< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد اشرفی

96/10/17

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: التقیّه / التقیّه فی اللغه

التقیّه فی اللغه: أهل لغت إختلاف دارند در أصل ریشه تقیّه، برخی گفته اند مصدر است از «وقى يقي» و برخی دیگر ریشه آن را از «تقى يتقي» و یا «اتقی یتقی » دانسته و برخی دیگر نیز اسم مصدر از اتّقاء دانسته اندو گفته اند مناسب با بعض روایات همین معنای اسم مصدر است چنان که فرمود: «التقیّه دینی و دین آبائی» چون کلمه «التقیّه» مسند الیه واقع شده و کلمه «دین آبائی» مسند قرار گرفته است این اسناد إقتضاء دارد که تقیّه اسم مصدر باشد نه مصدر.

در هر حال ریشه تقیّه هر یک از این سه چیز باشد، خواه به معنای مصدر یا اسم مصدر، همه در معنای إصطلاحی تقیّه متّفقند که تقیّه عمل یا قولی است که بواسطه آن فرد، خود و یا متعلّقات خود را از خطر حفظ می نماید.

در مورد معنای تقوی که مترادف تقیّه است نیز گفته اند از وقایه است و به معنای اتخاذ حرز و سپر گرفتن برای دفع ضرر است چرا که فرد به واسطه سپرِ تقوی خود را از ضرر و عقاب اخروی حفظ می کند.

مشروعیت تقیّه عقلاً ثابت است اگر چه فرد معتقد به شریعت هم نباشد زیرا هر کسی برای حفظ خود و متعلّقاتش به مقتضای فطرت انسانی راهی برای دفع ضرر إختیار می کند و هیچکس با إحتمال ضرر تن به ضرر نمی دهد بلکه در مقام دفع ضرر و حفظ جان خود و اطرافیانش بر می آید علاوه بر این که در شریعت مقدس إسلام حفظ نفس واجب و دفع ضرر از جان نیز قطعاً واجب است و روایات در این خصوص فوق تواتر است و به دو دسته تقسیم می شوند یک دسته روایات بر أصل جواز و امضاء تقیّه دلالت دارد و یک دسته بر لزوم و وجوب مراعات تقیّه دلالت دارد علاوه بر آن از زمان آدم صفی الله علی نبینا و آله و علیه السلام تا زمان خاتم أنبیاء  شواهد فراوانی از آیات شریفه قرآن وجود دارد که دلالت بر لزوم تقیّه دارد:

1-مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ وَ غَيْرِهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ  فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ اوّلٰئِكَ يُؤْتَوْنَ أَجْرَهُمْ مَرَّتَيْنِ بِمٰا صَبَرُوا قَالَ بِمَا صَبَرُوا عَلَى التَّقِيَّةِ وَيَدْرَؤُنَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ قَالَ الْحَسَنَةُ التَّقِيَّةُ وَ السَّيِّئَةُ الْإِذَاعَةُ.[1]

2-عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ الْكُوفِيِّ عَنِ الْعَبَّاسِ بْنِ عَامِرٍ عَنْ جَابِرٍ الْمَكْفُوفِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِي يَعْفُورٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ  قَالَ: اتَّقُوا عَلَى دِينِكُمْ وَ احْجُبُوهُ بِالتَّقِيَّةِ فَإِنَّهُ لَا إِيمَانَ لِمَنْ لَا تَقِيَّةَ لَهُ إِنَّمَا أَنْتُمْ فِي النَّاسِ كَالنَّحْلِ فِي الطَّيْرِ وَ لَوْ أَنَّ الطَّيْرَ يَعْلَمُ مَا فِي أَجْوَافِ النَّحْلِ مَا بَقِيَ مِنْهَا شَيْ‌ءٌ إِلَّا أَكَلَتْهُ وَ لَوْ أَنَّ النَّاسَ عَلِمُوا مَا فِي أَجْوَافِكُمْ أَنَّكُمْ تُحِبُّونَّا أَهْلَ الْبَيْتَ لَأَكَلُوكُمْ بِأَلْسِنَتِهِمْ وَ لَنَحَلُوكُمْ فِي السِّرِّ وَ الْعَلَانِيَةِ رَحِمَ اللَّهُ عَبْداً مِنْكُمْ كَانَ عَلَى وَلَايَتِنَا.[2]

3-عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَمَّرِ بْنِ خَلَّادٍ قَالَ: سَأَلْتُ أبا الحسن  عَنِ الْقِيَامِ لِلْوُلَاةِ فَقَالَ: قَالَ أبوجعفر  التَّقِيَّةُ مِنْ دِينِي وَ دِينِ آبَائِي وَ لَا إِيمَانَ لِمَنْ لَا تَقِيَّةَ لَهُ.[3]

مرحوم شیخ انصاری ره می فرماید: تارة بحث در تقیّه در حکم تکلیفی است که به حسب أحکام خمسه خود به پنج قسم

تقسیم می شود: تقیّه واجب ، حرام ، مستحبّ، مکروه و مباح و تارة بحث تقیّه در أحکام وضعی است که مثلاً اگر کسی با دیگری ازدواج نمود و صیغه عقد را آن طور که بنا بر مذهب خودش صحیح بود، به جهت تقیّه نخواند و یا صیغه طلاق را به جهت تقیّه بنابر ذهب خود صحیح انجام نداد آیا آثار وضعی زوجیت و طلاق بر اینچنین ازدواج و طلاقی مترتّب می شود یا خیر؟ و در أحکام وضعیه هم تارة در معاملات بحث می کنیم که مثلاً فرد معامله ای تقیّتاً انجام می دهد که بنا بر مذهب خود صحیح نیست آیا آثار ملکیّت مثل جواز تصرّف بر آن مترتّب می شود؟ و تارة در آثار وضعی عبادات بحث می کنیم که مثلاً نماز با دست بسته آیا مجزی از واقع بوده و قضاء لازم دارد یا خیر؟

و بحث دیگر در این است که آیا تقیّه اختصاص به عامّه دارد که فقط باید با فرقه های مختلف مسلمان تقیّه أعمال شود و یا تقیّه در مطلق مخالفین ولو این که از عامّه نباشند جاری است اگر چه از ادیان دیگر باشند .

نظر أستاد أشرفی : حقّ آن است که تقیّه مطلقاً جائز است خواه از عامّه باشد و خواه از کفّار و حتی منکرین توحید چرا که أدلّه تقیّه إطلاق دارد و شامل تقیّه در مقابل کفّار نیز می شود اگر چه تقیّه در إصطلاح در مقابل مخالفین سنّی إستعمال می شود ولی اختصاص به آن ها ندارد.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo