< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد اشرفی

96/11/04

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: التقیّه/ حکم التقیّه مع وجود المندوحه.

آیا عمل تقیّه ای با فرض وجود مندوحه و امکان انجام عمل غیر تقیّه ای جائز و سپس مجزی است یا خیر؟

التفصیل بین العبادات و المعاملات:

به نظر ما بعید نیست که بین عبادات و معاملات تفصیل دهیم و إتیان عمل عبادی با وجود مندوحه مجزی باشد ولی در معاملات با وجود مندوحه مجزی نباشد و اما در مورد عبادات مثل این که کسی وارد مسجد سنّی ها شود و نماز بر پا شود در این صورت از روایات إستفاده می شود که می تواند نماز را به روش آنان به جماعت بخواند اگر چه امکان خواندن نماز در جای دیگر و یا در آخر وقت وجود داشته باشد.

خاطره: در سفری که از شهر آنکارا به سمت شام در حال حرکت بودیم در مسیر حرکت برای نماز صبح مبتلی شدیم به

همراهی با افراد زیادی از أهل تسنّن که چهار چشمی در اتوبوس و خارج آن مراقب حرکات ما بودند در هنگام وضو هراسان بودم که چطور وضو بگیرم تا این که متوجّه نشوند شیعه هستم، هر طوری بود سریع روی پاها مسح کشیدم و دوباره پاها را به روش آن ها شستم، بعد آخوند سنّی رو به من کرده و گفت شیخنا چرا تا پشت پاها و بالاتر را نشستی؟ گفتم به فتوای شافعی عمل نمودم، گفت نه فتوای شافعی اینطور نیست و باید تا پشت پا را بشویید ، گفتم آن فتوای اوّلش بوده و به فتوای دوّمشان بلا اشکال است او هم گفت عجب من خبر نداشتم! و دیگر پیگیر مسأله نشد.

اگر فرض کردیم شخصی در مسجدی وارد شد که همگی أهل تسنّن هستند و إقتضاء دارد که اظهار تشیع نکند در این صورت اگر بتواند در محل دیگری مثلِ منزل یا هتل نماز بخواند یا در زمان دیگری مثل آخر وقت بدون تقیّه و بدون تکتّف نماز بخواند آیا می تواند در همان وقت و همان مکان نماز تقیّه ای بخواند و آیا چنین نمازی مجزی است؟

اقسام و فروض تقیّه:

1-تفصیل در فرض امکان و عدم امکان نماز واقعی با أهل تسنّن:

مرحوم والد ما ره به تبع أستادشان مرحوم آیة اللّه العظمی سید ابوالحسن اصفحانی ره در مسأله تفصیلی را ذکر نموده اند:

الف: گاهی فرد در محلی است که أهل تسنّن حضور دارند و مع ذلک می تواند به طریق صحیح نماز بخواند یعنی به طوری نماز بخواند که وانمود کند به روش آنان نماز می خواند مثلاً دست ها را نزدیک هم کند تا این که وانمود شود در حال تکتّف است ولی در حقیقت تکتّف ننموده است و یا مثل نماز در مسجد النبی  و مسجد الحرام که می تواند در صف نماز با سنّی ها نماز بخواند ولی در محلی بنشیند که محل سجده او روی زمینِ سنگ فرش باشد نه روی فرش، در این صورت تقیّه مورد ندارد و باید نماز را مطابق با واقع انجام دهد زیرا از مورد تقیّه خارج است و معنی ندارد بگوییم سجده بر روی فرش در این فرض مجزی است،

أستاد أشرفی همین کلام را پسندیده و إختیار نمودند اگر چه بعضی در همین صورت فتوی به اجزاء داده اند، در همین صورت اگر شخصی می خواهد روی زمین سجده نموده و فرادی نماز بخواند ممکن است دیگران متوجّه شوند که از روی قصد و به جهت تبعیت از مذهب امامیه در قسمتی که فرش نیست روی زمین سجده نموده و نماز می خواند در این صورت تقیّه لازم است ولی در فرض جماعت که تعداد افراد زیاد هستند این خطر نیست و دیگران گمان می کنند به جهت کمبود جا بر روی زمین سجده نموده است در این فرض جائز نیست با امکان عدم مخالفت امر واقعی به روش آنان و بر روی فرش و یا متکتّفاً نماز بخواند.

