< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد اشرفی

94/03/03

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: غنا

عبارت مرحوم شیخ انصاری در معنای غنا:

«إختلفت فيه عبارات الفقهاء و اللغويين فعن المصباح أن الغناء الصوت و عن آخر أنه مد الصوت و عن النهاية عن الشافعي أنه تحسين الصوت و ترقيقه و عنها أيضا أن كل من رفع صوتا و والاه«بالا بردن صدا و تداوم و توالی آن» فصوته عند العرب غناء. و كل هذه المفاهيم مما يعلم عدم حرمتها و عدم صدق الغناء عليها فكلها إشارة إلى المفهوم المعين عرفا‌»[1]

به نظر مرحوم شیخ انصاری ره هیچ یک از معانی فوق را نمی توان غنا دانسته و حکم به تحریم آن ها داد إدامه کلام مرحوم شیخ:

«فعلم من هذه الكلمات ان المشهور بين القائلين بكون الغناء عنوانا خاصا هو كونه عبارة عما اشتمل على مد الصّوت و على الترجيع و الاطراب بل ادعى عليه الإجماع»

گفتیم که در معنای اطراب، إختلاف وجود دارد و البتّه تعریف مشهور از اطراب چنین است:«خفة یوجب السرور او یوجب الحزن...» در چند جلسه قبل، معانی غنا را در غایة الامال مرحوم مامقانی به نقل از مستند مرحوم نراقی بیان کردیم. اینک إدامه متن مرحوم مامقانی:

«و لقد أجاد صاحب المستند «رحمه الله» حيث قال بعد ذكر الأقوال المذكورة و لا دليل تاما على تعيين أحد هذه المعاني أصلا نعم يكون القدر المتيقن من الجميع المتفق عليه في الصدق و هو مد الصّوت المشتمل على الترجيع المطرب الأعم من السّار و المحزن المفهم لمعنى غناء قطعا عند جميع أرباب هذه الأقوال فلو لم يكن هنا قول أخر»[2]

مرحوم گروسی از شاگردان مرحوم آخوند رساله ای در غنا نوشته است که در مجموعه غنا و موسیقی فاضل معاصر آقای رضا مختاری به چاپ رسیده است. این رساله حاوی نکاتی است که مضمون پاره ای از آن را با توضیح خود بیان می‌داریم:

شایسته نیست زود افرادی مثل مرحوم فیض را در حکم به جواز غنا تخطئه کنیم از إبتدای تاریخ بشر، عروسی مردم غیر از مجالس عزا بوده است. این مسأله چیزی نیست که آن را انکار کنیم و همیشه در عروسی شادی و دست افشانی بوده است. ائمه  نیز از آن نهی نکرده و فقط قیودی به آن افزوده اند. در روایت هم غنای در عروسی در صورت عدم اختلاط، عاری از إشکال است.

مرحوم گروسی در إدامه کلام خود مجموعاً روایاتی را در تشویق به تحسین و نیکو سازی صدا به خصوص در قرائت قرآن نقل می‌کند که برخی از آن روایات را به اجمال در ذیل می‌آوریم:

     «عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ  أَجْرُ الْمُغَنِّيَةِ الَّتِي تَزُفُّ الْعَرَائِسَ لَيْسَ بِهِ بَأْسٌ وَ لَيْسَتْ بِالَّتِي يَدْخُلُ عَلَيْهَا الرِّجَالُ[3]

     «مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ قَالَ: سَأَلَ رَجُلٌ عَلِيَّ بْنَ‌ الْحُسَيْنِ ع عَنْ شِرَاءِ جَارِيَةٍ لَهَا صَوْتٌ فَقَالَ مَا عَلَيْكَ لَوِ اشْتَرَيْتَهَا فَذَكَّرَتْكَ الْجَنَّةَ يَعْنِي بِقِرَاءَةِ الْقُرْآنِ وَ الزُّهْدِ وَ الْفَضَائِلِ الَّتِي لَيْسَتْ بِغِنَاءٍ فَأَمَّا الْغِنَاءُ فَمَحْظُورٌ[4]

     «عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَمَّنْ ذَكَرَهُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ  قَالَ: إِنَّ الْقُرْآنَ نَزَلَ بِالْحُزْنِ فَاقْرَءُوهُ بِالْحُزْنِ[5]

     « عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ  قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ  اقْرَءُوا الْقُرْآنَ بِأَلْحَانِ الْعَرَبِ وَ أَصْوَاتِهَا وَ إِيَّاكُمْ وَ لُحُونَ أَهْلِ الْفِسْقِ وَ أَهْلِ الْكَبَائِرِ فَإِنَّهُ سَيَجِي‌ءُ مِنْ بَعْدِي أَقْوَامٌ يُرَجِّعُونَ الْقُرْآنَ تَرْجِيعَ الْغِنَاءِ وَ النَّوْحِ وَ الرَّهْبَانِيَّةِ لَا يَجُوزُ تَرَاقِيَهُمْ‌ قُلُوبُهُمْ مَقْلُوبَةٌ وَ قُلُوبُ مَنْ يیعجبُهُ شَأْنُهُمْ[6]

     «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ  قَالَ: كَانَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ع أَحْسَنَ النَّاسِ صَوْتاً بِالْقُرْآنِ وَ كَانَ السَّقَّاءُونَ يَمُرُّونَ فَيَقِفُونَ بِبَابِهِ يَسْتَمِعُونَ قِرَاءَتَهُ[7]

     «عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِسْمَاعِيلَ الْمِيثَمِيِّ عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ  قَالَ مَا بَعَثَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ نَبِيّاً إِلَّا حَسَنَ الصَّوْتِ»‌[8]

     «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللّهِ ، قَالَ: «قَالَ رَسُولُ اللّٰهِ  لَمْ يُعْطَ أُمَّتِي أَقَلَّ مِنْ ثَلَاثٍ: الْجَمَالِ، وَ الصَّوْتِ الْحَسَنِ، وَ الْحِفْظِ»[9]

     «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ : زَيِّنُوا الْقُرْآنَ بِأَصْوَاتِكُمْ فَإِنَّ الصَّوْتَ الْحَسَنَ يَزِيدُ الْقُرْآنَ حُسْناً»[10]

     «عَنْهُ  أَنَّهُ قَالَ: إِنَّ الْقُرْآنَ نَزَلَ بِالْحُزْنِ إِلَى أَنْ قَالَ وَ تَغَنَّوْا بِهِ فَمَنْ لَمْ يَتَغَنَّ بِالْقُرْآنِ فَلَيْسَ مِنَّا»[11]

در جلسه دیروز تمام آن مقدمات برای اثبات این نکته بود که اثبات شود هرگونه صوت خوش و زیبایی را غنا گویند ولی بعضی اصرار دارند که غنا اخص است، بر فرض اخص بودن معنای غنا باز هم در حکم مسأله إختلافی نیست که صداها و الحان و آواهایی که بسان صدای خواننده های اهل فجور و باطل بوده و مناسب با مجالس لهو و لعب و عیاشی و میگساری و رقاصی و... باشد قدر متیقّن از حرمت در مقام است. ولی تحسین صوت حتّی اگر با ترجیع باشد و آدمی را از حالت أوّلی خود به حالت دیگری سوق دهد مثلا غمدیده ای را به فراموشی از غصه اش بکشاند یا موجب سرور و شادی البتّه به صورت متعارف شود و لو این که لهوی باشد لهو هم به همان معنای مجازی که در جلسات گذشته گذشت ایرادی بر آن مترتب نیست.

مرحوم گروسی می فرمایند که شبیه این برداشت از حکم غنا را دو استادشان یعنی شیخ الشریعه اصفهانی و مرحوم آخوند هم داشته اند و غنای مناسب با مجالس اهل فسوق و معاصی و توام با گناهان دیگر را مستوجب حرمت شرعی دانسته اند. پس صرف زیبا خوانی حتّی اگر با ترجیع و اطراب متعارف و لهو مجاز باشد، اشکالی ندارد. اما در مورد روایات ناهیه و نکوهش کننده غنا مثل روایت ذیل:

«عَنْ رَسُولِ اللَّهِ  فِي حَدِيثٍ قَالَ: إِنَّ مِنْ أَشْرَاطِ السَّاعَةِ إِضَاعَةَ الصَّلَوَاتِ وَ اتِّبَاعَ الشَّهَوَاتِ وَ الْمَيْلَ إِلَى الْأَهْوَاءِ إِلَى أَنْ قَالَ فَعِنْدَهَا یَكُونُ أَقْوَامٌ يَتَعَلَّمُونَ الْقُرْآنَ لِغَيْرِ اللَّهِ وَ يَتَّخِذُونَهُ مَزَامِيرَ...» [12]

به نظر مرحوم گروسی این روایت ناظر به صداهایی در آلات موسیقی است که هنرمندانه به همراه آهنگ، شبیه صدای شعر یا قرآن را تولید می کنند که بنابر روایت فوق، تردیدی در إیجاد صدای قرآن با تار و تنبور نیست. البتّه این روایت ربطی به زیبا خوانی قرآن ندارد و الا در روایتی داریم که إمام سجاد  چنان قرآن را به زیبایی قرائت می کردند که گاه مستمع را به صعق و بیهوشی می‌کشاند ضمناً گفته شد که هر لهوی نمی تواند حرام باشد مثلا شاهنامه خوانی و حافظ خوانی و گفتگوهای روزمره خانوادگی و شغلی و...که سراسر خارج از یاد خداست ولی فقیهی و روایتی حکم به حرمت آن نکرده است.

مرحوم گروسی هم تاکید دارند اگر در مجالس عزا کسی به صورت عادی بخواند گریه آور نیست و تغییراتی در تن صدا لازم است که گاه موجب حزن در روضه و گاه موجب سرور در مجالس عروسی ‌شود، این سیره و ممشا در عصر ائمه  نیز مسلما وجود داشته و مجالس عروسی همراه با شادی و غنا نیز وجود داشته و فقط از جانب أهل بیت  در مواردی چون إستعمال دف و...تصریح به تحریم دارند و دیگر راه های تغنی در مجالس شادی بر حکم أوّلیه اباحه با تکیه بر تقریر معصوم باقی است.

نتیجه: هر صدایی که از حالت طبیعی خارج شود را نمی توان غنای حرام دانست و حکم حرمت، إختصاص به الحانی دارد که مخصوص مجالس گناه و لهو و لعب باشد. در جوانی ما رسمی به نام تصنیف خوانی و ترانه خوانی وجود داشت که همراه با گناه و مضامین عاشقانه شهوانی بود که می توان به عنوان یکی از مصادیق حرمت غنا نام برد.

لذا همان تعریف مشهور متاخرین از غنا که اصوات مختص مجالس لهو و لعب و اهل فجور باشد از نظر ما درست است و تردیدی در حرمت آن نیست البتّه این حکم با إستناد به روایات و از مجموع مناسبت حکم و موضوع و نوع نهی وارده در روایات و آثار غنا و..فهمیده می شود و زیبا خوانی که دل را جلا می دهد و موجب نشاط می شود اشکالی ندارد.

 


[2] غایة الآمال، محمد حسن بن ملا عبد الله مامقانی، ج1، ص100.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo