درس خارج فقه استاد اشرفی
95/07/06
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: قمار/ نوع چهارم از مکاسب محرّمه/ مکاسب محرّمه[1]
لهو، لعب، لغوقصد داریم سه مطلب را بررسی کنیم:1. آيا سه عنوان «لهو»، «لغو»، «لعب» به يک معناست يا متفاوت هستند؟
2. آيا «لهو» به صورت مطلق حرام است یا خیر؟
3. آيا «شطرنج» و اسباب قمار اسباب لهو هستند و از این باب حرام هستند ولو برد و باختی نباشد؟ یا آن که حرمت آن ولو در صورتی که مصداق قمار نباشند، حرام می باشد.
معنای «لهو»:کلمه لهو در آیات و روایات را بررسی کردیم و نتیجه آن را بیان می کنیم:
آيه اول: ﴿وَ الَّذِينَ لَا يَشْهَدُونَ الزُّورَ وَ إِذَا مَرُّواْ بِاللَّغْوِ مَرُّواْ كِرَامًا﴾
آیه شریفه می فرماید: عباد الرحمان کسانی هستند که در مجلس زور حاضر نمی شوند، زور «در تفاسیر به مجلس لهو و گاهی شهادت دروغ تفسیر شده» است، شاهد بر این ادّعا روایت زیر است:
عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ سَعِيدِ بْنِ جَنَاحٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ أَبِي أَيُّوبَ الْخَرَّازِ قَالَ: نَزَلْنَا بِالْمَدِينَةِ فَأَتَيْنَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ فَقَالَ لَنَا أَيْنَ نَزَلْتُمْ فَقُلْنَا عَلَى فُلَانٍ صَاحِبِ الْقِيَانِ فَقَالَ كُونُوا كِرَاماً فَوَ اللَّهِ مَا عَلِمْنَا مَا أَرَادَ بِهِ وَ ظَنَنَّا أَنَّهُ يَقُولُ تَفَضَّلُوا عَلَيْهِ فَعُدْنَا إِلَيْهِ فَقُلْنَا لَا نَدْرِي مَا أَرَدْتَ بِقَوْلِكَ كُونُوا كِرَاماً فَقَالَ أَ مَا سَمِعْتُمُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ وَ إِذٰا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِرٰاماً».[2]
در این روایت، روای گوید در مدینه به منزل کسی که وسائل غنا بود وارد شدیم، وقتی وارد بر امام صادق شدیم حضرت فرمود «مَرُّوا كِرٰاماً. ما نفهمیدیم مقصود حضرت چیست، لذا دفعه بعد خدمت حضرت رسیدیم و از معنای فرمایش حضرت پرسیدیم، حضرت فرمودند: در منزلی وارد شدید که طنبور و آلات لهو بود، لذا به تعبیر قرآن، باید از آن با کرامت و بی اعتنایی بگذرید و توجه نکنید. پس کلمه «لهو» در تعدای از روایات به «مجلس لهو» ترجمه شده است.
آيه دوم: ﴿وَ الَّذِينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ﴾[3]
خداوند می فرماید مومنین کسانی هستند که از لغو روی گردانند. گفته شده لغو در اینجا مطلق باطل است، که مؤمن از آن اعراض می کند، از مصادیق باطل، بازیهای سرگرم کننده و نیز مجالس نوازندگی و خوانندگی است.
آيه سوم: ﴿تِلْكَ الدَّارُ الاَخِرَةُ نجَعَلُهَا لِلَّذِينَ لَا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فىِ الْأَرْضِ وَ لَا فَسَادًا وَ الْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ﴾[4]
خداوند می فرماید: منزل آخرت را برای کسانی قرار دادیم که دنبال برتری جویی و فساد در زمین نیستند.[5]
آيه چهارم: ﴿وَ لِمَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ جَنَّتانِ﴾
حدیثی در کتاب الایمان و الکفر کتاب کافی وارد شده حدیث دهم، داوود رقی در تفسیر آیه و لمن خاف مقام ربه جنتان نقل می کند:
«عَنْ دَاوُدَ الرَّقِّيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لِمَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ جَنَّتانِ قَالَ مَنْ عَلِمَ أَنَّ اللَّهَ يَرَاهُ وَ يَسْمَعُ مَا يَقُولُ وَيَعْلَمُ مَا يَعْمَلُهُ مِنْ خَيْرٍ أَوْ شَرٍّ فَيَحْجُزُهُ ذَلِكَ عَنِ الْقَبِيحِ مِنَ الْأَعْمَالِ فَذَلِكَ الَّذِي خافَ مَقامَ رَبِّهِ وَ نَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوى».[6]
امام صادق در تفسیر این آیه می فرمایند: کسی که بداند خدا او را می بیند و صدای او را می شنود و به آنچه از خیر و شر انجام می دهد آگاه باشد، و چنین علمی مانع و حاجب از انجام اعمال قبیح در وی بشود، چنین کسی: «فَذَلِكَ الَّذِي خافَ مَقامَ رَبِّهِ وَ نَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوى»، نه مثل هارونی که در یک شب شصت فرزند پیغمبر را سر می برید.
قضیه تاریخی:نقل کرده اند که زبیده به هارون گفت تو جهنمی هستی، هارون ناراحت شد و گفت اگر من جهنمی هستم تو را سه طلاقه می کنم، و او را سه طلاقه کرد، بعد پشیمان شد و چون به فتوای أهل سنّت برخلاف فتوای شیعه، سه طلاق در یک مجلس واقع می شود لذا بنا بر فقه أهل سنّت نیاز به محلّل دارد، در نتیجه علمای أهل سنّت را جمع کرد و نظرخواهی کرد و نتوانستند راه حلّی ارائه کنند. ابویوسف گفت آیا شده بخاطر خدا حرامی را ترک کرده باشی و هوای نفس را ترک کرده باشی؟ گفت بله. گفت: پس به استناد آیه ﴿و لمن خاف مقام ربه و نهی النفس...﴾[7] چون بارها از خدا ترسیده ای أهل بهشتی و جهنمی نیستی؛ پس طلاق تو متعلّق بوده بر این که اگر جهنمی باشی تو را سه طلاقه کنم، امّا تو جهنمی نبودی، ولذا طلاق تو هم واقع نشده است.[8]
اشعار زیبایی در دیوانهای شعراء در مذمت دنیا ذکر شده که مناسب است رجوع شود.
با توجه به نکاتی عرض شد، آیا صحیح است که این عمر شریف را صرف امور لهو و باطل بکنیم! آیا مومن زیبنده اشتغال به لهو و لعب می باشد؟!