ب: گاهی فرد در محلی است که أهل تسنّن حضور دارند و امکان چنین کاری نیست که در این صورت تقیّه صحیح بوده و عمل به صورت تقیّه ای مشروع است.

2- تفصیل در امکان و عدم امکان عمل غیر تقیّه ای از حیث زمان و مکان.

الف: تارة مندوحه در غیر این زمان پیدا می شود و فرد می تواند در زمان دیگر مثلاً در آخر وقت نماز را صحیحاً بخواند.

ب: تارة مندوحه در غیر این مکان پیدا می شود و فرد می تواند نماز را در مکان دیگری بدون تقیّه بخواند مثلاً در خانه بخواند نه مسجد تا مبتلی به تقیّه نشود.

مندوحه اگر از جهت زمان باشد فرد می تواند در اوّل وقت با سنّی ها تقیّتاً نماز بخواند و همین نماز او مجزی است زیرا از أدلّه إستفاده می شود که مداردر اجزاء عمل تقیّه ای زمانی است که فرد می خواهد عمل را انجام دهد و در روایات نیامده که در وقت دیگر نماز بخوانید بلکه فرموده اند درهر زمان که مبتلی به تقیّه شدید می تواند عمل را تقیّتاً انجام دهید که در این قول اتّفاق است.

و اما مندوحه اگر از جهت مکان باشد مثلاً فرد می تواند در مکان دیگری مثل منزل یا هتل بدون تکتّف و طبق دستور شریعت نماز را بخواند در این صورت برخی گفت اند فرد شیعی می تواند در مسجد سنّی ها تقیّتاً نماز بخواند و مجزی است ، در مقابل برخی گفته اند إکتفا به این نماز تقیّه ای که مندوحه از جهت مکان وجود دارد جائز نیست و اگر فرد بخواند مجدّد باید بعد از رفع تقیّه نمازش را بخواند چرا که اضطراری برای این فرد نبوده است.

أستاد محقّق خویی ره از مرحوم شیخ انصاری ره و محقّق همدانی ره نقل می کند که با وجود مندوحه در مکان نمی توان به چنین

نمازی إکتفا نمود روایات آن دیروز ذکر شد علاوه بر آن دلیلی برای عدم اجزاء اقامه نموده اند:

أدلّه عدم اجزاء عمل تقیّه ای در فرض وجود مندوحه:

اوّلاً تقیّه بر اساس إضطرار جعل شده است «التَّقِيَّةُ فِي كُلِّ شَيْ‌ءٍ يُضْطَرُّ إِلَيْهِ ابْنُ آدَمَ»ا[1] و با وجود مندوحه و امکان نماز در مکان یا زمان دیگر إضطرار صادق نیست و فرد می تواند عمل را موأفق با واقع و بدون تقیّه انجام دهد

ثانیاً در مفهوم تقیّه خوف و ترس از خطر نهفته شده است چرا که تقیّه از وقی یقی مشتق شده که به معنی حفظ نمودن است در مقابل ضرر و خطر جانی و مالی است و این در جایی صادق است که به هیچ عنوان مندوحه در بین نباشد و نتوانیم به هیچ عنوان خودمان را از خطر و ضرر حفظ نماییم و با وجود مندوحه چنین خطری وجود ندارد.

جواب أستاد محقّق خویی ره:

فرض این است که أدلّه خاصه و روایاتی در مورد تقیّه داریم که امر به مدارا با سنّی ها نموده است که نمونه ای از آن ذکر می شود: مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ  أَنَّهُ قَالَ: «مَنْ صَلَّى مَعَهُمْ فِي الصَّفِّ الْاوّل كَانَ كَمَنْ صَلَّى خَلْفَ رَسُولُ اللَّهِ  فِي الصَّفِّ الْاوّل».[2]

عَنِ الْبَرْقِيِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ الْمُثَنَّى عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ: قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ  يَا إِسْحَاقُ أَتُصَلِّي مَعَهُمْ فِي الْمَسْجِدِ قُلْتُ نَعَمْ قَالَ صَلِّ مَعَهُمْ فَإِنَّ الْمُصَلِّيَ مَعَهُمْ فِي الصَّفِّ الْاوّل كَالشَّاهِرِ سَيْفَهُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ.[3]

مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عُمَرَ بْنِ يَزِيدَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ  أَنَّهُ قَالَ: «مَا مِنْكُمْ أَحَدٌ يُصَلِّي صَلَاةً فَرِيضَةً فِي وَقْتِهَا ثُمَّ يُصَلِّي مَعَهُمْ صَلَاةً تَقِيَّةً وَ هُوَ مُتَوَضِّئٌ إِلَّا كَتَبَ اللَّهُ لَهُ بِهَا خَمْساً وَ عِشْرِينَ دَرَجَةً فَارْغَبُوا فِي ذَلِكَ».[4]

مُحَمَّدُ بْنُ إِدْرِيسَ فِي آخِرِ السَّرَائِرِ نَقْلًا مِنْ كِتَابِ الْمَشِيخَةِ لِلْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ «سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ  يَقُولُ أُوصِيكُمْ بِتَقْوَى اللَّهِ وَ لَا تَحْمِلُوا النَّاسَ عَلَى أَكْتَافِكُمْ فَتَذِلُّوا إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ فِي كِتَابِهِ وَ قُولُوا لِلنّٰاسِ حُسْناً ثُمَّ قَالَ عُودُوا

مَرْضَاهُمْ وَ احْضُرُوا جَنَائِزَهُمْ وَ اشْهَدُوا لَهُمْ وَ عَلَيْهِمْ وَ صَلُّوا مَعَهُمْ فِي مَسَاجِدِهِمْ حَتَّى يَكُونَ التَّمْيِيزُ وَ تَكُونَ الْمُبَايَنَةُ مِنْكُمْ وَ مِنْهُمْ».[5]

از این روایات به خوبی إستفاده می شود که اگر فرد با إختیار در نماز آن ها داخل شود اگر چه مندوحه نیز وجود داشته باشد عمل او مجزی بوده و ثواب نماز جماعت را دارد و بلکه با فضیلت تر از نماز فرادی است در نتیجه تقیّه در این موارد تقیّه مداراتی بوده و مجزی از نماز واقعی است و اما این که در روایات وارد شده که تقیّه در صورت إضطرار جعل شده است «التَّقِيَّةُ فِي كُلِّ شَيْ‌ءٍ يُضْطَرُّ إِلَيْهِ ابْنُ آدَمَ» صحیح است ولی در خصوص عباداتی همچون نماز أدلّه خاصه وارد شده که مفاد آن روایات این است که با وجود مندوجه نیز عمل مجزی است.

نظر أستاد أشرفی :

به نظر می رسد بسیاری از این موارد از باب قضایای خارجیه بوده است یعنی تقیّه در أصل برای حفظ جان و مال خود و دیگران تشریع شده است چنان که به علی بن یقطین امر شد که برای حفظ جان خود به روش سنّی ها وضو بگیرد که این موارد مصداق حقیقی تقیّه است و گاهی تقیّه به جهت مولفه قلوبهم است تا این که از ضرر و خطر آن ها در آینده در امان باشیم اگر چه بالفعل خطری متوجّه ما نمی شود به قول مرحوم امام ره که در زمان جنگ می فرمودند: الان وقت طرح مسائلی مثل تبری نیست تا این که بتوانیم از مرزهای تشیع دفاع کنیم و جان شیعیان در کشورهای دیگر در خطر نباشد که با ترک تقیّه در بعضی جاها موجب تحریک سنّی ها شده و برادران ما در شهرها و یا کشورهای دیگر متضّرر می شوند.

تذکّر برای دفاع از مذهب تشیّع:

ما اوائل زمانی که وارد نجف اشرف شدیم مردم نسبت به روحانیّت بسیار ارادت داشتند و عزت و احترام خاصی داشتیم تا این که زمان حزب بعث عراق و صدام حسین رسید که حکومت به دست أهل تسنّن افتاد در سال های اوّلی که در نجف بودیم روحانی خیلی عزت و احترام داشت و بعد از این که حکومت به دست بعثی ها رسید ابتداءا فشار کم بود و کم کم به شیعیان خیلی سخت گرفتند تا جایی که مرحوم حکیم ره را خانه نشین کردند و به طلاب خطاب جاسوس می کردند بسیار اتّفاق می افتاد که شبانه می ریختند در خانه أهل علم و آن ها را می بردند و خبری از آن ها نمی شد، مرحوم أستاد خویی ره به من فرمودند با مرحوم امام خمینی ره صحبت کنم که یک فکری بردارند بعد از مراجعه، ایشان به من فرمودند به حضرت أستاد خویی بگویم که به آنان اعلان کنند اگر به یک طلبه دیگر متعرض شوید علماء نجف از این شهر خواهند رفت،

أستاد خویی ره به مجرّدی شنیدن این کلام فرمودند: اگر برویم که آنان به اهدف خود رسیده اند و از خدا می خواهند که نجف خالی از علماء شیعه شود و آنان مراکز زیارتی را از بین خواهند برد و اثری از شیعه و تشیع باقی نخواهد ماند و نجف که مرکز علوم دینی است و از هزار سال پیش توسّط شیخ طوسی ره پایه گذاری شده است از شیعیان خالی می شود ما یک عمری در عافیت از سهم امام  إستفاده نمودیم حال شانس ما این شد که دشمنان ما حاکم شده و بر ما سخت گرفته اند اگر بنا شود که صحنه را خالی نموده و برویم جواب امام زمان  را چه خواهیم داد سپس فرمودند من تا أخرین قطره خون خود می ایستم و از مذهب تشیع دفاع می کنم که همین طور هم شد بعد از مدّتی دو فرزند و داماد او را به وضع فجیعی شهید نمودند و با خود أستاد نیز برخورد بسیار ناپسندی نمودند.

حال به قول أستاد خویی ره شانس ما هم این شده که در عصری واقع شدیم که دنیای خارج به توسّط همین سنّی ها بر علیه مذهب تشیّع صف آرایی و قیام کرده اند از عربستان سیل آسا برای دفاع از سنّی ها و برای تضعیف مذهب تشیع بودجه های کلان سرازیر می شود و حداقل پانزده سایت فارسی زبان علیه شیعه و حکومت شیعی در حال فعالیت است و فعلاً از زمین و زمان بر علیه أصل توحید و معاد و خصوصاً امامت و تشیع ایجاد شبهه می شود و دین و خدا و پیامبر را تمسخر می کنند و ده برابر بلکه صد برابر بعد انقلاب علیه دین مخصوصا بر علیه مذهب تشیع فعالیت می کنند،

و الله و بالله مصرف سهم امام حرام است برای کسی که احساس مسولیت نکند و با خیال راحت بنشیند و خود را راضی کند به این که محاسنّی مرتب گذاشته ایم و یک نمازی هم می خوانیم و شهریه هم که مرتب است ولی برای دفاع از مذهب تشیع و تهاجم فرهنگی که از زمین و زمان می شود هیچ حرکت جهادی انجام ندهد نباید صحنه را خالی گذاریم به قول أستاد خویی ره شانس ما و شرائط زمانی موجود اینطور شده است و اگر خدای نا خواسته وضع برگردد پشت پرده کسانی هستند که أصل دین و مذهب را در بالاترین مرحله نشانه گرفته اند فلذا نباید بی تفاوت باشیم بلکه باید به فکر جواب در مقابل أئمّه  که خود را منسوب به آن بزرگواران می دانیم و عمری از سهم امام إستفاده نموده و باید به فکر جواب به امام زمان  باشیم. و الحمد للّه و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین.

 


[2] - وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج‌8، ص: 299‌. بَابُ اسْتِحْبَابِ حُضُورِ الْجَمَاعَةِ خَلْفَ مَنْ لَا يُقْتَدَى بِهِ لِلتَّقِيَّةِ

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo