< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد اشرفی

96/11/17

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: التقیّه/ التقیّه مع العامّه فی العبادات /هل یجوز التقیّه فی العبادات مع وجود المندوحه ام لا؟

خلاصه مطالب گذشته در ضمن چند امر:

الامر الاوّل: تعدادی از روایات وارد شده در حثّ و ترغیب و تشویق به مجامله «رفتار و برخورد نیکو» و مدارا با عامّه و بلکه حسن رفاقت و معاشرت با آنان تا جایی که فرموده اند به نماز آنان وارد شده و بیمارانشان را عیادت نموده و در مساجدشان نماز بخوانید اگر چه این امر مستلزم فوت بعضی از اجزاء و شرائط در نماز بشود مثلاً متابعت در نماز با آنان موجب شود سوره و یا بخشی از حمد یا بعضی دیگر از اجزاء و شرائط در نماز ترک شود و یا فرد مرتکب بعضی از موانع صحّت نماز شود، در جواز و مشروعیت عمل بر طبق عامّه، روایات متعدّدی وارد شده که برخی از آن روایات به عرض می رسد:

1.صحیحه زید شحام:مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ زَيْدٍالشَّحَّامِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ  أَنَّهُ قَالَ:يَا زَيْدخَالِقُوا النَّاسَ بِأَخْلَاقِهِمْ صَلُّوا فِي مَسَاجِدِهِمْ وَ عُودُوا مَرْضَاهُمْ وَ اشْهَدُوا جَنَائِزَهُمْ وَ إِنِ اسْتَطَعْتُمْ أَنْ تَكُونُوا الْأَئِمَّةَ وَ الْمُؤَذِّنِينَ فَافْعَلُوا فَإِنَّكُمْ إِذَا فَعَلْتُمْ ذَلِكَ قَالُوا هَؤُلَاءِ الْجَعْفَرِيَّةُ رَحِمَ اللَّهُ جَعْفَراً مَا كَانَ أَحْسَنَ مَا يُؤَدِّبُ أَصْحَابَهُ وَ إِذَا تَرَكْتُمْ ذَلِكَ قَالُوا هَؤُلَاءِ الْجَعْفَرِيَّةُ فَعَلَ اللَّهُ بِجَعْفَرٍ مَا كَانَ أَسْوَأَ مَا يُؤَدِّبُ أَصْحَابَهُ.[1]

ترجمه: امام صادق  فرمودند: اى زيد با أهل سنّت با طريقه و آداب آنان معاشرت كنيد، در مساجد آنان نماز بخوانيد، و از بيمارانشان ديدن و احوال پرسى كنيد و بر جنازه‌هايشان حاضر شويد و اگر توانستيد كه پيش نماز یا أذان گوى آنان شويد پس حتما اين كار را‌ بكنيد و كوتاهى نورزيد، زيرا وقتى شما چنين رفتار مى‌كنيد آنان مى‌گويند: اينان از شيعيان جعفرى مذهبند رحمت خداوند بر جعفر بن محمّد باد كه چه نيكو أصحاب خود را مؤدّب نمود و چون اين رفتارهاى شايسته را ترك کنید با خود مي گويند: اينان شيعيان جعفریند خداوند با جعفر بن محمّد چنين و چنان كند كه أصحاب خود را چه بد تربیت کرده است.

2. صحیحه ابن مسکان:مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ يَزِيدَ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ يَعْنِي لَيْثاً الْمُرَادِيَّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ  مَنْ لَا أَقْتَدِي بِهِ فِي الصَّلَاةِ؟ قَالَ افْرُغْ قَبْلَ أَنْ يَفْرُغَ فَإِنَّكَ فِي حِصَارٍ فَإِنْ فَرَغَ قَبْلَكَ فَاقْطَعِ الْقِرَاءَةَ وَ ارْكَعْ مَعَهُ.[2]

3. روایت ضعیف السند است به محمد بن حصین اهوازی که مجهول است: عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُصَيْنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَيْلِ عَنْ إِسْحَاقَ

بْنِ عَمَّارٍ فِي حَدِيثٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ  إِنِّي أَدْخُلُ الْمَسْجِدَ فَأَجِدُ الْإِمَامَ قَدْ رَكَعَ وَ قَدْ رَكَعَ الْقَوْمُ فَلَا يُمْكِنُنِي أَنْ أُؤَذِّنَ وَ أُقِيمَ أَوْ أُكَبِّرَ فَقَالَ لِي فَإِذَا كَانَ ذَلِكَ فَادْخُلْ مَعَهُمْ فِي الرَّكْعَةِ فَاعْتَدَّ بِهَا فَإِنَّهَا مِنْ أَفْضَلِ رَكَعَاتِكَ قَالَ إِسْحَاقُ فَفَعَلْتُ ثُمَّ انْصَرَفْتُ فَإِذَا خَمْسَةٌ أَوْ سِتَّةٌ مِنْ جِيرَانِي قَدْ قَامُوا إِلَيَّ مِنَ الْمَخْزُومِيِّينَ وَ الْأُمَوِيِّينَ فَقَالُوا جَزَاكَ اللَّهُ عَنْ نَفْسِكَ خَيْراً فَقَدْ وَاللَّهِ رَأَيْنَا خِلَافَ مَا ظَنَنَّا بِكَ وَ مَا قِيلَ فِيكَ فَقُلْتُ وَ أَيُّ شَيْ‌ءٍ ذَاكَ قَالُوا تَبِعْنَاكَ حِينَ قُمْتَ إِلَى الصَّلَاةِ وَ نَحْنُ نَرَى أَنَّكَ لَا تَقْتَدِي بِالصَّلَاةِ مَعَنَا فَقَدْ وَجَدْنَاكَ قَدِ اعْتَدَدْتَ بِالصَّلَاةِ مَعَنَا قَالَ فَعَلِمْتُ أَنَّ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ  لَمْ يَأْمُرْنِي إِلَّا وَ هُوَ يَخَافُ عَلَيَّ هَذَا وَ شِبْهَهُ.[3]

ترجمه: به امام صادق  عرض كردم من وارد مسجد «أهل سنّت» مى‌شوم و مى‌بينم كه امام جماعت همراه با مأمومين به ركوع رفته‌اند. در اين هنگام برايم ممكن نيست كه اذان و اقامه و تكبير بگويم و نماز خودم را بخوانم.حضرت فرمود: «همراه با آنان به ركوع رفته، آن را يك ركعت به شمار آور؛ و بدان که آن ركعت از بهترين ركعات نماز تو مى‌باشد».پر واضح است كه از حكم امام به صحّت نماز و بلكه افضليت اين ركعت از ركعتهاى ديگر با توجّه به عدم قرائت حمد ، إستفاده می شود که عمل فرد مجزی است.

4.عَنْهُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ هِشَامٍ الْكِنْدِيِّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ  يَقُولُ إِيَّاكُمْ أَنْ تَعْمَلُوا عَمَلًا نُعَيَّرُ بِهِ فَإِنَّ وَلَدَ السَّوْءِ يُعَيَّرُ وَالِدُهُ بِعَمَلِهِ كُونُوا لِمَنِ انْقَطَعْتُمْ إِلَيْهِ زَيْناً وَ لَا تَكُونُوا عَلَيْهِ شَيْناً صَلُّوا فِي عَشَائِرِهِمْ وَ عُودُوا مَرْضَاهُمْ وَ اشْهَدُوا جَنَائِزَهُمْ وَ لَا يَسْبِقُونَكُمْ إِلَى شَيْ‌ءٍ مِنَ الْخَيْرِ فَأَنْتُمْ اوّلى بِهِ مِنْهُمْ وَ اللَّهِ مَا عُبِدَ اللَّهُ بِشَيْ‌ءٍ أَحَبَّ إِلَيْهِ مِنَ الْخَبْ‌ءِ قُلْتُ وَ مَا الْخَبْ‌ءُ قَالَ التَّقِيَّةُ.[4]

ترجمه: هشام می گوید شنيدم امام صادق  مى‌فرمود: بپرهيزيد از كارى كه ما با آن كار سرزنش‌شويم. همانا فرزند بد با كار بدش، پدر خويش را در معرض سرزنش قرار مى‌دهد براى كسى كه از همه بريديد و به او پيوستيد زينت و مايه افتخار باشيد نه ننگ و مايه سرزنش. با آن‌ها «عامّه» در ميان قبيله هايشان نماز بگزاريد، مريضان آن ها را عيادت كنيد. در تشييع جنازه مردگانشان حضور يابيد. آنان نبايد در كارهاى نيك بر شما پيشى بگيرند؛ زيرا شما نسبت به كارهاى نيك سزاوارتريد. سوگند به خدا، پروردگار به چيزى بهتر از خبأ پرستيده نشده است. راوی پرسيد: خبأ چيست؟ حضرت فرمودند: «تقيه».

5. مُحَمَّدُ بْنُ إِدْرِيسَ فِي آخِرِ السَّرَائِرِ نَقْلًا مِنْ كِتَابِ الْمَشِيخَةِ لِلْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ  يَقُولُ أُوصِيكُمْ بِتَقْوَى اللَّهِ وَ لَا تَحْمِلُوا النَّاسَ عَلَى أَكْتَافِكُمْ فَتَذِلُّوا إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ فِي كِتَابِهِ وَ قُولُوا لِلنّٰاسِ حُسْناً ثُمَّ قَالَ عُودُوا

مَرْضَاهُمْ وَ احْضُرُوا جَنَائِزَهُمْ وَ اشْهَدُوا لَهُمْ وَ عَلَيْهِمْ وَ صَلُّوا مَعَهُمْ فِي مَسَاجِدِهِمْ حَتَّى يَكُونَ التَّمْيِيزُ وَ تَكُونَ الْمُبَايَنَةُ مِنْكُمْ وَ مِنْهُمْ.[5]

الامر الثانی: آیا با وجود مندوحه متابعت با عامّه و به تبع آن ترک جزء یا شرط در نماز جائز است و می توان به چنین نمازی إکتفا نمود یا خیر؟ مرحوم شیخ ره در رساله خود در مورد تقیّه در کتاب تراث الشیخ الاعظم ج23ص83 این مسأله را مطرح نموده و برای آن سه صورت تصور نموده است:

الصوره الاوّل: تارة فرد به صورت ظاهری در نماز جماعت عامّه شرکت نموده و تظاهر به متابعت آنان می کند به طوری که آنان گمان می کنند طبق آنان عمل را انجام داده است مثلاً دست ها را نزدیک هم آورده و وانمود به تکتّف می کند در حالی که در حقیقت دست ها به هم وصل نشده و تکتّف صدق نمی کند و یا آب وضو را به دست ها منکوسا بریزد ولی نیّت وضو را در بازگشت آب نماید که در این موارد طبق مذهب خود عمل را به صورت صحیح انجام داده است و تنها در صورت وانمود به متابعت عامّه نموده است و قبلاً بحث نمودیم که با وجود امکان چنین مندوحه ای عمل تقیّه ای طبق عامّه جائز نیست و نمی توانیم به چنین عملی إکتفا نماییم.

الصوره الثانیه: تارة فرد می تواند در آخر وقت که ابتلاء به تقیّه نیست عمل را انجام بدهد آیا لازم است عمل را به تأخیر انداخته و در آخر وقت تام الاجزاء و الشرائط و بدون تقیّه انجام دهد؟ مرحوم شیخ ره می فرماید اتّفاق نظر است که تأخیر انداختن لازم نیست و معیار تقیّه در وقت عمل است و می توان در اوّل وقت با عامّه نماز بخوانیم اگر چه مندوحه در بین باشد.

الصوره الثالثه: در همان وقت عمل برای فرد مندوحه وجود داشته باشد مثلاً فرد درب مغازه خود است و دیگران از عامّه متوجّه وی هستند ولی می تواند آنان را بوسیله تدبیری از مغازه خود دور کند و مشغول نماز تام الاجزاء و الشرائط شده و بدون تقیّه عمل را انجام دهد یا در مکان دیگری که مبتلی به تقیّه نیست عمل خود را انجام دهد، آیا با وجود چنین مندوحه ای نماز تقیّه ای در اوّل وقت و متابعت از آنان که فاقد برخی از اجزاء و شرائط بوده، جائز است؟

مرحوم شیخ ره به استناد روایات مذکور می فرماید: در این مورد نیز عدم وجود مندوحه معتبر نیست و عمل مجزی است و می توانیم با آن ها نماز بخوانیم ولو به این کیفیّت که به آنان إقتداء نکنیم و در صورت با آنان همراهی کنیم ولی بعداً به استناد روایات ابن ابی شیبه و دعائم و فقه الرضا  و روایت معمر بن یحیی در کفایت این گونه صلوه اشکال می کند، چنان که صاحب مدارک ره، رسماً فتوی به عدم اجزاء صلوه تقیّه ای داده و می فرماید: چون برای این فرد اضطراری حاصل نشده است و

مرحوم شیخ انصاری ره می فرماید: که این قول به نظر ما موأفق با احتیاط است

ولی صاحب حدائق ره و به تبع ایشان مرحوم أستاد خویی ره می فرمایند از مجموع روایات مجوّزه إستفاده می شودعمل تقیّه ای در عبادات با وجود مندوحه صحیح و مجزی است و می توانیم نماز را با عامّه بخوانیم اگر چه جماعت واقعی و إقتداء در بین نباشد.

بیان أستاد خویی ره: با توجّه به شرطیت عدالت در امام جماعت و أدلّه اجزاء و شرائط، آنچه مسلم است جواز نماز خواندن با آن ها است به جهت أدلّه خاصه نه اقتدا نمودن به آنان در نتیجه فرد می تواند در نماز آنان حاضر شود ولی إقتداء نکند و چنین نمازی مجزی است.

مرحوم أستاد خویی ره در تنقیح فی شرح العروه می فرماید: «اگر در ترك تقيه ضررى بر جان خود و يا ديگرى مترتّب نباشد، و مندوحه وجود داشته باشد و تقيه به جهت مدارا و مجامله و تحابب با أهل سنّت صورت گيرد، چنين تقيه‌اى مجوز براى ارتكاب عمل حرام و يا ترك واجب « غیر از ترک اجزاء و شرائط در عبادات» نمى‌شود؛ زيرا مفهوم‌ تقيه صادق نيست. بله اين تقيه در خصوص نماز رواست به اين صورت كه فرد می تواند در مساجد آنان حاضر و براى مدارا و مجامله با أهل سنّت با آنان نماز بخواند، بى آن كه با ترك تقيه ترس از ضرر نسبت به خود و يا ديگران داشته باشد.دليل اين مطلب، إطلاق رواياتى است كه امر به اين عمل «خواندن نماز با آن ها» مى‌كند؛ زيرا رواياتى كه دلالت مى‌كند نماز با آنها در صف اوّل، مانند نماز پشت سر رسول خدا  مى‌باشد، مقيد به صورتى نيست كه ضرر بر ترك آن مترتّب شود، و ظاهر اين روايات، ترغيب و حثّ بر اظهار موأفق ت با آنان در نماز است ولو این که مندوحه در بین باشد و مختص مورد ضرر و إضطرار نیست.

قال المحقّق الخویی ره: و أما إذا لم يترتب على ترك التقية ضرر على نفسه و لا على غيره بل كانت التقية لمحض جلب النفع من الموادة و التحابب و المجاملة معهم في الحياة فلا تكون مسوغة لارتكاب العمل المحرم و لا ترك الفعل الواجب فليس له الحضور في مجالسهم المحرمة كمجلس الرقص و شرب الخمر و نحوهما لأجل المجاملة لعدم تحقّق مفهوم التقية حينئذ حيث لا ضرر يترتب على تركها، نعم لا بأس بذلك في خصوص الصلاة فإن له ان يحضر مساجدهم و يصلي معهم للمداراة و المجاملة من دون أن يترتب ضرر على تركه بالنسبة إلى نفسه أو بالإضافة إلى الغير و ذلك لإطلاقات الأخبار الآمرة بذلك لأن ما دل على أن الصلاة معهم في الصف الاوّل كالصلاة خلف رسول اللّٰه صلّى اللّٰه عليه و آله غير مقيد بصورة ترتب الضرر على تركها.بل قد عرفت أن حملها على تلك الصورة حمل لها على مورد نادر لبعد ان يكون ترك الحضور في مساجدهم أو ترك الصلاة معهم مرة أو مرتين أو أكثر مستلزما لاشتهاره بالتشيع و معروفيته به أو لأمر آخر موجب لتضرره.[6]

الامر الثالث: تقیّه که در مواقع ضرورت و إضطرار مشروع است آیا اختصاص به خود انسان دارد یا اگر برای خود فرد إضطرار و ضرری نباشد ولی جان یا مال و یا آبروی دیگری در ضرر و خطر است، می تواند در این صورت تقیّه کند مثلاً قسم دروغ بخورد؟

از روایات إستفاده می شود در این جهت فرقی نیست که ضرر متوجّه خود فرد باشد یا متوجّه فرد مؤمن دیگری باشد أعمّ از ضرر بدنی یا مالی و یا ضرر آبرویی ،در تمام این موارد که ملاک ضرر و إضطرار وجود دارد تقیّه جائز است البتّه مشروط به عدم وجود مندوحه زیرا با وجود مندوحه تقیّه صادق نیست و بالتبع ارتکاب حرام و ترک واجب نیز جائز نخواهد بود در نتیجه فرد می تواند مثلاً برای حفظ جان و مال و آبروی دیگری قسم دروغ بخورد در صورتی که مندوحه وجود نداشته باشد. و الحمد لله و صلی الله علی رسوله و علی آله الطاهرین.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo