< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد اشرفی

95/07/26

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تنافی أخذ أجرت با اخلاص/ أخذ أجرت بر واجبات/ نوع پنجم از مکاسب محرّمه/ مکاسب محرّمه

به بررسی أدلّه ای که برای اثبات حرمت أخذ أجرت بر عبادات مطرح شده می پردازیم:

دليل اوّل:

گفته شده که أخذ أجرت بر عبادت منافی قصد اخلاص است، چه آن که شخصی که پولی در برابر عبادت دریافت می کند غیر خدا را در عبادت شریک دانسته، بنابراین، اخلاص معتبر در عبادت تحفّظ بر آن نشده است.

این استدلال در کلمات متقدمین فقهاء مطرح شده است، ولی در برابر مرحوم صاحب جواهر[1] و معاصرین عصر ما قائل به صحّت شده اند.

پاسخ أستاد خوئی:

أستاد خوئی می می فرمایند: منشأ أخذ أجرت یکی از سه مطلب زیر است که به بررسی آن می پردازیم.

إحتمال اوّل:

اتیان به عمل خارجی به قصد أخذ أجرت و به داعی تملّک آن أجرت است، ولذا برای خدای متعال نمی باشد.

بررسی إحتمال اوّل:

تملک أجرت به نفس عقد حاصل می شود، نه در برابر اتیان عمل خارجی. نفس عقد «ایجاب وقبول» مملّک می باشد، نه آن که اتیان عمل در خارج مملّک عقد باشد. یعنی: به مجرّد انشاء صیغه عقد اجاره، موجر مالک عمل اجیر می شود، هر چند که عملی هنوز در خارج تحقّق پیدا نکرده باشد. بنابراین، منشأ أخذ أجرت اتیان عمل خارجی نمی باشد

إحتمال دوّم

اتیان به عمل به قصد «تسلّم أجرت» می باشد، ولذا برای خدای متعال نمی باشد ومنافی با اخلاص می باشد.

بررسی إحتمال دوّم

«تسلّم أجرت» متوقّف بر اتیان به عمل نیست، چه آن که ممکن است تسلّم أجرت قبل از وقوع عمل باشد، مثل آن که کسی که اجیر برای حج یا نماز شده، أجرت را قبل از رفتن به حج و انجام نماز می گیرد، نه آن که اصل عمل برای تسلّم أجرت باشد. روشن است که مجرّد تسلّم أجرت وگرفتن پول متوقف بر انجام عمل نیست، که این قصد مافی با اخلاص باشد.

إحتمال سوّم:

اتیان عمل به داعی استحقاق أجرت می باشد، ولذا عمل برای خدای متعال نخواهد بود و منافی با قصد اخلاص می باشد.

بررسی إحتمال سوّم:براستی استحقاق أجرت متوقّف بر قصد تقرّب می باشد، چرا که موجر شخص را اجیر بر صورت عمل نکرده است، بلکه شخص را اجیر به عمل با قصد قربت کرده است، چه آن که اگر اجیر عمل را بدون قصد قربت انجام بدهد، مطلوب مستاجر حاصل نمی شود، وچگونه می تواند اجیر به قصد استحقاق أجرت عمل منوط به قربت را انجام دهد، بلکه همین مطلب موید آن است که موجر، شخص را اجیر به اتیان عملی می کند که با قصد قربت باشد، ولذا نه تنها اجاره، منافی با قصد قربت اجیر نیست، بلکه موید وموکّد آن است که متعلّق اجاره باید با قصد قربت باشد.

در نتیجه، قصد قربت منافی با اجاره نیست، چه آن که داعی اجیر بر استحقاق أجرت هیچ تنافی با قصد قربت ندارد، بلکه اگر اجیر عمل را بدون قصد قربت انجام بدهد مستحقّ أجرت نمی باشد. بنابراین، قصد استحقاق أجرت بر عمل در طول قصد قربت عمل عبادی است.[2]

دليل دوّم:

در عبادات باید از ابتدا تا انتها برای خدای متعال باشد، «ما امروا الا لیعبدوا الله مخلصین له الدین»؛ وهر گونه داعی دیگر غیر از بندگی خدا منافی با عبودیت عمل است، چه داعی دیگر مثل أخذ أجرت، طولی باشد چنان که در وجه سوّم گفته شد و چه داعی دیگر مثل أخذ أجرت عرضی باشد.

بررسی دلیل دوّم:

اشتراط عدم وجود داعی دیگر در بندگی وعبادت، سبب آن می شود که عبادت اکثر مردم باطل باشد، وفقط عبادت آقا امیرالمومنین  که فرمود: «ما عبدتک خوفا من نارک ولا شوقا الی جنّتک، بل وجدتک أهلاً للعبادة فعبدتک»[3] صحیح باشد، وعبادات دیگر همه باطل باشد.

چه مانعی دارد کسی نماز را برای خدای متعال به جا بیاورد ولی در عین حال از وضو گرفتن عبادی قصد کند که صورتش شاداب شود، یا مثلاً داعیش از خواندن نماز در کنار بخاری آن باشد که بدنش گرم شود، یا آن که نمازش را طول بدهد به قصد آن که روزیش زیاد شود و حاجتش براورده شود! لذا در روایتی حضرت صادق  عبادت و بندگی خدا را سه قسم دانسته اند:

عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ  قَالَ: «الْعِبَادَةُ ثَلَاثَةٌ: قَوْمٌ عَبَدُوا اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَوْفاً فَتِلْكَ عِبَادَةُ الْعَبِيدِ، وَ قَوْمٌ عَبَدُوا اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى طَلَبَ الثَّوَابِ، فَتِلْكَ عِبَادَةُ الْأُجَرَاءِ، وَ قَوْمٌ عَبَدُوا اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ حُبّاً لَهُ، فَتِلْكَ عِبَادَةُ الْأَحْرَارِ وَ هِيَ أَفْضَلُ الْعِبَادَةِ».[4]

لذا مرحوم أستاد خوئی[5] به تبع أستادش مرحوم نائینی معتقد بودند: همینکه عمل به خدای متعال اضافه شود، در تحقّق قصد قربت کافی است، لذا قصد أخذ أجرت به نحو طولی منافی با صحت عقد ندارد.

دليل سوّم:دلیل صحّت عقد اوفوا بالعقود است، وعملی که برای امتثال امر خدای متعال است، قابلیت وقوع متعلّق اجاره را ندارد. «توضیح این دلیل وپاسخ آن در جلسه بعد إن شاء اللّه ».

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo