

2-موثّقة مسعدة بن صدقة: عَنْ هَارُونَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ  فِي حَدِيثٍ أَنَّ الْمُؤْمِنَ إِذَا أَظْهَرَ الْإِيمَانَ ثُمَّ ظَهَرَ مِنْهُ مَا يَدُلُّ عَلَى نَقْضِهِ خَرَجَ مِمَّا وَصَفَ وَ أَظْهَرَ وَ كَانَ لَهُ نَاقِضاً إِلَّا أَنْ يَدَّعِيَ أَنَّهُ إِنَّمَا عَمِلَ ذَلِكَ تَقِيَّةً وَ مَعَ ذَلِكَ يُنْظَرُ فِيهِ فَإِنْ كَانَ لَيْسَ مِمَّا يُمْكِنُ أَنْ تَكُونَ التَّقِيَّةُ فِي مِثْلِهِ لَمْ يُقْبَلْ مِنْهُ ذَلِكَ لِأَنَّ لِلتَّقِيَّةِ مَوَاضِعَ مَنْ أَزَالَهَا عَنْ مَوَاضِعِهَا لَمْ تَسْتَقِمْ لَهُ وَ تَفْسِيرُ مَا يُتَّقَى مِثْلُ أَنْ يَكُونَ قَوْمُ سَوْءٍ ظَاهِرُ حُكْمِهِمْ وَ فِعْلِهِمْ عَلَى غَيْرِ حُكْمِ الْحقّ وَ فِعْلِهِ فَكُلُّ شَيْ‌ءٍ يَعْمَلُ الْمُؤْمِنُ بَيْنَهُمْ لِمَكَانِ التَّقِيَّةِ مِمَّا

لَا يُؤَدِّي إِلَى الْفَسَادِ فِي الدِّينِ فَإِنَّهُ جَائِزٌ.[2]

مفاد روایت: محل شاهد در روایت مذکور این جمله است: «فَكُلُّ شَيْ‌ءٍ يَعْمَلُ الْمُؤْمِنُ بَيْنَهُمْ لِمَكَانِ التَّقِيَّةِ مِمَّا لَا يُؤَدِّي إِلَى الْفَسَادِ فِي الدِّينِ فَإِنَّهُ جَائِزٌ» یعنی هر عملی که فرد شیعه در بین این قوم سوء به جهت تقیّه انجام دهد در صورتی که منجر به فساد دین نشود چنین عملی جائز است در نتیجه تکتّف و ترک سوره و مسح الخفین به جهت تقیّه جائز بوده و بلا اشکال است در این روایت جمله فكلّ شي‌ء إطلاق دارد و شامل هر عملی می شود أعمّ از این که عمل واجب و حرام نفسی باشد یا غیری.

کبرای کلی: هر عملی که فرد شیعه به جهت تقیّه انجام دهد جائز است یعنی عملی که لولا التقیّه جائز نیست در هنگام تقیّه جائز می شود در نتیجه همچنان که اگر کسی کلی در بین نماز دست به محاسن خود بزند که امر جائزی است نماز او صحیح است تکتّف در حال تقیّه نیز جائز بوده و نماز صحیح است.

ان قلت: داعی بر تکتّف تقیّه نیست تا این که بگویید به جهت تقیّه تکتّف مثلاً در نماز جائز می شود زیرا برای فرد اضطراری نیست و می تواند نماز را در آن وقت ترک نموده و نماز را بعداً بخواند، فعلیه کیف یقال أنه يكفّر لمكان التقيّة مع انه قادر و إن قدر على ترك الصلاة فی ذلک الوقت.

جواب مرحوم شیخ انصاری ره: ظاهر روایات این است که مِدار در جواز تقیّه وقت عمل است نه در طول وقت، یعنی اگر در وقت عمل به جهت تقیّه نماز را با مانع خواند عمل او مجزی است علاوه بر این که به فرد مصلی که با تکتّف در اوّل وقت نماز خوانده است صدق می کند که: أنّه صَلیَّ تقیّتاً، اگر چه می تواند نماز را ترک نموده یا بعداً بخواند.

اشکال اوّل مرحوم أستاد خویی ره: مسعدة بن صدقة توثیق نشده و این روایت از این جهت ضعیف السند است.

جواب أستاد أشرفی : مسعدة بن صدقة توثیق عامّه دارد چرا که در سلسله اسناد تفسیر علی بن ابراهیم قمی و کامل الزیارات ذکر شده است و شما خودتان چنین رواتی را در نظریه اخیرتان توثیق نمودید گر چه نسبت به توثیقات عامّه کامل الزیارات اشکال نمودید ولی نسبت به روات مذکور در تفسیر علی بن ابراهیم قمی تثیق عام او را پذیرفتید.

اشکال دوّم مرحوم أستاد خویی ره: در این روایت مراد از جوازِ فعل هنگام تقیّه، جوازِ ارتکاب حرام نفسی و ترک واجب نفسی

است در نتیجه شامل تکتّف و ترک سوره که حرمت و وجوب غیری دارد نمی شود زیرا فرمود: «کل شیء یعمله المؤمن» و جواز به عمل نسبت داده شده که ظهور در جواز نفسی دارد.

جواب أستاد أشرفی :این اشکال هم وارد نبوده و کم لطفی است زیرا شما فرمودید یکی از الفاظی که برای عموم وضع شده کلمه کل است که حتّی نیازی به مقدّمات حکمت هم ندارد و به مقتضای عموم شامل واجب نفسی و غیری نیز می شود.

اشکال سوّم أستاد خویی ره: با توجّه به مطالب مذکور در صدر حدیث این روایت در مقام بیان انواع تقیّه {یا تفسیر تقیّه}است که در کجا أصل تقیّه جائز و مشروع است و در کجا جائز نیست و در مقام بیان صحّت و اجزاء عمل تقیّه ای نیست در نتیجه در ما نحن فیه قابل تمسّک نیست در صدر همین حدیث آمده است: إِنَّ الْمُؤْمِنَ إِذَا أَظْهَرَ الْإِيمَانَ ثُمَّ ظَهَرَ مِنْهُ مَا يَدُلُّ عَلَى نَقْضِهِ، خَرَجَ مِمَّا وَصَفَ وَ أَظْهَرَ وَ كَانَ لَهُ نَاقِضاً إِلَّا أَنْ يَدَّعِيَ أَنَّهُ إِنَّمَا عَمِلَ ذَلِكَ تَقِيَّةً وَ مَعَ ذَلِكَ يُنْظَرُ فِيهِ، فَإِنْ كَانَ لَيْسَ مِمَّا يُمْكِنُ أَنْ تَكُونَ التَّقِيَّةُ فِي مِثْلِهِ، لَمْ يُقْبَلْ مِنْهُ ذَلِكَ لِأَنَّ لِلتَّقِيَّةِ مَوَاضِعَ مَنْ أَزَالَهَا عَنْ مَوَاضِعِهَا، لَمْ تَسْتَقِمْ لَهُ.

جواب أستاد أشرفی : هیچ مانعی نیست که در صدر روایت أصل تقیّه و اقسام آن را بیان کند و سپس در ذیل روایت به صورت عام و ضرب قاعده کلی موارد تقیّه ذکر شود و مورد هیچ گاه مخصّص نمی شود و در نهایت بهترین دلیل بر اجزاء عمل تقیّه ای روایاتی است که صاحب حدائق ره و محقّق اصفحانی ره ذکر نموده که در جلسات قبل ذکر شد، در آن روایات تصریح به اجزاء شده است، راوی سؤال می کند ایجزینی؟ قال : نعم.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo