< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد اشرفی

کتاب الخمس

93/12/10

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مفهوم انفال/ زمینهای بدون جنگ و خونریزی
سخن روز گذشته در مورد انفال بود و گفته شد که در اصطلاح فقهی، انفال غیر از غنائم جنگی است؛ البته با فحصی که ما در ادله داشتیم دیده شد که در ابتدا بین انفال و غنیمت از نظر اصطلاح تفاوتی نبوده است بلکه اتفاقا اولین مصداق آیه اول سوره انفال در مورد غنائم جنگ بدر بود. این جنگ در سال دوم هجری اتفاق افتاد و غنائم زیادی نصیب مسلمانان شد. پیامبر اکرم ص برای تشویق سربازان به جنگ و تلاش بیشتر در میدان جنگ، به رزمندگان و مقاتلان وعده دادند که اگر کسی اسیری بگیرد یا اسبی را به غنیمت به چنگ آورد یا در صورت کشتن رقیب خود، از وسایل شخصی وی امکاناتی به کف آورد، چنین غنیمت هایی از آنِ وی خواهد بود. بعد از جنگ بین این افراد که غنائمی در دست داشتند با پرچمداران و عده دیگری که به خاطر حفاظت از جان رسول خدا ص از صحنه جنگ، غائب بودند اختلاف و درگیری پیش آمد و کار دعوا میان افرادی چون سعد بن معاذ و دیگران بالا گرفت. (در گذشته حفظ و نگهداری پرچم در جنگها نشانه بقای لشکر بود و سقوط پرچم نشان شکست لشکر بود، چنانکه در عاشورا حضرت ابوالفضل ع، پرچمدار لشکر بود و حضرت سید الشهدا علیه السلام در لحظات وداع یکی از نکات جانسوزی که به حضرت عباس فرمودند این بود که :أنت صاحب لوائی)
در مقام رفع این نزاع بود که آیه اول سوره انفال نازل شد و همه غنائم را متعلق به خدا و رسول دانست که کسی از مسلمانان حق دخالت و تصرف در آن را نداشت. وقتی که دعواها فرو خوابید و حضرت و مسلمانان به مدینه بازگشتند آیه خمس نازل شد و پیامبر ص، مطابق آیه شریفه، چهار پنجم غنائم را بین مقاتلان بالسویه تقسیم کرده و باقی را برای خود برداشتند. پس کلمه انفال در وضع اولیه خود و بنابر اصرار برخی از فضلای معاصر، شامل غنائم دار الحرب نیز می‌شود که با معنای لغوی نفل به معنای زیاده نیز تناسب دارد چرا که مقصود از جنگ، پیروزی و تصرف است و غنائم زائد بر مقصود اولی جنگ می‌باشد.
البته مکررا به عرض رسید موارد نمی‌تواند مخصص موضوعات و احکام کلیه باشد، لذاست که ائمه ع بعد با تمسک به همین آیات و فارغ از محل و مورد آن، به تفکیک بین انفال و غنائم پرداخته و برای هریک از آندو احکام خاصی مترتب نمودند. باری بر فرض استقلال و تغایر انفال از غنائم بحث را ادامه می‌دهیم:
اولین مورد انفال، اراضی و زمینهایی است که بدون خونریزی و جنگ نصیب مسلمانان شود، همچنین زمینهایی که کفار آنجا را ترک کنند(انجلی عنها أهلها) یا زمنیهایی که از کفار بوسیله مصالحه و بدون جنگ و خونریزی بدست مسلمانان برسد مثل زمینهای خیبر و فدک از یهود اطراف مدینه؛ گفته شد که انفال، تعلق به خدا و رسول دارد که بی تردید ملکیت خدای متعال، اعتباری بوده و مقصود اصلی ملکیت انحصاری پیامبر ص بر این اموال است که زمام آن بعد از پیامبر ص بدست جانشینان و خلفای معصوم ع می‌باشد. در مورد دسته اول از انفال، روایاتی را تیمنا ذکر می‌کنیم:
-« وَ عَنْهُ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى عَنْ سَمَاعَةَ بْنِ مِهْرَانَ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْأَنْفَالِ فَقَالَ كُلُّ أَرْضٍ خَرِبَةٍ- أَوْ شَيْ‌ءٌ يَكُونُ لِلْمُلُوكِ فَهُوَ خَالِصٌ لِلْإِمَامِ- وَ لَيْسَ لِلنَّاسِ فِيهَا سَهْمٌ- قَالَ وَ مِنْهَا الْبَحْرَيْنُ لَمْ يُوجَفْ عَلَيْهَا بِخَيْلٍ وَ لَا رِكَابٍ[1]
-این روایت از جهت حضور سماعه در سند، موثقه است. در این روایت، در مقام شمارش انفال، عبارتی شبیه عبارت آیه فیء در سوره حشر آمده است:«لم یوجف علیها بخیل و لا رکاب» رکاب کنایه از شتر می‌باشد و مقصود از انفال در این روایت، هر زمینی است که مسلمانان بدون جنگ و خونریزی و راندن اسب و شتر آن را بدست می‌آورند مثل بحرین که در روایت فوق بدان تصریح شده است.
-«وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِيزٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قُلْتُ لَهُ مَا يَقُولُ اللَّهُ يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْأَنْفالِ- قُلِ الْأَنْفالُ لِلّهِ وَ الرَّسُولِ- وَ هِيَ كُلُّ أَرْضٍ جَلَا أَهْلُهَا- مِنْ غَيْرِ أَنْ يُحْمَلَ عَلَيْهَا بِخَيْلٍ وَ لَا رِجَالٍ وَ لَا رِكَابٍ- فَهِيَ نَفَلٌ لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ.» [2]
-این روایت به خاطر ابن فضال، موثقه است. در این روایت و روایت ذیل، همان عبارات در مورد اول از انفال یعنی زمینهای بدون جنگ و خونریزی به اثبات می‌رسد.
-« وَ عَنْهُ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ‌ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ سَمِعَهُ يَقُولُ إِنَّ الْأَنْفَالَ مَا كَانَ مِنْ أَرْضٍ لَمْ يَكُنْ فِيهَا هِرَاقَةُ دَمٍ- أَوْ قَوْمٌ صُولِحُوا وَ أَعْطَوْا بِأَيْدِيهِمْ- وَ مَا كَانَ مِنْ أَرْضٍ خَرِبَةٍ أَوْ بُطُونِ أَوْدِيَةٍ- فَهَذَا كُلُّهُ مِنَ الْفَيْ‌ءِ وَ الْأَنْفَالُ لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ- فَمَا كَانَ لِلَّهِ فَهُوَ لِلرَّسُولِ يَضَعُهُ حَيْثُ يُحِبُّ[3]
روایات در این معنا فراوان است و ما به همین مقدار از روایات اکتفا می‌کنیم. از جمله مصادیق این زمینها زمینهای فدک است که بدون خونریزی بدست مسلمانان افتاده و بر اساس نص آیه صریحه ملک اختصاصی رسول الله ص است که ایشان بنابر این آیه و همچنین آیه شریفه:«و أت ذا القربی حقه»[4] آن را به زهرای اطهر س بخشیدند.(مرحوم عیاشی در تفسیر خود روایات متعددی دال بر این مطلب آورده اند که جای انکاری باقی نمی‌گذارد.)
دو مطلب پیرامون قسم اول انفال به عرض می‌رسانیم:
مطلب اول: اگر علاوه بر زمین، غنائمی نیز بدون جنگ و خونریزی از کفار بدست آید آیا جزء انفال بشمار آمده و تعلق انحصاری به رسول الله ص دارد یا خیر؟
یک نمونه: منطقه سکونت یهودیان بنی النضیر در فاصله دو میلی مدینه بود. قبل از حمله مسلمانان، رییس یهودیان بنی النضیر کعب بن اشرف با پیامبر ص قرار داد صلح داشت. با توطئه و پیمان شکنی و سوء قصدی که آن گروه یهودی به جان پیامبر ص داشتند و با خبر جبرییل، پیامبر ص از آن جان سالم به در برده و به مدینه بازگشتند...حضرت پیامبر ص به یکی از مسلمانان که دوست کعب بن اشرف بود دستور تخلیه محله یهود را ابلاغ کردند... یهود که کار را جدی دیدند و جان خود در خطر دیدند، خانه ها را تخلیه و تا حد ممکن آنها را خراب کردند و بالمآل این زمینها به همراه خانه ها و تمام وسائل باقیمانده بدست مسلمانان افتاد.
به سوال خود برگردیم: آیا غنائم بدست آمده بدون جنگ و خونریزی از کفار و مشرکان مثل زمین کفار بوده و جزء انفال می‌باشد؟ مشهور فقها در پاسخ، قائل به عدم الحاق هستند زیرا انفال در روایات، اختصاص به اراضی دارد و انحصار حکم بر یک موضوع در روایات دلالت بر انحصار حکم به همان موضوع و عدم تعمیم حکم به موضوعات مشابه دارد مثلا اگر زکات به حنطه و شعیر، تعلق گیرد به معنای آن است که در عدس یا ارز، زکات واجب نیست، اگر کر به معنای 42 وجب باشد بدان معناست که بیشتر یا کمتر از این مقدار کر نیست، لذا اگر شارع هم در مقام تعریف انفال گوید:«کل أرض خربة لم یوجف علیه بخیل و لا رکاب...» دلالت بر آن دارد که غیر از ارض غنیمتی، منقولات دیگر غنیمتی جزء انفال نمی‌شود.
ان قلت: از طرفی در کنار روایات داله بر اختصاص انفال به زمینهای بدون جنگ و خونریزی، برخی از روایات نیز در مقام شمارش انفال، بصورت مطلق، هرگونه شیئی را که بدون جنگ و خونریزی بدست مسلمانان افتد جزء انفال دانسته است. از طرف دیگر در اصول خوانده ایم که اگر دلیل مطلق و مقید، هر دو مثبتین باشد (أکرم العالم و أکرم العالم العادل) دلیل مقید، دلیل مطلق را مقید نمی‌سازد و دلیل مطلق بر اطلاق خود باقیست.
قلت: از آنجا که روایات، در مقام تعریف انفال می‌باشد لذا روایات حصر انفال به اراضی بر روایات مطلق در باب انفال، مقدم شده و موجب تقیید آن می‌شود.
در مقابل این قول، سید استاد گویند که عدم تقیید مطلق در صورت اثبات هر دو دلیل، مورد قبول است اما به نظر استاد، روایات حصر انفال به اراضی، مطلق می‌باشد اما روایات عموم انفال در مورد همه غنائم بدون جنگ و خونریزی بصورت عموم وارد شده است. مثلا در روایت اول از روایات انفال آمده است: « عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: الْأَنْفَالُ مَا لَمْ يُوجَفْ عَلَيْهِ بِخَيْلٍ وَ لَا رِكَابٍ- أَوْ قَوْمٌ صَالَحُوا أَوْ قَوْمٌ أَعْطَوْا بِأَيْدِيهِمْ- وَ كُلُّ أَرْضٍ خَرِبَةٍ وَ بُطُونُ الْأَوْدِيَةِ فَهُوَ لِرَسُولِ اللَّهِ ص- وَ هُوَ لِلْإِمَامِ مِنْ بَعْدِهِ يَضَعُهُ حَيْثُ يَشَاءُ.» [5] در این روایت، انقال را هرآنچیزی است که بدون خیل و رکاب، بدست آمده باشد و نسبت به زمین یا غیر زمین بودن آن ساکت است اما با توجه به عطف «کل أرض خربة» شاید بتوان مدعی شد که مقصود از «ما لم یوجف علیه بخیل...» نیز فقط زمین است. اما در روایت ذیل، تصریح دارد که تمام غنائم بدون جنگ و خونریزی جزء انفال و ملک امام می‌باشد: « عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ وَهْبٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع السَّرِيَّةُ يَبْعَثُهَا الْإِمَامُ- فَيُصِيبُونَ غَنَائِمَ كَيْفَ يُقْسَمُ- قَالَ إِنْ قَاتَلُوا عَلَيْهَا مَعَ أَمِيرٍ أَمَّرَهُ الْإِمَامُ عَلَيْهِمْ- أُخْرِجَ مِنْهَا الْخُمُسُ لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ- وَ قُسِمَ بَيْنَهُمْ ثَلَاثَةُ أَخْمَاسٍ- وَ إِنْ لَمْ يَكُونُوا قَاتَلُوا عَلَيْهَا الْمُشْرِكِينَ- كَانَ كُلُّ مَا غَنِمُوا لِلْإِمَامِ يَجْعَلُهُ حَيْثُ أَحَبَّ[6]
دلالت روایت بر انفال بودن تمام غنائم بدون مقاتله با لفظ«کل» است که از ادات عموم می‌باشد و در صورت تعارض بین دلیل مطلق و دلیل عام، دلیل عام، مقدم می‌شود زیرا دلالت دلیل مطلق بر اطلاق، عقلی و مبتنی بر مقدمات حکمت می‌باشد ولی دلالت عام بر عموم بصورت وضعی می‌باشد و بی تردید دلالت وضعی بر دلالت عقلی تقدم دارد. نتیجه آنکه دلیل عمومیت انفال نسبت به همه غنائم بدست آمده بدون جنگ، با توجه به عموم روایت معاویه بر دلیل اطلاق و اختصاص انفال به زمین بدون مقاتله، مقدم می‌شود.
نکته: تحلیل عبارت ثلاثة اخماس در روایت معاویة بن وهب و معنای آن، مورد مناقشه است که شاید مقصود از آن اختصاص دو بخش دیگر آن به خدا و رسول داشته باشد.
مطلب دوم: آیا مقصود از زمین در قسم اول از انفال، زمینهای موات است یا هرگونه زمینی اعم از زمین موات و عامره را شامل می‌شود؟ دلیل توهم اختصاص به زمینهای موات روایات 1و8 از باب اول انفال است- که در سطور فوق گذشت- همچنین روایت دهم در این باب:« عَنْ‌ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ سَمِعَهُ يَقُولُ إِنَّ الْأَنْفَالَ مَا كَانَ مِنْ أَرْضٍ لَمْ يَكُنْ فِيهَا هِرَاقَةُ دَمٍ- أَوْ قَوْمٌ صُولِحُوا وَ أَعْطَوْا بِأَيْدِيهِمْ- وَ مَا كَانَ مِنْ أَرْضٍ خَرِبَةٍ أَوْ بُطُونِ أَوْدِيَةٍ- فَهَذَا كُلُّهُ مِنَ الْفَيْ‌ءِ وَ الْأَنْفَالُ لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ- فَمَا كَانَ لِلَّهِ فَهُوَ لِلرَّسُولِ يَضَعُهُ حَيْثُ يُحِبُّ[7] در همه این روایات در توصیف زمینهای انفال، قید «خربة» آمده است که نشان از موات بودن آن دارد و شامل زمینهای آباد نمی‌شود، لذا نباید زمینهای آبادی را که بدون جنگ و خونریزی بدست مسلمانان می‌افتد جزء انفال دانست.
اما باید بدانیم که انفال هرگونه زمین موات یا آبادی را که بدون جنگ و خونریزی بدست آید شامل می‌شود چرا که فقط اراضی مفتوحة عنوة (یعنی بدست آمده در جنگ) که هنگام فتح، آباد باشد ملک همه مسلمانان است پس نسبت به اراضی موات که در جنگ بدست آید باید قائل شویم که جزء انفال می‌باشد. بدین ترتیب عمومیت انفال نسبت به همه زمینهای موات و آباد بدون جنگ وقتال، اثبات می‌شود و همچنین هرگونه زمین موات که در جنگ بدست آید نیز جزء انفال می‌باشد.
با این توضیح قید خربه در روایات فوق را با توجه به عموم روایت حفص:«کل ما غنموا للامام» به کنار گذاشته و قسم اول انفال را شامل همه زمینهای بدست آمده از کفار بدون جنگ، اعم از عامره یا موات می‌دانیم.
نتیجه نهایی:
-اراضی موات، چه با جنگ و چه بدون جنگ، جزء انفال و ملک امام معصوم می‌باشد.
-اراضی عامره بدون جنگ، نیز جزء انفال و از اموال معصوم می‌باشد.
-اراضی عامره بدست آمده در جنگ، تعلق به همه مسلمانان دارد.



BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo