< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد اشرفی

94/10/26

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: استدراک از درس قبل

اعتبار قصد حکايت در حرمت تصوير: گفته شد که مرحوم شیخ انصاری[1] معتقدند که تصویر زمانی حرام است، که مکلّف قصد تشبّه به خدای متعال در خلق و ایجاد داشته باشد، و لذا اگر کسی کاری را انجام دهد و قصد تشبّه نداشته باشد، عملش محکوم به حرمت نیست، گویا در مفاد «صوّر» و«مثّل» قصد تشبّه و قصد تمثیل اخذ شده است، همچنان که از روایات نفخ چنین مطلبی إستفاده می شود؛ چه آن که به کسی امر به نفخ روح می شود که خواسته مجسّمه ای یا صورتی را شبیه مخلوق خداوند ایجاد کند، و لذا در قیامت به او می گویند حال که خود را مضادّ خدا قرار دادی، پس در او نفخ روح بنما.

بنابراین گفته شد که فرمایش مرحوم کشف اللثام[2] که فرموده بودند لازمه قول به تحریم تصویر مطلقا«حتی غیر ذوات الارواح» آن است که خیاطی لباسها، به جهت شباهت آنها به جنگل و نی زار حرام می باشد ـ کلام نا صوابی است؛ چرا که خیّاط در فعلش قصد تشبّه به این مخلوقات غیر ذوات الاراوح خداوند را ندارد، بلکه به قول مرحوم ایروانی[3] اگر مجرّد مشابهت ملاک حرمت باشد، عمل او مشابه حیوانات ذوات الارواح، مثل کرم یا مار می باشد ! و باید قائلین به حرمت نقاشی ذوات الارواح حکم به حرمت عمل او بکنند.

مطلب فوق توضیح و ملخّص کلمات مرحوم شیخ است برخی[4] إحتمال داده اند که مراد مرحوم شیخ در اعتبار «قصد حکایت»، در خصوص صورتی است که شخص قصد تکسّب و معامله داشته باشد، والّا اگر شخص قصد تکسّب و معامله را نداشته باشد، عملش متصّف به حرمت نیست.

مرحوم أستاد خوئی چنین تفسیری را عجیب می دانند، چرا که با توجّه و ملاحظه صدر وذیل کلمات مرحوم شیخ روشن می شود که کلام ایشان ناظر به فرض عملِ تصاویر وایجاد آنها است، نه صورت تکسّب و معامله تصاویر.[5]

فرع ديگر: فعل اثنين

اگر دو نفر نقاشی یا مجسّمه ذی روح را انجام بدهند آیا این عمل بر هر کدام حرام است.

مرحوم أستاد خمینی کلام مفصلی در مقام دارند[6] [7] و مطالب ایشان را به صورت ذیل تلخیص می کنیم.

نکته اوّل: ظاهر «من مثّل» «من صوّر» آن است که شخصی نقاشی یا مجسّمه را به تنهایی به صورت کامل ایجاد کند، مثلاً اگر گفته شود «من قال کذا...» یا گفته شود: «من کتب سطراً من القرآن» و.. ظاهرش آن است که فعل از ابتدا تا انتهای آن توسط یک فرد انجام بگیرد، بنابراین، در ما نحن فیه، أدلّه حرمت اختصاص به صورتی دارد که یک فرد مجسّمه یا نقاشی ذوات الاراوح را از ابتدا تا به انتها انجام بدهد، وکسی که فقط یک قسمت از مجسّمه را بسازد عملش حرام نمی باشد. چرا که در جای خود گفته شده که تصویر حیوان ناقص حرام نمی باشد.

نکته دوّم: اشکال: در این عبارات اگر به جای کلمه «مَن» کلمه «فاعل» در تقدیر گرفته می شود، مثلاً اگر در «من شعر» یا «من کتب» گفته می شود که مراد آن است که «من کاتب کتاباً»، یا «من شاعر شعراً». بنابراین منظور از «مَن» در عبارت، شخص خارجی بما هو هو نیست، بلکه مراد فاعل فعل از حیث فاعل و کننده کار باشد، و إطلاق فاعل شامل صورتی که دو نفر با هم کاری را انجام بدهند می شود.

پاسخ: ممکن نیست که کلمه «مَن» شامل یک نفر و شامل چند نفر با هم شود، چرا که لازمه اش آن است که یک کلمه هم در «جمع مجموعی» و هم در «جمع استغراقی» استعمال بشود، و این محال است.

توضیح ذلک: گاهی متکلّم در مقام بیان حکم لکلّ فرد فرد می باشد، مثل «اکرم کلّ عالم» که در این صورت حکم به تعداد افراد منحلّ می شود، و گاهی در مقام بیان حکم برای مجموعه ای است، مثل «اعتقد بالائمة بأجمعهم»، که در این صورت تکلیف واحد است، و به تعداد افراد منحلّ نمی شود. امتثال تکلیف به اتیان تمام افراد، و عصیان آن حتی به ترک یک فرد حاصل می شود. در «جمع استغراقی» تکلیف به صورت لابشرط از زیاده است «یعنی: فعل غیر هم ضمیمه بشود یا خیر» و در «جمع مجموعی» تکلیف به شرط انضمام غیر می باشد.

آن چیزی که باید مورد توجّه قرار بگیرد آن است که در صورت دوّم «که چند نفر با هم فعلی را انجام دهند»، عنوان «مَن صوّر» این عنوان بر فعل مجموع بما هو مجموع إطلاق می شود، و بر فعل تک تک افراد صدق نمی کند؛ چرا که لازمه اش جمع بین «به شرط لا» و «به شرط انضمام» خواهد بود، و جمع بین آن دو محال است.

نکته سوّم:

اشکال: شاید جمع در مقام اعتبار به منزله واحد لحاظ شده است، و «اشخاص متعدّد» به منزله واحد اعتبار شوند، و آثار و أحکام مترتّب بر جمع مثل ثبوت أحکام ، بر تک تک افراد نیز صادق باشد، مثل آن که أحکام نماز جماعت به منزله صلاه واحد لحاظ شده است؛ لذا ماموم و إمام هر یک در شکوک صلاتی می توانند به دیگر رجوع کنند. بنابراین، می توان در مقام گفت هر چند نفر از این جمع هم که تصویر واحدی ایجاد کند، عملش حرام است، یعنی: کلّ مَن صوّر صورة فعمله حرامٌ، خواه مصوّر واحد حقیقی باشد یا واحد اعتباری؛ بنابراین این راویت شامل «جمع استغراقی» می شود و همچنین شامل «جمع مجموعی» به لحاظ آن که افراد به منزله فرد واحد هستند، خواهد شد.

در مقام تشبیه می گوئیم مقام از قبیل استعاره است، همانطور که در مثال«زید اسد» «اسد» در رجل شجاع استعمال نشده است، بلکه در معنای اصلی خودش استعمال شده، غایه الامر می گوئیم «اسد» دارای دو فرد است. 1. فرد حقیقی «شیر در جنگل». 2. فرد ادعائی «رجل شجاع»«که درحقیقت از باب حکومت بالتوسعة حکم شامل فرد ادعائی هم می شود»

سکاکی در استعارات ـ همچنان که تفتازانی در مطوّل آورده ـ [8] و آقای بروجردی[9] ودیگران نسبت به تمام مجازات معتقدند که در «مجاز»، لفظ در معنای حقیقی خودش استعمال می شود، ولی ادّعا می کنیم که لفظ در معنای خودش إستعمال شده، ولی موضوع تنزیلی منزله معنای حقیقی شده است.

پاسخ: مرحوم إمام در مقام پاسخ می فرمایند: این تنزیل تکلّف است که نیاز به قرینه دارد، و در اینجا قرینه ای برای شمول «من صوّر» برای تنزیل «جمع مجموعی» منزله فرد از جمع استغراقی وجود ندارد و ظاهر کلام آن است که اختصاص به افراد حقیقی دارد.

نکته چهارم:

اشکال: مراد از «من صوّر صورة فقد ضادّ الله» آن است که هر کسی که مصوّر است و در تجسیم مخلوقات الهی اقدامی بکند، عملش مضادّه در فعل با الله است؛ بنابراین، هر چند کلمه «من» شامل عام مجموعی و استغراقی نمی شود، ولی می توان ادّعا کرد که ملاک این راویات، شامل «جمع مجموعی» هم می شود.

پاسخ: خدای متعال در خلق وایجادش متفرّد و یگانه هست، و به تنهایی خلق و ایجاد می کند، و لذا این که چند نفر با هم همکاری کنند تا فعلی در خارج تحقّق پیدا کند، عمل آنها مضادّه با کار خالق یکتا نمی باشد.. همچنان که این مطلب خلاف روایات نفخ روح است؛ چرا که ظاهر روایات نفخ آن است که هر شخصی خودش به تنهایی مصوّر باشد و کار خداگونه انجام دهد، لذا نمی توان ادّعا کرد که عرف تفاوتی بین آن که یک فعل را یک نفر انجام دهند یا چند نفر نمی بیند، بنابراین، إطلاق «مَن مثَّل و من صوّر» شامل هر دو نمی شود.

نکته پنجم: اشکال: در برخی از روایات ناهیه مثل روایت نهی از تزویق البیوت، یا در صحیحه محمد بن مسلم «لا بأس به ما لم يكن شیئاً من الحيوان»[10] یا در روایت تحف العقول «وصنعة صنوف التصاوير ما لم تكن مثل الروحاني»[11] یا در صحیحه ابوالعباس البقباق «والله ما هي تماثيل الرجال والنساء»[12] ، تزویق بیوت و ساخت مجسّمه روحانی حرام شده، و موضوع این روایات ادعاتی از قبیل «مَن» و مثل آن نیست، و لذا محذور استحاله شمول «جمع مجموعی» و«جمع استغراقی» در مقام جاری نمی شود. وإطلاق این روایات شامل صورت مجموعی هم می شود.

پاسخ: روایت تزویق بیوت مربوط به صاحب خانه است، و این که سزاوار نیست که منزل به تزیین به تصاویر شود، و شاید وجهش آن باشد که موجب سلب توجّه از خدای متعال در نماز یا مطلقاً می شود، یا این که این عمل نوعی اسراف می باشد، بنابراین، این روایات ارتباطی با نهی از عمل و ایجاد تصویر و مجسّمه ندارد.

امّا روایت تحف العقول، حضرت در مقام بیان صنوف حلال و حرام هستند، واطلاقی از جهت فاعل و انجام دهنده کار ندارد.اما در روایت ابوالعباس بقباق ناظر به یک قضیه خارجی می باشد، و نمی توان به إطلاق آن اخذ کرد.

امّا روایت محمد بن مسلم حضرت در مقام بیان مستثنی نیستند، بلکه در مقام بیان مستثنی منه می باشد، لذا نمی توان به إطلاق مستثنی اخذ کرد در نهایت مرحوم إمام معتقدند که تصویر و تجسیم اگر از فعل چند نفر حاصل بشود، حرام نمی باشد.

 


[3] حاشية المکاسب، ایروانی، ج1، ص21.
[4] این مطلب را مرحوم سید از قول برخی نقل کرده اند. رجوع کنید: حاشية المکاسب، سید یزدی، ج1، ص19.
[5] مصباح الفقاهة، خوئی، ج1، ص360، چاپ موسوعه الإمام الخوئي.
[6] . المکاسب المحرمة، امام خمینی، ج1، ص183-187.
[7] حاشية المکاسب، سید یزدی، ج1، ص20.
[8] الطول، تفتازانی، ج1، ص362.
[9] نهاية الأصول، بروجردی، ج1، ص29.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo