< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد اشرفی

96/07/17

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: التنجیم «ستاره شناسی»

فرمایشات صاحب جواهر ره به عرض رسید ایشان اصرار دارند «به استناد برخی از روایات» که احوال و حرکات نجوم مؤثّر در أمور زمین هستند و أصل تأثیر و تأثّر و ارتباط ستارگان با امورات عالم، مسلّم است و نمی توان منکر آثار ستارگان و طلوع و غروب آن ها در اثر گذاری اتّفاقات عالم خاکی را نادیده گرفت مثلاً خورشید بلا شک سبب حرارت در زمین و پدید آمدن فصل ها و شبانه روز می شود همچنین ماه سبب ایجاد جزر و مدّ در دریاها و سبب برودت هوا یا زيادتى و نقصان آب دریاها می شود تا جایی که ثابت شده هر گاه ماه در زيادتى نور باشد آب دریا و رشد میوه‌ها بالا می آید و چون نور ماه در نقصان باشد آب دریا و رنگ و رشد میوه‌ها نيز کم شده و پایین می آید.[1]

چنان که در روایت ابان بن تغلب گذشت که امام صادق  در مقام تعجیز از راوی سؤال نمودند: ستاره هایی که طلوع آن ها در تحریک و تهییج گاوها و سگ ها و شترها مؤثّر هستند کدامند؟ که از این پرسش ها و امثال آن إستفاده می شود که أئمّه «عَلَيْهِم السّلام» أصل تأثیر گذاری ستارگان در عوالم هستی و عالم خاکی را قبول داشته اند.

.. فقال أبو عبد اللَّه  «فكم نقص ضوء المشتري على ضوء القمر درجة فقال اليماني: لا أدري» فقال أبو عبد اللَّه « »: صدقت فمااسم النجم الذي إذا طلع هاجت الإبل؟ فقال اليماني: لا أدري، فقال له أبو عبد الله  : صدقت فمااسم النجم الذي إذاطلع هاجت البقر؟ فقال اليماني: لاأدري فقال أبو عبد الله  : صدقت فما اسم النجم الذي إذا طلع هاجت الكلاب؟ فقال اليماني: لا أدري فقال أبو عبد الله  : صدقت في قولك لا أدري... [2]

چکیده کلام مرحوم شیخ انصاری ره در مبحث تنجیم:التنجیم حرام، توضيح المطلب يتوقف على الكلام في مقامات: الاوّل: الظاهر أنّه لا يحرم الإخبار عن الأوضاع الفلكية المبتنية على سير الكواكب‌ كالخسوف الناشئ عن حيلولة الأرض بين النيّرين، و الكسوف الناشئ عن حيلولة القمر أو غيره.الثاني: يجوز الإخبار بحدوث الأحكام عند الاتصالات و الحركات المذكورة‌ «من دون إعتقاد ربط بينهما أصلا»بأن يحكم بوجود كذا في المستقبل عند الوضع المعيّن من ‌القرب و البعد و المقابلة و الاقتران بين الكوكبين.الثالث: الإخبار عن الحادثات و الحكم بها مستنداً إلى تأثير الاتصالات المذكورة فيها بالاستقلال أو بالمدخلية،و هو المصطلح عليه بالتنجيم.فظاهر الفتاوى و النصوص حرمته مؤكدة،

الرابع: إعتقاد ربط الحركات الفلكية بالكائنات،و الربط يتصور على وجوه: الاوّل: الاستقلال في التأثير بحيث يمتنع التخلف عنها، امتناع تخلف المعلول عن العلة العقلية.الثاني: أنّها تفعل الآثار المنسوبة إليها و اللَّه سبحانه هو المؤثر الأعظم، اختلف قول المنجّمين على قولين، أحدهما: قول من يقول إنّهاحيّة مختارة، الثاني: قول من يقول إنّها موجبة. و القولان باطلان.الثالث: استناد الأفعال إليها كاستناد الإحراق إلى النار.الرابع: أن يكون ربط الحركات بالحوادث من قبيل ربط الكاشف بالمكشوف‌[3] .

صور متصوّر تأثیر گذاری و ارتباط ستارگان با عالم خاکی و بلکه عوالم هستی در بیان مرحوم شیخ ره:

الاوّل: الاستقلال في التأثير بحيث يمتنع التخلف عنها، امتناع تخلف المعلول عن العلة العقلية.

اوّلین قسمِ ارتباط عالم خاکی با عالم ستارگان به این معنی متصور است که وقوع اتّفاق ات عالم خاکی را مستقلاً و به صورت علیت تامه منتسب به عالم ستارگان بداند به طوری که تخلف از آن ممتنع باشد و با این بیان خداوند هم قادر بر تغییر اوضاع نیست که این مورد بلا اشکال مستلزم کفر است، البتّه در همین صورت تاره فرد منکر وجود خالق هستی است و تاره معتقد به وجود خداوند بوده و مع ذلک اتّفاق ات زمینی را معلول علت تامه و تأثیر گذار از ستارگان می داند .

بیان مرحوم شهید اوّل ره: ایشان این مورد را قطعاً مستلزم کفر دانسته است یا به جهت این که فرد منکر وجود صانع است و یا به جهت این که منکر ضروری دین است که منعزل نمودن قدرت خداوند باشد زیرا خداوند عالم را ایجاد نموده و تدبیر و اداره عالم و تحولات آن تنها به دست قدرت اوست. قال الشهيد رحمه اللَّه في قواعده: كل من اعتقد في الكواكب أنّها مدبّرة لهذا العالم و موجدة

له، فلا ريب أنّه كافر.[4]

نظر أستاد اشرفی :

چنان که گذشت در قضیه جنگ نهروان به‌ هنگام حركت سپاه اميرمؤمنان علی  براى نبرد با خوارج، شخصى به نام عفيف بن قيس، با پيشگويى از راه شناخت اوضاع ستارگان به حضرت عرض کرد: اگر در اين ساعت حركت كنيد، پيروز نمى‌شويد، و من از راه علم ستاره‌شناسى اين محاسبه را نمودم. حضرت در پاسخ فرمودند:گمان مى‌كنى تو از آن ساعتى آگاهى كه اگر كسى حركت كند زيان نخواهد ديد؟ و مى‌ترسانى از ساعتى كه اگر كسى حركت كند ضررى دامنگير او خواهد شد؟ كسى كه گفتار تو را تصديق كند، قرآن را تكذيب كرده است و از يارى طلبيدن خدا در رسيدن به هدف‌ها و محفوظ ماندن از ناگوارى‌ها، بى نياز شده است! گويا مى‌خواهى به جاى خداوند، تو را ستايش كنند! چون به گمان خود مردم را به ساعتى آشنا كرده اى كه برای آن ها نافع است و از ضرر در امانند.

قضیه فوق و امثال این روایت توجّه می دهد به ملازمه ای که بین إعتقاد به تأثیر مستقل ستارگان به صورت علیت تامه است و بین انکار استعانت از خداوند و عدم تأثیر دعا و صدقه در رفع بلیات، البتّه در روایت مذکور فرض این است که فرد دهقان از أصحاب و دوستان اميرمؤمنان علی  بوده و از روی خیر خواهی این مطلب را بیان نموده است،و حضرت نمی خواستند حکم به تکفیر او نمایند بلکه او را متوجّه لوازم إعتقاد باطل او نمودند حال اگر کسی متوجّه اینچنین ملازمه ای باشد و مع ذلک معتقد به تأثیر مستقل ستارگان باشد این چنین اعتقادی مستلزم کفر است و اما اگر توجّه به ملازمه ندارد اینچنین اعتقادی قطعاً باطل است زیرا بلا شک اراده خداوند حاکم در عالم هستی بوده و بوسیله صدقه و دعا می توان این أمور را مرتفع نمود ولکن مستلزم کفر نیست.

نتیجه: إعتقاد به علیت تامه در تأثیری گذاری ستارگان پذیرفته نیست زیرا این إعتقاد لازمه اش این است که اراده خداوند در تغییر اوضاع نافذ نباشد و دعا و صدقه نیز بی تأثیر باشد.

الثاني: أنّها تفعل الآثار المنسوبة إليها و اللَّه سبحانه هو المؤثر الأعظم، اختلف قول المنجّمين على قولين، أحدهما: قول من يقول إنّها

حيّة مختارة، الثاني: قول من يقول إنّها موجبة. و القولان باطلان.

و اما دوّمین قسمِ ارتباط عالم خاکی با عالم ستارگان به این معنی متصور است که فرد اتّفاق ات عالم خاکی را منسوب به ستارگان دانسته و در عین حال منوط به اراده خداوند نیز بداند یعنی در تأثیر آن ها شرائط دیگری را « مثلاً اراده الهی بر خلاف آن نباشد و تأثیر آن با صدقه ودعا رفع نشده باشد» لازم می داند و اراده خداوند را مقدم بر این تأثیر گذاری بداند که این إعتقاد از دو حال خارج نیست یا فرد معتقد به این است که ستاره ها فاعل مختار و دارای شعور و اراده هستند که البتّه خداوند به آن ها عطا فرموده است و یا این که فاعل موجب هستند و در انجام أمور بی اراده و مجبورند، اینچنین اعتقادی به هر دو صورتش باطل است زیرا از آیات شریفه قرآن و أدلّه دیگر إستفاده می شود که مافوق همه این أمور در عالم بالا اراده الهی حاکم بوده ومقدم است.

آیا اینچنین اعتقادی مستلزم کفر است:[5]

بعضی از بزرگان همچون مرحوم مجلسی ره إعتقاد به فاعل مختار بودن ستارگان را مستلزم کفر و مخالف با ضروری دین دانسته اند زیرا از ضروریات دین است که خلقت و روزی و حیات و ممات و أمور دیگر تنها به اراده و قدرت مطلقه خداوند است.در مقابل بعض دیگر از فقهاء همچون مرحوم شهید ره اینچنین اعتقادی را باطل شمرده ولی نسبت کفر به کسی که این إعتقاد را داشته باشد نداده اند زیرا اینچنین فردی منکر خداوند و ارادة اللَّه نیست بلکه معتقد است که أمور عالم با اراده افلاک ولی مستند به ارادة اللَّه است یعنی اراده خداوند تعلق گرفته که أمور عالم به وسیله ستارگان انجام پذیرد و البتّه این ادعا که ستارگان

فاعل مختار هستند هیچ دلیل و برهانی بر آن نیست،

الثالث: استناد الأفعال إليها كاستناد الإحراق إلى النار.

و اما سوّمین قسمِ ارتباط عالم خاکی با عالم ستارگان به این معنی متصور است که فرد اتّفاق ات عالم خاکی را عادتًا منسوب و متأثّر از عالم ستارگان بداند نه از باب علیت که از معلول خود هیچ گاه تخلل نمی ورزد و معتقد باشد که این اثر را نیز خداوند عطا فرموده است در نتیجه این ارتباط مثل تأثیر غذاها در رشد بدن انسان و مثل ارتباط آتش نسبت به احتراق است که آتش عادتا مقتضی برای احتراق است.

این تفکر و إعتقاد که هر چه در عالم زمین اتّفاق می افتد عادتاً متأثّر از عالم بالا است دلیلی بر آن نداریم و مستلزم کفر و انکار حقّ تعالی نمی باشد و درست است که می دانیم أثر سوزندگی از آتش منفک نمی شود و ممکن است بواسطه تجربه قطع نیز پیدا کنیم و همچنین است آثاری که بعضی از ادویه جات در بدن انسانی دارند ولکن در مورد أمور ستارگان تجربه قطعی نداریم که حرکات ستارگان اثر قطعی در فلان اتّفاق می گذارد و چون این استناد قطعی نیست و از طرفی مستلزم انکار خداوند هم نیست نهایتا منجّم در این پشگویی خود اگر به صورت جزم بگوید کاذب است ولی موجب کفر نمی شود.

الرابع: أن يكون ربط الحركات بالحوادث من قبيل ربط الكاشف بالمكشوف فهذا لا مانع منه و لا حرج في اعتقاده، و ما روي في صحة علم النجوم و جواز تعلمه محمول على هذا المعنى .

و اما چهارمین قسمِ ارتباط عالم خاکی با عالم ستارگان به این معنی است که فرد اتّفاق ات در عالم ستارگان را کاشف از اتّفاق ات در عالم خاکی بداند همچنان که دود کاشف از وجود نار، رطوبت کاشف از آب است و اختلالات در بدن انسانی نشانه صحّت و یا تشدید مرض است. و این ارتباط همان دلالت طبعیه است که در منطق خواندیم و إعتقاد به اینچنین ارتباطی هیچ منعی ندارد و آنچه از جواز تعلم علم نجوم از روایات إستفاده می شود حمل بر همین معنی می شود چنان که امیر المؤمنین علی  در شب بیست ویکم ماه مبارک رمضان به آسمان نگاه نموده و فرمودند که امشب واللَّه همان شبی است که سید المرسلین به من وعده نمودند.

إعتقاد به این ارتباط قطعاً کفر نیست زیرا نه مستلزم تأثیر و تأثّر قطعی عوالم بالا در أمور زمینی است تا این که مخالف با قدرت مطلقه الهی باشد و نه مستلزم انکار خداوند و عدم استعانت از خداوند و نه إعتقاد به عدم تأثیر صدقه و دعا است و تنها علامت و کاشف است و در همین صورت اگر به صورت ظنی اخبار بدهد بلا اشکال است واگر بصورت قطعی خبر بدهد نهایتاًفرد کاذب شمرده می شود البتّه اگر با تجربه قطعی اخبار قطعی بدهد و معتقد به کاشفیت باشد در همین صورت نیز مستلزم کذب نیست.

تلخیص الکلام:

الف: بلا اشکال آنچه در عالم ستارگان اتّفاق می افتد مثل طلوع و غروب و تقارن آن ها و.. بی تأثیر در عالم سفلی نیستند حال یا مؤثّرات هستند یا علامات برای آنچه در عالم زمین اتّفاق می افتند.

ب: احاطه کامل و بدون خطا در این ارتباطات برای افراد عادی و متعارف مردم «غیر از أئمّه عَلَيْهِم السّلام» محقّق نمی شود. ج: اگر مقداری از این ارتباطات بین عالم ستارگان و بین عالم دنیا برای منجّم معلوم شود و موجب برای توسل و توجّه بیشتر به پروردگار و مزید در صدقات و دعا شود در این صورت أمری مطلوب بوده و نه موجب کفر و نه مستلزم کذب و نه تعطیل استعانت «و توجّه و توکل »بر خداوند است بر این اساس حکم یادگیری علم نجوم نیز معلوم می شود که اگر برای شناخت اوضاع کواکب و برای تشخیص خسوف و کسوف باشد و بدون حکم نمودن در امورات عالم خاکی و سفلی این تعلم قطعاً بی اشکال است.

و اما اگر تعلم در مورد ارتباطات عالم ستارگان با اتّفاق ات زمینی باشد «تعلم أحکام نجوم»اگر مستلزم مفاسدی نباشد که ذکر گردید بلا اشکال است و بلکه چه بسا مطلوب هم باشد اگر تفکر در این أمور موجب مزید توسل و تضرع به پیشگاه خداوند و مزید صدقه و دعا... باشد و اگر مستلزم مفاسد مذکور باشد حرام است.


[1] -و كان من قول امير المؤمنين صلوات اللّه عليه عند رؤية الهلال: أيّها الخلق المطيع الدّائب السّريع المتردّد فى فلك التّدبير المتصرّف فى منازل التقدير امنت بمن نوّر بك الظّلم و اضاء بك البهم و جعلك آية من آيات سلطانه و امتحنك بالزّيادة و النقصان و الطّلوع و الافول و الانارة و الكسوف فى كلّ ذلك أنت له مطيع و إلى ارادته سريع سبحانه ما احسن ما دبّر، و اتقن ما صنع فى ملكه و جعلك اللّه هلال شهر حادث لأمر حادث جعلك اللّه هلال امن و ايمان و سلامة و اسلام هلال امنة من العاهات و سلامة من السيّئات اللّهمّ اجعلنا اهدى من طلع عليه و أزكى من نظر اليه و صلّ على محمّد و اله و افعل بى كذا و كذا يا ارحم الرّاحمين.
[4] القواعد و الفوائد؛ ج‌2، ص: 35؛ السادسة كل من اعتقد في الكواكب أنها مدبرة لهذا العالم، و موجدة ما فيه، فلا ريب أنه كافر، ؛ ج‌2، ص : 35.
[5] - عن المجلسي رحمه اللّه: أنّ القول بكونها فاعلة بالإرادة و الاختيار و إن توقف تأثيرها على شرائط أُخر كفر و هو ظاهر أكثر العبارات المتقدمة.و لعل وجهه أنّ نسبة الأفعال التي دلّت ضرورة الدين على استنادها إلى اللّه تعالى كالخلق و الرزق و الإحياء و الإماتة و غيرها إلى غيره تعالى مخالف لضرورة الدين.لكن ظاهر شيخنا الشهيد في القواعد العدم، فإنّه بعد ما ذكر الكلام الذي نقلناه منه سابقاً، قال: و إن اعتقد أنّها تفعل الآثار المنسوبة إليها و اللّه سبحانه هو المؤثر الأعظم فهو مخطئ؛ إذ لا حياة‌لهذه الكواكب ثابتة بدليل عقلي و لا نقلي انتهى. قال الشیخ الانصاری ره و بالجملة، فكفر المعتقد بالربط على هذا الوجه الثاني لم يظهر من الأخبار و مخالفته لضرورة الدين لم يثبت أيضاً؛ إذ ليس المراد العلّية التامة، .

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo